eitaa logo
🟢توشه راه✅️گنجه کلیپهای ناب
216 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
4.4هزار ویدیو
24 فایل
مطالب نابببب بروززززوعکس زیبامفهومی وودلنوشته هاووو فروشگاه !! پاسخ گویی https://eitaa.com/ganbrynanwamahsolatorganek لینک کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
⚫️تلنگر محرم  ‏🖤به بچه هاتون یاد بدید امام حسین ع از بی یاری سر بریده شد نه از بی آبی... ‏🖤حضرت عباس از معرفت و مرام بی دست شد نه به خاطر مشک آب... ‏🖤اونجا که امام حسین ع فریاد زد هل من ناصر ینصرنی؟یار میخواست نه آب... ‏🖤به بچه هاتون از آزادگی امام حسین(ع) بگید نه از لبهای تشنه... ‏🖤خیلیا لب تشنه از دنیا رفتن اما حسین(ع) نشدن. ‏🖤حسین (ع) یعنی مردانگی...آزادگی...غیرت...شجاعت و شهامت. ‏🖤عباس یعنی جوانمردی... معرفت....حیا....غیرت ‏🖤عباس یعنی پشت برادر حتی بدون دست... ‏🖤حسین(ع) یعنی آزادگی حتی لحظه ای که گلوی نوزادت دریده شد... ‏🖤افسوس که لبهای تشنه باعث شد راه اصلی کربلا از یاد خیلیا بره... ‏🖤پیام کربلا ایستادن در مقابل ظلم است✨ به بچه هاتون راه اصلی کربلارو نشون بدید🌹🏴 https://eitaa.com/montazarr1401
این شعر تاریخ انقضا ندارد پارچه بافی می‌کرد و بزازی. گاهی هم شعر می‌گفت. شعرهایش هم مثل بافته‌های کاشان جذاب بود و دلنشین. قصیده و غزل‌هایش آنقدر زیبا بود که دل شاه طهماسب را ربود و به دربار راه پیدا کرد. ولی از وقتی پسرش فوت کرد، ورق برگشت. شعرش بوی سوگ فرزند گرفت. گروه زندگی:بعد از شعری که در غم جگر گوشه‌اش گفت، یک شب حضرت علی (ع) را در خواب دید. فرمودند: «محتشم! برای فرزند خود مرثیه گفتی، چرا برای نور چشم من نگفتی؟!» صبح که بیدار شد، به خوابش فکر می‌کرد. شب بعد همان خواب تکرار شد. دوباره خواب دید که حضرت علی (ع) فرمود: «برای فرزندم حسین مرثیه بگو!» محتشم گفت: فدایت شوم! چه بگویم؟! حضرت فرمودند که بگو: «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» مصرعی که امام زمان(عج) به شعر محتشم اضافه کرد محتشم بیدار شد مصرع دیگر در خاطرش بود. همان ساعت به برکت توجّه امیرالمؤمنین (ع) شروع کرد ادامه شعر را گفت تا به این مصرع رسید: «هست از ملال‌گر چه بری ذات ذوالجلال… » هر چه فکر کرد مصرع دیگر به خاطرش نمی‌رسید… چند روز گذشت، ولی یادش نمی‌آمد. تا اینکه شبی حضرت مهدی (عج) را در خواب دید که فرمودند: «او در دل است و هیچ دلی نیست بی‌ملال…» و شعرش کامل شد. سالهاست که این شعر را بر در و دیوار و کتیبه‌ها می‌بینیم و در روضه‌ها می‌شنویم. انگار این شعر لوگوی اصلی محرم شده است. بعد از گذشت ۵۰۰ سال از سرودن شعر، هنوز تازه است و قدیمی نمی‌شود. وقتی این روایت را می‌خوانیم تازه به رمز و راز این شعر پی می‌بریم. راز جذابیت و تازگی شعر بعد ۵ قرن شاید این است که سفارش پدر بوده است در عزای پسر. آن هم چه پدر و پسری. علی که پادشاه دو جهان است و حسین