فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گذشته، چراغ راه آینده است
تاریخ پیوسته تکرار میشود
🇮🇷تحلیل سیاسی و جنگ نرم
#منتظران_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
May 11
8.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ایرانیان زمینه ساز ظهور امام زمان (عج)✨
👤حجت الاسلام عالی 💥
#منتظران_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
در بحار به نقل از عیون اخبار الرضا به سند خود از حضرت رضا (علیه السلام) آورده که فرمود: هرکس در مجلسی که امر ما در آن احیا می شود بنشیند، روزی که دل ها می میرد دل او نخواهد مرد(۱۰۰۹).
می گویم: ونظیر این مصاحبت با زائران قبر مولای شهیدمان حضرت ابی عبد الله الحسین (علیه السلام) وبودن با آن ها ونیز ورود به جمع ایشان می باشد.
چهارم: از اموری که از حدیث شریف استفاده می شود این که: نشستن در مجالس ذکر مایه صفای دل می باشد، بدین جهت است که فرشتگان با اهل آن مجالس انس می گیرند وخداوند ما را موفق بدارد ودر دنیا وآخرت از آنان قرار دهد.
تذکر: منظور از حلقه های ذکر، مجالسی است که اهل ایمان در آن ها جمع می شوند تا قرآن بخوانند، یا برای مولی صاحب الزمان (علیه السلام) دعا کنند، یا نامهای خدای تعالی وصفات او را یاد نمایند، یا از پیغمبر وامامان (علیهم السلام) یاد می آورند - که در خبر آمده: ذکر آن ها ذکر الله است - ویا مصائب آنان، یا سایر شؤونی که متعلق به ایشان است، بازگو شود.
و نیز از جمله مجالس ذکر: سایر مجالس دعا، ومجلس مذاکره ومباحثه علم شرعی ودرس گرفتن آن می باشد، البته به طور خالصانه ودور از هر گونه ریا وشهرت طلبی باز می مانیم، لذا به همین مقدار اکتفا می کنیم.
۶۱ - مباهات خداوند متعال:
خداوند متعال به این عمل ارزنده (دعا برای حضرت بقیة الله (عجّل الله فرجه)) به فرشتگان مباهات می کند.
۶۲ - استغفار فرشتگان:
و دلیل بر این دو مکرمت روایتی است که در مجلد اول بحار مسندا از حضرت ابی عبد الله صادق (علیه السلام) آمده که به داوود بن سرحان فرمود: ای داوود! سلام مرا به دوستان وپیروانم برسان ونماینده که سومی آنان فرشته خواهد بود که برای آن دو طلب مغفرت کند، وهیچ گاه دو نفری بر یاد ما جمع نشوند مگر این که: خدای تعالی به جهت (اجتماع) آنان به فرشتگان مباهات می نماید. پس هرگاه اجتماع کردید به یادآوری وگفت وشنود امر ما بپردازید، که در جمع شدن ومذاکره شما احیای امر ما است وبهترین مردم بعد از ما کسی است که امر ما را مذاکره کند وبه یاد ما دعوت نماید(۱۰۱۰).
می گویم: وجه دلالت این که پرداختن به دعا برای مولایمان صاحب الزمان (علیه السلام) از بارزترین مصادیق ذکر وارزنده افراد است، خداوند ما وسایر مؤمنین را به آن توفیق دهد"
۶۳ - بهترین مردم بعد از امامان (علیهم السلام):
از اموری که از حدیث سابق استفاده می شود این که: دعا کننده برای این موضوع ارزنده در عداد بهترین مردم قرار خواهد گرفت، زیرا که از کسانی خواهد بود که امر امامان (علیهم السلام) را مذاکره می کند. چون منظور از مذاکره امر ایشان، یادآوری آنان وذکر آنچه متعلق به ایشان ودعوتشان می باشد، به جهت جاوید ماندن نام وآثار آن ها که بدون تردید بقای دین جز به این امر نیست، واز این معنی به دست می آید که این عمل از سایر اعمال مستحبی بهتر است، مخصوصا در زمان غیبت.
و ناگفته نماند که: از بارزترین وبهترین انواع ذکر امامان (علیهم السلام)، یادآوری صفات وویژگی های مولای غایب ما (علیه السلام) وبیان علائم وآثار آن حضرت است که مایه بینش اهل نظر می باشد.
و بدان که این سه مکرمتی که ذکر گردید، در صورتی برای مؤمن حاصل می شود که در مجمع مؤمنین باشد که در اجتماع وگردهم آیی آنان خصوصیاتی است که جز به آن حاصل نمی گردد. از جمله آن خصوصیات احیاء امر واعلاء کلمه امامان بر حق (علیه السلام) ونشر حقایق ومعارف ایشان همبستگی مؤمنین در جهت یاری آنان، ودعا برای تعجیل فرج آنان (علیه السلام) می باشد.
۶۴ - اطاعت اولی الامر:
این دعا اطاعت اولی الامر است، وآن بهترین چیزی است که بندگان به وسیله آن به درگاه خداوند تقرب جویند. خدای (عزّ وجلّ) می فرماید: ﴿یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله واطیعوا الله واطیعوا الرسول واولی الامر منکم﴾ (سوره نساء: ۵۹)؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، اطاعت کنید خدا را اطاعت کنید خدا را واطاعت کنید پیغمبر واولی الامر از خودتان را.
در این جا چند مطلب مورد بررسی قرار می گیرد:
اول: منظور از اولی الامر در آیه مبارکه، ائمه اطهار (علیهم السلام) می باشد.
دوم: وجوب اطاعت اولی الامر.
سوم: این که این امر بهترین چیزی است که بندگان به سوی خداوند (عزّ وجلّ) بدان تقرب جویند.
چهارم: این که دعا برای تعجیل فرج مولایمان صاحب الزمان (علیه السلام) از مصادیق اطاعت آنان است.
مطلب اول - اولی الامر ائمه اطهار (علیهم السلام) هستند: اخباری بسیاری از طریق خاصه وعامه بر این معنی دلالت دارد که در کتاب های: کافی، غیبت نعمانی، کمال الدین، غایة المرام، تفسیر البرهان، بحار، مناقب وغیر این ها آمده است. ما در این جا به ذکر بعضی از آن ها به نقل از تفسیر البرهان وبه حذف سند اکتفا می کنیم: