eitaa logo
🌹 منتظران ظهور 🌹
2.8هزار دنبال‌کننده
16هزار عکس
9.5هزار ویدیو
298 فایل
🌷بسم ربِّ بقیة الله الاعظم (عج)🌷 سلام بر تو ای امید ما برای زنده کردن حکومت الهی مرا هزار امید است و هر هزار تویی کپی متن حلال با ذکر صلوات برای فرج🌱 مدیر: @Montazer_zohorr @Namira_114 تبادل و تبلیغ: https://eitaa.com/joinchat/1139737620C24568efe71
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادۍ کنیم از مصاحبه‌ۍِ مدافع حرم شهیــد جواد محمدے در رابطه با : 👇🏻 اگر خدا شهادت رو نصیبمون کرد بنده از شهدایی هستم که حتما یقه‌ی بی‌حجاب ها رو میگیرم اون دنیـــا... شهید مدافع حرم🕊🌹 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این که گناه نیست 60.mp3
4.15M
60 ❌نفاق؛ چهره های مختلف داره! به بقیه، با چشمای صادق نگاه کن؛ همونجوری که هستند! ✔️خودت هم همونی باش؛ که هستی. دیگران، هم قدمِ تو در مسیر کمالند، نه اَبزار تو https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حافظ شناسی نام استاد: رنجبر منتظران ظهور https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
hafez 53.mp3
3.75M
در بزم دور یک‌دو قدح درکش و برو https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🌹 منتظران ظهور 🌹
رمان آنلاین زن، زندگی، آزادی قسمت شصت و یکم: دست زهرا را توی دستم گرفتم و از جا بلند شد، هر چه بیشت
رمان آنلاین زن، زندگی، آزادی قسمت شصت و دوم: دوباره زهرا را تنها گذاشتم و بیرون رفتم. داخل آشپزخانه شدم، یخ گوشت ماهی باز شده بود. کشوهای کنار اجاق گاز را یکی یکی باز کردم. خبری از چاقو نبود، اما چند تا کارد بود. یکیشون را برداشتم و وانمود کردم می خوام باهاش گوشت را تیکه تیکه کنم، اما می خواستم ببینم چقدر تیز هست. نه خوب بود، در کابینت بالا را باز کردم و شیشه روغن را بیرون آوردم، گاز را روشن کردم و مشغول سرخ کردن شدم در همین حین در اتاق کریستا باز شد و بدون اینکه نگاهی به من بیاندازد با عجله به طرف در ورودی رفت. خودم را به جایی رسوندم که در ورودی توی دیدم بود. متوجه نشدم کی پشت در هست ، اما یک شئ کوزه مانند با رنگی سیاه ،به دست کریستا بود. کریستا کوزه سیاه را توی آغوش گرفته بود، انگار یک چیز خیلی گرانبها داره. خیلی کنجکاو شده بودم تا بدانم داخل اون کوزه چی چی هست؟ کریستا نگاهی بهم انداخت و وارد آشپزخانه شد،بوی گوشت ماهی سرخ شده توی فضا پیچیده بود. انگار اشتهای کریستا هم باز شده بود. کوزه سیاه را روی کابینت کنار اجاق گاز گذاشت و قاشقی از جاقاشقی کنار سینک برداشت و به طرف ماهیتابه آمد. خودم را کشیدم کنار، کریستا همانطور که چشم به ماهی داشت گفت: به به...آشپزی هم بلدی پس.. پیش خودم گفتم چه آشپزی... خودم را نزدیک کوزه سیاه کردم و عمدا دستم را به کوزه زدم و در یک چشم بهم زدن کوزه نقش زمین شد و با صدای شترقی، شکست.. و سرامیک های کرم رنگ کف آشپزخانه رنگ میگرفت...