داستان«ماه آفتاب سوخته»
#قسمت_چهل_ششم 🎬:
اینجا هُرم داغ پیچیده، انگار زمین و زمان آتش گرفته اند، امام می خواهد آخرین نمازش را به جا آورد، نماز ظهر یا همان نماز خوف که در هنگام جنگ می خوانند و دو رکعت بیشتر نیست، عمر سعد نیشخندی می زند و میگوید: بگذارید نماز بخوانند، این روباه مکار، می خواهد حسین را هنگامی که به نماز ایستاده از نفس بیاندازد تا این غائله ختم شود، اما امام از نیتش باخبر است.
امام به نماز می ایستد و یاران و جوانان بنی هاشم و اهل حرم پشت سر این آفتاب عالم افروز به نماز ایستاده اند و رباب هم پشت سر دلبر ایستاده و خوب میداند این آخرین نمازی ست که قامت حسینش را در رکوع میبیند...
اشک در چشم ها حلقه زده، یکی از یاران امام به اسم سعیدبن عبدالله پیش روی امام ایستاده تا اگر کسی خواست با تیری حسین را نشانه رود، با تمام جان و تن، تیر را نوش کند تا نمازحجت خدا تمام شود، او راست قامت ایستاده بود تا نماز ناطق، آخرین کرنشش را بر درگاه معبود نماید و سپس به مسلخ عشق رود و ذبح عظیم به درگاه پروردگار ارزانی شود.
نماز دلبر و دلدار تمام شد و عاشق دلسوخته در حالیکه سیزده تیر بر بدنش فرو رفته بود، بر زمین افتاد و خوشحال بود از اینکه تا انتهای این نماز خوف طاقت آورده، امام سر سعید را روی دامن گرفت و سعید بریده بریده گفت:ای پسر رسول خدا! آیا به عهد خود وفا کردم؟!
اشک در چشمان امام مظلوم حلقه زد و فرمود:«آری! تو در بهشت پیش من خواهی بود»
چشمان سعید بسته شد و میرفت تا در ملکوت در جوار یاران شهیدش ادای نماز ظهر عاشورا نماید.
نماز تمام شد و زهیر نزد امام آمد و رخصت میدان گرفت...او بیست روز بیشتر نیست که در جرگه شیعیان قرار گرفته و عجب خوش عاقبتی داشت، زهیر شمشیر را دور سرش می چرخاند و میگفت: من زهیرم که با شمشیرم از حریم حسین پاسداری می کنم
صدای او لرزه بر اندام سپاه دشمن می اندازد و شمشیرش چون داسی علف های هرز را درو می کند.
زهیر با لب تشنه انقدر می جنگد که بالاخره در حمله ای دسته جمعی او هم ملکوتی میشود.
با کشته شدن زهیر، کل یاران امام کشته میشوند آنان عهد کرده بودند که تا زنده اند اجازه ندهند کسی از جوانان بنی هاشم و فرزندان پیامبر به جنگ رود و کشته شود.
حال امام پنجاه یار باوفا را از دست داده، چشم سپاه دشمن به حسینِ تنهاست که ناگهان نوجوانی رجز خوان جلو می آید و اذن میدان میگیرد، نوجوانی که مادرش با دست خویشتن لباس رزم برتن او کرده مادر در گوشش خوانده: روا نیست که تو زنده باشی و حسین بی یاور بماند
امام او را میشناسد و با لبخندی حزین میفرماید: ای عمرو بن جناده، تو نوجوانی بیش نیستی، پدرت در حمله صبح کشته شده و مادرت توان داغ دیگری ندارد، برگرد به نزد مادرت که باید کنار و مراقب او باشی..
آن نوجوان سر به زیر می افکند و میگوید: نه، مولای من! مادرم خودش ، مرا فرستاده برای رزم، او دفاع از حریم شما را شرط رضایت خودش از من نموده و من دوست دارم در رکاب شما سربازی کنم..
عمرو آنقدر اصرار می کند و نگاه های خیره مادر عمرو آنقدر پر از التماس و تمناست که امام می پذیرد.
عمرو به میدان می رود و چنان رجز خوانی میکند و شمشیر میزند که همه را مبهوت کرده و لبخند به لبان مادر نشانده..
ناگهان گروهی او را محاصره میکنند و گرد و غباری به هوا بلند میشود،اندکی بعد، سایه سیاهی از داخل گرد و غبار بیرون می آید و سر عمرو را پیش روی مادرش می اندازد.
مادر سر نوجوانش را به سینه میگیرد و بر پیشانی او بوسه میزند، حتی زجه ای کوتاه نمیزند تا مبادا حسین غریب شرمسار شود بلکه میگوید: آفرین برتو ای فرزندم!ای آرامش قلبم، مرا در پیشگاه خدا سرفراز کردی
و به همین کلام بسنده نمی کند، مادر عمرو از جا برمیخیزد و به سمت سپاه کوفه می رود، او می خواهد حادثه ای شگرف بیافریند...حادثه ای که در تاریخ بماند و به همگان گوشزد کنند، در دامان این شیرزنان، شهدا پرورش می یابد و از دامن این زنان است که مردان به معراج میروند و یک زن واقعی و آزاده چنین است.
مادر عمرو روبه روی سپاه دشمن میایستد و سر پسر نوجوانش را به سمت سپاه پرتاب میکند و میگوید: ما چیزی را که در راه خدا داده ایم پس نمیگیریم...
و این است از عظمت های تابلوی بی بدیل عاشورا...و این است عمق عشق پاکی که ملائک آسمان حسرتش را می خورند
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
🌿🖤🌿🖤🌿🖤🌿🖤
داستان«ماه آفتاب سوخته»
#قسمت_چهل_هشتم 🎬:
زینب حال حسین را میبیند، او عهد کرده همیشه مانند حجت خدا باشد و احساسات او را به دل کشد، اگر حسین پسر از دست داده، زینب هم باید پسر را قربانی کند، پس به سرعت خود را به خیمه میرساند، لباس رزم بر تن پسرش عَوْن میکند و میگوید: میوهٔ دلم، حالا نوبت توست باید حجت خدا را یاری کنی، همانطور که ساعتی قبل برادرت محمد، جان خویشتن فدا کرد، درست است مادر محمد حوصا ست اما او را چون تو دوست داشتم چرا که او هم سرباز ولایت بود و فدایی حسین شد.
عون دست بر چشم مینهد و نزد دایی اش ،حسین میرود، اذن میدان میگیرد و میتازد.
عون شمشیر میزند و دشمن را چون برگ خزان بر زمین میریزد و رجز می خواند: اگر مرا نمی شناسید، من از نسل جعفر طیارم! همان که خداوند در بهشت دوبال به او عنایت فرموده است
همگان جعفر طیار را میشناسند همان که در جنگ حنین در دفاع از رسول و دین خدا دو دستش از بدن جدا شد و اینک عون آمده تا خاطرهٔ جعفرطیار را در ذهن ها زنده کند و اینبار نه که دو دست بلکه سر و تن و جان را فدای حسین و دین محمد نماید.
عمر سعد اشاره میکند که عون را دوره کنند، باران تیر و نیزه پرتاب می شود، گرد و خاکی در هوا بلند میشود و عون بر زمین می افتد.
پیکر عون را به خیمه گاه می آورند اما زینب از خیمه اش بیرون نمیرود، چون نمی خواهد حسین اشک چشمش را در فراق پسر ببیند و شرمسار روی خواهر شود.
پس از عون، جوانان بنی هاشم یکی پس از دیگری به میدان رزم میروند ، رجز میخوانند و برای خدا و ملائکش دلبری می کنند و در آخر آسمانی میشوند.
انگار کسی دیگر نمانده که ناگاه نوجوانی جلوی حسین ظاهر میشود: عمو جان اذن میدان میخواهم..
حسین ،قاسم بن حسن را در آغوش می گیرد و میفرماید: تو یادگار حسن هستی، هنوز سیزده بهار از عمرت بیشتر نگذشته، نمی توانم اجازه دهم..
امام قاسم را در آغوش میگیرد و گریه میکند آنچنان گریه اش شدید است که بیم بیهوش شدن حسین میرود.
قاسم دست در گردن عمو میاندازد و میگوید: من یتیم هستم عمو! دل یک یتیم را نشکن..
حسین تسلیم میشود و قاسم روانه میدان، اما نه با لباس رزم بلکه با پیراهن سفید عربی اش ، آخر هیچ کس برای نوجوانی ۱۳ساله زره نمیسازد!
در آن لباس سفید با چهره ای زیبا انگار ستاره ای از مغرب طلوع کرده، همگان میگویند این نوجوان زیبا کیست که قاسم رجز میخواند: اگر مرا نمی شناسید، من پسر حسن بن علی ام، آمده ام که حجت خدا را یاری رسانم چرا که یاوری ندارد، آمده ام سربازی کنم در سپاه امامی که شما او را به سوی خود خواندید و در صدد کشتنش هستید..
