«ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
سقای حسین، سید و سالار نیامد
علمدار نیامد، علمدار نیامد»
از روضههای مخفیانه خانگی، تا عزاداریهای میلیونی؛ بیش از هزار سال است که مراسم عزای اباعبدالله حسین در شکلهای مختلف برگزار میشود؛ و در این مراسمها، میلیونها شعر در رثای حسین(ع) و یارانش از شاعران گمنام و نامدار سروده شده؛ اما در میان اشعار و روضههای قمربنیهاشم، شاید هیچ شعری به اندازه این دو دمه ساده شناختهشده نباشد.
تا به حال به ظرایف ادبی این دو دمه دقت کردهاید؟
تقریبا هیچ آرایه ادبی در این بیت به کار نرفته است؛ نه تشبیه، نه ایهام، نه اغراق و نه کنایه لطیف و هنرمندانه.
حتی به هیچ یک از مصیبتهای علمدار کربلا هم اشاره نمیکند؛ نه بریده شدن دستها، نه اصابت عمود آهن. حتی درباره روضه جانسوز آب، تشنگی و پاره شدن مشک سقا هم صحبت نمیکند؛
این بیت، تنها و تنها یک گزارش ساده است؛ بیان کوتاه یک خبر:
«علمدار نیامد»
و البته این خبر، یک مخاطب مشخص دارد:
«اهل حرم»
اما چه میشود این دو دمه ساده که حتی شاعر مشخص و نامداری هم ندارد، این چنین دلها را تکان میدهد؟ شاید هیچ هیئت و روضهای نباشد که در شب تاسوعا، این دو دمه در آن دم گرفته نشود.
احساس من این است که داغ و مصیبت اهل حرم، از شنیدن خبر نیامدن علمدار، آنقدر سنگین بوده است که این داغ و حرارت در این شعر ساده جاری شده است و تا دنیا دنیاست، قلب هر شنوندهای را از شنیدنش میلرزاند؛
انگار جرعهای از آتش قلب زینب(س)، در این دو دمه، دمیده شده است که هر بار حرارت بیشتری از این شعر را احساس میکنیم.
نمیدانم شاعر دو دمه «ای اهل حرم ...» کیست. نمیدانم در چه حالی و با چه اخلاصی این شعر را سروده است. اما حتما تا قیام قیامت، از فیض این سروده بهرهمند خواهد شد.
این سرودهها و نوشتهها، از دل هیچ تکنیک و دانش ادبی بیرون نمیآید؛ باید کلمهها از قلب سوختهمان بیرون بریزد، تا قلب میلیونها شنونده را بسوزاند.
اللهم الرزقنا سرودن و نوشتن این جنس کلمات...
#چندکلمه_روضه
| @mabnaschoole |