#پرونده_علمی_3
#مبانی_فلسفی_اندیشه_مقاومت
#تأملات_3
📝 محمد(صالح) متقیان
1⃣ در مطلب شماره 2 گذشت که، فلسفه اسلامی علیرغم قوام و استحکامی که در مبحث #علم_النفس دارد، اما به دلیل عدم پردازش جایگاه «قلب» در ابعاد وجودی انسان و عدم ارائه تحلیلی مناسب از #حب_بغض نمی تواند تفسیری انسان شناختی از مقوله مقاومت ارائه کند. چرا که این مقدار برای ما مسلم است که، در موضوع مقاومت فقط موقف اندیشه و ذهن انسان، فعال نیست بلکه حب و بغض انسان نسبت به موضوعات و مسائل متعدد نیز مؤثر می باشد. پس نیاز به دستگاه فلسفی است که بتواند تصویری جامع از قلب و حالات قلبی ارائه کند همانطور که به عقلانیت و اندیشه ورزی انسانی هم می پردازد.
2⃣ حضرت آیت الله خامنه ای در مراتب متعددی از #جنگ_اراده_ها میان دو جبهه حق و باطل سخن گفته اند. یعنی مهمترین جنگی که میان این دو جبهه برپاست تقابل و مواجهه اراده های دو طرف است. در موضوع مقاومت نیز سخن از #استقامت_ارادی است. یعنی انسان بر آنچه که می خواهد و اراده کرده است استقامت ورزد. حال در یک نظام فلسفی که منزلت #اراده ذیل و مقهور اندیشه قرار می گیرد، جنگ بین حق و باطل به جنگ اراده ها تعبیر نمی شود بلکه به جنگ افکار تفسیر می شود. یعنی هر فکری که اقوی از فکر دیگری باشد پیروز این جنگ خواهد بود و مقاومت هم به معنای #استقامت_فکری خواهد بود.
3⃣ سخن نهایی اینکه؛ محور قرار گرفتن اراده و اختیار در وجود انسان به معنای نفی عقل نیست بلکه به این معناست که، تمامیت انسان به خواست ها، اراده های او تعریف می شود. انسان آن چیزی است که می خواهد و او در مقابل خواست طرف مقابل ایستادگی می کند. خواست او با خواست دیگری تقابل دارد و اینجاست که مقاومت معنادار می شود. این خواست و اراده در ضمن خود اندیشه و عقلانیت را هم دارد اما نکته دقیق این است که؛ اراده و عقل یک #ترکیب_منسجمی با هم دارند که بعد اصلی این ترکیب اراده انسانی است.
🔗 مطالب فوق، جرقه هایی برای اندیشیدن پیرامون نفسانیت و انسانیت است. نه می توان انکار نمود و نه می توان بالمره پذیرفت. باید به ادله و براهین نگارنده مراجعه نمود. برای تفصیل این مطالب می توان به #صوت_تدریس_فلسفه_چگونگی_اسلامی مراجعه نمود.
@monir_ol_din
#فلسفه_گفتگوی_تمدنها
1⃣ درباره تئوری #گفتگوی_تمدنها که در برابر نظریه #برخورد_تمدنها برجسته شد، از زوایای متعددی می توان نوشت. اما بنابه رسالت این کانال، از عقبه های فلسفی این تئوری باید پرسید؟ انسان شناسی این تئوری چیست؟ این تئوری چه تحلیلی از مقوله مقاومت دارد؟
2⃣ اگر این تئوری با رویکرد خروج از نظریه #جنگ_ارادهها سامان یافته است، یعنی تقابل دو اراده را نمی پذیرد و بدین خاطر به روش گفتگو روی آورده است، پس مخالف اندیشه مقاومت است.
3⃣ اگر این تئوری، از رویکرد تقابل اراده ها و #استقامت_ارادی بیرون بیاید، به این معنا که، #اراده_خویش را نادیده بگیرد و ذیل عنوان گفتگو رویکرد #تسلیم_اراده را در مقابل اراده دشمن بپذیرد، به معنای #انکار_هویت_خویشتن است. زیرا اراده تمام حقیقت انسان است و خروج از جنگ اراده ها و تسلیم شدن در برابر اراده دشمن به معنای انکار اراده خویش و انکار هویت خویش است.