عمرسعد اشاره میکند و میگوید: او را بکشید که خاندان علی با خطابه خواندنشان دنیا را زیرو زبر میکنند..
باران تیر به سمت قاسم سرازیر میشود، رباب از دور این صحنه را میبیند و زیر لب میگوید: انگار تاریخ تکرار میشود، روزگاری تیر بر تابوت پدرش زدند و اینک همان تیر کینه با قدرت بیشتر بر بدن پسر نوجوانش مینشیند اللهم العنهم جمیعا...
در هیاهوی کربلا صدایی به گوش حسین میرسد«عموجان! بفریادم برس»
حسین شتابان میرود و میفرماید: آمدم عزیز دلم!
دشمنان دور قاسم را گرفته اند، با آمدن امام، همه میترسند و فرار میکنند، امام سر قاسم را به دامن میگیرد، اما انگار قاسم در ملکوت است.
امام صدا میزند: قاسمم! تو بودی مرا صدا زدی، من امدم، چشم خود باز کن..و وقتی صدایی از قاسم نمیشنود می فرماید: به خدا قسم بر من سخت است که تو مرا به یاری بخوانی و من وقتی بیایم که تو دیگر جان داده باشی
آنگاه با کمری خمیده و دلی شکسته قاسم را به خیمه گاه میبرد..
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
🌿🖤🌿🖤🌿🖤🌿🖤
مجموعه نمایش صوتی " یک آیه یک قصه "
"آموزش مفاهیم قرآن به کودکان با قصه
تهیه شده در رادیو قرآن
#یک_آیه_یک_قصه
#مفاهیم_قرآن
✅ مخصوص #کودک_و_نوجوان
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
یک آیه یک قصه (41).mp3
4.58M
قسمت 1️⃣4️⃣
📜سوره مبارکه بلد آیه ۸ و ۹
🔹ألَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَيْنَيْنِ / وَلِسَانًا وَشَفَتَيْنِ 🔹
#یک_آیه_یک_قصه
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
❣اهمیت تلاوت آخرآیات سوره حشر❣
✳️ رسول خداصلى الله عليه وآله فرمودند:هرکس آیات آخرسوره حشررادرشب وروز بخواند ودرآن روزیاهمان شب از دنیابرود بهشت براوواجب می شود
✳️ امام صادق علیه السلام :هرکس سوره حشر راصبح یاشب بمدت 40روز تلاوت کندحوائج وگرفتاریهای بزرگ او رفع خواهد شد
✳️ رسول اکرم (صل الله علیه وآله) خواننده سوره حشر شهید ازدنیا میرود
✅ آیت الله کشمیری: در چهار آیه سوره حشر اسم اعظم حضرت حق است واهمیت سوره بخاطر 4 آیه پایانیست
🌹❣
🌹️️️لَؤ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنََ عَلَى جَبَلٍ لَّرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدّعًا مِّنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ ﴿۲۱﴾
🌹❣
🌹️هُوَ اللَّهُ الَّذِى لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ ﴿۲۲﴾
🌹❣
🌹️️هُوَاللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۲۳﴾
🌹❣
🌹هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى يُسَبّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۲۴﴾
🌹 منتظران ظهور 🌹
داستان«ماه آفتاب سوخته» #قسمت_چهل_ششم 🎬: اینجا هُرم داغ پیچیده، انگار زمین و زمان آتش گرفته اند، اما
داستان«ماه آفتاب سوخته»
#قسمت_چهل_هفتم 🎬:
آخرین یار امام هم به مسلخ عشق رفت و حال امام تنهای تنها شده، امام مانده و هیجده یار از جوانان بنی هاشم...
امام با اشک نگاهی به جمع یاران به خاک و خون خفتهٔ خود نمود و نگاهی به سپاه عمر سعد، همانها که برایش نامه نوشتند، ایشان را دعودت کردند و بعد هم به رویش شمشیر کشیدند و کمر به قتلش بستند، آیا دوباره ندای هل من ناصر سر می دهد؟!
این جماعت دنیا طلب که زر و زیور دنیا کورشان کرده، ندای یاری خواهی امام را نمی شنوند، در همین حین صدای روحبخشی به گوش امام رسید: بابا! به من اجازهٔ میدان میدهید؟
امام بر می گردد و علی اکبر را مینگرد، همو که از همه شبیه تر به پیامبراست،همو که هر زمان خاندان بنی هاشم، هوای رسول را میکردند از علی اکبر می خواستند که در پیش چشمشان قدم بزند تا آنها سیر رسول را ببیند آخر علی اکبر در صورت و سیرت در قامت و رعنایی با رسول الله مو نمیزند..