بهانه خلقت. اما قصه این شعر محتشم کاشانی همینجا تمام نمی‌شود. ماجرای خواب مقبل کاشانی و مرثیه‌خوانی مقبل و محتشم بقیه داستان را از زبان مقبل کاشانی می‌شنویم: «یک سال زوار زیادی، از اصفهان برای زیارت عاشورا عازم کربلا شدند. من از لحاظ مالی فقیر بودم. به یکی از دوستان خود گفتم که می‌ترسم بمیرم و آرزوی زیارت سیدالشهداء در دلم بماند. دلش به حال من سوخت و من را هم راهی کربلا کرد. نزدیک گلپایگان راهزنان، شبانه به کاروان حمله کرده و دارو ندار همه را غارت کردند. برهنه و عریان وارد گلپایگان شدیم. بعضی قرض کردند و رفتند ولی من همانجا ماندم. نه وسیله رفتن داشتم و نه دل برگشتن. تا آنکه ماه محرم شد. حسینیه‌ای در آنجا بود که شبها شیعیان در آن عزاداری می‌کردند. من هم در حسینیه ماندم و شب و روز گریه می‌کردم. تا اینکه شب عاشورا شد، اشعاری را که سروده بودم خواندم. مردم به شدت گریه می‌کردند و حسابی غوغا شد. همان شب در عالم رؤیا خواب دیدم مشرف شدم به کربلا و وارد صحن شدم. اذن دخول گرفتم که وارد حرم شوم. کسی مانعم شد. با دست اشاره کرد که برگرد، الان وقت زیارت کردن تو نیست. گفتم بنا نبود حرم جناب اباعبدالله الحسین (ع) مانعی داشته باشد. گفت: ای مقبل در این لحظه، حضرت زهرا (س) و مادرش خدیجه کبری (س) و مریم و حوا و آسیه و جمعی از حورالعین، با جمعی از انبیاء به زیارت آمده‌اند. کمی صبر کن، آن‌ها که فارغ شدند نوبت تو می‌شود. گفتم تو کیستی؟ گفت من از فرشته‌های حول حرم مطهر هستم که دائم برای زوار استغفار می‌کنم. پس در این لحظه دست مرا گرفت و در میان صحن می‌گرداند. جمعی را در صحن مقدس می‌دیدم که شباهت به اهل دنیا نداشتند. تا اینکه رسیدیم به موضعی که در آنجا محفلی بود آراسته، و جمعی موقر با خضوع و خشوع نشسته بودند، آن ملک پرسید: آیا اینها را می‌شناسی؟ گفتم نه، گفت اینها حضرات انبیاء هستند، که به زیارت حضرت سیدالشهداء (ع) آمده‌اند. آنکه در صدر مجلس نشسته، حضرت آدم ابوالبشر است و آنکه در طرف راست او نشسته، حضرت نوح است. در طرف چپش حضرت ابراهیم و آن یکی شیث است. پیامبران دیگر، ادریس، هود و صالح و اسماعیل و اسحاق و داود و سلیمان و کلیم الله و روح الله هستند. در این لحظه دیدم بزرگواری از حرم بیرون آمده، در حالتی که دو نفر زیر بغلهای او را گرفته بودند. پس همه انبیاء برخاستند و احترام گذاشتند. آن بزرگوار رفت و در صدر مجلس نشست. بعد از لحظه‌ای سر بلند کرد و فرمود: محتشم را بیاورید. پرسیدم این بزرگوار کیست؟ گفت خاتم الانبیاء محمد مصطفی (ص) است. لحظاتی نگذشت که محتشم را آوردند. او مردی خوش سیما و کوتاه قد بود و عمامه ژولیده بر سر داشت. وارد که شد، تعظیم کرد و ایستاد. حضرت رسول اکرم (ص) فرمودند: ای محتشم امشب شب عاشوراء است، پیامبران برای زیارت فرزندم حسین (ع) آمده‌اند و می‌خواهند عزاداری کنند، برو بالای منبر و از اشعار دلسوز خود بخوان تا ما بگرییم.
