eitaa logo
🌹 منتظران ظهور 🌹
2.8هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
9.7هزار ویدیو
301 فایل
🌷بسم ربِّ بقیة الله الاعظم (عج)🌷 سلام بر تو ای امید ما برای زنده کردن حکومت الهی مرا هزار امید است و هر هزار تویی کپی متن با ذکر صلوات و دعای فرج ، حلال است🙏🏻 ادمین: @Montazer_zohorr تبادل و تبلیغ: https://eitaa.com/joinchat/1139737620C24568efe71
مشاهده در ایتا
دانلود
دوم: این که چون این سؤال وجواب در زمان غیبت اول (غیبت صغری) انجام شده، ودر آن زمان برای بسیاری از اهل ایمان دیدن ولقای آن حضرت (علیه السلام) اتفاق افتاده، از سفرای آن حضرت وغیر آن ها، چنان که در اخبار ظاهر می شود، ودر روایات چیزی که بر نفی مشاهده به طور مطلق در زمان غیبت صغری باشد ندیده ایم. سوم: اینکه احتمال می رود در آن وقت به خصوص، مانعی بوده به خاطر ملاحظه آن شخص که صلاح نبوده کسی به دیدار آن حضرت مشرف شود، ونظیر این معنی در منع وکلا از یاد کردن آن حضرت در روایت آمده، چنان که در اصول کافی از حسین بن الحسن علوی است که گفت: یکی از ندیمان روز حسنی ومرد دیگری که همراه او بود به وی گفت: اینک او (یعنی امام عصر) (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اموال مردم را از (باب حقوق) جمع می کند وبرای او وکلایی هست -و وکلای آن حضرت را در نواحی مختلف نام برد- واین را به عبیدالله بن سلیمان وزیر گزارش دادند، پس وزیر همت گماشت که وکلا را بگیرد، سلطان گفت: جستجو کنید ببینید این مرد (یعنی حضرت (علیه السلام)) در کجاست که این جریان بزرگی است. عبید الله بن سلیمان گفت: همه وکلا را دستگیر می کنیم، سلطان گفت: نه، بلکه با اشخاص ناشناسی برای جاسوسی نزد آنان پول هایی بفرستید، پس هر کدام از آنان چیزی گرفت دستگیر شود. راوی گوید: پس (از سویی حضرت قائم (علیه السلام)) نامه آمد که به تمامی وکلا دستور دهند از کسی چیزی نگیرند واز پذیرفتن آن خودداری کنند وجریان (حضرت صاحب الامر (علیه السلام)) را تجاهل نمایند، پس شخص ناشناسی برای جاسوسی نزد محمد بن احمد رفت وبا او خلوت کرد وگفت: پولی نزدم هست که می خواهم آن را برسانم، محمد به او گفت: اشتباه کرده ای، من از این مطلب چیزی نمی دانم، پس هر چه ملاطفت کرد محمد تجاهل نمود، وجاسوس ها را همه جا پراکندند وهمه وکلا از پذیرفتن چیزی امتناع ورزیدند، به جهت آن دستوری که از پیش به ایشان رسیده بود.(۷۸۱) چهارم: اینکه برای هیچ کس ممکن نیست به دیدن آن جناب مشرف شود مگر به اجازه حضرتش، وشاید منع کردن ابو جعفر از جهت اجازه ندادن امام (علیه السلام) به او برای تشرف یافتن آن شخص بوده، یا به خاطر این که این سر را تحمل نداشته وتوان رازداری در او نبوده وخبر را منتشر می ساخته، ویا به سبب های دیگر. مؤید این وجه است آنچه در اصول کافی از علی بن محمد از ابو عبد الله صالحی آمده که گفت: پس از وفات حضرت ابو محمد امام عسکری (علیه السلام) اصحاب ما از من خواستند که درباره اسم وجای امام (علیه السلام) بپرسم، پس جواب صدرو یافت که: اگر آن ها را بر اسم دلالت کنی آن را شایع می سازند وچنانچه جای را بشناسند آن را نشان خواهند داد(۷۸۲) پنجم: شاید آن شخص می خواسته با آن حضرت (علیه السلام) مصاحبت کند وملازم خدمت آن جناب شود به گونه اصحاب سایر ائمه (علیه السلام)، واین در هر دو غیبت ممنوع بوده است. وشیخ ابو جعفر این جهت را از او فهمیده بود، لذا گفت: ودر خواست مکن که با او همراه شوی. و مؤید این وجه است آنچه کلینی (رحمه الله) در خبر صحیحی از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده که فرمود: قائم (علیه السلام) را دو غیبت است، یکی کوتاه ودیگری طولانی، در غیبت اول کسی جایش را نمی داند مگر خواص شیعیانش، ودر دیگری جایش را نداند مگر خواص خدمتگزارانش.