حسین با اشک در چشم اجازه میدان میدهد، علی اکبر به سمت اسبش می رود، زینب میبیند که علی می خواهد به میدان برود و میفهمد که این آخرین دیدار خواهد بود، پس بر سرزنان جلو میرود، افسار اسب علی اکبر را در دست میگیرد و میگوید: بگذار سیر ببینمت ای شبیه ترین به پیامبر، ای میوهٔ دل حسینم...
رباب پیش می آید، رقیه می دود ، سکینه به شتاب خود را میرساند، خدای من اینجا قیامت کبری به پا شده... انگار حرم حسین دل از علی نمی کنند، دوره اش کرده اند تا لحظه ای بیشتر او را ببینند..رباب اشک ریزان نگاهی به علی اکبر می کند و دست به گونهٔ علی اصغر که در آغوشش انگار از شدت عطش بیهوش شده میکشد، گونهٔ علی اصغر همچون صحرای کربلا داغ است، اشک از چشمان رباب روی گونه علی اصغر میریزد و زیر لب زمزمه میکند: خوشا به حال لیلا که پسری دارد تا در راه حسین فدا کند، کاش تو هم بزرگتر بودی علی...
رقیه با لب تشنه شیرین زبانی ها می کند برای علی اکبر، علی اکبر خم میشود و در گوش رقیه چیزی می گوید، رقیه لبخندغمگینی میزند و به پدر نگاهی می کند، زینب نگاهش به این صحنه می افتد و گویا سخن ناگفته علی را متوجه شده ،افسار اسب از دستش رها میشود...آری حسین تنها و بی یاور مانده و علی اکبر باید یاور شود برای وجود نازنین حجت خدا..
علی اکبر بیش از این تاب نمی آورد،آخرین نگاه را به حرم می کند و شتابان به میدان رزم می رود...با لب تشنه و عطشی شدید، آنچنان میتازد و کافران را درو می کند که همگان انگشت حیرت به دهان میبرند، سالخوردگان سپاه کوفه که پیامبر را دیده اند، فریاد میزنند، به خدا که محمد زنده شده و اینک در رکاب حسین شمشیر میزند، این محمد است که از بهشت بر زمین نزول اجلال کرده..
و در این هنگام حسین دست به دعا بلند میکند: خداوندا شاهد باش که من جوانی را به سوی این سپاه میفرستم که هرگاه دلتنگ پیامبر میشدیم او را نگاه میکردیم.
انگار می خواهد بگوید، درست است در صحرای عرفات نماندم و قربانی ندادم اما این اولین قربانی حسین است و هنوز قربانی ها در پیش است.
علی اکبر رجز می خواند و دشمن را از دم تیغ میگذراند و پدر هنرنمایی پسرش را می بیند و بیش از قبل دلتنگ او میشود.
علی اکبر که دلش به دل پدر گره خورده، گویا این دلتنگی را حس می کند، به سمت پدر می آید، لبان ترک خورده اش شاهدی بر تشنگی اوست، حسین زبان خویش در دهان علی میگذارد و میگوید: تا لحظاتی دیگر از دست جدت رسول خدا از آب حوض کوثر سیراب خواهی شد..
و زبان داغ پدر به علی میفهماند او هم سخت تشنه است..
علی اکبر به میدان برمیگردد، عمر سعد که از جنگ دقایقی قبل علی هم وحشت زده شده و هم کینه به دل گرفته، چرا که تعداد زیادی از لشکرش را این جوان، یک تنه به درک واصل کرده، دستور می دهد که علی را دوره کنند، سربازان دور شبه پیامبر را میگیرند و هر کس با هر چه در دست دارد به او حمله میکند، سرانجام پیکر ارباًاربای علی بر زمین می افتد، علی اکبر از گوشه چشم به سمتی که حسین ایستاده نگاه میکند و میگوید: بابا! خدا حافظ و با لبخندی چشمانش بسته میشود ، انگار که می خواهد بگوید من هم اکنون سیراب سیرابم چرا که رسول الله به من جامی از آب بهشتی داده...
حسین شتابان خود را به بالین علی میرساند و کنار او زانو میزند، زینب که از علاقهٔ این پدر و پسر خبر دارد، به سرعت خود را به حسین میرساند تا پناه حسینش شود در این داغ عظیم..
