💞شهید مصطفی ردانی پور میگفت:
اگر می تونید، بدون بیهوشی عمل کنید. ولی اجازه نمی دم بیهوشم کنید.
از مچ تا بازو، عصب دستش باید عمل میشد.
گفت: من #یازهرا میگم، شما عمل را شروع کنید.
#فاطمیه
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 #استوری |
نشون نداره مادرم ...🕊
منم نشون نمی خوام ...🕊
#فاطمیه🥀
#شهادت_حضرت_زهرا سلامﷲعلیها
#تسلیت_باد.
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️بسم الله الرحمن الرحیم ▪️
🏴آجرک ﷲ یا صاحب الزمان🏴
⚫️ امشب شب شهادت صدیقهٔ طاهره حضرت زهرا سلامﷲعلیها است.
❤️ با این نیت باید رفت مجلس روضه ...
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
✨﷽✨ـ
✋ السلام علیک یا صاحب الزمان ادرکنا
🏴 شهادت مظلومانه حضرت فاطمه سلام ﷲ علیها بر وجود مقدس امام زمان ارواحنافداه ، شیعیان و محبین حضرتشان تسلیت باد.
#یکنفرماندهازاینقومکهبرمیگردد
🌷 سلام علیکم
🍂 در پناه مولای دو عالم حضرت مهدی ارواحنافداه باشید.
🌷 یا علی مدد.
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
🏴بسم الله الرحمن الرحیم🏴
🔳 از مهمترین درسهای زندگانی حضرت زهرا سلام الله علیها برای خانواده ها، رضایت شوهر از همسرش است.
🔳 امام باقر علیه السلام فرمودند :
🔘 براى زن در نزد پروردگارش هيچ شفاعت كننده اى بهتر از رضايت شوهرش نيست و چون فاطمه سلام الله علیها از دنيا رفت امير المؤمنين علیه السلام كنار جنازه او ايستاد و عرض كرد:
🔘 بار پروردگارا! من از فاطمه كه دختر پيغمبر است راضى هستم.
🔘 بار پروردگارا! او تنها شد، پس تو همدم او باش
🔘 بار پروردگارا! او از ما دور شد تو با او بپيوند
🔘 بار پروردگارا! به او ستم شد، پس تو حاكم باش كه تو بهترين حكم فرمايانى.
📖 خصال شیخ صدوق، ج۲.
#حضرت_زهرا سلامﷲعلیها
#فاطمیه
#همسرداری
#خانواده
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
4_5902316282056805445.mp3
4.14M
🔊 #فاطمیه
📝 پناه بر خدا عدهای با بغض حیدر آمدن...
👤 کربلایینریمان #پناهی
📌ویژه شهادت #حضرت_زهرا سلامﷲعلیها
💔 #پیشنهاد_دانلود
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
✨﷽✨ـ
ارزش عمل ١٠
🥀🌹 یکذره آگاهی و ایمان و علاقه کافی است، بعدش باید به رفتار و عمل بپردازیم و رفتارها را درست کنیم.
👈 قرآن «متقین» را هدایت میکند؛ متقی یعنی کسی که اهل مراقبت در عمل باشد.
⚠️ میگذاریم سبک رفتار و بازیِ بچههای ما را صهیونیستها طراحی کنند اما تا نوبت به رفتار دینی میرسد، میگوییم «اول باید به بچه آگاهی بدهیم!»
#زندگی
#تلاش
#عمل_صالح
#ارزش_عمل
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
YEKNET.IR - roze - fatemie avval 1400 - arzi.mp3
6.05M
🔳 #فاطمیه
🌴کسی که مهر نبی پر نموده جامش را
🌴ز خاطرش نبرد لحظهای غلامش را
🎤حاج #منصور_ارضی
⏯ #روضه
👌بسیار دلنشین
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
✨﷽✨ـ
#مدیریت_ذهن_در_مسیر_خدا
🖌 شماره ۳۷
⚜ اگر تمرینِ «کنترل ذهن» انجام ندهی، ذهنت خودبهخود بیمار میشود.
⚜ چرا اگر خودمان را رها کنیم، خراب میشویم؟ مگر فطرت ما الهی نیست؟!
👈 امیرالمؤمنین(علیه السلام) میفرمایند: خودت را به کارهای خوب و کسب فضیلتها وادار کن و الّا بهطور طبیعی دچار رذائل خواهی شد. (غررالحکم)
👈 یعنی اگر خودت را بهسمت کارها و حالات خوب نبَری، هم کارهایت و هم حالِ روحیات بد میشود.
⁉️ چرا اگر خودمان را رها کنیم، خراب میشویم؟ مگر فطرت ما الهی نیست؟! مگر ما اساساً آدمهای بدی هستیم؟! مگر خدا به نفسِ انسان و کسی که این نفس را بهزیبایی آفریده، قسم نخورده است؟! (وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها؛ شمس/۷)
✅ ما اساساً آدمهای خوبی هستیم ولی اگر خودمان را رها کنیم خراب میشویم؛ کمااینکه غذا هرچقدر هم خوب و مفید باشد، اگر آنرا در محیط و دمای مناسب نگهداری نکنید، خراب میشود، یعنی برخی میکروبها و موجودات، آنرا نابود میکنند. دربارۀ انسان هم این خطر وجود دارد؛ میکروبی که قبل از انسان آفریده شده و دشمن انسان هم هست «ابلیس» است.
⚠️ غیر از وجود ابلیس (دشمن بیرونی) ساز و کارِ درونی انسان هم بهگونهای است که اگر تربیت نشود، خراب میشود.
👈 انسان بهشدّت عاشق رشد است و بههمین خاطر، برای رسیدن به رشد و تعالی، عجله میکند و همهچیز را خراب میکند؛ مگر اینکه صبر را به او یاد بدهید. مثل انرژی هستهای که اگر رها شود و کنترل نشود، همهچیز را خراب میکند ولی اگر کنترل شود و در نیروگاه، از آن بهصورت حسابشده استفاده شود، خیلی میتواند مفید باشد.
👈 ذهن انسان هم نیاز به کنترل و مراقبت دارد؛ اگر انسان برای کنترل ذهن، تمرین نکند، ذهنش خودبهخود، بیمار میشود. ذهن ما توانمندیهایی دارد که باید درست و کنترلشده از آنها استفاده کنیم؛ نه اینکه آنها را رها کنیم؛ یکی از این ویژگیها «حسرتخوردن» است.
👈 اگر آدم ویژگیِ حسرتخوردن و سرزنشگری را نداشته باشد، توبه نمیکند. با قدرت نفسِ لوّامه(سرزنشگر) است که انسان از نفس امّاره نجات پیدا میکند. اما همین نیروی سرزنشگر را اگر رها کنی (مثل انرژی هستهایِ رهاشده) ذهن و روح تو را متلاشی میکند.
❌ شما حق نداری هرطوری خودت را سرزنش کنی؛ حتی برای گناهان! بعضیها طوری دربارۀ گناه، خودشان را سرزنش میکنند که موجب یأس آنها میشود و این غلط است!
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
34.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔳 #فاطمیه
🌴تو یه احساس غریبی توی قلبم
🌴همیشه حال منم خوبه کنارت
🎤 #سید_مجید_بنی_فاطمه
⏯ #زمینه
👌بسیار دلنشین
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
ندای مُنْتَظَر
🌿بسم رب الشهداء و الصدیقین🌿
#سه_دقیقه_در_قیامت ۵
🌱🍂🌱🍂🌱🍂
پايان عمل جراحی
▫️ عمل جراحي طولاني شد و برداشتن غده پشت چشم، با مشكل مواجه شد.
پزشكان تلاش خود را مضاعف كردند.
▫️ برداشتن غده همانطور كه پيشبيني ميشد با مشكل جدي همراه شد. آنها كار را ادامه دادند و در آخرين مراحل عمل بود كه يكباره همه چيز عوض شد...
▫️ احساس كردم آنها كار را به خوبي انجام دادند. ديگر هيچ مشكلي نداشتم. آرام و سبك شدم. چقدر حس زيبايي بود!
▫️ درد از تمام بدنم جدا شد. يكباره احساس راحتي كردم. سبك شدم. با خودم گفتم: خدا رو شكر. از اين همه درد چشم و سردرد راحت شدم. چقدر عمل خوبي بود.
▫️ با اينكه كلي دستگاه به سر و صورتم بسته بود اما روي تخت جراحي بلند شدم و نشستم.
▫️ براي يك لحظه، زماني را ديدم كه نوزاد و در آغوش مادر بودم! از لحظه كودكي تا لحظه اي كه وارد بيمارستان شدم، براي لحظاتي با تمام جزئيات در مقابل من قرار گرفت!
