پسرفاطمه(عج)
مردی در حضور علی (ع) آمد و صیغه استغفار و توبه را انشاء و ادا کرد..✏️ ( #قسمت_دوم ) 🌷 3⃣شرط سوم ا
مردی در حضور علی (ع) آمد و صیغه استغفار و توبه را انشاء و ادا کرد..✏️
( #قسمت_سوم_و_آخر ) 🌷
📛آن لذتهای آن معصیتها را که چشیدی حالا باید شبهای متوالی بر عکس، خودت را به رنج بیفکنی، به خود گرسنگی بدهی، رنج زحمت و محنت و خدمت دیگران را متحمل بشوی. آنوقت است که تو یک تائب واقعی هستی.
👌به همین دلیل است که قرآن در آیات متعددی بعد از کلمه «تاب» کلمه «أَصْلَحَ» را آورده است: ثُمَّ تَابَ مِن بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ 2 . این «تابَ و اَصْلَحَ» معادل است با آنچه که ما امروز آن را دوره نفی و انکار و دوره سازندگی مینامیم.
😔انسان در مرحله اول باید توبه کند، حالت و وضع گذشته خودش را نفی کند، خراب کند و در هم بکوبد، آثار آن را از بین ببرد با انقلابی که نامش توبه است ولی به این قناعت نکند؛
🙂بعد، از نو درستش را بسازد. اصلاح بعد از آن است که انقلاب صورت میگیرد. بازسازی بعد از خراب کردن آن بنای فاسد و خرابی است که در گذشته بوده است.
👈اینها که مثال زدم مثال برای انقلابهای فردی بود که همه را هم به طور خلاصه عرض کردم.
📚استاد مطهری، انقلاب اسلامی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص11، 12 ✨
هدایت شده از 📘معارف استاد مطهری
🔻 امت ها زندگی و مرگ دارند 🔻📊
ممکن است یک وقت امتی بمیرد بدون آنکه افرادش مرده باشند ... 💯⤵️
( #قسمت_اول ) با ما همراه باشید 🌷
در قرآن آیات زیادی داریم که همین مطلب را بیان میکند که امتها زندگی و مرگ دارند. ممکن است یک وقت امتی بمیرد بدون آنکه افرادش مرده باشند. معنای اینکه «امتی بمیرد» این نیست که افرادش همه یکسره اعدام شوند، مثلا در یک بلای آسمانی یا در اثر یک جنگ از بین بروند، بلکه ممکن است امتی بمیرد بدون آنکه یک فرد از افراد آن امت مرده باشد. و قرآن برای موت امتها یک حساب قائل است. همین طور که یک فرد مرگش روی یک حساب است و اگر اجل و پایان عمر یک فرد برسد دیگر خواه ناخواه میمیرد خواه اجلش اجل مسمى باشد یا اجل غیر مسمى؛ یعنی یک انسان یک لحظه ای میرسد که آن لحظه به هر حال دیگر لحظه مرگ اوست؛ جامعهها هم یک لحظه ای میرسد که آن لحظه، لحظه مرگ آن جامعه هاست. عرض کردم، مرگ یک جامعه معنایش این نیست که حتما افراد آن جامعه هم باید بمیرند.
این نظیر آن حرفی است که امروز درباره مرگ تمدنها و مرگ فرهنگها میگویند، چون یک تمدن و یک فرهنگ برای یک مردم همان روح آن مردم را تشکیل میدهد. اگر لحظه ای برسد که عمر آن فرهنگ به پایان رسیده باشد و فرهنگ زندهتر و قوی تری به او هجوم بیاورد و آن فرهنگ را ریشه کن کند روح آن ملت را از آنها گرفته. وقتی روح آن ملت را از آنها گرفت آن ملت از نظر روح اجتماعی دیگر مردند.
( استاد مطهری ادامه دارد ✨✨ )
🔻 امت ها زندگی و مرگ دارند 🔻📊
ممکن است یک وقت امتی بمیرد بدون آنکه افرادش مرده باشند ... 💯⤵️
( #قسمت_دوم ) با ما همراه باشید 🌷
مثلا الآن ما مردم ایران که مسلمانیم و مورد هجوم فرهنگ غربی قرار گرفته ایم، اگر فرهنگ غربی همان طور که در ابتدا پیش رفت پیش میرفت، آنچنان که در دوره رضاخان شروع کرده بود به بلعیدن فرهنگ خود ما، فرهنگ بومی و اصیل ما یعنی آن چیزی که حیات و روح و هویت و منش اجتماعی ما را تشکیل میدهد، اگر موفق شده بود و این را میخورد و میبرد، باز ما به عنوان یک سلسله افراد بودیم اما به عنوان یک ملت واحد، دیگر نبودیم بلکه به منزله اشیائی بودیم که در هاضمه فرهنگ غرب هضم شده بودیم یعنی دیگر از خودمان هویت نداشتیم، مرگ ما رسیده بود و تمام شده بودیم. «من» به عنوان یک فرد، بودم ولی «ما» به عنوان یک جمع، دیگر نبودیم. { .text-justify }
ولی اینکه فرهنگ ما و ایدئولوژی ما در مقابل فرهنگ غرب (غرب به معنای اعم می گویم که شامل بلوک غرب و بلوک شرق هردو می شود) و فرهنگهای بیگانه مقاومت کرده، این نشانه زندگی ماست یعنی نشانه این است که روح جمعی ما زنده است و دارد مقاومت می کند.
