eitaa logo
ندای مُنْتَظَر
1.3هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
5.4هزار ویدیو
121 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم أَیْنَ صَدْرُ الْخَلائِقِ ذُوالْبِرِّ وَالتَّقْوى كجاست آنكه پيشوا و صدرنشين آفريدگان و اهل نيكوكارى و تقوى است یا مهدی ادرکنی عجل علی ظهورک ↔️ کپی صلواتی ☑️ ارتباط با ادمین @Montazar59
مشاهده در ایتا
دانلود
5.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی دلت گرفت، فقط برای حسین گریه کن...💔 👤 زیبای «برای حسین گریه کن» با نوای کربلایی‌سیدرضا تقدیم نگاهتان ◾️ علیه السلام 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
20.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 فقط چنین مسئولی می‌تواند کشور را متحول کند! 🔹 ویژگی ممتاز حاج قاسم سلیمانی 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
18.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 باید زنده شویم؛ مثل حاج قاسم! ⭕️ بیایید از خدا زنده بودن را تمنا کنیم... 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️⭕️⭕️🌱ـ﷽ـ🌱⭕️⭕️⭕️ 🕊 ۹ 🕊 روایت گذشته ها ۱ ✨ وقتي مرا مرخص می کردند، دکتر ثميني به آقاي پيروي گفت: در خانه بهتر ميتوانيد به او برسید و با او صحبت کنید تا حافظه او برگردد. یک پرستار هر روز برای تعویض پانسمان و تزریقات به منزل شما می آید. بهتر است درباره حادثه به او چيزي نگوييد چون ترمیم مغزي نياز به آرامش و زمان دارد. مرا به منزل آقاي پيروي منتقل کردند. در بیشتر ساعات و روزها در حالت عادي نبودم. گاهي گريه ميکردم و با خودم حرف ميزدم. اصلاً شرایط یک انسان سالم را نداشتم. نکته دیگر اینکه من تا مدت ها نماز نخواندم. یعنی اصلاً نميدانستم نماز چگونه است؟! در این مدت تمام بستگان و نزدیکان، براي بهبودي من تلاش می کردند. هر کسی هر کاري از دستش بر مي‌آمد انجام میداد. کم کم اطرافیان به این نتیجه رسیدند که بعید است من به شرایط قبل برگردم! زخمها و آسيبهاي بدني يكي يكي برطرف شد، اما عقل من هنوز ... من کمتر با دیگران حرف میزدم. بیشتر خلوت میکردم و گاهي گريه مي کردم. گاهي هم در خود فرو ميرفتم و فکر می کردم. در آن حالات حرفهایی ميزدم که براي اطرافیان عجیب بود. من ميدانستم چه کسانی به ملاقاتم مي آيند و حتي از تصمیمات و افکار برخيها خبر داشتم. من بعضي مواقع با ناراحتی در مورد بهشت و نعمتهایش حرف میزدم. البته الان چيزي را به یاد ندار، اما اطرافیان شاهد این مطلب بودند. آقای پيروي پس از مدتي که این مطالب عجیب را از من میشنود، تصمیم به ثبت گفته هایم میگیرد. یک ضبط و نوار تهیه کرد و صدایم را ضبط نمود. ایشان در آن شرایط خاص، مرتب از من سؤال میکرد و من جواب مي دادم. البته این را هم بعدها فهمیدم و الان هیچ چيزي در خاطرم نیست. ولي با شنیدن صدای خودم در نوار آنها را باور کردم. سؤالات ایشان در مورد بهشت بود و من هم يكي يكي آنها را جواب میدادم. روزها گذشت و شرايط من هنوز عادي نشده بود. آقاي پيروي از پزشکان زيادي مشاوره گرفت. همه ميگفتند دعا کنید تا ایشان بهبود یابد. پزشکان ميگفتند در بیشتر حوادث اینگونه، شخص حادثه دیده تا پایان عمر در همین حالت باقي مي ماند. برخيها در اثر ضربه وارد شده به مغز، تا پایان عمر مانند افراد عقب مانده خواهند بود و دچار افسردگی خواهند شد. این مطالب خانواده را خيلي نگران کرد. کار تمام اطرافیانم دعا کردن شده بود. ♨️ ادامه دارد ... 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🕊 🌾 الهی ای گشایندهٔ زبان مناجات گویان و انس افزای خلوتهای ذاکران و حاضر نفسهای راز داران. 🌾 خداوندا در حاجت کسی نظر کن که او تو را یک حاجت بیش نیست. خواجه عبدﷲ انصاری 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ـ ⚫️ اللَّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ أَيِّدْهُ بِالنَّصْرِ وَ انْصُرْ نَاصِرِيهِ وَ اخْذُلْ خَاذِلِيهِ(فرازی از دعای زمان غیبت) 🤚 ⚫️ اى خدا فرج امام زمان ارواحنافداه را زود مقرر فرما و او را به نصرت خود يارى كن و يارانش را هم يارى فرما و مخالفانش را مخذول و ذليل ساز. هرگزم نقشِ تو از لوحِ دل و جان نَرَوَد هرگز از یادِ من آن سروِ خرامان نَرَوَد حافظ علیه السلام 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
11.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📿 میدونستی تسبیحات حضرت زهرا(سلامﷲعلیها) چنین معنای قشنگی‌ داره؟‌ 🔻الله اکبر، سبحان الله، الحمدلله 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
✨﷽✨ـ ‍ ⬅️ شرط کردم مسلمان نمی‌شوم اما...‌ ‌ «لنه مته سین» بیش از ۲۵ سال است میهمان که نه! فرزند اسلام شده. او خودش را دختر فاطمه زهرا (سلامﷲعلیها) می‌داند و می‌گوید: گرچه دیر، اما «مادرم» را خوب یافتم.‌ ‌ او زندگی‌اش را اینطور روایت می‌کند:‌ ۶۰ سال پیش در یکی از شهر‌های کوچک دانمارک به دنیا آمدم. دریک خانواده مسیحی زندگی کردم. پدرم معلم و مادرم کارمند یکی از ادارات دانمارک بود. ‌ ‌ زمانی که با همسرم (آقای خادم) ازدواج کردم، به ایشان گفتم ازدواج با شما به معنای این نیست که مسلمان می‌شوم. البته ما با سنت اسلام ازدواج کردیم؛ اما با ایشان شرط کردم که مسلمان نمی‌شوم!‌ ‌ همسرم به اتفاق دوستانش مؤسس حسینیه‌ای در کپنهاگ بودند و شیعیان تا آن روز هیچ مسجد و حسینیه‌ای نداشتند. اصرار همسرم برای حضورم در حسینیه بی فایده بود، چون من علاقه‌ای به گریه کردن نداشتم! یک شب که همسرم می‌خواست به حسینیه برود به من گفت: من یک خواهشی از شما دارم. امشب شهادت حضرت زهرا (سلامﷲعلیها) است. از شما می‌خواهم همراه من به حسینیه بیایی. چون ایشان «مادرِ» اسلام است. هرچند خیلی مایل نبودم، اما قبول کردم که همراهش به مراسم عزاداری بروم.‌... ‌ امروز خدا را شکر می‌کنم که آن شب در فاطمیه «خدا» مرا خواند. من خدا را شاکرم که در فاطمیه کامل شدم. 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59