حسین سر علی را به دامن میگیرد و همانطور که از او بوسه ای میگیرد میفرماید: بعد از تو دیگر زندگی را نمی خواهم
اشک حسین جاری میشود، نانجیبی از سپاه کوفه میبیند و میگوید:شاد باشید کمر حسین را شکستیم...و انگار واقعا توان از حسین گرفته شده، چون نمی تواند علی را بغل بگیرد و به خیمه گاه ببرد، زینب به عقب اشاره می کند و حسین آرام میگوید: جوانان بنی هاشم بیایید...علی را بر در خیمه رسانید
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پایان بخش برنامه کانال
#زمزمه دعای#فرج
#تصویری
شب خوش
التماس دعا
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
📖 تقویم شیعه
شمسی: شنبه ۰۴ شهریور۱۴۰۲
میلادیSaturday 26 August 2023
قمری: السبت ۰۹ صفر ۱۴۴۵ هجری قمری
🥀امروز متعلق است به:
🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم
💠 اذکار روز:
👈صد مرتبه یا رب العالمین
👈 ۱۰۶۰مرتبه یاغنى بگوید تا غنى گردد.
🙏بارالها در فرج حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف تعجیل فرما و گره از مشکلات همه مردم باز کن
✅وقایع مهم روز:
◼️شهادت عمار بن یاسر(۳۷ه ق)
🇮🇷روز کارمند
🗓 روز شمار تاریخ:
◼️⏳۱۱ روز مانده به اربعین حسینی
◼️⏳۱۹ روز مانده به سالروز شهادت حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم(۰۱ه ق)
و سالروز شهادت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام (۰۵ ه ق)
⬛️⏳۲۱ روز تا سالروز شهادت حضرت امام رضا علیه السلام(۲۰۳ه ق)
◼️⏳۲۲ روز مانده به سالروز شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام به روایتی
◼️⏳۲۶ روز مانده به سالروز وفات حضرت سکینه خاتون سلام الله علیها دختر امام حسین علیه السلام(۱۱۷ه ق)
#أَیْنَ_الطّالِبُ_بِدَمِ_الْمَقْتُولِ_بِکَرْبَلاءَ
#لبیک_یا_خامنه_ای
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
May 11
🍀بسته ی معنوی کانال منتظران ظهور در روز شنبه🍀
🔸سلام بر چهارده معصوم علیهم السلام
🔹دعای عهد با امام زمان (عج)
🔸سلام ها و دعاهای مجرب و کوتاه روزانه
🔹نکند شب و روزی از شما بگذرد و این چهار آیه را نخوانید
🔸عهد ثابت شنبه ها
🔹دعا و زیارت مخصوص روز شنبه
☘با منتظران ظهور همراه باشید☘
ســلام امـام زمــانــم🌼🤚🏻
با هر نفسی سلام ڪردن عشــق است
آقا بـه تـو احترام ڪردن عشــق است
اسـم قشنــگت بــه میــان چــون آیــد
از روی ادب قیـام ڪردن عشــق است
🌸 الهـی
پیوند میزنم
روحم را به روحت
قلبم را به قلبت
ذهنم را به ذهنت
هر لحظه از تو هدایت میطلبم
🌸 الهـی
گره میزنم تقدیرم را به خواست و ارادهات
و قدرشناسی میکنم از تقدیر الهیات
🌸 الهـی
امروز دلهایمان را پر از محبت
دستهایمان را پر از بخشندگی
لحظههایمان را پر از آرامش
و خانههایمان را پر از حس خوشبختی بگردان
🌸 الهـی
قلبم تشنه نور و عشق توست
هر روز به افكار و آرزوهايم بيا
به رؤياهايم، در خندهها و اشکهایم
از سر رحمتت در فراموشیهايم پديدار شو
به عبادتم، به كار و به زندگیام بیا
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#احادیث_حسینی
✨امام صادق (ع) فرمودند:
زيارت امام حسين (ع) را ترک نكن و به دوستان و يارانت نيز همين را سفارش كن! تا خدا عمرت را دراز و روزى و رزقت را زياد كند و خدا تو را با سعادت زنده دارد و نميرى مگر با شهادت.✨
#ستارگان_دشت_کربلا
⇦ حارث بن امرؤ القیس کندی
از شهدای کربلاست، او از شجاعان و عابدان بود و همراه سپاه عمر بن سعد به کربلا آمد اما در روز نهم محرم هنگامی که عمر بن سعد و سایر امرای لشکر شروط امام حسین (ع) را ...
●ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، سماوی، محمد بن طاهر، تحقیق محمد جعفر طبنسی، مرکز الدراسات الاسلامیه لحرس الثوره. ص103.
○ اعیان الشیعه، ج4، ص302.