(۷۸۳) در امر گذشته نیز مؤید این وجه گذشت. وجه دوم: این که نگاه کردن به چهره نورانی اش عبادت است وتوفیق خواستن برای عبادت نیز عبادت است، بنابر این در خواست توفیق برای دیدن روی آن حضرت عبادت می باشد، وهر یک از دو مقدمه این مطلب آن قدر واضح است که نیازی به دلیل وبرهان ندارد، بلکه شاهد بر مقدمه اول روایتی است که در مجالس شیخ صدوق از مولایمان حضرت رضا (علیه السلام) آمده که فرمودند: نگاه کردن به ذریه پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) عبادت است امام باشد یا غیر امام(۷۸۴) و شاهد بر مقدمه دوم دعاهایی است که از امامان ((علیهم السلام) رسیده وتوفیق عبادت از خدا خواستن را دستور فرموده اند. وجه سوم: فرموده امام (علیه السلام) در دعای عهد وغیر آن که: اللهم ارنی الطلعة الرشیدة والعزة الحمیدة واکحل ناظری بنظرة منی الیه...؛ که اطلاق آن عمومیت دارد وشامل زمان غیبت وحضور آن حضرت (علیه السلام) هر دو می شود، چنان که بر کسی که دلش به نور او روشن است پوشیده نیست.🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 ❤️قسمت 9⃣8⃣ 🟢جلددوم المکارم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نعمانی به سند خود آورده، از امام صادق (علیه السلام) از پدرانش (علیهم السلام) که: رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: مثل خاندان من همچون ستارگان آسمان است، هرگاه ستاره ای غروب کند ستاره دیگری طلوع نماید، تا آن هنگام که ستاره ای از ایشان طلوع کند پس چون شما چشم ها به او بدوزید وبا انگشتان به وی اشاره کنید فرشته مرگ او را فرا رسد و(به سرای دیگرش) ببرد، سپس دورانی از روزگارتان را بر این حال خواهید ماند وفرزندان عبدالمطلب یکسان بمانند، وندانی که کدام از کدام است، در آن هنگام ستاره تان آشکار شود، پس خدای را حمد گویید واو را بپذیرید.(۷۴۹) و به یاری خداوند وبه برکت اولیای او از این روایات صحیح معتبر معلوم شد که برای هیچ کس جایز نیست کسی که در زمان غیبت کبری مدعی نیابت خاصه شود را تصدیق نماید. و نیز شاهد بر آن است آنچه شیخ اجل کلینی (رحمه الله) به سند صحیحی از امام صادق (علیه السلام) آورده که فرمود: برای قائم (علیه السلام) دو غیبت هست، یکی کوتاه مدت، ودیگری دراز مدت، در غیبت اول جای او را نمی داند مگر خواص شیعیانش، ودر غیبت دوم جز خواص وموالی او کسی جایش را نشناسد.(۷۵۰) مؤلف وافی پس از نقل این حدیث گوید: گویا منظور حضرت از خواص موالی کسانی هستند که خدمتگزار آن جنابند، زیرا که سایر شیعیان راهی به سوی آن جناب ندارند، اما در غیبت اول، آن حضرت سفیرایی داشته که توقیعات را برای شیعیانش می آورده اند، واولین سفیر، ابو عمر وعثمان بن عمری (رحمه الله) بوده، وچون عثمان بن سعید وفات یافت، به پسرش ابو جعفر محمد بن عثمان وصیت کرد، وابو جعفر به ابوالقاسم حسین بن روح وصایت داد، وابوالقاسم به ابوالحسن علی بن محمد سمری -رضوان الله علیه- وصیت سپرد، وچون فوت سمری نزدیک شد از او خواستند وصیت دهد، وی گفت: خداوند را امری است که خود آن را به آخر خواهد رساند، پس غیبت کبری همین است که پس از فوت سمری واقع گشته است. و نیز بر این مقصود دلالت دارد آنچه صدوق به سند خود از عمر بن عبدالعزیز روایت آورده از حضرت ابی عبد الله امام صادق (علیه السلام) که فرمود: هرگاه صبح وشام کردی در حالی که امام را نبینی که به او اقتدا نمایی پس هر که را دوست می داشتی دوست بدار، وبر بغض کسی که پیش تر دشمن می داشتی باقی باش تا این که خدای (عزَّ وجلَّ) او را آشکار سازد.