eitaa logo
منتظران ظهور
2.1هزار دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
16هزار ویدیو
274 فایل
اطلاعات دینی و روایت ها و حدیث ها از کتاب های : *احسن الحدیث از کلام حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی * مفاتیح *قرآن کریم . کپی ازاد برای ارتباط با ادمین و نظرات:👇 @khadem_2 https://eitaa.com/joinchat/1270022221C2d661b3536
مشاهده در ایتا
دانلود
علی 1399: 💠 (23) ✅شناخت منافقان‏ همواره در ميان مؤمنان، گروهى وجود داشته‏اند كه نه قلباً ايمان آورده‏اند و نه قدرت و جرئت مخالفت صريح داشته‏اند. از اين گروه، قرآن به عنوان «منافقان» ياد مى‏كند و مى‏فرمايد: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِينَ‏؛» ▫️از مردم كسانى هستند كه (به زبان) مى‏گويند به خدا و روز قيامت ايمان آورده‏ايم؛ در حالى كه ايمان نياورده‏اند. 👈سوره مبارکه بقره، آيه 8. 🌸على عليه السلام فرمود: للمنافق ثلاث علامات يخالف لسانه قلبه و قوله فعله و سريرتُه علانيتة منافق را سه نشانه است: زبانش با دلش، گفتارش با كردارش، و درونش با نمودش يكسان نيست. 📖تنبيه الخواطر، ج 2، ص 117. ✅قرآن ويژگيهايى براى آنان برشمرده است كه در اينجا به چند نمونه از اشاره مى‏شود. 1️⃣منافقان با ادعاى اصلاح‏طلبى، فساد مى‏كنند. قرآن مى‏فرمايد: وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ‌. «هنگامى كه به آنها گفته شود در زمين فساد نكنيد، مى‏گويند: ما اصلاح كننده‏ايم»؛ 👈سوره مبارکه بقره، آيه 11. 2️⃣منافقان مردم را به منكرات تشويق مى‏كنند و از نيكيها باز مى‏دارند؛ يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ 👈سوره مبارکه توبه، 67. 3️⃣ اگر عبادت يا عمل نيكى انجام دهند از روى ريا است، نه براى خدا. به همين جهت، اگر در تنهايى به نماز ايستند، سر تا پاى آنها غرق كسالت و بى‏حالى مى‏شود؛ وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَاةِ قَامُوا كُسَالَىٰ يُرَاءُونَ النَّاسَ 👈سوره مبارکه نساء، 142. 🔹بر خلاف مؤمنان كه عبادات خود را نيز، براى قرب به خدا انجام مى‏دهند و آشكار و پنهان، با خضوع و خشوع به نماز مى‏ايستند. عبداللَّه سنان مى‏گويد: خدمت امام صادق عليه السلام بودم. مردى به حضرت عرض كرد: آيا من منافق هستم؟ حضرت به او فرمود: زمانى كه در منزل خود روز يا شب تنها هستى، نماز مى‏خوانى‏ عرض كرد: بلى. حضرت سئوال نمود: براى چه كسى نماز مى‏خوانى؟ عرض كرد: براى خداى عزّوجل. حضرت فرمود: چگونه تو منافقى؛ درحالى كه فقط براى خداوند نماز مى‏خوانى، نه براى كسى ديگر؟ 📚وسائل‏الشيعة، ج 1، ص 60. 4️⃣منافقان در هر موقعيتى تلاش مى‏كنند، به عناوين مختلف، در مسائل اسلامى شبهه و ترديد ايجاد كنند تا اعتقاد مسلمانان ناآگاه را به دين تضعيف نمايند؛ همچون منافقانى كه در داستان تغيير قبله، در صدر اسلام، با هياهو پيامبر صلى الله عليه و آله را به تناقص گويى در دين متهم مى‏كردند؛ 👈سوره مبارکه بقره، 142. 5️⃣كار شكنى و بهانه جويى يكى ديگر از ويژگى‏هاى منافقان است. آنان هر كار مثبتى را با وصله‏هاى نامناسبى كوچك و بدجلوه مى‏دهند تا مردم را در انجام كارهاى نيك دلسرد سازند. 