چرا امام جواد مبارک ترین مولود است؟
تنها امامی که برادر امام قبلی بود، امام حسین علیه السلام بود. بعد از امام حسین، امر امامت فقط در فرزند امام محقق میشد. این مساله خیلی مهم بود. چون خیلیا ادعای امامت میکردن، بعد که از دنیا میرفتن، وقتی فرزند پسر نداشتن، مردم میفهمیدن اون امام نبوده.
مثلا بعد از شهادت امام صادق(ع)، خیلیا رفتن سراغ پسر بزرگتر امام صادق به اسم عبدالله، و اونو به عنوان امام انتخاب کردن. عبدالله بعد از 70روز فوت کرد. پسری هم نداشت که امام بعدی باشه. پیروان عبدالله فهمیدن که عبدالله امام نبوده، برگشتن و پسر دیگر امام صادق یعنی امام موسیکاظم رو امامشون قرار دادن. در اون زمان بنا بدلایلی امامان امام بعدیشونو بطور واضح و عمومی معرفی نمیکردن. بخاطر همین خیلیا اشتباه میکردن.
بعد از شهادت امام موسی کاظم فتنه بزرگی اتفاق افتاد. وکلای امام موسی کاظم که هزینه هنگفت خمس و زکات شیعیان دستشون بود. طمع کردن و گفتن امام موسی کاظم از دنیا نرفته و زندهاس. با این دروغ میخواستن وجوهات شرعی رو تحویل امام بعدی ندن. حتی مراجع تقلید اون زمان رو هم تطمیع کردن با دهها هزار سکه طلا که فتوا بدن امام زندهاس. ولی برخی از یاران وفادار اهل بیت قبول نکردن و ایستادگی کردن.
این وکلا حتی برادران امام رضا علیه السلام رو هم با مقدار زیادی پول فریب دادن که بگن امام به شهادت نرسیده. این امامزاده ها هم اغوا شدن و دائما درحال توطئه بودن علیه امام رضا.
برخی از شیعیان به امامت امام رضا علیه السلام یقین پیداکردن. تنها مشکلی که وجود داشت این بود که امام رضا تا سن چهل سالگی صاحب فرزند نشده بود. برخی از شیعیان دچار شک وشبهه شدن، که اگر امام رضا پسری نداشته باشه، امامت خودش هم از بین میره. از طرفی اون وکلا و برادران امام رضا خوشحال بودن که علیبن موسی الرضا فرزند پسری نداره. و منتظر بودن که حضرت از دنیا بره و به مردم بگن دیدید گفتیم امام موسی کاظم از دنیا نرفته؟ دیدید گفتیم علی بن موسی، امام نبوده؟ یا یکی از خودشون رو باهماهنگی، امام معرفی کنن
شرایط بسیار سخت شده بود. سن امام رضا(ع) از چهل سالگی گذشته بود که خداوند امام جواد رو به حضرت عطا کرد. اینجاهم کوتاه نیومدن، کار به جایی رسید که بچه رو بردن به یه نسبشناس دادن که تشخیص میداد از خصوصیات پدر و فرزند که پدر بچه کیه. عمداََ چند نفرو بدون امام رضا بردن پیشش گفتن پدر این بچه کدومه؟ اون طرف با دقت چند نفر رو دید گفت اینا پدر بچه نیستن، اون مردی که اون دور وایساده پدرشه. که علی بن موسی الرضا بود. این تهمتشون هم کار به جایی نبرد
از این جهت است که امام جواد(علیه السلام) رو مبارکترین مولود مینامند. چون جلوی توطئه و فتنههای بسیار بزرگی رو گرفت. از طرف دیگه مساله مهمی رو تو بحث امامت با تلاشهای علمی خودش آموزش داد، اینکه امام 8ساله با امام 50ساله تفاوتی نداره.
میلاد #امام_جواد (علیه السلام)، نور چشم امام رضا رو تبریک عرض میکنم.