باورم نمیشد.. همانطور که خیره به خون زیر پایم بودم ، متوجه کریستا شدم که خرناس کنان به سمتم میامد... ناخوداگاه کارد را برداشتم و به طرف اتاق فرار کردم. کریستا که انگار دیوانه شده بود پشت سرم شروع به دویدن کرد وهمزمان زیر لب فحش میداد.. خودم را داخل اتاق پرت کردم و در را بستم و پشت در نشستم. زهرا با دیدن من شروع به جیغ کشیدن کرد و من گیج بودم ولی زهرا حق داشت،کارد دستم و خونی که از کوزه روی لباس و پاهام ریخته بود باعث ترس زهرا شده بود و زهرا پشت سر هم جیغ میکشید و کریستا هم با مشت های محکم به در میکوفت مدام تهدیدم میکرد تا در را باز کنم. ادامه دارد... 📝به قلم: ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 ادامه دارد
رمان آنلاین زن، زندگی ،آزادی قسمت شصت و سوم: نمی دونستم چکار کنم، گیج بودم ، از یک طرف جیغ های مدام زهرا و از طرف دیگه تهدیدهای کریستا.. در یک لحظه تصمیم خودم را گرفتم، از جا بلند شدم در را باز کردم، کریستا که انگار گارد گرفته بود کمی عقب رفت، من در حالکیه کارد آشپز خانه را نشونش میدادم به طرفش رفتم و با صدایی محکم گفتم: خودت را برای مرگ آماده کن.. با این حرف انگار شیرین ترین جوک دنیا را برای کریستا تعریف کرده باشم، شروع کرد به خندیدن و کارد دست من را نشان میداد و میگفت: با این می خوای منو بکشی؟! زهرا که به دنبالم بیرون آمده بود ، باز شروع به جیغ کشیدن کرد. کریستا با خشم نگاهی به صورت زهرا کرد و گفت: اینو خفه اش کن و در یک لحظه اسلحه ای را از زیر پیراهنش بیرون کشید و به سمت من نشانه رفت. دست پاچه شدم ، نمی دونستم چکار کنم، کارد را به گوشه ای پرت کردم ، زهرا را توی بغلم گرفتم، با اشارهٔ کریستا به سمت یکی از مبل ها رفتم. همانطور از شدت استرس بدنم به لرزه بود موهای زهرا را نوازش می کردم که آرام گیرد. در همین حین صدای زنگ در بلند شد.. یعنی کی میتونست باشه؟! کریستا که انگار انتظار کسی را نداشت با تعجب به در نگاهی کرد و سریع اسلحه را زیر لباسش پنهان کرد و به ما اشاره کرد که عادی باشیم و حرکت اضافه انجام ندیم و با انگشتش ما را تهدید کرد که هر حرکت اضافه مساوی با مرگمون خواهد شد. نفسم را آهسته بیرون دادم، به زهرا نگاهی انداختم و‌دیدم او به در چشم دوخته است. کریستا موهای بلند و بور و لختش را مرتب کرد ، نفسش را آرام بیرون داد لبخندی ساختگی روی لب گذاشت و در را باز کرد. ناگهان در یک لحظه دو مرد که لباس پلیس به تن داشتند کریستا را کنار زدند و وارد خانه شدند. کریستا اعتراض کنان گفت: شما حق ندارید... یکی از مردها به سخن درآمد و گفت: همسایه ها به پلیس زنگ زدند انگار صدای جیغ کودکی از اینجا می آمده.. و با دیدن زهرا به طرف ما آمدند. کریستا اعتراض کنان جلوی یکی از آنها را گرفت و‌گفت: شما حق ندارید داخل این خانه شوید ،اینجا هیچ کس مجوز ورود ندارد و چیزی آرام در گوش مأمور پلیس گفت که من متوجه آن نشدم. زهرا که انگار با دیدن پلیس ها آرام شده بود، از بغل من پایین آمد و.. ادامه دارد.. 📝به قلم: ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
🌹 منتظران ظهور 🌹
رمان آنلاین زن، زندگی ،آزادی قسمت شصت و سوم: نمی دونستم چکار کنم، گیج بودم ، از یک طرف جیغ های مدام
