صفات محمدی (1)
لَّقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّـهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ ﴿سورة الأحزاب ٢١﴾
قطعاً براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نيكوست
♦️آداب پیامبر صلی الله علیه و آله را برخی از علما گرد آورده اند و آنها را از میان اخبار بر چیده اند. پیامبر صلی الله علیه و آله داورترین و بردبارترین و دلیرترین و عادل گرترین و مهربان ترین مردم بود و هیچگاه دستش به دست زن نامحرم نخورد و سخاوتمندترین مردم بود و هیچ دینار و درهمی نزدش بر جا نمی ماند، اگر مالی زیاد می آورد و کسی را نمی یافت تا آن را به او ببخشد اگر شب میشد به منزل باز نمی گشت تا آن را به نیازمندش ببخشد و از آن مبرّا شود، از آنچه خداوند نصیبش می ساخت فقط رزق یک سال را بر می داشت، آن هم از ساده ترین چیزی که می یافت همچون خرما و جو، مابقی را در راه خدا میداد، هر چه از او خواسته میشد میبخشید باز سراغ رزق سالش بر می گشت و از آن نیز می بخشید آنچنان که چه بسا پیش از پایان سال اگر چیزی به دست نمی آورد خود نیازمند می شد، روی زمین می نشست و روی زمین می خوابید و روی زمین غذا می خورد، نعلین خود را پینه می زد و جامه اش را وصله میکرد و در خانه را میگشود و میش میدوشید و شتر را میبست و شیرش را میدوشید، وقتی خدمتکار خسته میشد با او آرد می ساخت، ظرف طهارت خود را در شب به دست میگرفت، بیش از همه سر به زیر بود و هنگام نشستن تکیه نمیداد و در کارهای خانه کمک میکردو گوشت را تکه میکرد و چون بر سفره مینشست حقیرانه مینشست و انگشتان خود را پاک میکرد و هرگز بادگلو نمیزد و دعوت آزاد و برده را دور یا نزدیک میپذیرفت و هدیه را هرچند جرعه ای شیر بود می پذیرفت و میخورد اما صدقه را نه و چشم در روی کسی خیره نمی کرد؛ به خاطر پروردگارش خشمگین میشد اما به خاطر خودش نه و از فرط گرسنگی سنگ به شکم خود می بست، هر چه فراهم بود را می خورد و آنچه را به او می رسید رد نمی کرد، دو جامه بر تن نمیکرد یک ردای حبره یمانی و یک جبه پشمی و زمخت از پنبه و کتان می پوشید و بیشتر جامه هایش سفید بود و عمامه بر سر می گذاشت و پیراهن را از طرف راست می پوشید و جامه مخصوصی برای جمعه داشت...
مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)/ج1/ص145 و 146 و 147
بحار الأنوار (ط - بيروت)/ج16/ص226
منتهی الآمال
صفحه 1️⃣ از 4⃣
@monji265
تحلیل فیلم X-Men: Apocalypse کلاس امام شناسی هالیوود!
🎥 قسمت چهارم 🎥
فراگیری علم اول و آخر
🎞⬅️در بخشی از فیلم، اِن صباح النور، پس از خروج از دخمه ای که در آن مدفون شده بود (یا شاید بتوان آن را به نوعی سرداب نامید)، به سراغ تلویزیون (نماینده علم در عصر حاضر) رفته و از طریق آن تمامی علوم مربوط به دنیای مدرن، گذشته و آینده را فرا می گیرد.
نظیر چنین موضوعی را می توان در مورد حضرت ولی عصر (عج) هم مشاهده کرد. طبق روایات، وی صاحب علم اول و آخر است و از همه چیز آگاهی دارد.
✅در قرآن کریم، واژة "لدن" به تنهایی 2 بار، به شکل "لَدنّا" 6 بار "لَدُنک" 2 بار و به شکل "لَدنِی" 1 بار به کار رفته است. (عبدالباقی، محمدفواد، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، ذیل واژة «لدن)
✅از جمله در آیة 65 سورة کهف آمده:
فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَیْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً (در آن جا) بندهای از بندگان ما را یافتند که رحمت (و موهبت عظیمی) از سوی خود به او داده، و علم فراوانی از نزد خود به او آموخته بودیم.
✅علامه طباطبایی در المیزان، ذیل آیه 65 سورة کهف، آن علم را در حیطه و انحصار الهی میداند که حس و فکر در آن دخالت ندارد و از راه اکتساب بدست نمیآید و دلیل بر آن را جمله "من لدنا" از نزد خدا، دانسته که به عنوان خاستگاه آن محسوب میشود و از آخر آیات استفاده کرده که مقصود از آن "علم به تأویل حوادث" است. (طباطبایی، المیزان، ترجمة موسوی همدانی، ج 13، ص 474)
✅شیخ محمدحسین مظفر ضمن بحث از علم امام (ع) از علم پیامبر اسلام (ص) به عنوان منبع علم ائمة اطهار (ع) یاد کرده و به خاطر شمول دایرة نبوت آن حضرت بر جمیع مخلوقات عالم، علم پیامبر به حوادث عالم را لازمة نبوت عام آن حضرت دانسته است. (مظفر، علم الامام (ع)، ص 13) تا با دانشی که از موهبتهای خاص الهی است به اراده و اصلاح جامعه اقدام نماید.
