#محرم_مهدوی🏴
#داستان_مصور
قسمت چهارم:
امام حسین⭐️ فرمود:
چه شده که امیر که وقت شب مرا فراخوانده⁉️
ولید پاسخ داد: معاویه از دنیا رفته و پیش از مرگ یزید👹 را به عنوان خلیفه و جانشین👑 پیامبر (ص) معرفی کرده است😑
شما باید با یزید بیعت کنید‼️
_اما او مردی بی دین و جوانی نادان است 😒چگونه مسلمانان راضی میشوند که یزید بر انها حکومت کند⁉️
_چاره ایی جز این نیست این فرمان یزید است❗️
#ادامه_دارد
@montazer_koocholo
#محرم_مهدوی🏴
#داستان_مصور
#داستان_عاشورا🥀
امام حسین علیه السلام✨ توانست ان شب از بیعت با یزید👹 شانه خالی کند .....
مروان در قصر شروع به سرزنش ولید کرد😏
_گوش به حرفم ندادی😤 به خدا دیگر به او دست پیدا نخواهی کرد❗️
ولید جواب داد:
وای بر تو میخواهی دینم را نابود کنی ⁉️
به خدا قسم گمان نمیکنم کسی که دستش به خون حسین علیه السلام✨ آغشته شود روز قیامت مجازات کمی داشته باشد😟
#ادامه_دارد
@montazer_koocholo
#محرم_مهدوی🏴
#داستان_مصور
#داستان_عاشورا🥀
امام حسین علیه السلام 💫فردای ان شب را در مدینه ماند
و چون ولید بعد از ظهر کسانی را دنبال امام فرستاد یک شب دیگر مهلت گرفت و همان شب از مدینه به مکه حرکت کرد😊
امام قبل از ترک مدینه به کنار مرقد پیامبر (ص) رفت و با ایشان وداع کرد👋👋
#ادامه_دارد
@montazer_koocholo
#محرم_مهدوی 🏴
#داستان_مصور
#داستان_عاشورا🥀
قسمت هفتم:
اوایل ماه شعبان سال ۶۰ هجری امام حسین (ع)💫 با همراهانشان وارد مکه 🕋 شدند😊
خواهرش حضرت زینب (س) ✨برادرش حضرت ابوالفضل علیه السلام ✨و همچنین پسر امام حضرت سجاد علیه السلام✨ او را همراهی میکردند😊
بزرگان مکه 🕋گروه گروه به دیدار امام و همراهانش امدند😇
#ادامه_دارد
@montazer_koocholo
#محرم_مهدوی🏴
#داستان_مصور
#داستان_عاشورا🥀
از طرفی چون خبر مرگ معاویه👹 به کوفه رسید مردم به شادمانی و پایکوبی پرداختند😀
جمعی از شیعیان در خانه سلیمان ابن صرد جمع شدند
انها تصمیم گرفتند نامه ایی✉️ به امام حسین علیه السلام بنویسند و امادگی خودشان را برای یاری امام علیه السلام اعلام کنند😊
انها گفتند که هرگز زیر بار حکومت یزید👹 نخواهند رفت و با امام حسین علیه السلام بیعت میکنند🤝
و با دشمنان امام علیه السلام جنگ میکنند😊
#ادامه_دارد
@montazer_koocholo
#محرم_مهدوی 🏴
#داستان_مصور
#داستان_عاشورا🥀
پس از ان که نامه های✉️ کوفیان پی در پی رسید امام حسین علیه السلام در جواب انها نامه ایی ✉️نوشت و به همراه مسلم ابن عقیل به کوفه فرستاد.😊
امام در نامه نوشت:
" اکنون پسر عمویم مسلم ابن عقیل را به سوی شما میفرستم اگر نظر بزرگان شما با شما یکی بود، ان شاء الله به زوی به نزد شما خواهم امد😇
مسلم وارد کوفه شد و مردم از او استقبال کردند😌
مسلم نامه✉️ امام را خواند و مردم گریه کردند😢
#ادامه_دارد
@montazer_koocholo
#محرم_مهدوی 🏴
#داستان_مصور
#داستان_عاشورا🥀
هیجده هزار نفر با مسلم بیعت کردند🤝 پس مسلم هم نامه ایی✉️ به امام حسین علیه السلام⭐️ نوشت و از امام خواست تا به کوفه بیاید🙄
از طرفی عمر ابن سعد 👹و چند نفر دیگر از طرفداران حکومت بنی امیه وقتی وضع کوفه را اینطور دیدند به یزید نامه ایی✉️ نوشتند و او را با خبر کردند.😒
چون خبر های کوفه به یزید👹 رسید حاکم کوفه را برکنار کرد و عبید الله ابن زیاد که مردی خون ریز و بی رحم بود را مامور کرد تا مسلم را دستگیر کند😥
#ادامه_دارد
@montazer_koocholo
#محرم_مهدوی 🏴
#داستان_مصور
#داستان_عاشورا🥀
عبید الله بن زیاد👹 با چند نفر از یاران خود مخفیانه وارد کوفه شد و حکومت کوفه👑 را به دست گرفت😑
او پس از جست و جو زیا متوجه شد که مسلم ابن عقیل در خانه هانی بن عروه پناه گرفته است
پس دستور داد هانی را که مردی دانا پرهیزگار بود دستگیر و شکنجه کنند😣
و مسلم چون با خبر شد برای جنگ با عبید الله اماده شد😠
#ادامه_دارد
@montazer_koocholo
#محرم_مهدوی 🏴
#داستان_مصور
#داستان_عاشورا🥀
هزاران نفر برای جنگ اماده شدند مسلم برای چندین قبیله مثل قبیله مذحج و چند قبیله دیگر پرچم جنگ بست😇
جنگ سختی شروع شد و سربازان اندک ابن زیاد به زودی شکست خوردند😊
#ادامه_دارد
@montazer_koocholo
#محرم_مهدوی 🏴
#داستان_مصور
#داستان_عاشورا🥀
ابن زیاد به قصر 🏰خود فرار کرد 😏و در حالی که به شدت ترسیده بود در ها را محکم بست😄
او حیله ایی اندیشید 😏
اشراف و بزرگان کوفه را جمع کرد و گفت :
بروید و مردم را از یاری دادن مسلم بترسانید 😑و بگویید اگر ما را یاری کنند پاداش خوبی💰 میگیرند
و اگر با ما بجنگند مجازات سختی در انتظارشان است😬
#ادامه_دارد
@montazer_koocholo
#محرم_مهدوی 🏴
#داستان_مصور
#داستان_عاشورا🥀
زنان و مردان می امدند و بستگان خود را از ترس حمله لشکر شام به خانه می بردند تا جایی که هنگام غروب جز سی نفر همراه مسلم باقی نماندند😞
مسلم به مسجد🕌 رفت و با ان سی نفر نماز خواند اما انها هم موقع نماز او را ترک کردند😏
#ادامه_دارد
@montazer_koocholo
#محرم_مهدوی 🏴
#داستان_مصور
#داستان_عاشورا🥀
اشراف و بزرگان کوفه که بیشتر شان کسانی بودند که با نامه هایشان ✉️امام حسین علیه السلام💫 را به کوفه دعوت کردند❗️ و میان مردم رفتند و انها را از کمک به مسلم ابن عقیل منصرف کردند😏
انها به مردم را از حمله لشکر شام و قطع شدن بیت المال💰 ترساندند😒
#ادامه_دارد
@montazer_koocholo
#محرم_مهدوی 🏴
#داستان_مصور
#داستان_عاشورا🥀
وقتی مسلم از مسجد 🕌 بیرون امد حتی یک نفر هم با او نمانده بود که راه را به او نشان دهد😔
مسلم کوفه را نمیشناخت در کوچه پس کوچه های شهر سرگردان شد😢
چون خسته و تشنه بود از پیرزنی به نام"طوعه" که در انتظار فرزندش بود جرعه ایی اب خواست
طوعه مسلم را به خانه خود برد و پناه داد😊
#ادامه_دارد
@montazer_koocholo
#محرم_مهدوی🏴
#داستان_مصور
#داستان_عاشورا🥀
از طرفی عبید الله ابن زیاد👹 برای پیدا کردن مسلم جایزه 💰تعیین کرد.😒
