💠📣 حضرت علی اکبر علیه السلام شبيه ترين افراد به پيامبر خدا صلی الله عليه و آله
🔅هنگامى كه حضرت على اکبر عليه السلام براى مبارزه با دشمنان رفت چشمان امام حسين عليه السلام پر از اشك و گريه شد و فرمود: بار خدايا تو بر اين مردم شاهد باش زيرا جوانى براى مبارزه با آنان رفت كه شبيه ترين مردم به رسول تو صلى الله عليه و آله میباشد حضرت على اكبر عليه السلام بر آن گروه حمله میكرد و به طرف پدر بزرگوارش بر میگشت و میفرمود: پدر جان العطش امام حسين عليه السلام به او میفرمود: اى حبيب من صبر كن زيرا تو امروز را به شب نمیرسانی تا جدت پيامبر خدا صلی الله عليه و آله تو را با جام خود سيراب نمايد حضرت على اكبر علیه السلام پى در پى مشغول جهاد میشد تا اين كه تيرى به گلوی مباركش اصابت كرد و گلويش را شكافت ایشان در حالى كه به خون خود غلطان بود صدا زد: پدر جان سلام بر تو باد اين جدم پيامبر خدا صلی الله علیه و آله است كه به تو سلام میرساند و میفرمايد: تعجيل كن و نزد ما بيا سپس فرياد برآورد و به شهادت رسيد.
✍ابن طاووس نيز چنين نقل کرده است: و كان من أصبح الناس وجها و أحسنهم خلقا فاستأذن أباه فی القتال فأذن له ثم نظر إليه نظر آيس منه و أرخى علیه السلام عينه و بكى ثم قال اللهم اشهد فقد برز إليهم غلام أشبه الناس خلقا و خلقا و منطقا برسولك صلی الله علیه و آله و كنا إذا اشتقنا إلى نبيك صلی الله علیه و آله نظرنا إليه.
🔅حضرت على اکبر عليه السلام که او داراى زيباترين چهره و نيكوترين سيرت بود از پدرش اجازه رفتن به ميدان طلبيد امام حسین عليه السلام به او اجازه داد سپس امام حسین علیه السلام نگاه مأيوسانه به ايشان کرد و چشمانش را به زير افكنده و گريه كرد آن گاه فرمود: خداوندا گواه باش به تحقيق جوانى به جنگ و مبارزه شتافته كه شبيهترين از نظر خلقت و خلق و منطق به رسولت صلى الله عليه و آله مى باشد هر گاه اشتياق زيارت پيامبرت صلی الله علیه و آله را مى کرديم او را نگاه میکرديم.
📚اللهوف على قتلى الطفوف،على بن موسى،ابن طاووس،ص۱۱۳
📚بحارالانوار،ج۴۵،ص۴۳
@monji265
ماجرای پیرمردی که در زمان حضرت صادق علیه السلام منتظر قائم ال محمد صلوات الله علیهم بود
مسعده میگوید: نزد حضرت امام صادق علیهالسلام بودم. ناگاه پيرمرد سن بالایی كه قامتش كمان شده بود و بر عصایی تكيه کرده بود، وارد شد و به آن حضرت سلام كرد حضرت صادق علیهالسلام پاسخ او را داد.
پيرمرد عرض كرد: اى پسر رسولخدا! دستت را بده تا ببوسم، و حضرت دستش را داد و پیرمرد بوسید و سپس گريه كرد.
حضرت پرسيد: ای پيرمرد! چرا گريه میكنى؟
عرض كرد: قربانت شوم! صد سال است كه در انتظار قائم شما هستم، هى میگويم (ظهورش) در اين ماه و اين سال انجام میشود، امّا عمر من زياده شد و استخوانم كوبيده گردیده و مرگم نزديك شده است، ولی در ميان شما آنچه را كه دوست دارم نمیبينم.
در عوض شما را كشته شده و دور از وطن، و دشمنانتان را در حال پرواز با بالهایشان میبينم، پس چطور گريه نكنم؟
ديدگان حضرت صادق علیهالسلام نیز اشكآلود شد و فرمود: اى پيرمرد! اگر خدا تو را زنده نگاه دارد تا اين كه قائم ما را ببینی، تو با ما در درجه بلندى قرار دارى، و اگر مرگ تو فرا رسد (و آن حضرت را نبینی)، روز قيامت همراه با گوهر گرانبهاى محمّد صلّی الله علیه و آله که ما هستیم، میآیی. همان گوهری که پیامبر صلّی الله علیه و آله درباره آنها فرمود:
«من دو گوهر گرانبها در ميان شما میگذارم که به آن دو چنگ زنيد، و اگر به آن دو چنگ زنید، هرگز گمراه نمیشويد. آن دو گوهر گرانبها، كتاب خدا و عترت من، یعنی اهل بیت من هستند».
پيرمرد گفت: بعد از شنیدن این خبر، دیگر باكى از مردن ندارم.
در ادامه حضرت صادق علیهالسلام فرمود: ای پیرمرد! همانا قائم ما از صلب حسن (عسکری)، حسن از صلب علی، علی از صلب محمّد، محمد از صلب علیّ، و علی از صلب پسرم موسی علیهمالسلام است و در این هنگام به او اشاره کرد و فرمود: موسی هم از صلب من خارج شده است. ما اهل بیت، دوازده نفر هستیم که همگی معصوم و پاک شده میباشیم.
📗كفاية الأثر، ص۲۶۴_۲۶۶
@monji265
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️افتخار انقلاب اسلامی مردم هستند...
@monji265