رمان آنلاین زن، زندگی، آزادی قسمت شصت و چهارم: زهرا همانطور که به طرف یکی از پلیس ها میرفت ،کریستا را نشان داد و با زبان انگلیسی گفت: این خانم منو اذیت می کنه، اون می خواد ما را بکشد. کریستا که تازه متوجه شده بود زهرا انگلیسی می داند و اصلا نمی توانست قبول کند که از یک بچه رکب خورده مات و مبهوت بود و زیر لب میگفت:لعنتی...لعنتی انگلیسی بلد هست. یکی از پلیس ها دست زهرا را گرفت و به طرف در خروجی راه افتاد و تا کریستا به خود بیاید، زهرا را از در خارج کرد. کریستا که انگار شوکه شده بود ، خود را به پلیس دیگر رساند و گفت: شما حق ندارید کسی را از اینجا خارج کنید ،گفتم که اینجا... پلیس دوم بی آنکه حرفی بزند ، کریستا را کنار زد و به طرف در رفت. کریستا در حالیکه تلفن همراهش را بیرون میاورد تا شماره ای را بگیرد ، فریاد زد: صبر کنید لعنتی ها...صبر کنید الان خود پلیس به شما میگه که کار شما درست نیست ، آخه با پلیس هماهنگی شده و کسی مجوز ورود به این خانه را ندارد. اما دیر شده بود و من از جا بلند شدم و دیدم زهرا سوار ماشین پلیس شد، همانطور که از اشک از چشمانم جاری بود برایش دست تکان دادم، خوشحال بودم که لااقل این دختر از چنگال این دیوان ادم خوار رهایی یافته، گرچه اطمینان نداشتم جایش بین پلیسهای اینجا امن باشد ، اما هر چه بود بهتر از کشته شدن به دست عفریته ای چون کریستا بود. کریستا پشت سرم آمد، تنه ای به من زد و همانطور که رد ماشین پلیس را نگاه می کرد ، زیر لب حرفهای نامفهومی میزد. در را بست و آن را قفل کرد، کلید را برداشت داخل جیب لباسش گذاشت و همانطور که میگفت: الو... به سمت اتاقش رفت. انگار می خواست من از حرفهایش چیزی متوجه نشوم داخل اتاق شد و در را بست، به سرعت خودم را به اتاق رساندم و گوشم را به در چسپاندم، اما فایده ای نداشت ، چون در عایق صدا داشت چیزی نمی شنیدم. نفسم را آهسته بیرون دادم، نگاهی به آشپزخانه که کفش مملو از خون بود انداختم و با خود فکر کردم، احتمالا خون انسان بی گناهی در آن کوزه بود که می بایست خوراک کریستا و یا زهرای معصوم شود. با گفتن نام زهرا ، قلبم بهم فشرده شد، این دخترک زیبا عجیب مهرش به دلم نشسته بود، هنوز خیلی از رفتنش نمی گذشت که بدجور دلم برایش تنگ شده بود،اما خوشحال بودم که از این قفس جسته است. نگاهم خیره به خون روی سرامیکها بود که تازه متوجه سر و وضع خودم شدم، باید لباسم را عوض می کردم و پاهایم را میشستم.. ولی خیلی عجیب بود،اون پلیس ها اصلا توجهی به من نکردند،به نظرم نوعی دستپاچگی توی رفتارشون بود.. می خواستم به سمت حمام بروم که ناگهان در اتاق کریستا باز شد و‌کریستا با چشمانی که انگار از حدقه بیرون آمده بود به سمت یورش آورد و با لحنی ترسناک گفت... ادامه دارد.. 