🌷🌿🌷
🖍 حقیقت این است که در این دنیا
همیشه کسی هست که آرزویش است جایش را با شما عوض کند،
بخواهد مثل شما نفس بکشد
مثل شما راه برود
شبیه شما باشد
🌼 در جایی که شما زندگی می کنید زندگی کند.
آیا اخیرا خداوند را به خاطر خانواده، دوستان، سلامتیتان و فرصت هایی که به شما داده است، شکر کرده اید؟
♥️
🌿🌷🌿
❣
خداوند می فرماید: «اگر ذهن خود را روی من متمرکز نگاه داری، من تو را در آرامش کامل نگاه خواهم داشت.» دقت کنید که این راه رسیدن به آرامش کامل است. چگونه؟
افکارتان را تنها روی خداوند متمرکز نگاه دارید.
به صداهایی که در ذهن تان در حال پخش هست توجه نکنید، افکاری مثل، ای کاش فرزندم سر به راه شود یا اگر از کارم اخراج شوم، چه بلایی بر سرم خواهد آمد؟ یا امکان ندارد که بتوانم از شر این بیماری خلاص شوم، نباید روزتان را با چنین افکاری سپری کنید.
هنگامی که روی چنین افکاری متمرکز می شوید، ممکن نیست که به آرامش برسید. تمرکز کردن بر روی مشکلات، آنها را بهتر نخواهد کرد، بلکه به عکس آنها را بدتر خواهد نمود. بایستی کانون تمرکز خودتان را تغییر دهید.
در طول روز این گونه فکر کنید که:
«من در دستان قدرتمند خداوند هستم. تمام کائنات برای نیکی رساندن به من دست به دست هم داده اند. این مشکل خاص، برای من اتفاق نیفتاده است تا بماند، بلکه آمده است که بگذرد.
مشکلات و سختی ها هر چقدر هم که بزرگ باشند، از خدای من بزرگتر نیستند
مطمئنم پروردگارم، من را از تمامی آنها به سلامت گذر خواهد داد.»
این شیوه ی بهتر فکر کردن است.
🌿🌷🌿
آلفرد آدلر ، روانشناس مشهور اتريشى به بيماران اندوهگين خود مىگفت : "اگر از اين نسخه پيروى كنيد ظرف ۱۴ روز معالجه خواهيد شد : هر روز فكر كنيد چطور مىتوانيد يک نفر ديگر را خوشحال كنيد ، زيرا انديشه خوشحال كردن ديگران ما را از تفكر درباره خودمان باز مىدارد و بزرگترين عامل نگرانى ترس و اندوه انديشيدن درباره خود است. شادمانى انسان و شادمانى ديگران به يكديگر وابسته است !"
چطور فرزندم را با امام زمان(عج) آشنا کنم؟!/ فرزندانی که زمینهساز ظهور میشوند
اینکه چطور باید فرزندمان را با امام زمان (عج) آشنا کنیم و این را به عنوان یک ارتباط عمیق در وجودش نهادینه کنیم، موضوعی است که برای دانستنش پای صحبتهای «اعظم فعال» کارشناس کودک نشستهایم
گروه زندگی: اسباببازیهایش را ریخته بود جلوی تلویزیون که هم از برنامههای شبکه پویا غافل نشود و هم حسابی با عروسکهای «زورو» و «بتمن» و... یک نبرد تن به تن راه بیندازد. مشغول آشپزی بودم که صدای همخوانیاش را با سرود سلام فرماندهای که از تلویزیون پخش میشد را شنیدم. سرود که تمام شد خودش را رساند به آشپزخانه و گفت:« مامان یعنی این امام زمانی که گفتی از زورو هم قویتره؟!» خندهام گرفت از مقایسهاش گفتم:« آره مامان خیلی! گفتم که امام زمان یه قهرمانه!» عروسک توی دستش را در هوا به پرواز درآورد و دوباره رفت سراغ بازیاش. پای قابلمه غذا که ایستادم دلم گرفت. فکر کردم چهقدر کم گذاشتهام برای امامم و تربیت پسر 6 سالهام که حالا به جای حضرت مهدی«عج» قهرمانش چند شخصیت کارتونی هستند. آن هم پسری که میخواستم روزی سرباز امامزمان«عج» باشد. پس کی میخواستم رشته دلش را گره بزنم به دل مولایمان و دستش را بگذارم در دست یاران حضرت مهدی«عج»؟!
گرهای که از کودکی باید محکم شود!
شاید شماهم مثل بعضی از والدین صبر کردید تا فرزندتان بزرگتر شود و درک درستی از مسائل دینی داشته باشد آنوقت آن را با ولیامر و امامش آشنا کنید اما این گرهای است که از همین ابتدا باید محکم کرد. اگر در کودکی ریشه اعتقادات مذهبی محکم نشود در نوجوانی فرد با کوچکترین اشاره و بهانهای از دین دور میشود و اعمال دینی را ترک میکنند. باید در کودکی قدم به قدم آنها را با مسائل دینی آشنا کنیم و اعتقادات مذهبی را روی الماس وجودیشان برای همیشه حک کنیم. حتی در احادیث نیز اهمیت این موضوع بیان شده و پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم میفرمایند اگر به کودکی کلمه لا اله الا الله را یاد بدهید از حساب و کتاب در امان هستید. این نشان میدهد چقدر آموزش احکام دینی ارزشمند و مهم است. اما اینکه چطور باید فرزندمان را با امام زمان «عج» آشنا کنیم و این را به عنوان یک ارتباط عمیق در وجودش نهادینه کنیم. موضوعی است که برای دانستنش پای صحبتهای «اعظم فعال» کارشناس کودک نشستهایم. ........🔰🔰🔰
🖋📜🗞قسمت اول
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معرفت و شناخت امام درجات متفاوتی دارد، آن حد از معرفت که انسان را از مرز کفر و مرگ جاهلیت به ایمان و نجات می رساند کدام است؟
1402/07/07
🎤 با توضیحات حجت الاسلام و المسلمین استاد_محمدرضا_نصوری ( معاونت مرکزتخصصی مهدویت کشور و معاونت فرهنگ ، آموزش و پژوهش بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج) کشور)
🕋 بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود عج استان مازندران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠دعایی که خداوند به پیامبرصل الله علیه وآله وسلم تعلیم داد
__#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
منتظران ظهور،،صاحب الزمان عج ..
eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
03 Az Heyvaniyat Ta Hayat (1402-05-28) Mashhade Moghadas.MP3
16.93M
🔈 #از_حیوانیت_تا_حیات
🔰 فصل ششم؛ جعبه مال ، کعبه آمال | جلسه سوم
▪️دوم صفر، ۱۴۰۲
* داستان انسانی که به خاطر بهره مندی از دنیا احساس می کند آدم خوبی بوده است
* اشتباه گرفتن نجوای شیطان با افکار خود
* داستان توهمات انسان؛ دلخوشی به سراب شهرت و ثروت
* دلخوشی به مسائل معنوی و چشمِ برزخی؛ عامل گمراهی سامری!
* حتی خواب یا تجربیات نزدیک به مرگ، دلالتی بر خوب بودن ندارد
* نقلِ مرحوم آیت الله شیخ محمد شجاعی، تا نمردم معلوم نیست از دست شیطان رها شده باشم
* ادامه داستان صاحب باغ و سخنان حکیمانه دوستش در سوره مبارکه کهف
* كَشَفَ [ يَزيدُ ] عَن ثَنايا رَأسِ الحُسَينِ عليه السّلام بِقَضيبِهِ ...
#سخنرانی_استاد_امینی_خواه
منتظران ظهور،،صاحب الزمان عج ..
eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🏴 منتظران ظهور 🏴
رمان واقعی«تجسم شیطان» #قسمت_هفتاد_هفتم 🎬: روح الله و فاطمه در راه مهماتی بودند، مهمانی عجیب با دعوت
رمان واقعی«تجسم شیطان»
#قسمت_هفتاد_هشتم🎬:
با ورود دوباره فتانه به زندگی محمود، ورودی که قرار بود خروج باشد، اوضاع زندگی روح الله و فاطمه هم کمی دگرگون شده بود، آنها اصلا نفهمیدند که منور،زنی که محمود عاشقانه دوستش داشت چگونه از زندگی محمود بیرون رفت؟ و فتانه چگونه صاحب تمام زندگی و وسائل منور شد؟! چیزی که همه را متعجب کرده بود، اما واقعیتی بود که وجود داشت.
منور آنچنان بی سرو صدا رفت که انگار هیچ وقت نیامده بود، فتانه محمود را مجبور به بازنشستگی پیش از موعد کرده بود و زندگی را داشت آنگونه که بر وفق مرادش بود می ساخت، حالا دیگر خیالش بابت هوو راحت شده بود و می خواست تمام توانش را بگذارد تا فرزندان مطهره، آب خوش از گلویشان پایین نرود، انگار او عهدی کرده بود تا زندگی عاطفه و روح الله را به آتش بکشد و تا آتش نمیداد، دست بردار نبود.
فتانه که زنی کینه جو بود چون چندین بار شنیده بود که روح الله و فاطمه به خانه منور آمد و شد داشتند و گاهی در مجالس مختلف فاطمه با منور دیده شده بود و به گوش فتانه هم رسیده بود، حس نفرت عجیبی به فاطمه داشت و فاطمه که به خواستهٔ پدر شوهرش، منور را تحویل میگرفت نمی دانست که فتانه چه نقشه هایی برایشان چیده است.
فاطمه که همزمان دانشگاه و حوزه می خواند و همه جا عنوان می کرد که به خواندن درس علاقهٔ شدیدی دارد به طوریکه زمان بارداری هم باز از دانشگاه رفتن صرفنظر نمی کرد، الان با ورود دوباره فتانه به زندگیشان، هر روز باید بابت درس خواندنش به آنها جواب پس میداد.
چندین بار فتانه علنی از فاطمه خواست که دور درس خواندن را خط بکشد، انگار به فاطمه نه به چشم عروس بلکه به چشم هوویش نگاه می کرد و نمی خواست فاطمه به جایی برسد و روح الله به همسرش افتخار کند، اما هر چه فتانه اصرار می کرد، فاطمه انکار می کرد و پیگیر درس و دانشگاه و حوزه بود.
بعد از یک ماه پر از التهاب، زینب اولین فرزند روح الله پا به دنیا گذاشت، دخترکی زیبا که صورتش ترکیبی از روح الله و فاطمه بود، دختری که با ورودش خیر و برکت را به زندگی این زوج سرازیر کرد، روح الله مشغول کار جدیدی در حوزه تخصصی خودش شد و علاوه بر حقوق طلبگی، درامدی دیگر اضافه شد و آنها توانستند، آن زیرزمین کوچک و نمور را ترک کنند و خانه ای بزرگ و دلباز اجاره کنند، زمزمه هایی بود تا موتوری که روح الله با پس انداز طلبگی گرفته بود تبدیل به پرایدی سفید رنگ شود، همه چیز خوب بود تا اینکه روزی فتانه و محمود برای سر زدن به خانهٔ انها در قم آمدند..
ادامه دارد
📝به قلم:ط_حسینی
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اخر الزمان مردم برای حفظ دینشون نیاز به پول دارن
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c