پسر طوعه که جوانی دنیا دوست و شرور بود به طمع جایزه مخفیگاه مسلم را به عبید الله نشان داد😞
سپاهیان عبید االه ابن زیاد به خانه طوعه ریختند
مسلم با انها درگیر شد ، انها چون نتوانستند مسلم را در جنگ ⚔شکست دهند به او امان دادند❗️
مسلم که دیگر توان مبارزه نداشت قول امان انها را باور کرد و تسلیم شد😢 اما انها بلافاصله صلاح او را گرفتند این علامت شکستن پیمان بود😟
اشک از چشمان مسلم سرازیر شد 😢
او از اینکه امام علیه السلام به سوی مردم خیانت کار کوفه می امد گریه اش گرفته بود😭
#ادامه_دارد
@montazer_koocholo
#محرم_مهدوی 🏴
#داستان_مصور
#داستان_عاشورا🥀
عبید الله ابن زیاد 👹مسلم و هانی را به قتل رساند😢
و این اتفاق روز نهم ذی حجه بود یعنی یک روز بعد از روزی که امام از مکه به سوی کوفه حرکت کرده بود🙄
امام حسین علیه السلام در راه با یکی از شاعران بزرگ کوفه به نام فرزدق که برای سفر حج🕋 به مکه امده بود برخورد کرد.
او از اینکه امام حسین علیه السلام حج🕋 را نا تمام گذاشته و دو روز قبل از عید قربان از مکه خارج شده تعجب کرد 🤔
چون خبر حرکت امام علیه السلام به عبید الله رسید دستور داد همه مردم کوفه برای جنگ اماده شوند 😮
حُصین ابن نمیر را مامور کرد تا دور کوفه را مامور بگذارد و همه جا را زیر نظر داشته باشد.😣
حصین ابن نمیر یکی از فرماندهان سپاه خود را به نام " حر" با هزار سرباز روانه کرد تا هرجا امام علیه السلام را دید دستگیر کند و پیش عبید الله بیاورد😞
#ادامه_دارد
@montazer_koocholo
#محرم_مهدوی🏴
#داستان_مصور
#داستان_عاشورا🥀
امام حسین علیه السلام قیس ابن مسهر را به کوفه فرستاد تا مردم از نزدیک شدن امام به شهر کوفه با خبر کند🙄
اما حصین ابن نمیر او را دستگیر کرد و پیش عبید الله برد😞
#ادامه_دارد
@montazer_koocholo
#محرم_مهدوی🏴
#داستان_مصور
#داستان_عاشورا🥀
عبید الله از قیس ابن مسهر خواست که اگر جاسوس امام نیست به منبر برود و به امام دشنام دهد😞
چون مردم در مسجد 🕌جمع شدند قیس به منبر رفت اما به جای ان که به امام حسین علیه السلام دشنام دهد مردم را به یاری ایشان دعوت کرد😊
به دستور ابن زیاد قیس بن مسهر از بالای کاخ🏰 حکومتی به پایین انداخته و شهید کردند😢
#ادامه_دارد
@montazer_koocholo
#محرم_مهدوی 🏴
#داستان_عاشورا🥀
#داستان_مصور
خبر شهادت مسلم ابن عقیل و هانی بن عروه در منزلگاه ثعلبیه به امام حسین علیه السلام رسید 😢
امام علیه السلام دختر مسلم را بر زانوی خود نشاند و بسیار به او محبت کرد تا غم از دست دادن پدر را فراموش کند😔
کمی بعد خبر شهادت قیس ابن مسهر نیز رسید😭
امام همراهان خود را جمع کرد و با انها صحبت کرد و فرمود :
شیعیان دست از یاری ما برداشته اند هرکس بخواهد میتواند جدا شود چون سر انجام همه ما شهادت در راه خداست😔
#ادامه_دارد
@montazer_koocholo
#محرم_مهدوی 🏴
#داستان_مصور
#داستان_عاشورا🥀
بعد از سخنان امام علیه السلام گروه زیادی از ایشان جدا شدند 😞
و امام با همراهانی اندک به راه خود ادامه داد.😢
در منزلگاه "اشرف" امام به همراه خود دستور دادند تا اب فراوان با خود بردارند😢
#ادامه_دارد
@montazer_koocholo
#محرم_مهدوی 🏴
#داستان_مصور
#داستان_عاشورا🥀
و بعد از ان کاروان کوچک🐫 امام حسین علیه السلام به راه خود ادامه داد😊
ظهر همان روز در ادامه راه امام علیه السلام در محلی به نام ذو خسم با سپاه حر مواجه شد😟
#ادامه_دارد
@montazer_koocholo
#محرم_مهدوی 🏴
#داستان_مصور
#داستان_عاشورا🥀
امام حسین علیه السلام با اینکه میدانست لشکر حر دشمن انها هستند❗️
اما چون دید همه تشنه اند و اب همراه ندارند به همراهان خود دستور داد اب بیاورند و لشکر را سیراب کنند😇
اما بعدا همین ها در کربلا اب را بر امام و همراهانش بستند🙄
وقتی هنگام نماز شد حر و لشکرش با امام نماز خوانند😊
#ادامه_دارد
@montazer_koocholo
#محرم_مهدوی🏴
#داستان_مصور
#داستان_عاشورا🥀
پس از نماز امام با لشکر حر صحبت کرد و به انها گفت که من با شما جنگی ندارم ، من بخاطر نامه✉️ های شما به اینجا امده ام ، اکنون اگر نظرتان عوض شده بر میگردم‼️
حر گفت که از نامه ها بی اطلاع است🙄
امام علیه السلام دستور داد نامه ها✉️ را بیاورند
حر گفت: که از نامه ها بی اطلاع است و فقط امده تا امام را پیش ابن زیاد ببرد😒
امام به همراهانش دستور داد که به مدینه برگردند اما حر با لشکریان جلوی انها را گرفت و نگذاشت که باز گردند 😞
#ادامه_دارد
@montazer_koocholo
#محرم_مهدوی 🏴
#داستان_مصور
#داستان_عاشورا🥀
حر به امام گفت که نمیخواهد به ایشان اسیب برساند فقط مامور است تا نگذارد امام حسین علیه السلام به مدینه برسد .🙄
او از امام خواست تا به راهی بروند که کوفه باشد و نه مدینه
تا دستور عبید الله ابن زیاد برسد😞
پس هر دو لشکر توافق کردند از راهی بروند که به کوفه می رود و نه به مدینه
تا که به سرزمینی خشک و بی اب و علف در نزدیک رود فرات رسیدند 😢
#ادامه_دارد
@montazer_koocholo
#داستان_مصور
#محرم_مهدوی🏴
#داستان_عاشورا
زهیر که از اصحاب وفادار امام حسین علیه السلام بود از امام خواست تا اجازه دهد با لشکر حر بجنگد اما امام موافقت نکرد 😞
امام حسین نام ان سرزمین خشک را از یاران خود که کوفه را بهتر میشناختند پرسید😔
_نینوا...
_غاصریه...
_کربلا...
امام وقتی اسم "کربلا" را شنید فرمود:
کرب یعنی اندوه شدید و بلا😭
به خدا پناه میبریم وعده گاه ما همین جاست😔
#ادامه_دارد
@montazer_koocholo
#محرم_مهدوی 🏴
#داستان_مصور
از روز که روز دوم محرم بود تا روز نهم محرم سپاهیان فراوانی به لشکر کوفه پیوستند. 😞
ابن زیاد، عمر بن سعد👹 را برای فرماندهی لشکری انبوه اعزام کرد😦
روز هفتم محرم ابن زیاد از عمر ابن سعد خواست که نگذارد امام و یارانش حتی یک قطره اب بنوشند😭
#ادامه_دارد
@montazer_koocholo