📝به قلم:ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ سه‌شنبه - ١۶ خرداد ١۴٠٢ 🌙 الثلاثاء، ١٧ ذی‌القعده ١۴۴۴ 🌲م Tuesday 06 June 2023 👈 امروز متعلق است به امام سجاد، امام باقر و امام صادق (ع) 🕋 اذکار روز: - یا اَرْحَمَ الرّاحِمین (١٠٠ مرتبه) - یا الله یا رحمان (١٠٠٠ مرتبه) - یا قابض (٩٠٣ مرتبه) برای حاجت ❇️ وقایع مهم روز: 🌙 سالروز رحلت حضرت آیت‌الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی (ره) مؤسس حوزه علمیه قم (١٣۵۵ ق) ☀️ تأسیس حکومت جمهوری در رشت به وسیله میرزا کوچک خان جنگلی (١٢٩٩ ش) ☀️ هفته محیط زیست (١۵ تا ٢١ خرداد) 🤲 اعمال روز: عمل خاصی برای این روز توصیه نشده است. 💠 حدیث روز: 💎 رسول اکرم (ص): «العلماء مصابیح الارض، و خلفاء الانبیاء، و ورثنی و ورثه الانبیاء» «علماء، چراغ‌های زمین و جانشینان پیامبران و وارثان من و وارثان انبیاء هستند» 📚 کنز العمال/ ۲۸۶۷۷ https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلامـ ‌مولا‌ جانمـ🌷🤚🏻 عشـق، هـر روز بہ تڪرار تـو بـر مےخیـزد اشڪ، هــر صبح بہ دیدار تو بـر مےخیـزد اے مســافر! بہ گلاب نگهم خـواهم شست گرد و خاڪےڪه ز رخسار تو بـرمےخیــزد ‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨امام علی (علیه‌‌السلام) فرمودند: اى مؤمنان! هر کس تجاوزى را بنگرد، و شاهد دعوت به منکرى باشد، و در دل آن را انکار کند خود را از آلودگى سالم داشته است، و هر کس با زبان آن را انکار کند پاداش آن داده خواهد شد، و از اوّلى برتر است، و آن کس که با شمشیر به انکار بر خیزد تا کلام خدا بلند و گفتار ستمگران پست گردد، او را رستگارى را یافته و نور یقین در دلش تابیده.✨ 💠دعا برای گشایش کار💠 ✳️برای گشایش کار این دعا را نوشته و ۹۹ بار بخواند : 💥منَ العَبدِ الذَلیلِ اِلَی الرَّبِّ الجَلیلِ رَبِّ اِنّی مَسَّنِیَ الضُرُّ وَ اَنتَ اَرحَمُ الرّاحِمینَ💥 👈سپس نوشته را در آب جاری بیندازد. ✳️در نسخه ای دیگر آمده است که هنگام انداختن کاغذ به آب بگوید : 💥اللّهُمَّ بِمُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطّاهِرینَ اِفتَح عَلَیَّ اَبوابَ فَضلِکَ وَ جُودِکَ یا اَکرَمَ الاَکرَمین💥 📚مجمع الدعوات کبیر، صفحه۲۱۶
بیست و پنجم پیامهای آیه فوق ⇧⇩: 1- ايمان، با شراب‌خوارى و قماربازى سازگارى ندارد. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ ... فَاجْتَنِبُوهُ‌ ... 2- شراب و قمار، در رديف بت‌پرستى است. «الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ» (بنابر اين‌كه مراد از انصاب، بت‌ها باشد) 3- اسلام از پليدى‌ها نهى مى‌كند. رِجْسٌ‌ ... فَاجْتَنِبُوهُ‌ 4- خوردن لقمه‌ى حلال و پرهيز از حرام‌خوارى، در سعادت و رستگارى انسان مؤثّر است.
☫﷽☫ــــــــــــــــــ 🦋 🦋 ــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📗تفسیر 📖هـرروز انس با قرآن مجید💚 ❀‏ موضوع ❀‏ 🔷ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﻧﺠﺎم ﮔﻨﺎﻩ ﺣﺮﺍم ﺍﺳﺖ، ﺑﻠﻜﻪ ﺷﺮﻛﺖ ﺩﺭ ﺟﻠﺴﻪ ﻱ ﮔﻨﺎﻩ ﻭ ﺷﺎﻫﺪ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺮ ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻴﺰ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﺍﺳﺖ ـــــــــــــــــــــــــــ🌹_ 📖❀‏ سوره الفرقان/ آیہ (٧٢) اَعُوذُ بِٱݪلّٰهِ مِنَ ٱݪشَیْطٰان ٱݪرَّجیٖمْ بِسْمِ ٱݪلّٰهِ ٱݪرَّحْمٰنِ ٱݪرَّحیٖمِ 🔺«٧٢» ﻭَﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﻟَﺎﻳَﺸْﻬَﺪُﻭﻥَ ﺍﻟﺰُّﻭﺭَ ﻭَﺇِﺫَﺍ ﻣَﺮُّﻭﺍْ ﺑِﺎﻟﻠَّﻐْﻮِ ﻣَﺮُّﻭﺍْ ﻛِﺮَﺍﻣﺎً 🔻ﻭ (ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺧﺪﺍ) ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺲ (ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻭ ﻛﺮﺩﺍﺭ) ﺑﺎﻃﻞ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﻤﻲ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺑﺮ ﻟﻐﻮﻱ ﻋﺒﻮﺭ ﻛﻨﻨﺪ ﻛﺮﻳﻤﺎﻧﻪ ﺑﮕﺬﺭﻧﺪ. 🌸 ‎‌‌‎‌‌‎‌‌✾࿐༅✧🍃🌺🍃✧ ༅࿐✾🌸 🔍❀‏ تفسیرنور ❀‏🔎 ـــــــــــــــــــــــــــ🌹_ 🔹✍🏻نکته ﻫﺎ👇 ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳﺘﻲ ﺍﺯ ﺍﻣﺎم ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎم ﻣﺮﺍﺩ ﺍﺯ «ﺯﻭﺭ» ﺩﺭ «ﻟﺎﻳﺸﻬﺪﻭﻥ ﺍﻟﺰﻭﺭ» ﻏﻨﺎ ﺷﻤﺮﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﺗﻔﺴﻴﺮ «ﻣﺠﻤﻊ ﺍﻟﺒﻴﺎﻥ» ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻧﻴﻢ: ﻣﺮﻭﺭ ﺑﺎ ﻛﺮﺍﻣﺖ، ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﻧﺎﭼﺎﺭ ﺷﺪﻧﺪ ﻧﺎم ﭼﻴﺰ ﺯﺷﺘﻲ ﺭﺍ ﺑﺒﺮﻧﺪ، ﺑﺎ ﻛﻨﺎﻳﻪ ﻧﺎم ﻣﻲ ﺑﺮﻧﺪ. ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳﺘﻲ ﺍﺯ ﺍﻣﺎم ﺑﺎﻗﺮﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎم ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻧﻴﻢ: ﺁﻧﺎﻥ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﻧﺎم ﻋﻮﺭﺕ ﺭﺍ ﺑﺒﺮﻧﺪ، ﺑﺎ ﻛﻨﺎﻳﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻧﺎم ﻣﻲ ﺑﺮﻧﺪ. ﺍﻟﺒﺘّﻪ ﺍﻳﻦ، ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﻣﺼﺎﺩﻳﻖ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻛﺮﻳﻤﺎﻧﻪ ﺍﺳﺖ. ﺍﻣﺎم ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎم ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺮ ﮔﻮﺵ ﻭﺍﺟﺐ ﻧﻤﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺷﻨﻴﺪﻥ ﻫﺮﭼﻪ ﺣﺮﺍم ﺍﺳﺖ ﺩﻭﺭﻱ ﻧﻤﺎﻳﺪ، ﺳﭙﺲ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺭﺍ ﺗﻠﺎﻭﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: «ﻭﺍﺫﺍ ﻣﺮّﻭﺍ ﺑﺎﻟﻠﻐﻮ ﻣﺮّﻭﺍ ﻛﺮﺍﻣﺎ» 📌ﭘﻴﺎم ﻫﺎ: ١- ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﻧﺠﺎم ﮔﻨﺎﻩ ﺣﺮﺍم ﺍﺳﺖ، ﺑﻠﻜﻪ ﺷﺮﻛﺖ ﺩﺭ ﺟﻠﺴﻪ ﻱ ﮔﻨﺎﻩ ﻭ ﺷﺎﻫﺪ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺮ ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻴﺰ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﺍﺳﺖ. «ﻟﺎﻳﺸﻬﺪﻭﻥ ﺍﻟﺰﻭﺭ» ٢- ﻫﺮ ﻧﻮﻉ ﺁﮔﺎﻫﻲ ﻭ ﺍﻃﻠﺎﻉ ﻭ ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺭ ﺻﺤﻨﻪ ﺍﻱ، ﺍﺭﺯﺵ ﻧﻴﺴﺖ. «ﻟﺎ ﻳﺸﻬﺪﻭﻥ ﺍﻟﺰﻭﺭ» (ﮔﺎﻫﻲ ﺍﻧﺰﻭﺍ ﻭ ﮔﻮﺷﻪ ﮔﻴﺮﻱ ﺍﺯ ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ، ﺍﺭﺯﺵ ﺍﺳﺖ) ٣- ﺣﺎﺿﺮ ﻧﺸﺪﻥ ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺲ ﮔﻨﺎﻩ ﻭ ﺑﻲ ﺍﻋﺘﻨﺎﻳﻲ ﺑﻪ ﮔﻨﺎﻫﻜﺎﺭﺍﻥ، ﻧﻮﻋﻲ ﻧﻬﻲ ﺍﺯ ﻣﻨﻜﺮ ﺍﺳﺖ. «ﻟﺎﻳﺸﻬﺪﻭﻥ... ﻣﺮّﻭﺍ ﻛﺮﺍﻣﺎ» ٤- ﺷﺮﻛﺖ ﺩﺭ ﻣﺠﺎﻟﺲ ﻓﺎﺳﺪ، ﺣﺘّﻲ ﺩﺭ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﻭﺍﻗﻌﻲ ﺧﺪﺍ ﺍﺛﺮ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ. «ﻟﺎ ﻳﺸﻬﺪﻭﻥ» ٥ - ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ ﻟﻐﻮ ﺩﺭ ﻛﻠﺎم، ﻋﻤﻞ ﻭﺁﺭﺯﻭ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﺍﺳﺖ. «ﻣﺮّﻭﺍ ﺑﺎﻟﻠﻐﻮ» (ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺧﺪﺍ، ﻫﺪﻑ ﻣﻌﻘﻮﻝ ﻭ ﻣﻔﻴﺪﻱ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﻋﻤﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺻﺮﻑ ﺍﻣﻮﺭ ﺑﻴﻬﻮﺩﻩ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﻨﺪ) ٦- ﺩﺭ ﺷﻴﻮﻩ ﻱ ﻧﻬﻲ ﺍﺯ ﻣﻨﻜﺮ، ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺧﺸﻮﻧﺖ ﻟﺎﺯم ﻧﻴﺴﺖ. «ﻟﺎ ﻳﺸﻬﺪﻭﻥ... ﻣﺮّﻭﺍ» ٧- ﻧﮕﺬﺍﺭﻳﻢ ﻓﻜﺮ ﺑﺪ ﺩﺭ ﺭﻭﺡ ﻣﺎ ﻣﺴﺘﻘﺮ ﺷﻮﺩ. «ﻣﺮّﻭﺍ ﻛﺮﺍﻣﺎ» 🌸 ‎‌‌‎‌‌‎‌‌✾࿐༅✧🍃🌺🍃✧ ༅࿐✾🌸 🔹❀‏ حدیث روز 🔹❀‏ ـــــــــــــــــــــــــــ🌹_ 🕋 پيامبر صلي الله عليه و آله : 🔺مَنْ أَعْرَضَ عَنْ مُحَرَّمٍ أَبْدَلَهُ اللّه ُ بِهِ عِبادَةً تَسُرُّهُ؛ 🔻هر كس از حرام دورى كند، خداوند به جاى آن عبادتى كه او را شاد كند نصيبشمى گرداند. 📚✍🏻بحارالأنوار، ج 77، ص 121، ح 20 🌸 ‎‌‌‎‌‌‎‌‌✾࿐༅✧🍃🌺🍃✧ ༅࿐✾🌸 🗓️ امروز:سہ شنبہ ☀️١٦/خرداد/١٤٠٢/٠٣   🌙۱۷/‌ذیالقعده/١٤٤٤/۱۱        2023/06/6🌲 🌸 ‎‌‌‎‌‌‎‌‌✾࿐༅✧🍃🌺🍃✧ ༅࿐✾🌸 📿❀‏ذڪـرِ روز ـــــــــــــــــــــــــــ🌹 🕋 یا ارحم الراحمین(۱۰۰مرتبہ) *اے مهربان‌ترین مهربانان 💠ذکرخاص روزسه شنبه. یا. الله یا رحمن(۱۰۰۰ مرتبه) 🔷🔸ذڪر روز سه شنبه موجب روا شدن حاجات مے شود. ذڪر روز سه‌شنبه به اسم 🌹علی‌ بن‌ الحسین(عليه‌السلام) و 🌹 محمد بن علی(عليه‌السلام) و 🌹جعفر بن محمد(عليه‌السلام) است. روایت شده در این روز زیارت سه امام خوانده شود 🌸 ‎‌‌‎‌‌‎‌‌✾࿐༅✧🍃🌺🍃✧ ༅࿐✾🌸 💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨ 🤲*اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَامهاوبَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ 💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨ 🚩🌥️ هـر روز صبح به رسم ادب و ارادت 🤚🏻 سـلام میدهیم به ارباب بی کفن:🚩 🚩اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائڪَ عَلَیْڪَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِڪُمْ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعلے اولاد الحسين وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ 🌸 ‎‌‌‎‌‌‎‌‌✾࿐༅🌺 ༅࿐✾🌸
🌹 تقویم شیعه🌹 ☀️ امروز : شمسی: سه شنبه ۱۶ خرداد ۱۴۰۲ هجری شمسی میلادی: Tuesday 06 june 2023 قمری: الثلاثاء ۱۷ ذی القعده١٤٤٤ 🌹 امروز متعلق است به: 🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليهما السّلام 🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام 🔸حضرت جعفر بن محمد الصادق عليهما السّلام 💠 اذکار روز: 👈صد مرتبه یا ارحم الراحمین 👈۹۰۳مرتبه یا قابض بگوید تا به حاجت خود برسد. 