#والدین_بخوانند
آموزش مهارت های ارتباط برقرار کردن
آنها را به شراکت مجبور نکنید
به عنوان پدر یا مادر، وظیفه شما است که به فرزند خود دست ودل باز بودن را بیاموزید. اما کودک مجبور نیست همه وسایل خود را با دیگران شریک شود.
برخی از وسایل یا اسباب بازی ها برای کودکان بسیار ارزشمند هستند، می توانید آنها را کنار بگذارید تا کودک خودش اختصاصی از آنها استفاده کند. اما در وسایلی که تعصب خاصی به آنها ندارد به او بیاموزید که با دیگران شریک شود و به آنها اجازه دهد از وسایلش استفاده کنند.
با این نوع تربیت، کودکان کمتر با هم دعوا خواهند کرد.
🍎🍃🍎🍃🍎
@montazer_koocholo
10.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کارتون #افسانه_ارش
قسمت ۷
🍎🍃🍎🍃🍎🍃
@montazer_koocholo
Audio_487475.mp3
7.2M
🌸🌙🍃✨❤️🦋💫
#قصه های خاله نبات
📚عنوان: حضرت صالح و قوم ثمود
🎬قسمت: اول
🎤گوینده: خانم ملیحه نظری
🦋فرشته های مهربون❤️
مهمونای نازنین خدا💞
🌟🌺امشب همراه خاله نبات اومدیم پیش شما نازنینا🌿🦋با داستان ها ی زندگی حضرت صالح و قوم ثمود💕 برگرفته از
📚کتاب
#قصه_های_خوب_برای_بچه_های_خوب💫💖
موافقین بریم این قصه زیبا رو از خاله نبات جونمون بشنویم👂❓
فرشته جونا ما رو دنبال کنید🌺🌟
📚ما را به دوستان و عزیزانتان معرفی کنید👇
@montazer_koocholo
14.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کارتون #مهارت_های_زندگی
این قسمت: مهم تیپ و لباسه.
پیام اخلاقی: جلب توجه از روش صحیح
@montazer_koocholo
#داستان
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
🌿قسمت دوم: محبت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به امام حسن (علیه السلام)❤️
💎 امام حسن عليه السلام مورد علاقه ي شديد و لطف پیامبر بودن و بارها فرمودند: خداوندا من حسن را دوست ميدارم تو هم او را دوست بدار و هر كه حسنم را دوست بدارد خداوند او را دوست ميدارد🌷
💎امام علی (علیه السلام) فرمودند:
رسولِ خدا (سلام الله علیه )دست حسنم را گرفت و او را به سينه خودش چسباند و فرمود: پدرم و مادرم فداي تو باد، هر كه مرا دوست دارد پس اين (حسنم) را نيز دوست بدارد💖
👌بچه ها جوووون ببینید پیامبرِ مهربونیها چقدر امام حسن و دوست داشتن پس ماهم باید همه ی امامهامون و دوست داشته باشیم و یارشون باشیم 😊
@montazer_koocholo
#شهدا_و_امام_زمان
قسمت اول
شهید #امیر_امیرگان
از نوجوانی علاقه خاصی به امام زمان(عج) داشت.😍
می گفت: من دوست دارم امام زمانم (عج ) از من راضی باشد.👌
نماز امام زمان(عج) را همیشه می خواند.✨
صورت امیر را زنبور نیش زده بود. به حالت بدی متورم شده بود، اما اصرار داشت در مراسم تشییع شهید نوژه شرکت کند. وقتی از مراسم برگشت دیدم جای نیش زنبور خوب شده است.
ازش پرسیدم چه شده:
گفت: وقتی تابوت شهید #نوژه تشییع می شد مردی نورانی را دیدم که سوار بر اسب در میان جمعیت بود. آن آقا شمشیری بر کمرش بود و روی شمشیرش نوشته بود: یا مهدی-عج، یکباره امام به سراغم آمدند و پرسیدند: «صورتت چرا ورم کرده؟» بعد آقا دستی به صورتم کشید و گفت خوب می شود. باورش برای خیلی ها سخت بود. اما نشانه ای که نشان از بهبودی امیر بود مرا به تعجب وا داشت. من حرف امیر را باور کردم.
که پدرش بودم از او گناهی ندیدم. بارها[او را] در حال خواندن نماز امام زمان(عج) دیده بودم. برای کسی از این ماجرا چیزی نگفتم چون باورش سخت بود.
شهید امیر امیرگان در سال 1366 به شهادت رسید. همه بدنش سوخته بود. ولی تعجب کردم. فقط گونه سمت راست صورت امیر همان جایی که آقا دست کشیده اند سالم مانده بود؛ حالا مطمئن شدم که فرزند پاک و مؤمن من در نوجوانی به خدمت امام-زمان-عج مشرف شده ❤️
کیهان فرهنگی به نقل از کتاب وصال، صفحه 166 الی 169