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع
#السلام_علیک_یا_اصحاب_الحسین_ع
💠#حداقل_اثر_نماز
حداقل اثر نماز جدا شدن از دنیاست و حداکثر اثر آن اتصال به خداست. اثر حداقلی را خودش به ما میدهد مانند کودکی که او را به زور از اسباببازیهایش جدا کنند، ولی حداکثر اثر آن به خود ما بستگی دارد که چقدر از آن اسباب بازیها دل بکنیم. اگر تجربۀ اتصال به خدا را پیدا کنی، عاشق نماز میشوی.
ــــــــــــــــــ☫﷽☫ــــــــــــــــــ
🦋 🦋
ــــــــــــــــــــــــــــــــ🌹ــ
📗تفسیر
📖هـرروز انس با قرآن مجید
🌸 ✾࿐༅✧🍃🌺🍃✧ ༅࿐✾🌸
❀ موضوع ❀
🗒️ﺍﺭﺷﺎﺩ ﻭﺗﺒﻠﻴﻎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻲ ﻭ ﺭﺣﻤﺖ ﺁﻏﺎﺯ ﻛﻨﻴﻢ. «ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠّﻪ ﺍﻟﺮّﺣﻤﻦ ﺍﻟﺮّﺣﻴﻢ»
ـــــــــــــــــــــــــــ🌹_
📖❀ سوره النمل/ آیہ (۲۹و۳۰و۳۱)
اَعُوذُ بِٱݪلّٰهِ مِنَ ٱݪشَیْطٰان ٱݪرَّجیٖمْ
بِسْمِ ٱݪلّٰهِ ٱݪرَّحْمٰنِ ٱݪرَّحیٖمِ
🔺«٢٩» ﻗَﺎﻟَﺖْ ﻳَﺂ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟْﻤَﻠَﺆُﺍْ ﺇِﻧِّﻲ ﺃُﻟْﻘِﻲَ ﺇِﻟَﻲَّ ﻛِﺘَﺎﺏٌ ﻛَﺮِﻳﻢٌ
🔻(ﭼﻮﻥ ﻫﺪﻫﺪ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﻧﺰﺩ ﺑﻠﻘﻴﺲ ﺍﻓﻜﻨﺪ، ﺍﻭ ﺑﻪ ﺷﮕﻔﺖ ﺁﻣﺪ ﻭ) ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﺍﺷﺮﺍﻑ (ﻭ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﻛﺸﻮﺭ)! ﻧﺎﻣﻪ ﺍﻱ ﭘﺮﺍﺭﺯﺵ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﻣﻦ ﺍﻓﻜﻨﺪﻩ ﺷﺪ.
🔺«٣٠» ﺇِﻧَّﻪُ ﻣِﻦْ ﺳُﻠَﻴْﻤَﺎﻥَ ﻭَﺇِﻧَّﻪُ ﺑِﺴْﻢِ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِ ﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢِ
🔻ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺯ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ (ﻣﻀﻤﻮﻥ ﺁﻥ) ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ: ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ.
🔺«٣١» ﺃَﻟَّﺎ ﺗَﻌْﻠُﻮﺍْ ﻋَﻠَﻲَّ ﻭَﺃْﺗُﻮﻧِﻲ ﻣُﺴْﻠِﻤِﻴﻦَ
🔻ﺑﺮ ﻣﻦ ﺑﺮﺗﺮﻱ ﻧﺠﻮﻳﻴﺪ. ﻧﺰﺩ ﻣﻦ ﺁﻳﻴﺪ ﻭ ﺗﺴﻠﻴﻢ (ﺣﻖّ ﻭ ﻣﻄﻴﻊ ﻣﻦ) ﺑﺎﺷﻴﺪ.
🌸 ✾࿐༅✧🍃🌺🍃✧ ༅࿐✾🌸
🔍❀ تفسیرنمونه❀🔎
ـــــــــــــــــــــــــــ🌹_
🔹✍🏻ﻧﻜﺘﻪ ﻫﺎ:🔹
ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﭼﺮﺍ ﺑﻠﻘﻴﺲ ﺑﻪ ﻧﺎﻣﻪ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ، «ﻛﺘﺎﺏ ﻛﺮﻳﻢ» ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﺩﻟﺎﻳﻠﻲ ﻧﻘﻞ ﺷﺪﻩ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ:
ﺍﻟﻒ: ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺟﻤﻠﻪ ﻱ ﻣﺒﺎﺭﻛﻪ ﻱ «ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠّﻪ ﺍﻟﺮّﺣﻤﻦ ﺍﻟﺮّﺣﻴﻢ».
ﺏ: ﻣﻤﻬﻮﺭ ﺑﻮﺩﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﺑﻪ ﻣﻬﺮ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ.
