eitaa logo
🌹 منتظران ظهور🌹
2.8هزار دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
8.9هزار ویدیو
295 فایل
🌷بسم ربِّ بقیة الله الاعظم (عج)🌷 سلام بر تو ای امید ما برای زنده کردن حکومت الهی مرا هزار امید است و هر هزار تویی وَ یُحیِ الاَرض مِن بَعدِ مَوتِها مدیر: @Montazer_zohorr تا امر فرج شود میسّر بفرست بهر فرج و ظهور مهدی صلوات🌱🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👆 کسی خبر داره این مفلوک صهیونیستی الان کجاست ⁉️ 💠 این صهیونیست پلاکاردی در دست داره که روی اون نوشته "فتح خیبر، آخرین شانس شما بود." ⬅️ اتفاقا خیبر اولین شانس ما بود، آخرین شانس ما آرماگدون هست تا در آن روز شما گوساله پرستهای سامری را به دریا بریزیم . 🕋ظهورنزدیک است. 👌 بنازم به ضربت بازوی امیرالمومنین (ع) که هنوز بعد از 1400سال درد داره! 👤✍استاداحسان عبادی 🔰انقلابی باید قوی شود🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃 امام علی (ع) میفرمایند: إيّاكَ أن يَنزِلَ بِكَ المَوتُ وأنتَ آبِقٌ مِن رَبِّكَ في طَلَبِ الدُّنيا . مبادا مرگ ، در حالى به سراغت بيايد كه تو از پروردگار خويش گريخته اى و در طلب دنيايى! بحار الأنوار ،ج 33،ص 509، ح 707 https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان واقعی«تجسم شیطان» 🎬: عصر بود و نزدیک غروب، شراره خسته از روزی که دقایقش به کندی میگذشت خود را به دیوار چهارم رساند، او متوجه شده بود که امشب نمی تواند از اینجا خارج شود، چرا که انگار فقط روزها از جاده خاکی کنار خرابه تک و توک وسیله ای رد میشد و شبها هیچ خبری نبود و با توجه به وضعیت ماشین و نیاز به کمک دیگران، خارج شدن از گودال در شب برایش محال بود. شراره تکه چوبی به دست گرفته بود و از روی صفحه موبایل طرحی را که جلوی چشمش بود و مانند دایره هایی متقاطع و متقارن بود می کشید و سپس حروف عِبری را داخلش نوشت با احتیاط چند سنگ را روی محور دایره ها گذاشت به طوریکه طرح پیش رو بهم نخورد و خارها و هیزم های خشکی را که جمع کرده بود داخل سه پایه ای که با سنگ درست کرده بود گذاشت. سرش را که بالا گرفت متوجه خورشید به خون نشسته شد،لبخندی زد و با فندک داخل جیب مانتویش، هیزم ها را روشن کرد. خارها گُر گرفتند و شعله به هوا بلند شد،شراره مثل دیروز به طرف آخرین کلاغ که انگار نفس های آخرش را میکشید رفت، کلاغ را برداشت و روی همان تله خاکی ایستاد، چشمانش را به شفق پیش رو دوخت و با یک حرکت و سنگدلانه کله کلاغ بیچاره را کند،خون دوباره فواره داد و شراره باز با خون کلاغ دست و صورتش را سرخ سرخ کرد و سپس به طرف آتش رفت، کلاغ را روی آتش گذاشت و انگار آتش جانی دوباره گرفت. دود به هوا بلند شد، شراره دور اتش می چرخید و وردهایی را که می بایست بخواند با صدای بلند می خواند. بعد از ساعتی تلاش شراره نگاهی به آتش پیش رو که از آن خاکستری بر جا مانده بود انداخت، بوی گوشت کباب شده مشامش را نوازش میداد، اما خوب میدانست که این بو، بوی کلاغ سوخته است و نباید هوس خوردن کلاغ را بکند. شراره اطراف را نگاه کرد و موکل قدرتمندی را که قرار بود به خدمت بگیرد با فریاد صدا کرد، اما بازهم خبری نشد. شراره با عصبانیت شوتی به بساط روبه رویش زد و همانطور که فریاد میزد به زمین و زمان ناسزا میگفت، انگار اختیار حرکاتش به دست خودش نبود، به طرف باقی مانده کلاغ رفت هماتطور که آن را در مشتش میگرفت به سمت حصیر رفت، روی حصیر نشست و مثل کودکی لجباز به تاریکی خیره شد و قسمتی از گوشت برشته شده کلاغ را به دندان کشید. طعم تلخی همانند زهر و بوی تعفنی در دهانش پیچید، شراره کلاغ را به طرفی پرت کرد و لقمه داخل دهانش را بیرون انداخت و خودش را روی حصیر انداخت و روی پهلوی چپ دراز کشید و چشمانش را بست. خیلی خسته بود، می خواست بخوابد، برایش مهم نبود که بادی سرد می وزد و بدون پتو لرز در تنش می پیچید، او می خواست بخوابد، چشمانش را بست که ناگهان با حس گرمی شدید چشمهایش را باز کرد، به تاریکی جلویش خیره شد، درست میدید دو دست بزرگ پشمالو او را از پشت محکم در آغوش گرفته بود. شراره با ترس دستی به بازوی پشمالو کشید و همانطور که زبانش به لکنت افتاده بود گفت: وا...