🙏بارالها در فرج حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف تعجیل فرما و گره از مشکلات همه مردم باز کن ✅ وقایع روز: مناسبت خاصی ثبت نشده است 🗓روز شمار تاریخ: ◼️⏳۰۶ روز تا سالروز شهادت حضرت امام رضا علیه السلام به روایتی(۲۰۲ ه ق) ☀️⏳۰۸ روز مانده به دحوالارض ، حرکت حضرت امام رضا علیه السلام از مدینه به خراسان(۲۰۰ه ق) ◼️⏳۱۳ روز تا سالروز شهادت حضرت امام محمد تقی علیه السلام(۲۲۰ه ق) 💐⏳۱۴ روز تا سالروز فرخنده ازدواج حضرت امیرالمؤمنین علی عليه السّلام و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها(۲ه ق)
💎 تقویم نجومی 💎 ✴️ سه شنبه 👈 16 خرداد/ جوزا 1402 👈 17 ذی القعده 1444 👈 6 ژوئن 2023 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی . 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی . ❇️  امروز روز پسندیده و مبارکی است و برای امور زیر خوب است: ✅خواستگاری عقد و ازدواج. ✅ آغاز بنایی و خشت بنا نهادن. ✅ امور کشاورزی و زراعی. ✅خرید و فروش. ✅کندن نهر و چاه. ✅ختنه نوزاد. ✅شراکت و امور مشارکتی. ✅بستن قرارداد مضاربه. ✅ و به دیدار دوستان رفتن خوب است.. 👶 زایمان خوب و نوزادش مبارک و خوشبخت است. 🤕 بیمار امروز زود خوب شود. 🔭  احکام نجوم . 🌓 امروز قمر در برج جدی است و برای امور زیر نیک است : ✳️عمل جراحی. ✳️امور زراعی و کشاورزی. ✳️درو غلات. ✳️از شیر گرفتن کودک. ✳️صید و شکار و دام گذاری. ✳️تشکیل شرکت و امور مشارکتی‌. ✳️و وام و قرض نیک است. 🔵نوشتن حرز و سایر ادعیه و نماز و بستن آن برای اولین بار مناسب است. 👩‍❤️‍👨مباشرت. مباشرت و عروسی شب چهارشنبه "، امشب مباشرت کراهت دارد.. 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات،(سروصورت)دراین روز از ماه قمری ، میانه است. 💉💉حجامت خون دادن فصد. 🔴 یا در این روز از ماه قمری ، سبب صحت بدن می شود. ✂️ ناخن گرفتن سه شنبه برای ، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید برهلاکت خود بترسد. 👕👚 دوخت و دوز. سه شنبه برای بریدن،و دوختن  روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)(خرید لباس اشکال ندارد)(کسانی که شغلشان خیاطی است میتوانند در روزهای خوب بُرش بزنند و در روزهای دیگر ان را تکمیل کنند) ✅ وقت در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تاعشای آخر( وقت خوابیدن) 😴😴 تعبیر خواب تعبیر خوابی که شب " چهارشنبه " دیده شود طبق ایه ی 18 سوره مبارکه "کهف " است . و تحسبهم ایقاظا و هم رقود..... و از معنای استفاده می شود کسی دوست یا دشمن خواب بیننده به وی برسد. ان شالله و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. ❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین  ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه که موجب رسیدن به آرزوها میگردد . 💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به و و سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد 🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿 🌸زندگیتون مهدوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا