مستند صوتی شنود - 05.mp3
17.87M
🎙 مستند صوتی شنود، قسمت ۵
(تجربه نزدیک به مرگ یک مسئول امنیتی در بیمارستان بقیه الله تهران)
🔺 تجربهگر #کتاب_شنود در پی حذف برخی قسمتهای کتاب #شنود توسط ارشاد و نامفهوم شدن برخی قسمتهای آن و همچنین بیان برخی مطالب گفته نشده، تصمیم به روایت صوتی تجربه خود گرفته است.
مروری بر نکات جلسه پنجم:
🔻 نورانی ترین قطعه سلام در نماز
🔻 به من گفتند:هرچه به مضجع اهل بیت نزدیک تر شوی بیشتر در معرض نوری.
🔻 شهداء عند ربهم یرزقون هستند تا آخر
🔻 نور شما را طاهر میکند.
🔻 با روضه خانههایتان را نورانی کنید.
🔻 چرا نور کربلا از همه بیشتر است؟
🔻 کربلا، اوج نور افشانی خدا
🔻 چگونه به نور برسیم؟
🔻 حیوانات وحشی به من حمله کردند.
🔻 اذکاری که شیاطین را دور میکرد!
🔻 تمثیل شیطان در قالب چهره یک زن در بالین پیرمرد روحانی
🔻 فریاد کشیدن زن شیطانی با هر دفعه که ذکر میگفتم.
🔻 تاثیر شیطان در تصمیمگیری دکترها برای انتقال من به بخش زنان
🔻 شوخی و خندههای پرستاران با نامحرم باعث آزار بیماران میشد.
#مستند_صوتی_شنود #معاد #زندگی_پس_از_زندگی
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
🌿 السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْإِمامُ الْمَأْمُونُ، یٰا مَهْدِی اَدْرِکْنِی
غرقست جانم بر درت در بوی مشک و عنبرت
ای صد هزاران مرحمت بر روی خوبت دایما
جلالالدین محمد بلخی، شاعر و عارف متوفی قرن ۶ ه. ق
#امام_زمان علیه السلام #شعر #ادبیات
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ «غریب آقا»
🔑 هر سالی که عاشورا میاد یعنی شیعیان برای #ظهور آماده نیستند...
🔺 عاشورا مانُور اینه که بدونی چجوری پای امام زمانت بجنگی.
#امام_حسین علیه السلام
#امام_زمان علیه السلام
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
✍ عشق، یعنی به تو رسیدن!
نه چگونه رسیدن ...
که چگونه رسیدن را، دلبر است که تعیین می کند!
گاهی میخواهد کاملترین آفریدهاش را، روی داغیِ تفتیدهی خاک، بیسَـــر ببیند!
و گاهی تنها ... تا بنشیند و تمام حقیقت بندگی را میان کلماتی از جنس دعا جا بگذارد، برای بشری که انتخاب کرده چهارده قرن بیامام بماند ...
عشق به او رسیدن، و به او رساندن است؛
اما همانگونه که او میخواهد!
▪️ویژه شهادت حضرت زینالعابدین علیهالسلام
#امام_سجاد علیه السلام
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
#همه_نمیرسند 🏴 ۱۱
- کربلا قربانگاهی در تاریخ نیست!
🔥 کربلا قربانگاهی است در درون تو!
← که فقط عاشقها اذن ورود به آنرا دارند!
✘همه نمیتوانند وارد شوند!
✘همه نمیتوانند عاشق شوند!
- باید اول معشوق را دیده باشی،
- طعم لبخندش را چشیده باشی،
- ناز چشمانش را کشیده باشی،
✦ تا حاضر باشی برایش قربانی بدهی ...
✨ فقط اهلِ شناخت، عاشق میشوند!
فقط آنان که دلبرشان را میشناسند...
#امام_زمان علیه السلام #شیعه
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
🥀ـ﷽ـ🥀
#شنود ۱۹
#تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ
ازدواج
⚡️ در آن سالها، من فعالیت گسترده ای در بسیج داشتم. خداوند کاری کرد که روحیه مدیریتی و کار جمعی من در آن سال ها به خوبی تقویت شد.
⚡️ من همزمان سه پایگاه بسیج را مدیریت می کردم. یک پایگاه بسیج را در حومه شهر شیراز راه اندازی کردیم که در مدت کوتاهی بیش از سیصد نیروی جوان جذب نمود! تمام اینها لطف خداوند متعال بود.
⚡️ اما از دوران فعالیتم در بسیج، روزها گذشت تا اینکه برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه اهل بیت علیهم السلام شیراز رفتم. دو سال در حوزه درس خواندم. پس از آن بود که بنا به پیشنهاد دوستان، در دستگاه امنیتی استان فارس مشغول به کار شدم.
⚡️ در همان دوران تحصیل در حوزه، با اصرار مادرم قرار شد که ازدواج کنم. من تا آن تاریخ با هیچ دختر نامحرمی گفتگو نکرده بودم و از مراسم خواستگاری ترس داشتم. مادرم، دختر یکی از اساتید حوزه را پیشنهاد کرد. با پدر همسرم کاملا آشنا بودم و موافقت کردم. مراسم خواستگاری و ازدواج ما خیلی راحت و ساده برگزار شد. خانواده همسرم به قم رفتند و سال ۱۳۸۸ و پس از مسائل مختلف، مرا جهت ادامه فعالیت های امنیتی به تهران فرا خواندند.
⚡️ از آن روز، زندگی جدیدی برای من رقم خورد. اما همسرم، دختر خوب و مظلومی بود که خداوند، شریک زندگی من قرار داد. من و او مثل دو بال بودیم که پرواز یکدیگر را تکمیل می کردیم.
⚡️ زندگی ما چهار سال در شیراز و سپس در تهران ادامه یافت. ما همدیگر را دوست داشتیم. این را تمام بستگان ما فهمیده بودند. خداوند در آن سالها یک دختر و یک پسر به ما داد. زهرا در سال ۱۳۸۷ و محمدعلی در سال ۱۳۸۹ به جمع خانواده ما صفا بخشیدند.
⚡️ همسرم پس از زایمان دوم دچار مشکلات شد و دوباره سرطان او بازگشت. امتحانات الهی از من هر روز سخت تر و پیچیده تر می شد و من سعی می کردم انسان شاکری باشم.
⚡️ روزهایی بود که وقتی از سر کار به خانه می آمدم، با همسر بیماری مواجه بودم که قادر به نشستن نبود، هم باید برای بچه ها پدر می بودم و هم مادر، اجازه هیچ گونه شکایتی نداشتم. من در بررسی اعمالم دیدم که برای نگهداری از همسر و فرزندانم و برای تحمل آن شرایط سخت، چه اجر و پاداشی به من داده بودند و لحظه لحظه آن سختی ها برای من محاسبه شده بود. البته کمترین ناشکری من نیز اجرم را ضایع نموده بود.
⚡️ من دیدم که هرچه را با صبر و تحمل سختیها اندوخته بودم یکباره پوچ میشد! با یک شکایت نابجا، یک درد دل بی موقع با اطرافیانم که از اوضاع زندگی و همسر و فرزندانم شکایت می کردم، اجرم ضایع میشد. من آن قدر حسرت می خوردم که چرا آن همه پاداش که برای تحمل سختیها برای من در نظر گرفته بودند را با یک عصبانیت بیجا و یا... همه را بر باد داده بودم.
⚡️ من پاداشی بالاتر از اجر شهادت را به راحتی از دست دادم!
🖌 ادامه دارد... منتظر باشید
#کتاب_شنود #معاد #زندگی_پس_از_زندگی
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59