🔚 نتیجه آنکه؛ گفتگو و مذاکره زمانی می تواند سودمند باشد که، در نهایت به #انکار_هویت_ملی منتهی نشود. بلکه باید به #اثبات_اراده_ملی در مواجهه با اراده های مخالف منجر شود.
#گفتگوی_تمدنها
#انکار_هویت_ملی
@monir_ol_din
اندیشه انقلاب اسلامی
#فلسفه_گفتگوی_تمدنها 1⃣ درباره تئوری #گفتگوی_تمدنها که در برابر نظریه #برخورد_تمدنها برجسته شد، ا
#تعلیقه_وارده
🔺یکی از رفقای طلبه، برادر عزیزم آقای یوسف علی تبار که تحصیلات عالی #علوم_اجتماعی دارند درباره #گفتگوی_تمدنها نکته ای را فرموده اند که نقل میکنم:
🔺سلام. گفتگوی تمدنهای آقای خاتمی ریشه اش در جهان ارتباطی هابرماس است. جهان هابرماس مدینه فاضله اش قهوهخانه است. در نگاه هابرماس صاحبان قدرت روند افکار را منحرف می کنند و راه مقابله هم گفتگو است. و برگرداندن فضای گفتگوی سالم در جامعه ای.
در این نگاه اصلا جایی برای طرح مقاومت نیست.
@monir_ol_din
#یادداشت_وارده_5
⭕️ یکی از بزرگواران همراه بر بنده منت گذاشتند و درباره نکاتی که تابحال درباره #فلسفه_مقاومت و ظرفیت فلسفه اسلامی برای تحلیل بنیادین موضوع مقاومت، مطرح شد، یادداشتی را فرستاده اند. سپاس و تشکر.🙏
1⃣ علیرغم احترام ویژه ای که برای نوصدرایان فلسفه ملاصدرا قائل هستم و بیش از چهار دهه است که با علاقه ای وافر، بر روی این فلسفه کار کرده ام، اما چنین بنظر میرسد که فلسفه اسلامی، ظرفیت "مطرح ساختن و پیاده سازی فلسفه مقاومت" را "در حوزه عینیت و در جنگ اراده ها" ندارد؛ چرا که فلسفه اسلامی فقط بصورت بالقوه قابلیت پرداختن به چیستی و چرایی جنگ اراده ها و اندیشه مقاومت را دارد؛ درحالیکه این فلسفه هیچ اشاره ای در خصوص جنگ اراده ها و فلسفه مقاومت بصورت مستند و مکتوب ندارد. آنچه که راهکار حل "مسئله ما در حوزه مقاومت" را بدست میدهد، "فلسفه شدن" یا "فلسفه عملی و عینیت ساز جنگ اراده ها" در "عرصه و اعیان" است، که چنین راه حلی برای فلسفه اسلامی (فلسفه صدرایی)-با توجه به ساختار بالقوه "چیستی و چرایی" فلسفه اسلامی در این خصوص-بدور از انتظار است.
2⃣ در فلسفه مقاومت، بر اساس اصالت شیء، اصالت شرایط و اصالت ربط، ثابت شد که با اصالت عناصر و عوامل درون و بیرون، به تعین و تحقق هیچ پدیده ای دست نخواهیم یافت و تنها راه گشاینده تعین پدیده ها در عالم خلقت، یا محیط راهبردی، "توجه به نسبت بین درون و بیرون" است.
3⃣در رابطه با فلسفه مقاومت و جنگ اراده ها، نظام سلطه بصورت عینی در یک سو فعال است و محور مقاومت نیز از سوی دیگر در مقابل آن به مقاومت و مبارزه می پردازد؛ هر دو جبهه نیز عینی و قابل محسوس هستند. در این تقابل، نظام سلطه با تمام امکانات، منابع و مقدورات در صدد حذف و نبود محور مقاومت است و محور مقاومت نیز با تمام پتانسیل های ملی، منطقه ای و بین المللی در صدد خنثی سازی تمامی تحریم ها و تهدید ها و حفظ بقای خود و تداوم تکامل خویش است. در این جبهه بندی، "نسبت بین دو محور"، فلسفه مقاومت و جنگ اراده ها را بعنوان یک "واقعیت انکار ناپذیر" رقم میزند؛ بر مبنای همین تبیین نتیجه میگیریم: "نه اراده را میتوان مطلق نمود و نه شناخت و شرایط را."