وا...واقعیه.. در همین حین هُرمی بد بو به پشت گوشش خورد و گفت: مرا صدا زدی، من هم آمدم و سپس با یک حرکت شراره را به سمت خود چرخانید. شراره که هنوز ترس آن دستها و این صدای بم و کلفت در وجودش بود با دیدن صورت سیاه و پشمالو و دو شاخ کوتاه آبی رنگ و چشمان به خون نشسته ای که به او خیره شده بود، قلبش بیش از پیش به تپش افتاد. موکل که حالت شراره را دید، قهقه ای بلند زد و گفت: امر کردی من آمدم، حالا من باید امر کنم و تو انجام دهی و چه لذت بخش است این زمان و مشغول... جسم شراره در آغوش آن موکل عظیم الجثه مانند همان کلاغی بود که شراره در دستانش می گرفت و حالا میفهمید که ان کلاغهای بیچاره چه ترسی خورده اند. بعد از ساعتی که بین شراره و موکل رابطه ای برقرار شد، موکل تمام شروطش را گذاشت و شراره فقط با نگاه خیره اش پذیرفت، او می خواست زودتر این دیدار دردناک پایان یابد. موکل از جا بلند شد، شراره را که مثل مجسمه ای سنگی بود و هیچ حرفی نمیزد و انگار مسخ شده بود در دست گرفت، شراره در یک چشم بهم زدن خود را داخل ماشین دید و موکل به راحتی اب خوردن ماشین هاچ بک را از گودال دراورد و داخل جاده گذاشت. ادامه دارد 📝به قلم:ط_حسینی براساس واقعیت https://eitaa.com/montazeraan_zohorr 🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
526_20257258096256.mp3
24.39M
🔈 🔰 فصل ششم؛ جعبه مال، کعبه آمال |جلسه: نهم ◾٨ صفر، ١۴٠٢ * قوام زندگی بشریت به مال بند است * مشکل جامعه‌ی فقیر چیست؟ * گرفتاری‌های اقتصادی فقط به رانت و فساد مالی نیست * در قرآن هر کجا لغت نماز است، زکات دادن هم است * اگر همه زکات می‌دادند، یک فقیر هم پیدا نمی‌شد! * گناه پولدار‌ها چیست؟ * بی‌دینی در طبقه پولدار بیشتر است یا در افراد کم برخوردار؟ * پول، عامل جدی در طغیان است * پولداری که مالی را یک جا جمع کرده باشد، به خدا و رسول و فقیه جامعه خیانت کرده است * مسلمانی ما مدیون صرف مال حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها برای اسلام است * روضه حضرت قاسم ابن حسن علیه‌السلام https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃 خدایا،شرمنده ام از زیادی گناهانی که انجام داده ام ،شرمنده ام. خدایا از قدر نشناسی خودم ، ازاین که هر روز باعث ناراحتی تو می شوم شرمسارم. خدایا چه بگویم ازکدامین گناهم نزد تو طلب عفوکنم.خدایا به کدامین گناه اشک شرم از دیده جاری سازم. هروقت که خواستم زبان به حمد وثنایت بگشایم.اشک در دیدگانم جمع شدوبغض شرم وپشیمانی ازگناهان دیگرمجال سخن گفتنم نداد. خدایا ،مرا ازاین منجلابی که درآن گرفتارشده ام نجاتم ده.به این پرنده ی اسیر پر وبالی ده تا خودش را ازاین قفس رهایی بخشد وطعم آزادی ورهایی را تجربه کند . https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 تقویم شیعه شمسی: یکشنبه ۱۶ مهر۱۴۰۲ هجری شمسی میلادیSunday 08 october 2023 قمری: الأحد ۲۲ ربیع الاول ۱۴۴۵ هجری قمری 🌹 امروز متعلق است به: 🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام 🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها) 📿 اذکار روز: 👈صد مرتبه یا ذَالجَلالِ و الاِکرام تا به فتح و نصرت برسی 🙏بارالها در فرج حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف تعجیل فرما و گره از مشکلات همه مردم باز کن ✅تقویم روز: 👈غزوه بنی النضیر 🌍روز جهانی کودک 🗓 روز شمار تاریخ: 💐⏳۱۲ روز تا سالروز ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام 💐⏳۱۶ روز مانده تا سالروز ولادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام ⬛️⏳۱۸ روز تا سالروز وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها(۲۰۱ه ق) 💐⏳۱۸ روز تا سالروز تولد حضرت امام حسن عسکری علیه السلام(۲۳۲ه ق) 💐⏳۴۲ روز مانده تا سالروز ولادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها و روز پرستار https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا