YEKNET.IR - shoor - hafteghi - 1400.09.04 - sarvar.mp3
4.94M
⏯ #شور احساسی #عربی
🍃سالفتی نحیب
🍃 و دموعی ظعن
🎤 #ذوالفقار_سرور
👌فوق زیبا
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
#مدیریت_ذهن_در_مسیر_خدا
🖌 شماره ۲۲
👌 برای کنترل ذهن، باید تمرین کنی؛ منتظر یک معجزه از آسمان نباش!
👈 از آیتالله بهجت(ره) پرسیدند: برای تمرکز فکر و حضور قلب در نماز، چهکار باید کنیم؟
ایشان فرمود: «در آنی(لحظهای) که متوجه شدید، اختیاراً منصرف نشوید» (بهسوی محبوب/ص۶۳)
⭕️ شما اختیاراً به چیز دیگری فکر نکن و عمداً حواس خودت را پرت نکن.
🤨 البته برخی افکار، بیاختیار وارد ذهن میشود، در این صورت هرلحظه متوجه شدی، برگرد و توجهت را به نماز برگردان.😌
😯 بعضیها هستند که سرِ نماز صد مرتبه برمیگردند؛ اینها خیلی کم گیر میآیند! چون اکثراً وقتی حواسشان پرت میشود، بعد از نماز متوجّه میشوند!😶
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
✨﷽✨ـ
#رفاقت_در_راه_خدا
🔹 رفیق نباید كوتاهىِ ديگران را به رُخِ انسان بكشد و توقّف در مسیر حق و يا انحرافِ برخى را از مسیر صحیح، به عنوان يك حُكمِ عام، شاملِ همۀ افراد سازد.
#رفاقت #هدایت
🔸۳🔸
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
✨﷽✨
#سیاحتغرب ۲۵
چون راه را نیز تاریکی فرا گرفته بود، هادی جلو جلو می رفت و من به تقلید او می رفتم.
گفتم: گویا راه را گم کرده ایم، چون با آن سفارش هایی که درباره ما شده بود نمی بایست صدمه ای بخوریم.
گفت: راه غلط نشده، کمتر کسی است که حسد باطنی، کم یا زیاد اظهار نکرده باشد و اگر تفضیلات اولیای امور و خوشنودی حضرت زهراعلیها السلام درباره شما نبود، حال شما شاید کمتر از این گرفتاران نبود.
بسیاری از این گرفتاران دیر یا زود خلاص خواهند شد و اهل رحمت خواهند بود.
چون هوا گرم و متعفّن و توبره پشتی هم سنگینی می نمود، به سرعت حرکت می نمودیم که از این زمین پُر بلا زودتر خلاص شویم و از رسیدن سیاه - اگر هلاک نشده باشد - نیز وحشت داشتم.
کف عرق بوناک، از زیر لباس ها به ظاهر لباس بیرون شده بود و ساق های پا از خستگی درد می کرد، تا آنکه به هزار مشقّت از آن سرزمین خلاص شدیم.
نسیم خنک وزیدن گرفت، هوا لطیف گردید، چمن و چشمه سار ها پیدا شد، اشجار (درختان) کوهی در میان درّه و سر کوه های سبز و خرّم نمایان بود، ساعتی به روی چشمه ای نشستیم و خستگی خود را گرفتیم.
از هادی پرسیدم: گویا سیاهک در زیر چرخ موتورها هلاک شد.
گفت: او فانی نمی شود، ولی در این سرزمین به تو نخواهد رسید، زیرا که از اراضی برهوت بسیار دور شده ایم و چون تکبّر و منائی (خودخواهی) نداشته ای، آن صحرا و گرفتاران را نخواهیم دید، چیزی از راه نمانده است که به حومه عاصمه (پایتخت) وادی السلام برسیم.
هرچه می رفتیم آثار خوشی و خرّمی و چمن و گل و ریاحین و درختان میوه دار بیشتر می شد، تا آنکه کوه های سبز و باغات زیاد و آبشار های صاف و نظیف زیادی پیدا شد و در دامنه کوه ها و قلّه آنها خیام (خیمه ها) زیادی از حریر سفید نمایان شد.
هادی گفت: اینجا حومه شهر است و اهالی آن در این خیام سکنی دارند. ولی ستون ها و میخ های آن خیام از طلا بود و طنابها از نقره خام بود. مقداری که از خیمه ها گذشتیم، هادی گفت: صبر کن تا من بروم، خیمه تو را تعیین کنم.