✍ حسين دارابی
#جامعه_تاریخ 👇
http://eitaa.com/joinchat/113508352Cdd1d77aefa
شاید سوال بشه، با توجه به مطلب قبلی درباره برخی برادران امام رضا که به حضرت خیانت کردن، پس این امام زاده ها وساداتی که از نسل امام موسی کاظم علیه السلام هستن، آیا مشکل دار میشن؟ آیا از نسل همون برادرا هستن؟
پاسخ: سادات موسوی و امامزادههایی که داخل ایران هستن، از نسل برادران وفادار امام رضا علیه السلام هستن که با حضرت به ایران اومدن و یا بعدا با حضرت معصومه سلام الله علیها به ایران اومدن
اون برادارن خائن که تعدادشون محدود بود، در مدینه بودن و همونجا از دنیا رفتن، داخل ایران نیستن. امام موسی کاظم ١٨ پسر داشت و ١٩ دختر که اکثرا وافادار به امام رضا بودن
درباره امام زادهها وشبهههایی که درباره تعداد امام زادهها در ایران هست و امامزادهایی که میگن جدیدالتاسیس هستن، و امامزادههای عجیب مثل امامزاده بیژن و..... شبهات و سوالات دیگر، ان شاء الله یک بحث مفصل ارائه خواهم داد در آینده
✍حسین دارابی
عضوشوید
#جامعه_تاریخ 👇
http://eitaa.com/joinchat/113508352Cdd1d77aefa
دو نفر، یکی شیعه و یکی سنی تو خونه ای با هم زندگی می کردن. یک روز برادر سنی رفت سفر که برادر شیعه به او زنگ زد و گفت: "سریع برگرد خونه کار خیلی خیلی واجبی دارم." سنی گفت: "الان تو راهم نمیشه. " شیعه اصرار کرد و سنی باز هم قبول نمی کرد. آخر آنقدر اصرار کرد که سنی قبول کرد که برگرده. وقتی برگشت گفت: کار مهمت چی بود؟
شیعه گفت: هیچی؛ فقط میخواستم بگم دوستت دارم و تو دوست منی، همین! سنی عصبانی شد و گفت: مگه مرض داری این همه راه منو کشوندی که همینو بگی؟
شیعه گفت: والا ما هم همینو میگیم اینکه پیامبر تو غدیر گفت برید مردمو صدا کنید که بر گردن و صبر کنیم اونایی که نیومدن برسن یه چیزی رو می خوام بگم. تو اون گرما که ملت داشتن تبخیر می شدن، فقط خواست بگه علی دوست منه، دوستش داشته باشید؟
عضو شوید👈 کلیک کنید
#جامعه_تاریخ 👇
http://eitaa.com/joinchat/113508352Cdd1d77aefa
4_546012028335030825.mp3
3.47M
داستان جنگ خندق برای کودکان ۳ سال به بالا
#جامعه_تاریخ 👇
http://eitaa.com/joinchat/113508352Cdd1d77aefa
قصه گویی تولد امیرالمومنین.mp3
7.28M
قصه میلاد حضرت علی علیه السلام
#جامعه_تاریخ👇
http://eitaa.com/joinchat/113508352Cdd1d77aefa
شبهه امامزادهها .mp3
16.79M
دراین صوت به این سوالات پاسخ دادم
🔻این همه امامزاده از کجا اومده؟
🔻اهل بیت مگه چندتا بچه داشتن؟
🔻چرا اول انقلاب هزارتا امامزاده داشتیم الان دههزارتا
🔻قضیه امامزاده بیژن چیه؟
و برخی نکات دیگر
گوینده: حسین دارابی
#جامعه_تاریخ 👈 عضوشوید
🔴 آیا زکریای رازی کافر و ملحد بود؟
در قدیمیترین منابع کتابشناسی مانند فهرست ابن ندیم که تنها یک سده بعد از زکریای رازی میزیسته کتابهایی به رازی نسبت داده شده که مؤیّد اعتقاد او به وحدانیت خدا، نبوت پیامبران، معاد و حتی مکتب تشیع میباشد: «کتاب الحاصل فی العلم الإلهی»، «کتاب فیما یرد به اظهار ما یدعی من عیوب الأنبیاء»، «کتاب علی سهیل البلخی فی تثبیت المعاد»
و «فی آثار الامام الفاضل المعصوم».[1]
2. ابن طاووس رسالهای از رازی نقل میکند به نام «برء الساعه» که ابتدای آن، به روش علمای شیعه میباشد؛ در ابتدای این رساله چنین آمده است: «بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله کما هو اهله و مستحقه و صلواته علی خیر خلقه محمد و آله و عترته و سلم تسلیما کثیراً».[2]
⭕️وجود رقیب و دشمن و اتهام
3. شهرت رازی در طب و نزدیکی او به سلاطین عاملی است برای به وجود آمدن رقیبان و دشمنان او که سعی کردهاند او را از میدان خارج کنند و بهترین وسیله نیز در آن عصر اتهام کفر و خروج از دین بوده است.[3]