(۷۵۱) و کلینی (رحمه الله) در اصول کافی به سند خود از منصور از کسی که او را یاد کرده از حضرت ابی عبد الله امام صادق (علیه السلام) آورده که راوی گوید: از آن حضرت پرسیدم: هرگاه صبح وشام کردم در حالی که امامی نبینم که به او اقتدا نمایم چکار کنم؟ فرمود: هر کس را که پیش تر دوست می داشته ای دوست بدار وهر کس را که قبلاً دشمن می داشتی دشمن بدار تا این که خدای (عزَّ وجلَّ) او (امام (علیه السلام)) را آشکار فرماید.(۷۵۲) و نعمانی به سند خود از محمد بن منصور صیقل از پدرش منصور آورده که گفت: حضرت ابا عبد الله امام صادق (علیه السلام) فرمود: هرگاه روزی صبح وشام کردی در حالی که امامی از آل محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) را نبینی پس هر که را پیش تر دوست می داشتی دوست بدار وبا هر کس دشمنی داشته ای دشمن باش واز هر کس پیروی داشته ای پیروی کن، وهر صبح وشام منتظر فرج باش.(۷۵۳) می گویم: این روایات به ما امر می کنند که در زمان غیبت از کسی که ادعای امامت یا بابیت ونیابت خاصه را داشته باشد پیروی نکنیم، تا این که خدای تعالی ولی منتظرش (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را ظاهر گرداند، زیرا که فرمایش امام (علیه السلام): پس هر که را پیشتر دوست می داشتی دوست بدار... کنایه است از وجوب ترک محبت وپیروی کسی که برای خود مرتبه خاصی از امامت یا نیابت خاصه را در زمان غیبت تامه ادعا کند، یعنی اگر کسی برای خودش مقام خاصی ادعا کند از او پیروی مکن ودعوتش را برای هیچ کاری مپذیر، واین است معنی تکذیب ادعای او، چنان که بر اهل فهم که با شیوه های سخن آشنا هستند پوشیده نیست.
و از احادیثی که در آنها بر قطع شدن سفارت در غیبت تامه دلالت واشاره ای هست، روایتی است که نعمانی (رحمه الله) به سند خود از مفضل بن عمر جعفی از حضرت ابی عبد الله امام صادق (علیه السلام) آورده که فرمود: صاحب این امر را دو غیبت خواهد بود، یکی از آن دو آن قدر طول می کشد تا بعضی از مردم گویند: مرده، وبعضی گویند: کشته شده، وبعضی گویند: مفقود شده، پس بر امر او از اصحابش باقی نماند مگر تعداد اندکی، وبر جایگاهش اطلاع نیابد -از دوست وغیر دوست - مگر آن خدمتگزاری که کارش را بر عهده دارد.(۷۵۴) نعمانی (رحمه الله) گوید: واگر درباره غیبت جز این حدیث روایت نمی شد، همین برای کسی که در آن تأمل کند کافی بود. تتمه ای پر سود: دانستی که این چهار شخصیت یاد شده -رضی الله تعالی عنهم- به طور خاص از حضرت صاحب (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در زمان غیبت نخستین نایب بوده اند، وشیعیان در امور خود به ایشان رجوع می نمودند، چون نزد آن ها نیابت ووکالت ایشان از آن حضرت ثابت شده بود، واین به نص امام (علیه السلام) برایشان ثبوت یافت، چنان که در مورد عثمان بن سعید(۷۵۵) وپسرش محمد که توسط امام هادی وامام عسکری (علیهما السلام) انجام شد، ودر مورد ابوالقاسم حسین بن روح توسط محمد بن عثمان به امر امام (علیه السلام) انجام گشت، وحسین بن روح در مورد ابوالحسن علی بن محمد سمری به امر امام (علیه السلام) وصایت داد، واز این نواب (رحمه الله) معجزات بسیاری ظاهر شد، وآن معجزات در کتب غیبت ذکر گردیده است.