گفتم: اسم این سرزمین چیست که بسیار خوش آب و هوا و با روح است؟ من دلم می خواهد چند روزی در اینجا بمانم!
گفت: این زمین وادی ایمنی و ارض مقدّسه است، و لابد باید چند روزی در اینجا بمانی. پاکتی از خورجین که هدیه حضرت زهراعلیها السلام در آن بود بیرون آورد و به طرف خیمه ای که در قلّه کوهی دیده می شد، رفت.
من نگاه می کردم، وقتی که هادی به آن خیمه رسید و کاغذ خوانده شد، دیدم که دختران و پسران از خیمه بیرون شدند وبه طرف من دویدند. هادی نیز از عقب رسید و پاکتی دیگر از پلّه خورجین بیرون آورد و گفت: تو با اینها برو به خیمه و چندی استراحت کن تا من از عاصمه برگردم، من می روم که منزلی برای تو تهیه کنم.
گفتم: هادی! کجا مرا غریب و بی مونس ترک می کنی؟
گفت: برای مصالح تو تعقیب دارم و اینجا وطن توست و در آن خیمه، تو مونس خواهی داشت.
🌱 «حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِی الخِیامِ، لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَلا جآنٌّ» (الرحمن/۷۲و ۷۴)
🌱 حوریانی پرده نشین در دل خیمه ها، دست هیچ انس و جنّی پیش از ایشان به آنها نرسیده است.
هادی این را گفت و پرواز نمود و من با آن خدم و حشم به خیمه آمدم.
حوریه ای در آنجا به روی تخت نشسته بود، برخاست و از من استقبال نمود، غلامی همچون خورشید درخشان با ابریق (کوزه لوله دار) و لگنی از نقره خام وارد شد و سر و صورت مرا شستشو داد، و از آن آب، بوی مشک و گلاب ساطع بود.
پس از آن صورت خودرا در آینه دیدم در جمال و جلال دوچندان، آن حوریه ای بودم که در دفتر الهی معقوده (همسر) من بود، سروری و بزرگواری من بر او محقّق شده، که:
🌱«اَلرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَی النِّسآءِ» (نساء/۳۴)؛ مردان سرپرست زنانند.
هر دو بر روی آن تخت نشستیم. آن خیمه پنج ستون داشت که ستون وُسطی از طلا و جواهر نشان و بزرگ تر از دیگر ستون ها بود.
برای امتحان ذکاوت آن حوریه پرسیدم: چرا این خیمه ستون دارد؟
گفت:...
... ادامه دارد
#معاد #آخرت #زندگی_پس_از_زندگی
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
ندای مُنْتَظَر
✨﷽✨ #سیاحتغرب 🔘 قسمت اول 🔘 قسمت دوم 🔘 قسمت سوم 🔘 قسمت چهارم 🔘 قسمت پنجم 🔘 قسمت ششم 🔘 قسم
🔘 فهرست لینک قسمت های پیشین #سیاحتغرب
11.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 صدای سخن عشق
#یادشهدابخیر
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
✨﷽✨
🌼 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللّٰهِ فِي أَرْضِهِ (فرازیاززیارتآلیس)
🌼 سلام بر شما ای بجا ماندهٔ خدا در زمینش.(فدایتان گردم)
🌷 سلام علیکم
🙂 صبحتون بخیر
🌷 یا علی مدد.
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁✨﷽✨
🍁🍁
🍁
❌ نکوهش عیب جویی
خوب دیدن شرطِ انسان بودن است
عیــب را در ایـــن و آن پـــیـــدا مکن
⚠️ إِنَّ الَّذِینَ یحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ یعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ. نور/۱۹
⚠️ کسانی که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکی برای آنان در دنیا و آخرت است؛ و خداوند میداند و شما نمیدانید!
#قرآن
#شعر_و_ادبیات
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‼️گرفتارا گوش بدین
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
✨﷽✨
ارزش عمل ١
🥀🌹 کمتوجهی به ارزش عمل در مقایسه با آگاهی، ایمان، محبت و اندیشۀ انسان، یک خلأ بزرگ فرهنگی، بهویژه در فرهنگ دینی ماست. ما فکر میکنیم که عمل، میوه و نتیجۀ آگاهی و ایمان است و باید مدام آگاهی و ایمان خودمان را افزایش دهیم تا این میوه را به ما بدهد، اما این اشتباه است که مدام بر افزایش ایمان و علائق معنوی تأکید کنیم تا به عمل برسیم.
#زندگی
#تلاش
#ارزش_عمل
#عمل_صالح
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59