ارتقاء علم افراد گرد امام و رفاه یاران
🎞⬅️در ادامه داستان فیلم، اِن صباح النور به سراغ جهش یافته های عصر حاضر می رود و آن ها را در بدترین حالت ممکن می یابد. آن ها توسط انسان های عادی (موجوداتی پست از نظر جهش یافته ها) مورد سوء استفاده و ظلم قرار گرفته و خوار شده اند.
وی تصمیم می گیرد تا به این روند پایان داده و عزت را یکبار دیگر به جهش یافته ها بازگرداند. او شروع به جمع آوری نیرو کرده و جالب اینکه تمام قدرت های آن ها را ارتقاء می دهد و از رنج و ناراحتی می رهاند و دنیای سیاه آن ها را به صبحی روشن تبدیل می کند.
جهش یافته هایی که تا چندی پیش مورد استعمار و ابزار سرگرمی و سوء استفاده انسان ها بودند و دوران سختی را سپری می کردند، به یکباره با آمدن صباح النور به موجوداتی غرق در قدرت و شوکت تبدیل می شوند.
✅نظیر این اتفاق را می توان در روایات مربوط به دوران ظهور هم مشاهده کرد:
قال علی (ع):
اذا قام القائم... واخرجت الارض بركاتها ولا یجد الرجل منكم یومئذ موضعاً لصدقته ولا بره..؛
بحارالانوار، ج، ۵۲ ص۳۳۸.
✅"و طبق وعده الهی، تقوای مردمان باعث می شود كه بركات و گنج های-معادن-زمین در اختیار انسان ها قرار بگیرد و هیچ خرابه ای نماند مگر اینكه آباد شود و بدین ترتیب عنصر سوم جامعه ایده آل فراهم خواهد گردید."
قال الصادق (ع):
القائم منصور بالرَعب مؤید بالنصر.... فلا یبقی فی الارض خراب الا عمر
بحارالانوار، ۵ ص۱۹۱.
#ادامه_دارد...
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌹
@monji265
شهید ابراهیم عقیل هم مانند حاج قاسم در ۶۳ سالگی به شهادت رسید!
چه رازی هست در این سن که اکثر شهدای شاخص مقاومت در این سن به شهادت میرسند...؟!
پیامبر اکرم (ص)در ۶۳ سالگی به شهادت رسید
حضرت علی (ع) در ۶۳ سالگی به شهدت رسید
و جمعی از فرماندهان و شیعیان و مریدانشان که در ۶۳ سالگی شهید شدند
قاسم سلیمانی ۶۳ ساله
فخری زاده ۶۳ ساله
اسماعیل هنیه ۶۳ ساله
سردار زاهدی ۶۳ ساله
فوآد شکر ۶۳ ساله
ایرلو ۶۳ ساله
ابراهیم رییسی ۶۳ ساله
چه سریست خدا می داند....
@monji265
♡منجی♡
صفات محمدی (2)
لَّقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّـهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ ﴿سورة الأحزاب ٢١﴾
قطعاً براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نيكوست
🔻...وَ كَانَ إِذَا لَبِسَ جَدِيداً أَعْطَى خَلَقَ ثِيَابِهِ مِسْكِيناً وَ كَانَ لَهُ عَبَاءٌ يُفْرَشُ لَهُ حَيْثُ مَا يُنْقَلُ تُثَنَّى ثَنْيَتَيْنِ يَلْبَسُ خَاتَمَ فِضَّةٍ فِي خِنْصِرِهِ الْأَيْمَنِ يُحِبُّ الْبِطِّيخَ وَ يَكْرَهُ الرِّيحَ الرَّدِيَّةَ وَ يَسْتَاكُ عِنْدَ الْوُضُوءِ وَ يُرْدِفُ خَلْفَهُ عَبْدَهُ أَوْ غَيْرَهِ وَ يَرْكَبُ مَا أَمْكَنَهُ مِنْ فَرَسٍ أَوْ بَغْلَةٍ أَوْ حِمَارٍ وَ يَرْكَبُ الْحِمَارَ بِلَا سَرْجٍ وَ عَلَيْهِ الْعِذَارُ يَمْشِي رَاجِلًا وَ حَافِياً بِلَا رِدَاءٍ وَ لَا عِمَامَةٍ وَ لَا قَلَنْسُوَةٍ وَ يُشَيِّعُ الْجَنَائِزَ وَ يَعُودُ الْمَرْضَى فِي أَقْصَى الْمَدِينَةِ ُجَالِسُ الْفُقَرَاءَ وَ يُؤَاكِلُ الْمَسَاكِينَ وَ يُنَاوِلُهُمْ بِيَدِهِ وَ يُكْرِمُ أَهْلَ الْفَضْلِ فِي أَخْلَاقِهِمْ وَ يَتَأَلَّفُ أَهْلَ الشَّرَفِ بِالْبِرِّ لَهُمْ يَصِلُ ذَوِي رَحْمَةٍ مِنْ غَيْرِ أَنْ يُؤْثِرَهُمْ عَلَى غَيْرِهِمْ إِلَّا بِمَا أَمَرَ اللَّهُ وَ لَا يَجْفُو عَلَى أَحَدٍ يَقْبَلُ مَعْذِرَةَ الْمُتَعَذِّرِ إِلَيْهِ وَ كَانَ أَكْثَرَ النَّاسِ تَبَسُّماً مَا لَمْ يَنْزِلْ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ أَوْ لَمْ تَجْرِ عِظَةٌ وَ رُبَّمَا ضَحِكَ مِنْ غَيْرِ قَهْقَهَةٍ لَا يَرْتَفِع عَلَى عَبِيدِهِ وَ إِمَائِهِ فِي مَأْكَلٍ وَ لَا فِي مَلْبَسٍ مَا شَتَمَ أَحَداً بِشَتْمَةٍ وَ لَا لَعَنَ امْرَأَةً وَ لَا خَادِماً بِلَعْنَةٍ وَ لَا لَامُوا أَحَداً إِلَّا قَالَ دَعُوهُ وَ لَا يَأْتِيهِ أَحَدٌ حُرّاً وَ عَبْداً وَ أَمَةً إِلَّا قَامَ مَعَهُ فِي حَاجَتِهِ لَا فَظٌّ وَ لَا غَلِيظٌ وَ لَا صَخَّابٌ فِي الْأَسْوَاقِ وَ لَا يَجْزِي بِالسَّيِّئَةِ السَّيِّئَةَ وَ لَكِنْ يَغْفِرُ وَ يَصْفَحُ وَ يَبْدَأُ مَنْ لَقِيَهُ بِالسَّلَامِ وَ مَنْ رَامَهُ بِحَاجَةٍ صَابَرَهُ حَتَّى يَكُونَ هُوَ الْمُنْصَرِفَ مَا أَخَذَ أَحَدٌ يَدَهُ فَيُرْسِلَ يَدَهُ حَتَّى يُرْسِلَهَا وَ إِذَا لَقِيَ مُسْلِماً بَدَأَهُ بِالْمُصَافَحَةِ وَ كَانَ لَا يَقُومُ وَ لَا يَجْلِسُ إِلَّا عَلَى ذِكْرِ اللَّهِ...
♦️...و وقتی جامه نویی می پوشید جامه کهنه خود را به تهیدستی می داد و عبایی داشت که به هر کجا سفر می کرد می گشود و دولا پهن می کرد انگشتری نقره در انگشت کوچک دست راست خود می کرد، هندوانه دوست می داشت و از بادِ زبون بدش می آمد و هنگام وضو مسواک می زد و بنده خود یا دیگران را پشت چهارپای خود سوار می کرد، هر اسب یا استر یا الاغی را که فراهم بود سوار می شد و بر الاغ زین نمی گذاشت و بر آن دهنه می بست، پیاده و پا برهنه بدون هیچ ردا و عمامه و کلاه قدم میزد و مردگان را تشییع می کرد و در دورترین جاهای شهر به دیدار بیماران می رفت و با فقیران همنشین و با تهیدستان هم غذا میشد و با دست خود به آنان غذا میداد و اهل فضیلت را در اخلاقی که داشتند ارج مینهاد و با شرافتمندان به نیکی انس می گرفت، صله رحم می کرد اما خویشان خود را بر دیگران ترجیح نمی داد مگر به سبب فرمان خداوند و به کسی جفا نمیکرد و عذر معتذر را می پذیرفت و بیش از همه مردم لبخند بر لب داشت مگر آنکه قرآن نازل میشد یا اندرز می فرمود و گاه نیز بدون اینکه قهقهه بزند می خندید، در خوراک و پوشاک بر بندگان و کنیزان خود برتری نمی ورزید، هرگز کسی را شماتت نکرد (دشنام نداد) و هیچ زن و هیچ خادمی را لعنت نگفت و هیچ کسی را ملامت نکرد و فقط در این شرایط می فرمود: او را واگذارید و هر آزاد یا بنده یا کنیزی نزدش می آمد برای کمک به او به راه می افتاد، تندخو و بداخلاق نبود و در بازارها فریاد نمی کرد و جواب بدی را با بدی نمی داد بلکه در می گذشت و چشم می پوشید، و هر کس را می دید در سلام پیشتاز بود و هر کس برای کاری نزد ایشان می آمد آنقدر شکیبایی می کرد تا خودش برود، با هر که دست می داد دست خود را بیرون نمی کشید تا او دستش را بکشد و هرگاه مسلمانی را می دید خود نخست با او دست می دا و، بدون (ذکر الله) یاد خدا نه می نشست و نه بر می خاست...
مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)/ج1/ص145 و 146 و 147
بحار الأنوار (ط - بيروت)/ج16/ص226
منتهی الآمال
جلاء العیون
صفحه 2️⃣ از 3️⃣
@monji265