#آیت_الله_بهجت
فرزند ایشان: فرزند آخرم که به دنیا آمد، نگران بودیم که چه کسی میخواهد او را اداره کند؛ چون همه وقت ما برای پدر بود. پس از مدتی، نگرانی ما برطرف شد و دیدیم همین پسربچه همه ما را اداره میکند؛ هر یک ربع به همه افراد خانه از جمله به مرحوم والد سر میزند. ایشان هم میفرمودند: فرزند کوچک، نه یک خانواده را بلکه دو خانواده و سه خانواده را اداره میکند.
او حتی موجب شد حال مرحوم مادرم هم تغییر کند. مادرم خیلی پیر و افسرده شده بود. در خانه تنها بود. پدرم مشغول کار خودشان بودند و مادرم اشتغالاتی نداشت. ولی وقتی خانهمان با پدرم و مادرم یکی شد و این بچه پا به این زندگی گذاشت، حال همه ما را تغییر داد.
وقتی پدرم مشغول مطالعه یا نوشتن بودند، تا کودک را - که حالا سه سالش شده بود - میدیدند، کتاب یا قلم را زمین میگذاشتند. گاهی پسرم داخل میرفت و سلام میکرد. کتاب بزرگی برمیداشت و میآورد وسط اتاق پهن میکرد. بعد روی شکم دراز میکشید و دستش را زیر چانه میگذاشت و ادای کسی را درمیآورد که مشغول مطالعه است!
پدرم از پشت میز صدا میزدند: چهکار میکنی؟ پسرم میگفت: هیس آقاجان! درس دارم! این کارهای او موجب انبساط خاطر پدر میشد. اصلاً تا مدتی، گردش خون در بدن ایشان عوض میشد. جالب این بود که این بچه تا احساس میکرد حال ایشان عوض شده است، پا میشد کتاب را میبست و سر جایش میگذاشت و میرفت.
📚 صحبت سالها
#فرزندآوری
#برکت_خانه
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59