ﺝ: ﻣﺤﺘﻮﺍﻱ ﺍﺭﺷﺎﺩﻱ ﻧﺎﻣﻪ.
ﺩ: ﺑﻪ ﺩﻟﻴﻞ ﻣﻘﺎم ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ؛ ﻭ ﺷﺎﻳﺪ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻫﻤﻪ ﻱ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﺑﺎﺷﺪ.
📌ﭘﻴﺎم ﻫﺎ:
١- ﺑﻠﻘﻴﺲ، ﺩﺍﺭﻱ ﺍﻃﺮﺍﻓﻴﺎﻥ ﻭ ﻣﺸﺎﻭﺭﺍﻧﻲ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﻭ ﺣﻮﺍﺩﺙ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﻲ ﮔﺬﺍﺷﺖ. «ﻳﺎ ﺍﻳّﻬﺎ ﺍﻟﻤﻠﺆﺍ»
٢- ﺳﻮﺍﺩ ﺑﺮﺍﻱ ﺯﻥ، ﻳﻚ ﺍﺭﺯﺵ ﺍﺳﺖ. «ﺍﻟﻘﻲ ﺍﻟﻲّ ﻛﺘﺎﺏ ﻛﺮﻳﻢ»
٣- ﺑﻠﻘﻴﺲ، ﺗﻴﺰﻫﻮﺵ ﻭ ﺩﺍﺭﺍﻱ ﻗﺪﺭﺕ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺑﺎﻟﺎﻳﻲ ﺑﻮﺩ. «ﻛﺘﺎﺏ ﻛﺮﻳﻢ»
٤- ﺍﺭﺷﺎﺩ ﻭﺗﺒﻠﻴﻎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻲ ﻭ ﺭﺣﻤﺖ ﺁﻏﺎﺯ ﻛﻨﻴﻢ. «ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠّﻪ ﺍﻟﺮّﺣﻤﻦ ﺍﻟﺮّﺣﻴﻢ»
٥ - ﺣﺘّﻲ ﺩﺭ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﭼﻨﺪ ﻛﻠﻤﻪ، ﺟﻤﻠﻪ ﻱ ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠّﻪ ﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﺍﻟﺮﺣﻴﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻛﺎﻣﻞ ﺑﻨﻮﻳﺴﻴﻢ، ﻧﻪ ﺧﻠﺎﺻﻪ. «ﺍﻧّﻪ ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠّﻪ ﺍﻟﺮّﺣﻤﻦ ﺍﻟﺮّﺣﻴﻢ»
٦- ﺑﺮﺗﺮﻱ ﺟﻮﻳﻲ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﻧﺒﻴﺎ، ﺑﺮﺗﺮﻱ ﺟﻮﻳﻲ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﺳﺖ. «ﺃﻟﺎّﺗَﻌﻠﻮﺍ ﻋﻠﻲّ»
٧- ﺩﻭﺭﻱ ﺍﺯ ﺗﻜﺒّﺮ ﻭ ﺑﺮﺗﺮﻱ ﺟﻮﻳﻲ، ﺯﻣﻴﻨﻪ ﻱ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺣﻖّ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ. «ﺃﻟﺎّ ﺗﻌﻠﻮﺍ ﻋﻠﻲّ ﻭ ﺃﺗﻮﻧﻲ ﻣﺴﻠﻤﻴﻦ»
٨ - ﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﺧﻠﺎﺻﻪ ﺑﻨﻮﻳﺴﻴﻢ. ﺍﻟﻘﺎﺏ ﺭﺍ ﺣﺬﻑ ﻭ ﺍﻫﺪﺍﻑ ﺭﺍ ﺭﻭﺷﻦ ﻧﻤﺎﻳﻴﻢ. ﺍﺯ ﻟﻌﻦ ﻭ ﺗﻮﻫﻴﻦ ﺩﻭﺭﻱ ﻛﻨﻴﻢ. ﺭﺣﻤﺖ ﻭ ﺻﻠﺎﺑﺖ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﻣﻄﺮﺡ ﻧﻤﺎﻳﻴﻢ. «ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠّﻪ... ﻟﺎ ﺗﻌﻠﻮﺍ... ﻭ ﺃﺗﻮﻧﻲ»
🌸 ✾࿐༅✧🍃🌺🍃✧ ༅࿐✾🌸
🔹❀ حدیث روز 🔹❀
ـــــــــــــــــــــــــــ🌹_
🏴پيامبر صلي الله عليه و آله :
🔺إنَّ أَعْظَمَ النّاسِ مَنْزِلَةً عِنْدَاللّه ِ يَوْمَ الْقيامَةِ أَمْشاهُمْ فى أَرْضِهِ بِالنَّصيحَةِلِخَلْقِهِ؛
🔻بلند مرتبه ترين مردم نزد خداوند در روز قيامت كسى است كه در روى زمين بيشتردر خيرخواهى و ارشاد مردم قدم بردارد.