4⃣بر اساس اصول فلسفه چگونگی اسلامی (فلسفه مقاومت) "اشاعه و انعکاس اراده در شناخت و شناخت در اراده"، به "رقم خوردن و شکل گرفتن فلسفه مقاومت، پایداری و استقامت عناصر محور مقاومت" منجر میگردد؛ یعنی این "پایداری، استقامت و بالارفتن آستانه تحمل نیروها" در "برقراری نسبت فوق" ظهور و بروز پیدا میکند.
5⃣ در تایید این رویکرد، میتوانیم به مکتب و مبنای اندیشه راهبردی حضرت امام (رحمه ا... علیه) اشاره کنیم:
ایشان به استناد آیه ۴۶ سوره مبارکه سباء 《قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی ثم تتفکروا...》 انقلاب اسلامی و شکل گیری نظام جمهوری اسلامی را منوط به اشاعهء "تفکر در قیام و قیام در تفکر" میدانند.
"قیام" به تعبیری، مترادف با "اراده" یا مبتنی بر "اراده" است و "تفکر" نیز در این آیه شریفه، در بطن "قیام" حضور دارد. حضرت امام (ره) نیز این دو بعد یا مولفهء اساسی انقلاب را مطلق ندانستند و تمرکزشان را بر "نسبت بین این دو" قرار داده اند.
#مبانی_فلسفی_اندیشه_مقاومت
@monir_ol_din
#ایران_مقتدر
✔️ رئیس جمهور اسبق (خاتمی) در جلسه با اعضای شورای شهر تهران گفته بود: الگوی مطلوب اداره کشور #فدرالیسم است. #سید_جواد_طباطبایی در نقد شدیدی به ایده او چندین یادداشت نوشت، از جمله گفت:
➖مهمترین ایراد دیدگاههای هواداران فدرالیسم، و دیگر نظریههای دربارۀ تمرکززدایی، این است که مدعیان چنین نظریههایی تاریخ ایران نمیدانند و با توجه به تجربۀ تاریخی ایران سخن نمیگویند.
🔺 تئوری #گفتگوی_تمدنها در حقیقت #تسلیم_اراده و در نهایت #انکار_هویت_ملی است. آن تئوری هیچ اصراری بر #اشتداد_اراده و #اقتدار ندارد. فلذا به سمت فدرالیسم برای #تمرکز_زدایی به معنای #توزیع_قدرت میرود. اما طباطبایی به دلیل #هویت_اندیشی که دارد و به #ایران_مقتدر اعتقاد دارد، فدرالیسم را نقد میکند.
⛔️ منتقد تفکرات طباطبایی هستم و او را نمی ستایم و نقل کلام او مثالی بود برای مطالبی که پیشتر گفته شده بود.
#گفتگوی_تمدنها
#انکار_ایران
@monir_ol_din
هدایت شده از 🔅 سید منیرالدّین حسینےِ الهاشمے
🔆 دیدگاه «علامه سید منیرالدینِ حسینیِ هاشمی» دربارهٔ نظریهٔ «برخورد تمدنها» و «گفتگوی تمدنها»
🔵 سید منیرالدین حسینیِ هاشمی:
«جهانی شدن بر سه محور ممکن است:
🌀 نظریه اول (برخورد تمدنها) این است که بگوییم در عینیت، بهوسیلۀ زبانِ کارآمدی، با تمدن دیگر درگیر میشویم که درنهایت، با برخورد تمدنها، یک تمدن غالب میشود؛ یعنی کارآمدیِ خود را اثبات میکند و بسترِ هماهنگ شدنِ سایر تمدنها میشود. در این محور، «موضعگیری» اساسِ تفاهم است و منطق کارآمدتر و پیروز بستر هماهنگی قرار میگیرد و دیگران با آن همراه میشوند.