(۷۵۶) و سید بن طاووس در کتاب مجمع الرجال خود از او حکایت نموده است، وسید بن طاووس در کتاب ربیع الشیعة تصریح کرده که معجزاتی از آنان ظاهر شده چنان که مولی عنایت الله در کتاب مجمع الرجال خود از او حکایت نموده است، وهمین طور دیگر علمای ما (رحمه الله) وبدون تردید وکالت ونیابت خاصه جز با یکی از سه طریق ثابت نمی شود: یعنی؛ نص امام، یا نایب خاص او، یا آشکار شدن معجزه بر دست کسی که نیابت خاصه را ادعا می کند، وهرگاه چنین نبود بسیاری از دنیا پرستان آن مقام را ادعا می کردند، همچنان که برای عده ای این اتفاق افتاد که دروغگویی شان ثابت گشت وتوقیع از سوی امام (علیه السلام) مبنی بر لعنت وبیزاری از آنان صدور یافت، مانند: نصیری ونمیری ودیگران که اسم هایشان در کتب غیبت یاد آمده است، هر که مایل است به آن کتاب ها مراجعه کند. و اما در غیبت کبری باب وکالت ونیابت خاصه بسته شد، ولی با نصوص پیغمبر واماما ن(علیهم السلام)، واجماع وسیره متصله قطعیه، نیابت عامه برای علمای عامل وفقهای ره یافته، حامیان دین، وراویان احادیث ائمه طاهرین ((علیهم السلام) ۹ ثابت گردیده است، پس بر عموم مؤمنین واجب است در آنچه از امر دینشان نیاز دارند به آنان مراجعه نمایند. و اما روایاتی که درباره آنان وارد شده در کتب فقه وحدیث مذکور است، مانند فرموده پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) که سه بار گفت: بار خدایا خلفای مرا بیامرز گفته شد: یا رسول الله خلفای تو کیانند؟ فرمود: آنان که پس از من می آیند وحدیث وسنت مرا روایت کنند. و در توقیع شریف آمده:...و اما حوادثی که واقع می شود پس در آن ها به راویان حدیثمان مراجعه کنید که آنان حجت من بر شمایند ومن حجت خداوند بر ایشان(۷۵۷). واحادیث دیگری که در جاهای خود آمده وضبط شده اند. دو نکته: در اینجا شایسته است دو نکته تذکر داده شود: اول: اینکه عده ای از علمای ما بر آنند که ولایت عامه برای فقها در زمان غیبت ثابت است، یعنی تمام مناصب وتصرفاتی که برای امام (علیه السلام) هست برای آنان نیز می باشد -مگر آنچه با دلیل خارج شده است- که به نظر ایشان نیابت عامه ثابت است مگر آنچه با دلایل استثنا شده است. وعده ای دیگر آن را نفی کرده، وگفته اند: در مواردی که دلیل خاصی بر آن دلالت کند نیابت برای فقها ثابت است، مانند:
تتمه ای پر سود: همان طور که مستحب است نایل شدن به دیدن آن حضرت در زمان ظهورش را طلب نماید، هم چنین مستحب است لقای آن جناب در خواب یا بیداری در زمان غیبتش را مسئلت نماید، ودلیل بر این از چند وجه است: وجه اول: تمام آنچه بر استحباب دعا کردن برای هر کار مشروعی دلالت دارد، مانند فرموده خدای تعالی: وقال ربکم ادعونی استجب لکم(۷۶۳)؛ وپروردگار شما فرمود مرا (با خلوص دل) بخوانید شما را اجابت کنم. وفرموده خدای تعالی: واسئلوا الله من فضله(۷۶۴)؛ وهر چه خواهید از فضل خدا مسئلت نمایید. واذا سئلک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوة الداع اذا دعان(۷۶۵)؛ وچون بندگان من (دور ونزدیکی) من از تو بپرسند پس (بدانند که) من نزدیکم دعای هر که مرا بخواند را اجابت نمایم. و روایات در این باره متواتر است، از جمله: ۱- از امام صادق (علیه السلام) است که فرمود: دعا همان عبادت است.(۷۶۶) که خدای (عزَّ وجلَّ) فرموده: ان الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین(۷۶۷)؛ همانا آنان که از عبادت من تکبر ورزند سر افکنده به جهنم خواهند افتاد. ۲- واز آن حضرت (علیه السلام) است که فرمود: دعا مخزن عبادت است همچنانکه ابر مخزن باران است.(۷۶۸)🍃🌹🍃🌹❤️🌹🌷 🎍قسمت 8⃣8⃣ 🟪جلددوم المکارم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐📚💐ثانیه های مهدوی🌺🌺🍃🍃 🖋🎙مطالب ناب درمسیربصیرت افزایی https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c