به امر پیامبر اکرم (ص) منبری گذاشتند، و محتشم رفت در پله اول آن ایستاد، پیامبر(ص) اشاره کرد بالاتر برو، و در پله دوم ایستاد فرمود بالاتر برو تا آنکه در پله نهم منبر ایستاد حضرت فرمودند بخوان. حواسم را جمع کردم ببینم محتشم کدام بند مرثیه را میخواند که از همه دلسوزتر است، شروع کرد به خواندن این بند: کشتی شکست خورده طوفان کربلا در خاک و خون فتاده به میدان کربلا گر چشم روزگار بر او فاش می‌گریست خون می‌گذشت از سر ایوان کربلا از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا محتشم عرض کرد: یا رسول الله بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مکید خاتم ز قحط آب، سلیمان کربلا صدای پیامبر (ص) به ناله بلند شد و رو به انبیاء کردند و فرمودند: ببینید امت من با فرزند من چه کرده‌اند.آبی را که خدا بر سگ‌ها و گرگ‌ها و کفٌار مباح کرده، امت من، بر اولاد من حرام کرده‌اند. پس محتشم شروع کرد به این مرثیه: روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار موجی به جنبش آمد و برخاست کوه کوه ابری به بارش آمد و بگریست زارزار چون محتشم به این شعر رسید پیامبران همه بر سر می‌زدند، محتشم رو به پیامبران کرده و گفت: جمعی که پاس محملشان بود جبرئیل گشتند بی‌عماری و محمل شترسوار پیامبر (ص) فرمود: بلی این جزای من بود، که دختران مرا در کوچه و بازار مثل اهل زنگبار بگردانند. محتشم سکوت کرد و ایستاد که پیامبر (ص) او را مرخص فرماید و از منبر به زیر آید. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: محتشم هنوز دل ما از گریه خالی نشده است بخوان. محتشم شوقی پیدا کرد و به هیجان آمده که پیامبر (ص) میل دارد از اشعار او بگرید عمامه را از سر برداشت و بر زمین زد و با دستش اشاره کرد به طرف قبر سیدالشهداء (ع) و عرض کرد: یا رسول الله منتظری من بخوانم و بشنوی؟ اینجا نظر کن این کشته فتاده به هامون حسین توست وین صید دست و پا زده در خون حسین توست خاموش محتشم که دل سنگ آب شد مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد فرشته‌ای صدا زد، محتشم پیامبر غش کرد، در این هنگام محتشم از منبر پایین آمد. وقتی رسول خدا (ص) به هوش آمد، ردای مبارک خود را به عنوان خلعت به او عطاء فرمود. مقبل می‌گوید با خود گفتم: خاک بر سرت، ای بی‌قابلیت، این همه شعر و مرثیه گفته‌ای، حالا معلوم شد که پسند نشده. تو حاضر بودی و پیامبر (ص) اعتنا نفرمود به تو. محتشم را احضار فرمود و اشعارش را خواند و پیامبران گریه کردند و خلعت هدیه گرفت. خودم را خیلی سرزنش کردم. راضی بودم که زمین دهان باز کند و من در زمین فرو بروم. خواستم زودتر از صحن بیرون بروم که مبادا آشنایی مرا ببیند و خجالت بکشم. چون روانه شدم، و نزدیک درب صحن رسیدم، دیدم حوریه سیاه پوش، از حرم بیرون آمد و دوان دوان رفت خدمت پیامبر (ص) و عرض کرد یا رسول الله (ص) دخترت فاطمه (س) می‌گوید: چرا دل مقبل را شکستی، او هم برای فرزندم حسین مرثیه گفته است. شعری که حضرت زهرا(س) از شنیدنش غش کرد در این هنگام فرمود مقبل بیا، دخترم فاطمه (س) میل دارد تو هم اشعار خود را بخوانی. مقبل می‌گوید از خوشحالی چیزی نمانده بود که جانم از بدنم برود. آمدم تعظیم کردم و رفتم بالای منبر. در پله اول ایستادم، حضرت نفرمود بالاتر برو فرمود بخوان. فهمیدم میان من و محتشم، چقدر فرق است. با خود خیال می‌کردم که در مقابل آن مرثیه‌های دلسوز و پر گریه محتشم چه بخوانم. یادم آمد که واقعه شهادت را از همه بهتر به نظم آورده‌ام سه شعر خواندم و عرض کردم یا رسول الله: روایت است که چون تنگ شد بر او میدان فتاده از حرکت ذوالجناح از جولان نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سیدالشهداء بر جدال طاقت داشت هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد وقتی این شعر را خواندم، صدای شیون بلند شد، و پیامبر اکرم (ص) بر سر می‌زد و می‌گفت وا ولداه، که یک مرتبه حوریه‌ای صدا زد، مقبل بس است. فاطمه زهرا (س) روی قبر حسین (ع) غش کرد. مقبل میگوید از منبر فرود آمدم در دلم گذشت کاش مرا هم خلعتی مرحمت می‌کردند، که پیش آشنایان، و پیش محتشم سرافراز می‌شدم. ناگهان دیدم از حرم مطهر، جوانی بی‌سر، و با بدن پاره پاره، بیرون آمد، و از حلقوم بریده فرمود: مقبل دلت نشکند، خلعت تو را هم خودم می‌دهم.