4. دو کتابی که به رازی در مورد الحاد نسبت دادهاند، در منابع به صورت مشکوک به او نسبت داده شده است و استناد به او قطعی نیست؛ لذا برخی کتابهای الحادی منسوب به او را ساختگی میدانند.[4]
⭕️ دشمنی اسماعیلی مذهبان با زکریای رازی
5. تهمت کفر و الحاد از سوی ابوحاتم رازی که اسماعیلی مذهب است به محمد بن زکریا نسبت داده شده است. از طرفی چون محمد بن زکریای رازی در کتاب «فی الرد علی الکیال فی الامامه» بر اسماعیلیه حمله کرده است.[5] بسیار موجه است که گفته شود؛ اسماعیلیه اتهام الحاد را به انتقام تألیف آن کتاب به او نسبت دادهاند.[6]
⭕️ نظر شهید مطهری درباره رازی
ج. شهید مطهری در تألیفات خود اظهار داشته که چون تمام کتابهای رازی در دسترس نیست نمیتوان پیرامون او اظهار نظر قطعی کرد، اما از مجموعه قرائن به دست میآید که او منکر نبوت نبوده بلکه با مدعیان دروغین نبوت در ستیز بوده است. محال است مناظرات رازی با ابو حاتم در منزل یکی از بزرگان ری و در حضور اکابر و بزرگان شهر پیرامون ابطال اصل نبوت باشد و او همه مذاهب را باطل اعلام کند و سپس در کمال احترام نیز زیست نماید.[7]
رازی سخت پایبند توحید و معاد و اصالت روح و بقای آن بوده است و چگونه ممکن است کسی که اصول مبدأ و معاد را قبول دارد، نبوت را انکار کند، بلکه از آثار او به دست میآید که اندیشه امامت، ذهن او را به خود مشغول کرده بوده است و بدیهی است که اندیشه امامت با منکر نبوت همراه نیست.[8] ایشان بیان میکند استدلالهایی که به رازی در نفی نبوت نسبت داده شده است، آنقدر ضعیف است که در شأن مقام علمی او نیست. ایشان احتمال شیعه بودن رازی را منتفی نمیداند بلکه بیان میکند؛ بعید نیست که رازی تا حدودی طرز تفکر شیعی امامی داشته است و همه متفکرانی که چنین اعتقادی داشتند، از سوی دشمنان شیعه، به کفر متهم میشدند.[9]
د. برخی دیگر از محقّقان درباره زندگی و شخصیت زکریای رازی نیز معتقدند که نمیتوان بر نسبت الحاد به رازی اعتماد داشت و آنرا حتمی دانست بلکه باید منتظر بود تا بسیاری از منابع و اسناد دوره رازی کشف شوند تا بتوان داوری نهایی را پیرامون شخصیت این پزشک نامدار انجام داد.[10]
🔵برخی از دیدگاههای منطبق با آموزههای اسلام زکریای رازی که نشان میدهد او ملحد نبود:
1. وى جهان را مرکب از پنج گوهر ازلى میدانست: عقل فعال، روح، ماده، مکان و زمان. به عقیده او زمان و مکان و حرکت و جسم بینهایت قدیم است و زمان جوهرى است دونده و بیقرار.[11]
2. وى در اخلاق، معتقد به زهد و ترک دنیا و انزواى از خلق نیست. به نظر او: «فرد باید از انهماک (پافشارى، فرو رفتن) و افراط در شهوات دورى جوید و از هرچیز به مقدارى که از آن چاره نیست بهره برگیرد».[12]
4. به عقیده رازى، چون خدا عادل، رحیم و عالم است ما باید نسبت به مردم و خودمان عادل و رحیم و در راه کسب علم کوشا باشیم و در امور از عقل مدد جوییم. عیوب خود را بشناسیم، از تکبر، حسد، غضب، دروغ، بخل و غم، بپرهیزیم و از افراط در همخوابگى و شرابخوارى خوددارى کنیم.[13]
محمد بن زکریاى رازى آثارى در زمینه اخلاق پزشکى نوشت. کتاب «طب روحانى» او نیز درباره اخلاق است. در کتابهاى دیگر او، همچون کتاب بسیار معتبر «الحاوى فى الطب» و رسالههاى «سرّ الطلب»، «محنة الطبیب» و
«خواص التلامیذ» نیز اشارات او به اخلاق پزشکى و احترام به آیین و سنن پزشکى به خوبى نمایان است.
محمّد زکریاى رازى، هنگامى که از صفات دانشجویان پزشکى صحبت میکند میگوید: «واجب است که دانشجوى پزشکى، طبّ را براى جمع مال نخواهد، بلکه متذکّر باشد که نزدیکترین مردم به خدا، عالمترین و عادلترین و مهربانترین آنها به مردم است».[14]
#جامعه_تاریخ
@tarikh_ja
منابع👇