eitaa logo
ندای مُنْتَظَر
1.3هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
5.3هزار ویدیو
120 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم أَیْنَ صَدْرُ الْخَلائِقِ ذُوالْبِرِّ وَالتَّقْوى كجاست آنكه پيشوا و صدرنشين آفريدگان و اهل نيكوكارى و تقوى است یا مهدی ادرکنی عجل علی ظهورک ↔️ کپی صلواتی ☑️ ارتباط با ادمین @Montazar59
مشاهده در ایتا
دانلود
10.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ماجرای غصب فدک چه بود؟ 🔸خیلی از ما کم و زیاد درباره فدک در روضه‌های فاطمیه شنیدیم، در این بخش قرار است ماجرای تاریخی غصب فدک را بررسی نماییم 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کافر همین حالا تو جهنمه ولی خودش نمیدونه... سخنان مهم در مورد و 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
11.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به تو محتاجم؛ خدا می‌دونه...🥀🖤 👤 زیبای «سُرمه چشمام» با نوای حاج‌سید‌مجید تقدیم نگاهتان ◾️ 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
🍃🌷ـ﷽ـ🌷🍃 ۴ 👌الگوپذیری از حضرت زهرا سلامﷲعلیها ۱ ⁉️ حضرت زهرا علیهاالسلام الگوی شماست؟ 😊 حضرت زهرا علیهاالسلام ،امام حسن علیه‌السلام را بغل میگرفتند، بالا میانداختند و با او بازی میکردند و همين طور که با بچه حرف میزدند، میفرمودند: 🍃 «مثل بابایت باش، پسرم حسن! ریشۀ ظلم را بکن، مثل بابایت با ظالم منشين و مساز.»(بحارالانوار، ج۴۳ ،ص۲۸۶) ✅ ساده‌زیستی و زندگیشان با اميرالمؤمنين علیه السلام و رفتارشان با همسرشان را ببينيد. 👆 اميرالمؤمنين علیه السلام مدام در جنگ بودند و بعضی از این جنگها بود که یک تا دو ماه طول میکشيد تا میرفتند و برمیگشتند. 🍃 حضرت میفرمایند:«وقتی برمیگشتم و در میزدم، فاطمه علیهاالسلام در را باز میکرد و لبخند را که روی لبش میدیدم، تمام دردهایم از یادم میرفت.» (بحارالانوار، ج۴۳ ،ص۱۳۴) ❌ حالا الان طرف وارد خانه که میشود سریع خانم میپرسد: «کجا بودی؟!» مرد هم میگوید برای چه باید به خانه بروم و غُرغُربشنوم. یعنی دوست ندارد خانه باشد چون شرطی شده و میگوید من به خانه بروم لبخند نمیبينم و قرار است فقط چرت‌وپرت بشنوم. ⚠️ نصف حرفها در زندگیهای همين آقایان و خانمهای به ظاهر مسلمان،غيبت است، چون حرفی ندارند، باید بنشينند خاله‌زنک بازی دربياورند، چون نه مطالعه‌ای میکنند، نه سخنرانی‌ای گوش میدهند، نه دنبال این هستند که چهار تا کلمه یاد بگيرند. ⚠️ قرآن برای اینکه بگوید چقدر غيبت کراهت دارد، میفرماید:«مثل این است که برادرت را بکشند و بياورند جلوی چشمت بگذارند و بگویند حالا به خودت قيچی میدهيم، تکه تکه‌اش کن و بخور!»(حجرات، ۱۲) 🌱شماره‌های پیشین👉 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌با حال مناسب تماشا کنید❌ ناحلةالجسم یعنی، بهار من شده پاییزی... 💔🥀 👤 احساسیِ "ناحلةالجسم" با نوای حاج‌عبدالرضا تقدیم نگاهتان ◾️ 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
8.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایت تکان دهنده یک کارشناس از ۳۰ گیگ فیلم مستهجن، روی تلفن یک پسر بچه ۷ساله ⚠️ مواظب بچه هامون باشیم و از خدا و امام زمان علیه السلام بخوایم ما رو از فتنه های آخرالزمان حفظ کنند. 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
