❣ #تدبر_در_قرآن
📢 بخیلان متکبر از دایره عشق و محبت خدا اخراج میشوند؛ همانها که برای فرار از انفاق و کمک به مساکین، نعمت های خدا را پنهان میکنند و اطلاعات اموالشان را سری نگه میدارند! همانها که علاوه بر بخل خودشان، از انفاق و خیرات دیگران نیز منع می کنند.
🌴 سوره نساء 🌴
🕋 إِنَّ اللَّـهَ لَا يُحِبُّ مَن كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا «36»
🕋 الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَيَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَيَكْتُمُونَ مَا آتَاهُمُ اللَّـهُ مِن فَضْلِهِ وَ أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ عَذاباً مُهِيناً «37»
⚡️ترجمه:
همانا خداوند، هر كه را متكبّر و فخرفروش باشد، دوست نمىدارد.
همان گروه که بخل میورزند و مردم را به بخل وادار میکنند و آنچه را که خدا از فضل خود به آنها بخشیده (از آیات و احکام آسمانی) کتمان میکنند. و ما برای کافران عذابی خوارکننده مهیّا داشتهایم.
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐 #درس_اخـــلاق
🎬 کلیپ #استاد_رحیم_پور
«چرا معاندین اصرار دارند بگن حجاب اجباری؟»
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
920818-Panahian-H-HaghShenas-DinVaZibayee-05-48k.mp3
12.26M
🌸دین و زیباییهای آن🌸
جلسه پنجم
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
AUD-20211026-WA0019.mp3
3.03M
✍توضیحات کامل دستورالعمل صوتی آیت الله سید ابوالحسن مهدوی بصورت کتبی
✅تربت را در ۴۰لیتر آب بریزید و این موارد را هرکدام ۷۰مرتبه به آب بخوانید
1⃣سوره حمد
2⃣آیت الکرسی
3⃣سوره قدر
4⃣سوره کافرون
5⃣سوره توحید
6⃣سوره فلق
7⃣سوره ناس
8⃣اللهم صل علی محمد و آل محمد
9⃣استغفرالله ربی و اتوب الیه
🔟سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر
👌۱-پس از خواندن اذکار درب ظرف آب حتما باید بسته باشد(مجاور هوا و نور و سروصدا نباشد)
👌۳-وقتی آب کم شد، آب به آن اضافه نکنید
👌۴- ته مانده خاک در ظرف آب را استفاده نکنید
✍اگر آب تمام شد و خواستید ادامه دهید دوباره به همین صورت اعمال ودعاها را بخوانید
🟢 مقدار تربت مهم نیست چه مقدار باشد به اندازه یک عدس ویا یک نخود ویا بيشتر مهم تربت باشه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ | #استاد_شجاعی
✘ قابل توجه کسانی که در دفاع از فلسطین موضع مشخصی نگرفتند!
✨﷽✨
🔴مورچه نَر بود یا ماده
✍شیخ احمـد جامی بر بالای منبر گفت: مردم هرچه می خواهید از من سوال کنید. زنی از میان جمعیت فریاد زد ای مـرد ادعا ی بیهـوده نکن ، خداوند رسـوایت خواهـد کرد ، هیچ کس جز علی علیه السلام نمی تواند بگوید که پاسخ تمام سؤالات را میداند
شیخ گفت اگر سؤال داری بپرس. زن سـوال کرد مورچه ای که بر سر راه سلیمان نبی آمد نر بود یا ماده؟ شیخ گفت سؤال دیگر نداشتی!؟ این دیگر چه سؤالی است؟ من که نبودم ببینم نر بوده یا ماده.
زن گفت نیاز نبود که آنجا باشی ، اگر کمی با قـرآن آشنا بودی می دانستی. درسوره نمل آمده است که قالت نمله مشخص می شـود مورچه ماده بوده
مردم هم به جهل شیخ و زیرکی زن خندیدند. شیخ با عصبانیت گفت: ای زن با اجازه شوهـرت در اینجا هستی یا بدون اجازه؟ اگر با اجازه آمـده ای که خدا شوهرت را لعن کند و اگر بی اجازه آمدهای، خدا خودت را لعن کند
زن پرسید: ای شیخ بگو بدانیم آیا آن زن بااجازه پیامبر به جنگ امام زمان خود ، علی علیه السلام رفته بود و یا بدون اجـازه؟ شیخ بیچـاره نتوانست جواب گوید.
📚 الغدیر ، علامه امینی
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⊹
#کودک_لجباز
#پــدر_مـــادر_لجباز!
اگر جزء اون دسته از والدینی هستین که
همیشه بچه هارو مقصر لجبازی میدونین
لطفاً چند لحظه دست نگه دارید 🚦⛔
و حتما این ویدئوی آموزشی رو ببینین 👌
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دکتر_سعید_عزیزی
✅ بین بچه ها دعوا شد، مادرها چکار کنند؟!
♻️انتشارش با شما📲
#دکتر_عزیزی
#دعوای_بچه_ها
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
انسان شناسی 129.mp3
11.06M
#انسان_شناسی ۱۲۹
#آیتالله_مصباح
#استاد_شجاعی
♨️ خطرناکترین و حساسترین لحظهی زندگی هر انسان، دقیقاً لحظهی بعد از خروج او از بدن، و قبل از شروع ماجرای زندگی ابدیاش است!
✦ لحظهای که به ملاقات خصوصی با خدا نائل میشود!
☜ کیفیت این ملاقات نه در گِرو عبادات ماست، و نه اعمال ما...
