#داستان_های_شگفت_انگیز_از_کودکی_امام_زمان
🍁قاصدک دید که عمه خانم بهطرف عروس خانم که حالا مادر نوزاد نورانی❤️ بود، رفت و بر او سلام کرد و کنارش نشست و گفت: تو بانوی من و بانوی همه ما هستی!😍
قاصدک بسیار خوشحال شد، چون اولین قاصدکی بود که این خبر را شنید و در دنیای قاصدکها، کسی که اولین خبر را داشته باشد، خیلی مهم است.
البته خیلیها از قبل شنیده بودند که قرار است در این خانه بچهای به دنیا بیاید که همه چشمها منتظر او هستند و حتی این خبر به گوش آدمهای بدجنس هم رسیده بود. به همین خاطر به آن خانه سر میزدند که اگر خانمی نشانه بچهدار شدن را دارد، او را از بین ببرند؛ اما خداوند کاری کرد که معلوم نباشد که مادر
نوزاد نورانی چه کسی است.
قاصدکها هم شبها میخوابند، اما آن شب، قاصدک تا به صبح نخوابید، از بس خبری که شنیده بود مهم بود، آن خبر این بود که امشب در این خانه، آخرین نوزاد نورانی به دنیا میآید.
قاصدک کنار عمه خانم بود، او را دید که نماز📿 خواند و افطار🥛 کرد و بعد آرام در بستر خود خوابید.
نیمههای شب، عمه خانم از خواب بلند شد و نماز خواند، اما خیلی نگران بود، چون مادر نوزاد در خواب بود، اما بعد از لحظاتی مادر نورانی بلند شد و نماز خواند و دوباره خوابید.😇
قاصدک به آسمان نگاه کرد، نزدیکیهای صبح بود که پدر صدا زد «عمه جان تولد نزدیک است!»😍 عمه خانم، مادر نورانی را در آغوش گرفت و او را دلداری داد.
قاصدک از اینکه اولین قاصدکی بود که صدای آن نوزاد نورانی را میشنید، بسیار خوشحال بود، نوزادی که در سجده بود.😘
عمه خانم نوزاد را در اغوش کشید ، چ نوزاد تمیز و زیبایی❣❣
#داستان
#میلاد_پیامبر_رحمت
✨قصهی دریا 💦در مورد پیامبر مهربان_1☀️
من دریا 🌊 هستم. شنیده بودم که کودکی نورانی متولد شده است. نام مادرش #آمنه و نام پدرش #عبدالله است. اما قبل از تولد، عبدالله از دنیا رفته بود.
مادر و پدر بزرگش، نام او را به امر خداوند ✨محمد✨ گذاشتند.
قبل از آن خداوند آمدن ✨محمد (صلیاللهعلیهوآله) را به همهی گذشتگان مژده داده بود. چون او قرار بود که مردم را از تاریکیها و گمراهیها نجات دهد👌
او در کنار پدر بزرگ و مادرش زندگی کرد. وقتی شش سالش شد، مادرش را از دست داد.
کمی بزرگتر که شد، پدربزرگش عبدالمطلب به رحمت خدا رفت.
وقتی عبدالمطلب داشت از دنیا میرفت، دست فرزندش ابوطالب را در دستان محمد (صلیاللهعلیهوآله)☀️ نهاد. به او فرمود: پسرم، من محمدم☀️ را به تو میسپارم.
همیشه در کنار او باش و او را همراهی کن🌺
جناب ابوطالب ☀️که درود خدا بر ایشان باد، هم به حرف پدرش گوش داد. او محمد را به خانهاش برد. به همراه فاطمه بنتاسد همسرش، از ✨محمد به خوبی و مهربانی مراقبت کردند. محمد(صلیاللهعلیهوآله) هم روز به روز بزرگتر میشد. او در کنار عموی مهربانش ابوطالب به سفرهای مختلفی میرفت. مهربانی محمد☀️ توجه همه را به خودش جلب میکرد.
اینها را از خورشید خانم 🌞شنیده بودم. چون او آنقدر عاشق❤️ محمد(صلیاللهعلیهوآله)☀️ بود که تا چشم باز میکرد، نگاهش به محمد
(صلیاللهعلیهوآله)☀️ بود. من هم خیلی دوست داشتم او را ببینم☺️
#ادامه_دارد...
#شعر
#جمعه_های_انتظار
یک هفته در انتظار ماندم
تا جمعه یِ دیگری بیاید😇
شاید که از آسمان مکّه
آن قاصدِ آخری بیاید😍
من منتظرم جهانِ تاریک
روشن شود از وجودِ خورشید☀️
هر لحظه به جانِ ما بتابد
آن نورِ صفا و عشق و امّید❤️
من منتظرم سرودِ ایمان
در شهر سیاهِ ما بپیچد☺️
همراه صدای دلنشینش
بوی خوشِ یاس ها بپیچد🌷
ای کاش بیاید آن مسافر
آن قاصدِ سبزِ آسمانی😢
تا در دلِ مردمان بکارد
هر لحظه امیدِ زندگانی
@montazer_koocholo
29.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کارتون #حنا_دختری_در_مزرعه
قسمت ۸
#وظایف_کودک_منتظر
گل زیبای امام زمانی🌸
در زمان غیبتِ امام مهدی علیه السلام ما میتونیم یک کارهایی انجام بدیم که قلبِ ایشون 💜رو خوشحال کنیم😍
مثل:👈 زیارت کردن
به زیارت امامان و امامزادگان برو و برای فرج امام زمان مهربونمون دعا کن🤲😊
❣اللهم عجل لولیک الفرج❣
@montazer_koocholo
46.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#انیمیشن_مهدوی
یاران افتاب
بچه ها جوون حتما این انیمیشن قشنگ که درباره امام زمان عج هست رو ببینین👌
@montazer_koocholo
16.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کارتون #مهارت_های_زندگی
این قسمت: به قول بابام سخت نگیر
پیام اخلاقی: اهمیت قول و قرار در ارتباط با دیگران
🍎🍃🍎🍃🍎
@montazer_koocholo
Audio_827302.mp3
8.79M
#قصه های حنا جون
📚عنوان: مرغ ماهی خوار توبه کار
🎬قسمت: اول
🎤گوینده: خانم اوسطی
💐گلهای باطراوت😘💖
♦️🔸امشب با حناجون همراه باشیم تا یکی دیگه از قصه های زیبا که برگرفته از سری قصه های خوب برای بچه های خوب 📖 هست رو با هم بشنویم👂
امیدوارم شما نازنینا خوشتون بیاد😉😄😊 قصه های حنا جون رو دنبال کنید♦️🔸
منتظر نظرات خوبتون هستیم ✅
📚ما رو به دوستان و عزیزانتون معرفی کنید👇
🌾🌺🌿🌸🌳🌺🌴
@montazer_koocholo