▫️ چقدر حس و حال شيريني داشتم. در يك لحظه تمام زندگي و اعمالم را ديدم!
▫️ در همين حال و هوا بودم كه جواني بسيار زيبا، با لباسي سفيد و نوراني در سمت راست خودم ديدم.
▫️ او بسيار زيبا و دوست داشتني بود. نميدانم چرا اينقدر او را دوست داشتم. ميخواستم بلند شوم و او را در آغوش بگيرم.
▫️او كنار من ايستاده بود و به صورت من لبخند ميزد. محو چهره او بودم. با خودم ميگفتم: چقدر چهره اش زيباست! چقدر آشناست. من او را كجا ديده ام!؟
▫️ سمت چپم را نگاه كردم. ديدم عمو و پسر عمه ام و آقاجان سيد (پدربزرگم) و ... ايستاده اند. عمويم مدتي قبل از دنيا رفته بود.
▫️پسر عمه ام نيز از شهداي دوران دفاع مقدس بود. از اينكه بعد از سالها آنها را ميديدم خيلي خوشحال شدم.
▫️ زير چشمي به جوان زيبا رويي كه در كنارم بود دوباره نگاه كردم. من چقدر او را دوست دارم. چقدر چهره اش برايم آشناست.
▫️ يكباره يادم آمد. حدود ۲۵ سال پيش... شب قبل از سفر مشهد... عالم خواب... حضرت عزرائيل...با ادب سلام كردم. حضرت عزرائيل جواب دادند. محو جمال ايشان بودم كه با لبخندي بر لب به من گفتند: برويم؟
▫️باتعجب گفتم: كجا؟ بعد دوباره نگاهي به اطراف انداختم. دكتر جراح، ماسك روي صورتش را درآورد و به اعضاي تيم جراحي گفت: ديگه فايده نداره. مريض از دست رفت... بعد گفت: خسته نباشيد. شما تلاش خودتون رو كردين، اما بيمار نتونست تحمل كنه.
▫️ يكي از پزشكها گفت: دستگاه شوك رو بياريد ... نگاهي به دستگاهها و مانيتور اتاق عمل كردم. همه از حركت ايستاده بودند!
▫️ عجيب بود كه دكتر جراح من، پشت به من قرار داشت، اما من ميتوانستم صورتش را ببينم! حتي ميفهميدم كه در فكرش چه ميگذرد! من افكار افرادي كه داخل اتاق بودند را هم ميفهميدم.
▫️همان لحظه نگاهم به بيرون از اتاق عمل افتاد. من پشت اتاق را ميديدم! برادرم با يك تسبيح در دست، نشسته بود و ذكر ميگفت.
▫️ خوب به ياد دارم كه چه ذكري ميگفت. اما از آن عجيبتر اينكه ذهن او را ميتوانستم بخوانم! او با خودش ميگفت: خدا كند كه برادرم برگردد. او دو فرزند كوچك دارد و سومي هم در راه است. اگر اتفاقي برايش بيفتد، ما با بچههايش چه كنيم؟ يعني بيشتر ناراحت خودش بود كه با بچههاي من چه كند!؟
▫️ كمي آنسوتر، داخل يكي از اتاقهاي بخش، يك نفر در مورد من با خدا حرف ميزد! من او را هم ميديدم. داخل بخش آقايان، يك جانباز بود كه روي تخت خوابيده و برايم دعا ميكرد.
▫️ او را ميشناختم. قبل از اينكه وارد اتاق عمل شوم با او خداحافظي كردم و گفتم كه شايد برنگردم.
▫️ اين جانباز خالصانه ميگفت: خدايا من را ببر، اما او را شفا بده. او زن و بچه دارد، اما من نه.
▫️ يكباره احساس كردم كه باطن تمام افراد را متوجه ميشوم. نيتها و اعمال آنها را ميبينم و...
▫️ بار ديگر جوان خوش سيما به من گفت: برويم؟ خيلي زود فهميدم منظور ايشان، مرگ من و انتقال به آن جهان است.
▫️ از وضعيت به وجود آمده و راحت شدن از درد و بيماري خوشحال بودم. فهميدم كه شرايط خيلي بهتر شده، اما گفتم: نه!
▫️ مكثي كردم و به پسر عمه ام اشاره كردم. بعد گفتم: من آرزوي شهادت دارم. من سالها به دنبال جهاد و شهادت بودم، حالا اينجا و با اين وضع بروم؟!
▫️ اما انگار اصرارهاي من بيفايده بود. بايد ميرفتم. همان لحظه دو جوان ديگر ظاهر شدند و در چپ و راست من قرار گرفتند و گفتند: برويم؟
▫️ بياختيار همراه با آنها حركت كردم. لحظهاي بعد، خود را همراه با اين دو نفر در يك بيابان ديدم!
ً▫️ اين را هم بگويم كه زمان، اصلا مانند اينجا نبود. من در يك لحظه صدها موضوع را ميفهميدم و صدها نفر را ميديدم!
▫️آن زمان كاملا متوجه بودم كه مرگ به سراغم آمده. اما احساس خيلي خوبي داشتم. از آن درد شديد چشم راحت شده بودم. پسر عمه وعمويم در كنارم حضور داشتند و شرايط خيلي عالي بود.
▫️ من شنيده بودم كه دو ملك از سوي خداوند هميشه با ما هستند، حالا داشتم اين
دو ملك را ميديدم. چقدر چهره آنها زيبا و دوست داشتني بود. دوست داشتم هميشه با آنها باشم.
▫️ ما با هم در وسط يك بيابان كويري و خشك و بي آب و علف حركت ميكرديم. كمي جلوتر چيزي را ديدم! روبروي ما يك ميز قرار داشت كه يك نفر پشت آن نشسته بود.
▫️ آهسته آهسته به ميز نزديك شديم!
به اطراف نگاه كردم. سمت چپ من در دور دستها، چيزي شبيه سراب ديده ميشد. اما آنچه ميديدم سراب نبود، شعله هاي آتش بود! حرارتش را از راه دور حس ميكردم.
▫️ به سمت راست خيره شدم. در دوردستها يك باغ بزرگ و زيبا، يا چيزي شبيه جنگلهاي شمال ايران پيدا بود. نسيم خنكي از آن سو احساس ميكردم.
▫️ به شخص پشت ميز سلام كردم. با ادب جواب داد. منتظر بودم. ميخواستم ببينم چه كار دارد. اين دو جوان كه در كنار من بودند، هيچ عكس العملي نشان ندادند.
▫️حالا من بودم و همان دو جوان كه در كنارم قرار داشتند. جوان پشت ميز يك كتاب بزرگ و قطور را در مقابل من قرار داد!
✔️ ادامه دارد... منتظر باشید
#سه_دقیقه_در_قیامت
#دنیا_مزرعه_آخرت
#برزخ
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
✨﷽✨ـ
✋ السلام علیک یا صاحب الزمان ادرکنا
🌾 اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ، لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ(فرازی از دعای زمان غیبت)
🌾 خدایا خود را به من بشناسان، زیرا اگر خود را به من نشناسانی پیامبرت را نشناختهام.
#یکنفرماندهازاینقومکهبرمیگردد
🌷 سلام علیکم
🍂 در پناه مولای دو عالم حضرت مهدی ارواحنافداه باشید.
🌷 یا علی مدد.
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
✨﷽✨ـ
❤️ قبض و بسط قلب
🧐دیدید گاهی به زیارت میروید ولی حال زیارت ندارید؟
🧐یا گاهی در نماز یا هیئت لذت نمیبرید؟
💭 انگار در این زمانها قلبها قفل میشوند و اجازه نمیدهند حال معنوی به انسان دست دهد. دلیلش چیست؟
👌 گاهی طبیعت قلب است
👈 و گاهی به خاطر کارهایی که خودمان کردهایم!
⬅️ مثلاً به این روایت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) توجه کنید:
چهار چیز است که قلب را میمیراند: گناه روی گناه، زیاد جرّ بحث کردن با زنان یعنی زیاد حرف زدن و بگو مگو با آنان و...
📖 وسائل الشیعه، ج ۲۰
بعضیها فکر میکنند در روابط مردان و زنان غیر از حلال و حرام و محرم و نامحرم حالت سومی هم هست و آن دوست و همکار است! با همین بهانه در محیطهای کاری یا تفریحی با نامحرم زیاد حرف میزنند. آن وقت میپرسند چرا ما حال معنوی نداریم؟!
#محرم_و_نامحرم
#حال_معنوی
#قلب
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59