پس در گِرو چیست؟
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✔️💠شهیدی که بوی بهشت می دهد
از وقتی این شهید را به بیمارستان آوردند بوی خوش او همه فضا را پر کرده و امدادگران مال به دفن او نیستند . مردم برای زیارتش به بیمارستان می آیند
همه اجساد درون این چادر را دفن کردند به جز این شهید 🌹اللهم صل علي محمدوآل محمدوعجل فرجهم🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
💞عشاق الرضا
🔻داستان بسیار زیبای جعفر پلنگ و غذای حضرتی
✍ آقای راست نجات، معاون مهمانسرای حرم مطهر امام رضا علیه السلام، در شب میلاد امام جواد علیه السلام این داستان جالب رو نقل کردن:
🔸زمانی که معاون امداد حرم امام رضا علیه السلام بودم، وظیفه داشتیم، غذاهای باقیمانده مهمانسرا را آخر وقت به مناطق ضعیف و حاشیه شهر مشهد برده و بین فقرا توزیع کنیم. شبی با خادم مسجد آخر بلوار توس، تماس گرفته و به او گفتم: امشب قرار است که فلان مقدار غذای مشخص، به منطقه شما آورده و توزیع کنیم و آماده همکاری با ما باش. نیمه های شب به آن مسجد که رسیدیم ، با جمعیت فراوانی که درب مسجد منتظر بودند مواجه شدیم بطوری که امکان توزیع غذا را بخاطر ازدحام شدید و ترس از تلف شدن تعدادی از مردم، نداشتیم! خادم مسجد را صدا کردیم که چرا اینقدر شلوغ است؟! گفت : حواسم نبود و در بلندگو اعلام کردم : امشب قرار است غذای متبرک از حرم امام رضا علیه السلام بیاورند و اینگونه شلوغ شد و کاری از دستم بر نمی آید
🔸تصمیم به برگشت داشتیم که ناگاه در گوشه ای کنار دیوار، دختر بچه ای کوچک با کفش های پلاستیکی، نظرم را به خود جلب کرد و از وضعیت حال و روزش ترحمی به دلم افتاد و همانجا در دلم، از خود امام رضا علیه السلام خواستم: آقا جان خودت راه حلی ارائه بده که بتونیم غذاها را بدون مشکل تقسیم کنیم و این مردم که با امید و احتیاج به اینجا آمدند، دست خالی برنگردند که ناگهان انگار هزار نفر درونم فریاد زدند : از خادم محله بپرسم لات این محله کیه؟! از خادم مسجد پرسیدم : لات این محله کیه و با تعجب پرسید برای چی؟!!! گفتم کارش دارم. گفت: اسمش جعفر پلنگه، گفتم بگو بیاد و زنگش زد که تا نیم ساعت دیگه میرسم ومنتظرش موندیم. جعفر با ظاهری خالکوبی شده و پیراهن یقه باز و سوار موتور اومد و سلام کرد که فرمایش: گفتم ما از حرم امام رضا علیه السلام اومدیم و غذای متبرک آوردیم و نمیدونیم چطور تقسیم کنیم که مردم اذیت نشن و از شما میخواهیم در این کار کمکمون کنی، جعفر با کمال میل گفت : نوکر خادمهای امام رضا علیه السلام هستم وچشم
🔸به بقیه خدام گفتم ماشین غذا رو تحویل جعفر بدین و بهش کمک کنید تا غذاهارو تقسیم کنه. جعفر مردم را کنار دیوار به صف کرد و به هر خانواده ای بنا به مصلحت و شناختی که خودش به آنها داشت ، غذاها را تقسیم کرد و گفتم چهارتا غذاهم به خودش و خانواده ش بدهید. بعد از اتمام کار ، به من گفت: آقای راست نجات شماره تلفنت را به من میدهید؟ همکاران با اشاره گفتند اینکارو نکن و برات دردسر درست میکنه و....اما با کمال میل به او شماره را دادم و رفتیم. ابتدای هفته بود که با من تماس گرفت که جعفر پلنگ هستم و کاری با شما دارم و به دفتر کاریم در حرم آمد! آنجا به من گفت: من هم خادم زوار امام رضا علیه السلام هستم و بنده با تعجب گفتم:
بله؟! گفت : منم روزهای پنج شنبه میام حرم امام رضا علیه السلام و در صحن ها میچرخم و مهرهای اطراف دیوارها را جمع آوری و سرجاهایشان میذارم و برمیگردم و به همین مقدار خودم را خادم حضرت میدانم و اتفاقا همان روز در راه برگشتم به درب مهمانسرا رسیدم
🔸به امام رضا علیه السلام در دلم گفتم : میشه امروز غذای متبرکی از حرمتون برای خواهر بیمارم ببرم؟! وقتی به خادم درب مهمانسرا گفتم با تندی به من گفت: آقا برو کنار بایست و مزاحم نشو! وقتی نا امید شدم و خواستم به خانه برگردم، پشت سرم، آن خادم به همکارش گفت مواظبش باشید جیب مردم رو نزند!!!. هنگامی که این را شنیدم به او گفتم : خدایا توبه، من جیب بر نیستم و دلم شکست و تا بست نواب گریه میکردم و به امام رضا علیه السلام گفتم دیگه سرکشیکم نمیام و خداحافظ. که ناگهان گوشی م زنگ خورد که خادمهای حرم امام رضا علیه السلام در مسجد محله منتظرت هستند وبا ترس و لرز که من جیب بری نکردم و چه زود گزارش دادند و احضارم کردند پیش شما اومدم
حالا آمده ام بگویم: امام رضا علیه السلام چقدر مهربونه ،یک غذا میخواستم ولی به من یک ماشین غذا داد و بجای یکی،چهارتا غذا برای خانواده ام بردم
•┈••✾🍃🌹🍃🌹🍃✾••┈•
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c