6️⃣منافقان هر روز به رنگى در مى‏آيند و با هر جمعيتى؛ همصدا مى‏شوند و مطابق مذاق آنان سخن مى‏گويند. قرآن درباره آنها مى‏فرمايد: وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ «هنگامى كه آنان با افراد با ايمان ملاقات مى‏كنند، مى‏گويند ايمان آورديم؛ ما از شما و پيرو يك مكتبيم. از جان و دل اسلام را پذيرا گشتيم و با شما هيچ فرقى نداريم؛ اما هنگامى كه با دوستان شيطان صفت خود به خلوتگاه مى‏روند، مى‏گويند ما با شماييم؛ 👈سوره مبارکه بقره، 14 7️⃣ از ويژگيهاى منافقان هياهو و غوغا سالارى و ايجاد روح يأس و نااميدى براى رسيدن به مطامع خويش است؛ 8️⃣منافقان از آنجا كه اعتقاد قلبى به دين ندارند، تلاش مى‏كنند تا حقايق دينى را تحريف و به مذاق خود تفسير كنند و افكار الحادى خود را به نام دين به مردم ناآگاه القا نمايند؛ 9️⃣ قداست شكنى، يكى ديگر از ويژگيهاى منافقان است كه همواره تلاش مى‏كنند مظاهر مقدس دينى را به نوعى به مسخره بگيرند و حريمهاى مقدس يك ملت را ناديده گيرند؛ 🔟 آنان افرادى پر ادعا و كم كارند. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: الْمُؤمِنُ قَلْيلُ الكَلْام كَثيرُ العَمَل و المُنافِق كَثيرُ الكلام قليل العمل؛ افراد با ايمان كم حرف و پر كارند ولى منافقان پر حرف و كم كارند. 📖تحف العقول، ص 296. @montazer_313_mhdi
‌✨﷽✨ 🌼داستانی زیبا از اثر دعا در حق امام زمان علیه السلام ✍ در اصفهان مردي شيعه به نام عبدالرحمان بود، از او سئوال کردند: علت اينکه امامت امام علي النقي (عليه السلام) را پذيرفتي و دنبال فرد ديگري نرفتي چيست؟ گفت: جرياني از آن حضرت ديدم که قبول امامت آن حضرت را بر من لازم نمود. من مردي فقير اما زباندار وپر جرأت بودم به همين جهت در سالي از سالها اهل اصفهان من را برگزيدند تا با گروهي ديگر براي دادخواهي به دربار متوکل برويم. ما رفتيم تا به بغداد رسيديم هنگامي که در بيرون دربار بودم خبر به ما رسيد که دستور داده شده امام علي النّقي را احضار کنند،بعد حضرتش را آوردند. من به يکي از حاضرين گفتم: اين شخص که او را احضار کردند کيست؟ گفت: او مردي علوي وامام رافضي ها ست سپس گفت: به نظرم مي رسد که متوکل مي خواهد او را بکشد، گفتم: از جاي خود تکان نمي خورم تا اين مرد را بنگرم که چگونه شخصي است؟ او گفت: حضرت در حالي که سوار بر اسب بودند تشريف آوردند ومردم در دو طرف او صف کشيدند واو را نظاره مي کردند. چون چشمانم به جمالش افتاد محبت او در دلم جاي گرفت و در دل شروع کردم به دعا کردن براي او که خداوند شرّ متوکل را از حضرتش دور گرداند. حضرت در ميان مردم حرکت مي کرد و به يال اسب خود مي نگريست نه به راست نگاه مي کرد ونه به چپ، من نيز دعا براي حضرتش را در دلم تکرار مي کردم. چون در برابرم رسيد رو به من کرد وفرمود: استجاب الله دعاک، وطوّل عمرک وکثّر مالک وولدک. يعني: خداي دعاى تو را مستجاب کند. وعمر تو را طولاني ومال وفرزند تو را زياد گرداند. از هيبت و وقار او بدنم لرزيد ودر ميان دوستانم به زمين افتادم. دوستانم از من پرسيدند، چه شد؟ گفتم خير است وجريان را به کسي نگفتم. 🌹پس از آن به اصفهان بازگشتيم. خداوند به سبب دعاى آن حضرت درهايي از مال وثروت را براي من باز کرد تا جايي که اگر همين امروز درب خانه ام را ببندم قيمت اموالي که در آن دارم معادل هزاران هزار درهم است واين غير از اموالي است که در خارج خانه دارم. خداوند به سبب دعاى آن حضرت ده فرزند به من عنايت فرمود. ببينيد که چگونه مولاي ما امام علي نقي (عليه السلام) دعاى آن شخص را به خاطر نيکي او جبران وتلافي نمود. و براي او دعا فرمود با اينکه از مؤمنان نبود. آيا گمان مي کنيد که اگر در حق مولاي ما صاحب الزمان ارواحنا فداه دعا کنيد شما را با دعاى خير ياد نمي کند با اينکه شما از مومنان هستید؟ یا امیر المومنین ادرکنی...🌹🌹🌹 منتظران ظهور🍃🌹🍃🌹 ↙️بپیوندید↙️ ╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮ @montazer_313_mhdi ╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯
┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ 🍃بیمه امام زمان بشید به راحتی 🍃 ✍توصیه های آیت الله بهجت: برای دوری شیطان 🌱تکان میخوری بگو:یاصاحب الزمان 🌱می نشینی بگو:یاصاحب الزمان 🌱برمیخیزی بگو:یاصاحب الزمان 🍂🍃صبح که از خواب بیدار می شوی مودب بایست وصبحت را باسلام به امام زمانت شروع کن وبگو "آقاجان" دستم به دامانت خودت یاری ام کن، 🍃🍂شب که میخواهی بخوابی اول دست به سینه بگذار وبگو"السلام علیک یا صاحب الزمان" بعد بخواب ✍✨شب وروزت را به یاد محبوب سرکن که اگر این طور شد شیطان دیگر در زندگی تو جایگاهی ندارد، دیگر نمیتوانی گناه کنی دیگر تمام وقت بیمه امام زمانی... منتظران ظهور🍃🌹🍃🌹 ↙️بپیوندید↙️ ╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮ @montazer_313_mhdi ╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯
1.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹کرامتهای (س) 🌹ولادت حضرت معصومه مبارک باد اللهـم‌عجـل‌لولیڪ‌الفـرج کپی با ذکر صلوات ♥️🦋♥️ منتظران ظهور🍃🌹🍃🌹 ↙️به مابپیوندید↙️ ╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮ @montazer_313_mhdi ╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯
🔴 و چراغ خاموش بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم رسول اکرم(ص) شبی نماز مغرب و عشا را به جای می آورد. مردی از میان صف برخاست و گفت: مردی غریبم، و این سؤال را در وقت نماز حضرت رسول(ص) می کنم. به من غذا دهید. رسول(ص) گفت: ای دوست، ذکر غربت نکن که بسیار غمگین شدم. غریبان چهار نوع اند. گفتند: یا رسول الله کدام اند ایشان؟گفت: مسجدی در میان قوم که در او نماز نکنند و قرآنی در دست قومی که آن را نخوانند و عالِمی در میان قومی که از احوال او خبر نداشته باشند و از او دلجویی نکنند. سپس گفت: کسی هست که از عهدة معیشت این مرد برآید؟ خداوند او را در بهشت برین جا دهد! حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) برخاست و دست فقیر گرفت و بُرد به خانه فاطمه(س) و گفت: ای دختر رسول خدا، به این مهمان رسیدگی کن. فاطمه(س) گفت ای پسر عموی رسولِ خدا، در خانه به جز کمی گندم نداشتیم و از آن غذایی درست کرده ام. بچه ها گرسنه هستند و تو روزه داری و غذا کم است. برای یک نفر بیشتر نیست. گفت: حاضر کن. او رفت و غذا را آورد. امیر المؤمنین(ع) به غذا نگاه کرد. کم بود. با خود گفت: اگر من غذا نخورم شایسته نیست و اگر بخورم، برای مهمان کافی نیست. دست مبارک را دراز کرد. به خاطر همین، چراغ را خاموش می کنم و خاموش کرد. آنگاه به حضرت خیر النساء گفت: چراغ را دیرتر روشن کن تا مهمان غذایش را کامل بخورَد. بعد چراغ را بیار. و حضرت امیرالمؤمنین(ع) دهان مبارک را تکان می داد و وا نمود می کرد که غذا می خورَد. و در واقع نمی خورد. تا اینکه مهمان غذایش را کامل خورد و سیر شد. حضرت خیر النساء(س)، چراغ را آورد و گذاشت. مقدار غذا به همان اندازه اول بود. پس امیرالمؤمنین به مهمان گفت: چرا غذا نخوردی؟ گفت: یا اباالحسن، من خوردم و سیر شدم. ولیکن خدای تعالی، برکت به غذا داده است. آنگاه از آن غذا امیرالمؤمنین خورد و حضرت خیر النساء و شاهزاده ها(ع) نیز خوردند و به همسایه ها نیز دادند از برکتی که خداوند به آنها داده بود. صبح زود که حضرت امیرالمؤمنین به مسجد آمد، رسول(ص) گفت: یا علی، چه طور بودی با مهمان؟ گفت: بحمدالله، یا رسول الله، خوب بود. رسول(ص) گفت: خداوند تعجب کرد از آن کاری که تو با آن فقیر کردی، از خاموش کردن چراغ و غذا نخوردن به خاطر مهمان. گفت: یا رسول الله، به شما چه کسی خبر داد؟ گفت: جبرئیل به من خبر داد. و این آیه را آورد: (وَ یؤثرُونَ عَلی اَنفسِهِم وَ لَو کانَ بِهِم خَصاصةُ) [و دیگران را بر خویش ترجیح می دهند؛ هر چند خود نیازمند باشند» (حشر: 9)] منبع حوزه نت
✨﷽✨ 🌼 زیبا و آموزنده نامه پدر به فرزندان ✍️مردی همسر و سه فرزندش را ترک کرد و در پی روزی خود و خانواده‌اش راهی سرزمینی دور شد. فرزندانش او را از صمیم قلب دوست داشتند و به او احترام می‌گذاشتند. مدتی بعد، پدر نامه اولش را به آن‌ها فرستاد. بچه‌ها آن را باز نکردند تا آنچه در آن بود بخوانند، بلکه یکی یکی آن را در دست گرفته و بوسیدند و گفتند: این نامه از طرف عزیزترین کس ماست. سپس بدون این که پاکت را باز کنند، آن را در کیسه مخملی قرار دادند. هر چند وقت یک بار نامه را از کیسه درآورده و غبار رویش را پاک کرده و دوباره در کیسه می‌گذاشتند. و با هر نامه‌ای که پدرشان می‌فرستاد همین کار را می‌کردند. سال‌ها گذشت. پدر بازگشت، ولی به جز یکی از پسرانش کسی باقی نمانده بود، از او پرسید: مادرت کجاست؟ پسر گفت: سخت بیمار شد و چون پولی برای درمانش نداشتیم، حالش وخیم‌تر شد و مرد. پدر گفت: چرا؟! مگر نامه اولم را باز نکردید؟! برایتان در پاکت نامه پول زیادی فرستاده بودم!! پسر گفت: نه. پدر پرسید: برادرت کجاست؟! پسر گفت: بعد از فوت مادر کسی نبود که با تجربه‌هایش او را نصیحت کند و راه درست را به او نشان دهد، او هم با دوستان ناباب آشنا شد و با آنان رفت. پدر تعجب کرد و گفت : چرا؟! مگر نامه‌ای را که در آن از او خواستم از دوستان ناباب دوری گزیند و نشانه‌های راه خطا را برایش شرح دادم نخواندید؟ پسر گفت: نه. مرد گفت: خواهرت کجاست؟! پسر گفت: با همان پسری که مدت‌ها خواستگارش بود ازدواج کرد الآن هم در زندگی با او اسیر ظلم و رنج است. پدر با تأثر گفت: او هم نامه من را نخواند که در آن نوشته بودم این پسر آبرودار و خوش نامی نیست و دلایل منطقی‌ام را برایش توضیح داده بودم و اینکه من با این ازدواج مخالفم. پسر گفت : نه. الان به چی دارید فکر می‌کنید؟ به اینکه مقصر خود فرزندان بودند که به جای خواندن نامه، اونو می‌بوسیدن و به چشم می‌مالیدند و با احترام در کیسه مخملی نگهداریش می‌کردند؟ به چیز درستی فکر می‌کنید، پس حالا می‌توانید ادامه صحبت‌های منو خوب درک کنید. به حال آن خانواده فکر کردم و این که چگونه به راحتی همه فرصت‌ها را از دست داده بودند، سپس چشمم به قرآن روی طاقچه افتاد که در قوطی مخملی زیبایی قرار داشت. وای بر ما! رفتار ما با كلام الله مثل رفتار آن بچه‌ها با نامه‌های پدرشان است. ما هم قرآن را می‌بوسیم؛ روی چشمان می‌گذاریم؛ مورد احترام قرار می‌دهیمغ می‌بندیم و در کتابخانه می‌گذاریم و آن را نمی‌خوانیم و از آنچه در اوست، سودی نمی‌بریم، در حالی که تمام آنچه که در آن است روش زندگی ماست.