📚✍🏻كافى، ج 2، ص 208، ح 5
🌸 ✾࿐༅✧🍃🌺🍃✧ ༅࿐✾🌸
🗓️ امروز:شنبہ
☀️۰٤/شهریور/١٤٠٢/٠٦
🌙۰۹/صفر/١٤٤۵/۰۲
2023/08/26 🌲
🌸 ✾࿐༅✧🍃🌺🍃✧ ༅࿐✾🌸
📿❀ذڪـرِ روز
ـــــــــــــــــــــــــــ🌹
🕋 یا رب العالمین
اے پروردگار جهانیان
ذکرخاص روز شنبه
💠 یاحی یاقیوم. ۱۰۰۰ مرتبه
🌸 ✾࿐༅✧🍃🌺🍃✧ ༅࿐✾🌸
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨
🤲*اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨
🚩🌥️ هـر روز صبح
به رسم ادب و ارادت
✋🏻 سـلام میدهیم به ارباب بی کفن:🚩
🚩اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائڪَ عَلَیْڪَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِڪُمْ
🚩 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعلے اولاد الحسين وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
🌸 ✾࿐༅✧🍃🌺🍃✧ ༅࿐✾🌸
💎 تقویم نجومی 💎
✴️ شنبه 👈4 شهریور/ سنبله 1402
👈9 صفر 1445👈26 اوت 2023
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی
🏴 شهادت عمار بن یاسر و خزیمه " 37 ه.ق
🗡 شروع جنگ نهروان و فتح نهروان "
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️ امروز برای امور زیر مناسب است:
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅شروع کار و شغل.
✅قرض و وام دادن و گرفتن.
✅ و داد و ستد و تجارت خوب است.
👶 زایمان مناسب و نوزاد طالب علم گردد.
🚘مسافرت:سفر سود و خیر دارد.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز تا عصر قمر در برج قوس و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️رفتن به خانه نو.
✳️جابجایی و نقل و انتقال.
✳️آغاز درمان و معالجه.
✳️شراکت و امور شراکتی.
✳️و شروع به کار نیک است.
👩❤️👨 انعقاد نطفه و مباشرت.
👩❤️👨 امشب: حکمی ندارد.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث درد و بیماری می شود.
💉💉 حجامت:
خون دادن فصد زالو انداختن خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری، باعث درد اعضا می شود.
😴😴 تعبیر خواب امشب :
خواب و رویایی که شب یکشنبه دیده شود تعبیرش از ایه ی 10 سوره مبارکه "یونس"علیه السلام است.
دعواهم فیها سبحانک اللهم وتحیتهم فیها سلام...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که از خواب بیننده عمل صالح یا خیری به وجود آید که در دنیا و آخرت به او نفع رساند.ان شاءالله. و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
💅 ناخن گرفتن.
شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد.
👚👕دوخت و دوز.
شنبه برای بریدن و دوختن،#لباس_نو روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست.(این حکم شامل خرید لباس و پوشیدن نمی شود)
🙏🏻 استخاره:
وقت #استخاره در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر.
📿 ذکر روز شنبه ،یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه
📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه #یاغنی که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد.
💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_رسول_اکرم_(صلّىاللهعليهوآله). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
🌸زندگیتون مهدوی 🌸
🌸به امید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸
🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
🌸زندگیتون مهدوی
36.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 *اللهم صل على محمد و آل محمد*
🌸 پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلم فرمودند :
🍀 *هر كس براى كسب رضايت خدا و آگاهى در دين قرآن بياموزد، ثوابى مانند همه آنچه كه به فرشتگان و پيامبران و رسولان داده شده، براى اوست.*
📚 وسائل الشيعه، ج6، ص184، ح7683
🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🍀 تلاوت امروز شنبه را هدیه می کنیم به محضر پیامبر رحمت، *حضرت محمد مصطفی (صلّی الله علیه و آله و سلّم ) و حضرت خدیجه کبری(سلام الله علیها)*
💎 قرآن صفحه ۵۴عثمان طه
💎 آیات نورانی سوره آل عمران
صوت ترتیل و ترجمه و تفسیر قرآن