فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#احکام_به_زبان_ساده
🎥 نمازهای قضا را چطور حساب و کتاب کنیم؟
🔺اگه نمیدونی چندتا نماز قضا داری این ببین!
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
7.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 چقدر خوبه که مسائلی مانند #حجاب رو اینطور تبلیغ کنیم...
کتاب #لینالونا رو حتما تهیه کنید
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
#مدیریت_ذهن_در_مسیر_خدا
🖌 شماره ۹
👌 مهم این است که انسان بتواند خودش به یک موضوعی تمرکز پیدا کند نه اینکه دیگران(یا برخی عوامل بیرونی) ذهن او را روی یک موضوعی متمرکز کنند.
⛔️ اینکه شخص دیگری ذهن ما را اداره کند خوب نیست؛ البته اگر آن شخص، پروردگار عالم باشد اتفاقاً خیلی هم خوب است!
✅ توجهِ خودت را به خدا بسپار، او وقتی روی ذهن تو کار کند، قدرت ذهن تو را افزایش میدهد.
⬅️ بگذار قرآن توجه تو را جلب کند، ببین چه میشود!
☝️ یکبار توجهت را به بهشت جلب میکند
☝️ یکبار به جهنم و...
◀️ بیایید با قرآن سرگرم بشویم؛ بگذاریم قرآن توجه ما را به این موضوع و آن موضوع جلب کند.
⚠️ حتی به ما توصیه شده زیاد پای حرف کسانی که میتوانند توجه شما را عمیقاً جلب کنند، ننشینید، بلکه «واعِظاً لِنَفسِه؛ یعنی نصیت گر درونی» داشته باشید.
😎 گاهی خودتان با خودتان صحبت کنید.
🤔 اگر همیشه عادت کنی یک شخص دیگری توجه تو را جلب کند(حتی به موضوعات خوب) پس کِی میخواهی خودت توجه خودت را جلب کنی؟!
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
#سیاحتغرب ۱۱
ناگهان سگی به ما حمله نمود، و شخصی چوب به دست گرفته و با دهان پر فحش از دنبال سگ می آمد که ما را بزند.
سیاهک (جهالت) به یک جستن خود را به راه رسانید، ولی من هرچه گریختم، سگ رسید و من از وحشت به زمین خوردم. تا آنکه صاحب هندوانه ها رسید و مفصّلاً مرا چوب کاری نمود، هرچه داد زدم که من هندوانه نخورده ام، سودی نداشت.
او گفت: بعد از دراز کردن دست تعدّی به مال غیر، چه فرقی بین خوردن و به میدان ریختن؟
به هزار جان کندن و چوب خوردن از دست او خلاص شدم و خود را به میان راه کشیدم و از جراحات دهان و خرد شدن اعضا و خستگی و تشنگی و نیز از فراق هادی ناله و گریه می کردم.
سیاهک که کار خود را نموده و به آمال خود رسیده بود، دور از من نشسته و به من لبخند می زد و می گفت: «آن هادی تو، چه از دستش بر می آید بعد از اینکه تخم اذیّت ها را در دنیا به اعانت (کمک) من کاشته ای؟!
🔺 «دنیا کشت گاه آخرت و آخرت روز درو و برداشت محصول است».
مگر در قرآن نخوانده ای:
🔺«وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ شَرَّاً یَرَهُ» (زلزال/۸)؛ و هر کس هم وزن ذرّه ای کار بد کند، آن را می بیند.
و عقلا گفته اند که:
هر چه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی.
مگر هادی بر خلاف حُجَج (دلایل) قویّه و آیات کریمه و قرآنیّه کاری از دستش می آید؟
ان شاء اللَّه در آن منازل که هادی با تو باشد، من نیز هستم و خواهی دید که چه بلایی به سرت می آید که هادی نمی تواند نفس بکشد!
مگر خودش نگفت که هر وقت در دنیا معصیت کردی، من از تو گریخته ام و چون توبه نمودی، همنشین تو بوده ام، چنان که پیغمبرصلی الله علیه وآله فرمود: «مؤمن در حالی که ایمان دارد،[گناه] نمی کند.»
حال بگو همراهی هادی چه فایده ای دارد؟
دیدم این ملعنت پناه (لعنتی)، عجب بلا و بااطّلاع بوده است.
از «هادی گفتن» هم ساکت شدم! سیبی از توبره پشتی بیرون آوردم و خوردم. زخم های دستم خوب شد و قوّتی گرفتم، برخاستم و به راه افتادم.
به سر دو راهی رسیدم. راه دست راست چون به شهر معموری (آبادی) می رفت، از آن راه رفتم، دیگری به ده خرابه ای می رسید. به کسی که در آنجا موکّلِ راه (راهبان) بود، گفتم: اگر ممکن است، سیاهی که از عقب من می آید، نگذار بیاید که امروز مرا بسیار اذیت نمود.
گفت: او مثل سایه تو، از تو جدایی ندارد، ولی امشب با تو نیست. آنها در آن ده خرابه دست چپ منزل می کنند و بعدها ممکن است کمتر اذیّت کنند.
داخل شهری شدیم که عمارات عالیه (ساختمان های بلند و سر به فلک کشیده) و انهار جاریه (جوی های روان) و سبزه های رائقه (خوش آیند و شگفت انگیز) و اشجار مثمره (درختان میوه دار) و خدمه ملیحه (خادمان نمکین) و سخن گویان فصیحه و نغمات رحیمه (آهنگ های دلنشین) و اطعمه طیّبه (خوراکی های پاکیزه) و اشربه هنیئه (نوشیدنی های گوارا) داشت.
من که در آن بیابان های قَفْر (بی آب و علف) ناامن، از اذیت های آن سیاهک تباهک در مضیقه بودم، الحال این مقام امن همچون بهشت عنبر سرشت نمایش داشت که لولا (اگر نبود) جذبه محبّت هادی، از اینجا بیرون نمی شدم.
مقام امن و می بی غش و رفیق شفیق گرت مدام میسّر شود، زهی توفیق!
در اینجا با چند نفر از طلّاب علوم دینیه که سابقه آشنایی با آنها داشتم، ملاقات نمودم و شب را استراحت نموده، صبح قدم زنان در خارج این شهر که هوای آن از شکوفه نارنج معطّر بود، با هم بودیم و سرگذشت روز گذشته خود را برای هم نقل می نمودیم.
چون مسافرین این راه در همان منازل جویای حال یکدیگر می شوند، و الّا در حال حرکت کمتر اتّفاق می افتد که به حال یکدیگر برسند، زیرا
🌱 «لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ» (عبس/۳۷)؛ در آن روز [قیامت] هر کدام از آنان را کاری به خود مشغول می سازد.
و به جهت خلاصی از دست سیاهان شکرگزار بودیم، که: و آخرین سخن بهشتیان این است که: حمد مخصوص پروردگار عالمیان است.
سخن کوتاه! تمام مدرِکات (حواسّ ظاهری و قوای باطنی) ما در این شهر به لذایذ خود رسیدند، ذائقه به اطعمه لذیذه، شامّه به روایح طیّبه (بوهای خوش)، باصره به شمایل حسنه، سامعه به نغمات رائقه و اصوات رحیمه، خیال ایمن از صُوَر قبیحه، قلب پر از فَرَح، وهکذا هلمّ جرّاً. (و به این صورت تا پایان)
🌱 «لِمِثْلِ هذا فَلْیَعْمَلِ العامِلُونَ» (صافات/۶۱)؛ آری! برای درک چنین [پاداشی] باید عمل کنندگان عمل کنند.
زنگ حرکت زده شد...
... ادامه داد
#معاد #آخرت #زندگی_پس_از_زندگی
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
هدایت شده از ندای مُنْتَظَر
✨﷽✨
#سیاحتغرب
🔘 قسمت اول
🔘 قسمت دوم
🔘 قسمت سوم
🔘 قسمت چهارم
🔘 قسمت پنجم
🔘 قسمت ششم
🔘 قسمت هفتم
🔘 قسمت هشتم
🔘 قسمت نهم
🔘 قسمت دهم
✔️ جهت مطالعه هر قسمت روی آن بزنید.
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
✨﷽✨
▫️ السَّلاَمُ عَلَى صَاحِبِ الصَّمْصَامِ وَ فَلاَّقِ الْهَامِ
▫️ سلام بر صاحب شمشير قدرت و شكافنده فرقِ دشمنان
⚪️ سلام علیکم
🔳 سالروز وفات حضرت فاطمهٔ معصومه سلام اللّه علیها بر محبین، زائران و شیعیانشان تسلیت باد.
▫️ یا علی مدد.
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
7.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✔️ قرار ملاقات
#حضرت_فاطمه_معصومه سلاماللّهعلیها
☝️ انقدر این خانوم نزد خدا عزیز هستند که...
#استوری
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
🍂🍁🍂✨﷽✨ـ
ـ🍂🍁
ـ🍂
🌑 به مناسبت سالروز رحلت حضرت فاطمهٔ معصومه سلام اللّه علیها
جمعه صبح کشیک بودم. ساعت ۷ برای تحویل شیفت آمدم.
هنوز آفتاب نزده بود و در حرم دعای ندبه میخواندند. عادت من این است که به هر زائری که وارد میشود خوشآمد میگویم. پیر و جوان و کوچک و بزرگ نیز فرقی نمیکند.
خانمی حدود ۲۰ ساله از مقابلم گذشت و من گفتم: خوش آمدی خواهرم. ایشان از جلوی کفشداری داخل شد و بعد از چند دقیقه دیدم با گریه برگشت.
پیش خودم فکر کردم شاید از چیزی که گفتم ناراحت شده باشد.
گفت: چرا شما به من خوشآمد گفتید؟
گفتم خواهرم ما به همه زوار حضرت خوش آمد میگوییم.
گفت: من مشکلی داشتم که حضرت برایم حل نکرده بود و امروز آمده بودم دعوا کنم و بگویم برای چرا این مشکل من حل نمیشود؟!
وقتی خواستم از در وارد شوم و شما به عنوان نماینده و خادم حضرت یک دفعه گفتید خوش آمدی، انگار یک سطل از آب سرد روی سر من ریختند. داخل رفتم و عذر خواهی کردم و ضریح را بوسیدم.
بعد کمی با این خانم صحبت کردیم و دعا کردیم اگر صلاح است، حاجت روا شوند و اگر نه، حضرت معصومه (سلام اللّه علیها) به ایشان صبر بدهند.
از آن به بعد، در خوشآمد گویی به زائران مصرتر شدهام. گاهی انسان فکر نمیکند که یک خوشآمد گویی ساده تأثیر داشته باشد. من از این بانوی بزرگوار هر چیز خواستهام، گرفتهام.
منبع: کرامات حضرت فاطمهٔ معصومه علیها سلام از زبان یک خادم، سایت مشرق
#مناسبت
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
13.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 بد اخلاقی هایی داشتم با همسرم ...
همسرم میگفت میسپارمت به خدا...
◀️ گزیده سرگذشت آقای عظیمی که تجربهای نزدیک به مرگ داشتند و اتفاقاتی که در عالم دیگر برای ایشان افتاد...
⭕️ حتماً ببینید
#معاد #برزخ #آخرت
#زندگی_پس_از_زندگی
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59