آنوقت باید حساب کنیم ببینیم سال به سال [وضع ما چگونه است،[ حالا را با ده سال پیش و بیست سال پیش و سی سال پیش مقایسه کنیم ببینیم از وقتی که در مقابل هجوم فرهنگ بیگانه قرار گرفتیم تدریجا چگونه شده، آیا مرتب ضعیف تر و ضعیف تر شده ایم و آن روح فرهنگ غربی در ما قوی تر و روح فرهنگ اسلامی در ما ضعیف تر شده است؟ در این صورت معلوم می شود که ما محکوم به مرگ هستیم. در طول فرض کنید پنجاه سال مث پنجاه درصد [فرهنگ خود را[ از دست داده ایم، تا پنجاه سال دیگر اگر به همین آهنگ پیش برود آن پنجاه درصد را هم از دست می دهیم.
( استاد مطهری ادامه دارد ✨✨ )
🔻 امت ها زندگی و مرگ دارند 🔻📊
ممکن است یک وقت امتی بمیرد بدون آنکه افرادش مرده باشند ... 💯⤵️
( #قسمت_سوم_و_آخر ) 🌷
تا پنجاه سال دیگر اگر به همین آهنگ پیش برود آن پنجاه درصد را هم از دست می دهیم. دیگر ما ملت مرده ای هستیم یعنی ما مردیم؛ ما به عنوان یک ملت زنده ای که بود مردیم، از نو تابع یک حیات دیگر شدیم، مثل یک گیاهی که خشک بشود ولی بعد به وسیله حیوانی تغذیه و جزء بدن آن حیوان شود؛ خودش دیگر مرده. { .text-justify }
...
این را هم اضافه کنم که اگر فرهنگی بر قومی هجوم بیاورد یا علت دیگری پیدا بشود که روح ملتی بمیرد، این به دو علت ممکن است. یکی اینکه آن روح، دیگر تاب مقاومت ندارد. دیگر اینکه این ملت شایستگی آن روح را ندارد، یعنی ملت دیگری همان روح را از نو پیدا میکند.
در سوره اعراف آیه ۳۴ میفرماید: «وَلِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا یَسْتَقْدِمُونَ» برای هر امتی [^2] و هر جامعه ای اجلی و پایانی و زمان مرگی است، آن لحظه مرگشان که برسد نه یک ساعت [^3] تأخیر میافتد و نه یک ساعت جلو میافتد؛ یعنی در لحظه خودش، سر وقت خودش صورت میگیرد. عرض کردیم، این معنایش این نیست که افراد آن مردم از بین میروند؛ معنایش این است که مردم به عنوان یک امت و یک جامعه، دیگر از بین میروند، افرادش هم اگر باقی بمانند مثل یک گله ای است که بیصاحب مانده باشد که جلب گلههای دیگر میشوند.
#استاد_مطهری، انقلاب اسلامی از دیدگاه فلسفه تاریخ ص87 الی90
پسرفاطمه(عج)
من میخاهم اینجای کشتی را سوراخ کنم به کسی مربوط نیست... 💯⤵️ آزادی افراد تا چه حد است ⁉️ ایا جامعه ه
من میخاهم اینجای کشتی را سوراخ کنم به کسی مربوط نیست... 💯⤵️
آزادی افراد تا چه حد است ⁉️
ایا جامعه هم آسیب میبیند ⁉️
( #قسمت_سوم_و_آخر ) 🌷
اگر چشم یک گناه بکند، یک خطا مرتکب بشود، اثر آن خطا تنها به چشم نمیرسد، به همه وجود شخصیت انسان میرسد. اگر دست خطا کند احیانا پا را به فلک میبندند و چوب میزنند. پا نمیتواند بگوید من که دزدی نکردم، این با دستش دزدی کرد با پایش که دزدی نکرد پس چوب را شما به کف دست بزنید نه به کف پا. نه، اینجا سرنوشت مشترک است. اینجا که مسئله دست و پا مطرح است حتی وحدت است. در جامعه اگرچه در این حد وحدت نیست ولی تا حد زیادی سرنوشت مشترک هست.
سؤال: این که آزادی فرد در جایی که کاری مضر به حال جامعه باشد محدود میشود، ممکن است هر کس بگوید این کار تو مضر است و مانع شود.
استاد: «هر کس بگوید» که حرف نشد. این مثل این است که اگر بگویند اندام مریض میشود و وقتی که مریض میشود باید پزشک نظر بدهد؛ بگوییم این سبب میشود که هر کسی ادعا کند من پزشکم و به زور میخواهم دوا بدهم. این که حرف درستی نیست. بنابراین وقتی که ما این مطلب را دانستیم خود آن هم باید تحت یک ضابطه در بیاید؛ یعنی این که چه عملی مضر به جامعه است و چه عملی مضر به جامعه نیست، یعنی حدود آزادی فردی تا آنجا که به جامعه مضر هست یا مضر نیست باید مشخص شود، یعنی باید ضابطه برایش معین بشود. پس این درست نیست که تا چنین حرفی گفتیم هر کسی از سر جای خودش بلند بشود بگوید من میخواهم مزاحم تو بشوم برای اینکه حرف تو مضر به جامعه است.
#استاد_مطهری، انقلاب اسلامی از دیدگاه فلسفه تاریخ ص121الی124🇮🇷🖇