🌀 نظریه دوم (گفتوگوی تمدنها) این است که بر محورِ بهرهوری از دنیا به تفاهم برسیم. در این فرض، نیازی به موضعگیریِ عینی و کارآمدیِ رزمی نیست؛ بهجای برخورد، تمدنها گفتوگو میکنند. این گفتوگو پیرامون بهرهوری از دنیا انجام میگیرد؛ بهگونهای که هماهنگی در سطح جهانی براساسِ مابهالاشتراکها انجام میشود و سطوح هماهنگی و استقلال به «مابهالاشتراک و مابهالاختلاف» تعریف میشود.
▫️مابهالاشتراکِ جهانی، میدان و سطح موضوعاتی را تحویل میدهد که باید در مقیاس جهانی هماهنگ شود.
▫️در سطح پایینتر نیز مجموعهای از ویژگیهای خاصِ منطقهای است که در آن نیز مابهالاشتراکِ منطقهای وجود دارد. باید استقلالِ مابهالاشتراکهای منطقهای حفظ شود؛ باید مابهالاشتراک هر منطقه هماهنگ شود و به وحدت برسد و ادبیات خاص خود را پیدا کند تا درنتیجه، تفاهم در مقیاس منطقهای برای به حداکثر رساندنِ بهرهوری حاصل گردد.
▫️دربینِ یک ملّت (که پایینتر از سطح یک منطقه است) نیز مابهالاشتراکهایی وجود دارد که با ملل دیگر در یک منطقه تفاوت دارد. مابهالاشتراکهای ملّی اساسِ وحدتِ ملی قرار میگیرد. این وحدت همچنان ادامه پیدا میکند تا اینکه به یک شخصیت منتهی میشود.
با این توضیح، کلاً مابهالاشتراکها طبقهها و مراتبِ موضوعات را معین میکند، و تعیین میشود که وحدت و تفاهم تا چه سطحی لازم است و تا چه سطحی نیز باید استقلال حفظ شود، نه اینکه درگیری باشد. بنابراین فرض «استقلال» و «تفاهم»، هردو حفظ میشود.
🌀 نظریه سوم (درگیری با «تمدن کفر» و گفتوگو با «تمدنهای متأله») این است که اصل در تفاهم برای بشر، نیازهای مادی و بهرهوری از آن نیست، بلکه اصلْ جهتِ تکامل است. جهتِ تکاملِ یک انسان، کلیۀ نظامِ تعاریفِ ارزشی او را تنظیم میکند که میتواند با جهتِ تعاریفِ فردِ دیگر مختلف باشد. [لکن] وحدتِ جهت، علّت تفاهم است؛ «قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى كَلَمَةٍ سَوَاء بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلاَ يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ». ما قدرتِ همجهت و همسو شدن با خداپرستان را داریم. تفاهم بر روی مابهالاشتراک صحیح است؛ «مابهالاشتراکِ در جهت»، قابلتفاهم است. اگر مابهالاختلافِ در جهت به محورِ وحدت ـ آنهم با حفظ استقلال ـ برسد، امکان تفاهم دارید و اگر به وحدت نرسد و مثلاً هم «سَوَاء بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ» باشد و هم بتپرستی باشد، در این صورت، درگیری بهوجود میآید. پس، ما با «تمدن کفر» درگیری داریم و با «تمدنهای متأله» گفتوگو میکنیم. برای وحدت با متألهین، گفتوگو می کنیم و در برخورد و موضعگیری نسبتبه کسی که در جهتِ مقابل باشد، درگیری داریم.» (۱۳۷۸)
☑️ @moniroddin
🔅 با تئوری #جنگ_اراده_ها در چارچوب #اندیشه_مقاومت بر محور #اراده_ولی_فقیه به نقطه اعتراف دشمن به #ایران_مقتدر رسیدیم.
〽️ اگر با تئوری #گفتگوی_تمدنها راه را ادامه میدادیم و راهبرد #تسلیم_اراده را پیش میگرفتیم، امروز ایران یک خرابه ای زیر پوتین های آمریکاییها بود.