مقدس بازیِ بیجا.mp3
2.15M
💥 مقدس‌بازی‌ِ بیجا! ☜ عده ای از متدینین نگرانند که با حضور اجتماعی زنان در عرصه جهاد و فعالیت های مهدوی، حریم حیا و عفت آنان خدشه دار شود آیا این نگرانی‌‌ها به‌جاست؟ 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️⭕️⭕️🌱ـ﷽ـ🌱⭕️⭕️⭕️ 🕊 ۲ 🕊 اهدای عضو ✨ آن ایام بین دانشجویان دانشگاه برگه هايي پخش شده بود که اگر مایل به اهدای عضو در صورت مرگ مغزي هستید این برگه را پر کنید، من هم جزو افرادی بودم که این برگه ها را توزیع و جمع آوري مي کردم. حتی خانواده همسرم را ترغیب کردم که این برگه‌ها را پر کنند، خودم نیز این برگه را پر کردم ولي هنوز به دوستان دانشگاه تحویل نداده بودم! روز پنجم هم تمام شد. اما سطح هوشیاری هنوز پایین تر از حد انتظار بود. يعني هيچ تغييري نسبت به روز اول ایجاد نشده بود. فرم اهدای عضو از سوي بیمارستان آماده شد. فقط قلب و یک کلیه و چشم راست قابلیت اهدا داشتند، بقیه اعضاي بدن آسيب جدي ديده بود. پرستار پیشنهاد اهدای عضو را به پدر همسرم داد اما ایشان قبول نکرد این پرستار از ظهر تا شب چند بار رفت و آمد تا رضایت خانواده را بگیرد! بنابر آنچه بعدها شنیدم، ظاهراً آن پرستار قلبم را براي يکي از بستگانش میخواست. حتي گفت که ميتوانيد اعضاي بدن را بفروشید. خانواده ما همگی اعلام کردند فعلاً با اهدای اعضایش مخالفیم و امیدواریم که او برگردد. با اینکه پدر همسرم چندین بار این مطلب را به آن پرستار گفته بود اما در غیاب ایشان در روز ششم به سراغ همسرم ميرود و اصرار میکند تا رضایت بگیرد. پدر همسرم وقتي مطلع ميشود به سراغ آن پرستار ميرود و دوباره همین حرفها را میشنود. پرستار باصداي بلند می گوید: این جوان مرده. ببین تخت کناری داماد شما هوشياري بهتري داشت بعد از یک هفته دیشب جنازه اش را بردند. شما چرا نمی فهمید؟ چرا ... همین حرفها باعث درگيري لفظي و فیزیکی آنها شد. هفته اول بستری هم سپری شد هیچ اثري از بهبودي ديده نميشد. همه دست به دعا برداشته بودند از اقوام و آشنایان تا اهالی محل و ... این را هم بگویم که بیشتر اظهار لطف دوستان و آشنایان به خاطر پدر عزیزم شهید حاج محمد طاهری از فرماندهان لشکر نصر خراسان بود. اگر چه دوستان دانشجوي من بعد از این حادثه پدرم را شناختند. پیرزنی که در همسایگی منزل پدر بزرگم در روستاي مهدي آباد زندگي مي کرد به بیمارستان آمد و گفت من خيلي براي پسر حاج محمد دعا کردم حتي سر مزار پدر شهیدش رفتم و از او خواستم براي فرزندش دعا کند. دیشب در عالم رویا پدر شهیدش را دیدم، به او گفتم خبرداري فرزندت مصطفي در بیمارستان بستري است؟ حاج محمد به من گفت: نگران نباشید مصطفي پیش خودم است! هفته دوم بستري رو به پایان بود اما هنوز هیچ تغییر خاصی دیده نمیشد. یک روز هوشياري من كمي بالا مي آمد و یک روز پایین می رفت. پزشکان بیمارستان امدادي شهيد كامياب طي جلسه ای اعلام کردند هیچ اميدي به بهبودي بيمار نیست و تا دیر نشده از فرصت اهداي عضو استفاده کنید. ♨️ ادامه دارد ... 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🕊 🌾 الهی 🌾 نامت نور دیدهٔ آشنایان 🌾 یادت آیین منزل مشتاقان 🌾 یافتنت چراغ دل مُریدان 🌾 اُنست جان دوستان. خواجه عبدﷲ انصاری 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59