⭕️ کلیپی پخش شده که گوینده سعی داره با قرار دادن اطلاعات درست و غلط کنار هم، مخاطب جوان انقلابی رو از تصمیماتش پشیمان کنه. 🔻اکثر این حرفا رو تایید نمیکنیم. اینا افراد ناامید هستند و مثل ابلیس بقیه رو هم ناامید میکنند. 🔻این افراد میخوان کم کاری های خودشون در انتخابات رو میخوان سر آقای جلیلی خالی کنند و دیواری کوتاه تر از ایشون پیدا نکردند که هر تهمتی دلشون میخواد بهش میزنند!
⭕️ خیلیا میپرسن حسن روحانی بدتره یا پزشکیان؟ 🔸 ببینید از نظر بنده پزشکیان از جهات زیادی بهتر از حسن روحانی هست. حسن روحانی یک غربگرای متفکر و نفوذی بود 🔸 ولی پزشکیان از خودش هیچ نوع تفکر و شخصیت فکری نداره و بیشتر تحت تاثیر اطرافیانش هست. ✅ اگه پزشکیان بیشتر تحت تاثیر رهبر انقلاب قرار بگیره میتونیم امیدوار باشیم که دولت خوبی تشکیل بشه و اتفاقات خوبی رو شاهد باشیم. به نظرم در سیاست خارجی ایشون مواضع انقلابی و خوبی خواهد داشت... 🔷@IslamlifeStyles
recording-20240708-213526.mp3
11.14M
🔸شب سوم محرم ❇️ یکی از دلایل مهم شهادت امام حسین علیه السلام این بود که مردم اسیر فتنه ترس شدند.. حجت الاسلام حسینی 🚩 هیئت مجازی تنهامسیرآرامش
master.mp3
12.36M
بابا منو ببر ...🌷 💕 بسیاااار زیبا 🎙 حاج محمود کریمی
4_5911177173250606985.mp3
8.88M
◾️دوباره به دل خیمه زده ماتمت ای یار ◾️حسین‌جان تویی در دو جهان قافله‌سالار 🎤 میثم‌ مطیعی
مومنین دقیقا باید همینجوری باشند. تا وارد هر جایی میشن همه چشماشون برق شادی بزنه😊 ✅ اگه اینجوری شدید حتما میتونید یک تشکیلات بزرگ مومنین رو مدیریت کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 حرف‌های بی‌پرده سیدرضا نریمانی 🔻 گلایه ذاکر حسینیه معلی از کسانی که در برابر جنایت های رژیم کودک کش صهیونیسم سکوت می‌کنند حسینیه معلی @moallatv3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 غزه آزمون انسان بودنه 🔻 صحبت‌های پر حرارت مهدی رسولی درباره‌ی جنایت های اتفاق افتاده در غزه حسینیه معلی @moallatv3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘ایشان عضو مرکزی جنبش‌ سبز هستند که‌ زبان به‌ اعتراف گشوده‌اند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام این پیام رو فرستادم حال دلمون خوب بشه. اگه حال دلمان خوب شد با صلوات بر محمد و آل محمد یادشون کنیم 💚اللهم صل علی محمد و آل محمد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوشحالی پسربچه‌ی خوزستانی از رسیدن آب به خوزستان در زمان دولت شهید رئیسی😍 از خدمات 𝐣هر چی بگیم کمه دولتی کارآمد خستگی نا پذیر عشقش خدمت به کشور ، مردم بود
این بانوی فلسطینی در غزه بعد از پیگیریهای زیاد توانسته یک کیسه آرد تهیه کند. به پای برهنه اش توجه کنید.😢
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رجزخوانی بانوی ایرانی در مقابل پیروان فرقه مسعود رجوی؛ روبروی سفارت ایران در استکهلم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵 بزرگترین رسوایی! محمد خاتمی: ویدیو، در حکم هروئینه!!! اعترافات جالب فائزه هاشمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😔سخنرانی عجیب آیت‌ الله شهید رئیسی درخصوص رسیدن به جایگاه شهادت ❌به تاریخ هایی که اشاره میکنند دقت کنید براتون آشنا نیست! ☘ (
خودشون وکشتن تا رئیس جمهوری وبچنگ بیارن بعدمیگویند هیچ کاری دست ریس جمهور نیست🤦🏽‍♂🤦🏽‍♂🤦🏽‍♂🤦🏽‍♂ خدای تناقض