#اندیشه_مقاومت
#ایران_مقتدر
@monir_ol_din
#پرونده_علمی_3
#مبانی_فلسفی_اندیشه_مقاومت
#تأملات_4
📝 محمد(صالح) متقیان
1⃣ در فلسفه چگونگی اسلامی یا فلسفه نظام ولایت، تفسیر جهان خلقت بر مدار #نظام_فاعلیت انجام می شود. در این فلسفه، هر موجودی یک #فاعل و یک #کنشگر است. بله با توجه به اختلاف مراتب فاعلیت در موجودات، سطوح فاعلیت متفاوت از همدیگر هستند، اما نکته اصلی آن است که، جهان خلقت - فقط هستی- نیست بلکه #جهانِ_شدن است.
2⃣ در جهان شدن هیچ موجودی در یک وضعیت نیست بلکه به دلیل #هویت_مخلوقیت دائماً در #ترکیب_سازی و شدن و تطور است. برای تفسیر فلسفی چنین جهانی، مفهوم «وجود و هستی» کافی نیست هرچند لازم است. مفهومی که بتواند حامل معنای شدن و صیرورت باشد مفهوم «فاعلیت» است.
3⃣ از آنجا که تمام مراتب جهان خلقت در تطور و شدن قرار دارد، پس می توان از تمام مراتب خلقت به #نظام_فاعلیت تعبیر نمود. در نظام فاعلیت، تمام هویت موجودات مخلوق، فاعلیت آنها است. و اینکه عمق و دامنه فاعلیت ها هم متفاوت است. و اینکه هر فاعلیت و اراده ای نیز #جهت و سمت و سویی دارد. برهمین اساس است که، دو نظام اراده شکل می گیرد؛ نظام اراده حقانی، نظام اراده باطل.
4⃣ شکل گیری دو نظام اراده به معنای دو جهان مباین از هم نیست، بلکه در همین جهان خلقت که محکوم #ربوبیت_رب_العالمین است، دو نظام اراده جهتدار شکل می گیرد که در ترابط با همدیگر قرار دارند اما کیفیت ترابط این دو با هم به نحو #برخورد_اراده است.
🔚 همانطور که #فلسفه_چگونگی_اسلامی توان تحلیل فلسفی اندیشه مقاومت را دارد، همانطور هم این فلسفه می تواند #چگونگی_مقاومت را توضیح دهد.
@monir_ol_din
#علی_شریعتی
◾️علی شریعتی کماشتباه نبود، در تفسیر اصول مذهب "گاه" به بیراهه میرفت اما؛
🔅او #هویت داشت، خواست و اراده خود را داشت. میدانست چه میخواهد و چه نمیخواهد. "میخواهد" را برای همه ملت ترجمه میکرد و به همین دلیل #هویت_اندیش بود. رنگ از #خودش داشت نه از #دیگری.
◾️اگر جریان #لیبرالیسم با او مخالفت میکند به خاطر اصرار او بر #اراده_خویشتن است که #هویت_ایرانی_اسلامی است.
#فلسفه_مقاومت
#هویت_اراده
@monir_ol_din
#یادداشت_وارده_6
✔ از دوست و برادر عزیزم، آقای حامد یزدانی (عضو گروه روش علوم فرهنگستان علوم اسلامی)
🔺 در تحلیل واقعه انهدام #پهپاد_آمریکایی توسط سامانه موشکی سپاه به دو نکته باید توجه داشت؛
1⃣ این اتفاق مبارک که توسط بخش فرماندهی #جبهه_مقاومت صورت گرفت، انرژی مضاعفی وارد این جبهه کرده و همچنان خط مقاومت را در تراز بالای اقتدار نگاه می دارد. ترازی که دیگران را مجبور می سازد از کوبیدن بر طبل جنگ دست برداشته و با ادبیات مذاکره با این جبهه مواجهه پیدا کنند.
2⃣ این اتفاق قبل از نشست بحرین، معامله قرن را نیز به چالش می کشد. چرا که معامله قرن براساس #ترس از آمریکا سامان یافته است، و زمانی که اقتدار ظاهری آمریکا مخدوش شد، حس ترس زائل شده و حس مقاومت درونی در ملت ها زنده می شود. اگر حاکمان کشورهای عربی عاقل باشند از این اتفاق می توانند برای چانه زنی های بیشتر با آمریکا سود آوری کنند.
#فلسفه_مقاومت
#اراده_هویت_اقتدار
@monir_ol_din