eitaa logo
🌹 منتظران ظهور 🌹
2.8هزار دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
9.5هزار ویدیو
298 فایل
🌷بسم ربِّ بقیة الله الاعظم (عج)🌷 سلام بر تو ای امید ما برای زنده کردن حکومت الهی مرا هزار امید است و هر هزار تویی #اللّهم_عجِّل_لولیِّک_الفرج مدیر: @Montazer_zohorr @Namira_114 تبادل و تبلیغ: https://eitaa.com/joinchat/1139737620C24568efe71
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ امام صادق عليه السلام : مؤمن هرگاه خشمگين شود، خشمش او را از جاده حق بيرون نمى برد و هرگاه [از كسى] خشنود شود، خشنوديش او را به باطل نمى كشاند و كسى است كه چون قدرت پيدا كند، بيشتر از آنچه حق اوست بر نمى دارد. 📚بحار الأنوار : 78/209/85 🌸 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» 🌼حدیث روز (7) امیرالمؤمنین علیه‌السلام: مَا أَحْسَنَ تَوَاضُعَ الْأَغْنِیَاءِ لِلْفُقَرَاءِ، طَلَباً لِمَا عِنْدَ اللَّهِ؛ وَ أَحْسَنُ مِنْهُ تِیهُ الْفُقَرَاءِ عَلَی الْأَغْنِیَاءِ، اتِّکَالًا عَلَی اللَّه. چـه زیباسـت تواضع و فروتنی ثروتمندان در برابر فقرا برای رسیدن به پاداش های الهی، و از آن بهتر بی‌اعتنایی و بزرگ‌منشی مستمندان است در برابر اغنیا برای توکل بر خدا. 📚نهج‌البلاغه، حکمت ۴۰۶ 🔸🔸🔸 🔸🔸 🌏مجتمع اهل البیت علیهم السلام 🌸 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📗📗 کتاب "شکوه نهج البلاغه" ترجمه فارسی کتاب روائع نهج‌البلاغه اثر جرج جرداق است. جرج جرداق نویسنده، اسلام پژوه و شاعر مشهور مسیحی لبنان است که به نوشته‌هایش درباره امام علی علیه السلام شهرت دارد. شمار کسانی که در کتاب شریف نهج البلاغه تأمل کرده اند کم نیست، ولی کتاب حاضر به قلم جرج جرداق مسیحی، تلاش دارد مقام انسانی و عدالت‌خواه مولا علی علیه السلام را به دور از وقایع و اختلافات تاریخی تبیین کند. کتاب روائع نهج‌البلاغه (شکوه نهج‌البلاغه) شامل دو بخش عمده است: نخست مقدمه زیبا و دیده‌گشای جرج جرداق درباره مقام ادبی و امتیازهای فکری امام علی علیه‌السلام آمده و سپس گزیده‌ای از خطبه‌ها و نامه‌های امام علی علیه‌السلام در نهج‌البلاغه درج گردیده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕اگر کار بزرگ و مهمی داری و استرس داری ومیخوای با قلبی مطمئن اون کارو شروع کنی ... اگر میخوای کار خوب شروع شدت وسط کار رها نشه ...👆 🌸 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حالا مثلا چی میشه اگه کاری به ازدواج جوونا نداشته باشیم؟🤔 باورش سخته ... خودتون ببینید 🧐 🌸 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📳 روزهای روشن، برای کی؟ شاه یا مردم؟ ❓ می‌دونستید دوتا زمان شاه داریم؟ ☑️زمان شاه واقعی (تصویر پایین) 👇 زمان شاه در شبکه‌‌های سلطنت طلب مثل شبکه منوتو و...(تصویر بالا) ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄  🌸 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج آقا عالی چقدر قشنگ جلوی حضرت آقا به روحانی گفت تو مشرکی و ثابت کرد.. در انتخابمون دقت کنیم👌 🌸 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃 ملا احمد نراقی صاحب کتاب 《معراج‌السعاده》 در جوانی فرزندی داشت که بسیار دوستش می‌داشت. روزی فرزندش در بستر بیماری و مرگ افتاد و هیچ درمانی بر او اثرساز نشد. ملا احمد را تاب دیدن جان‌دادن فرزند نبود. از خانه خارج شد و در راه درویشی دید که عصایی در دست داشت. ملا گفت: «فرزندم مریض است٬ دعایش کن.» درویش سه بار عصا به زمین کوبید و یک بار حمد و سوره را خواند و گفت: «برو فرزندت خوب شد.» ملا احمد به خانه برگشت، دید کودکش نشسته و غذا می‌خورد. در حیرت ماند. 8 ماه گشت آن درویش را در جایی ندید. بعد از گذشتِ 8 ماه٬ او را دید و گفت: «ای شیخ! نفس قدسی داری، ولی کاش حمد و سوره را درست می‌خواندی.» درویش گفت: «حمد و سوره‌ام را پس بده اگر غلط است.» درویش سه بار عصا بر زمین کوبید و حمد و سوره را خواند و گفت: «برو خانه من حمد و سوره غلط خود را پس گرفتم.» ملا خانه آمد و دید فرزندش از دنیا رفته است. زار گریست و فهمید: خواندن حمد و سوره به ظاهر نیست؛ به معنی و نفس و باوری است که خواننده در آن می‌دمد. 🌸 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 تشرف حاج شيخ محمد كوفی شوشتری 🏷 قسمت دوم (آخر): ... ▫️بـه راه افـتـاديـم، تا آن كه نزديك غروب آفتاب، به خيمه های عده ای از بدوی‌ها رسيديم و به خيمه شيخ و بزرگ آنها وارد شديم. شيخ گفت: 🔸شما از كجا و از چه راهی آمده ايد؟ ▫️گفتيم: 🔹ما از سماوه و نهر عاموره می‌آييم. ▫️از روی تعجب گفت: 🔸سبحان اللّه راه معمول سماوه به نجف اين نيست. با اين شتر و قاطرها چگونه از نهر عبور كرديد، حال آن كه گودی اش بحدی است كه اگر كشتی در آن غرق شود، دكلش هم نمايان نخواهدشد! ▫️بالاخره بعد از این قضيه، شتر، ما را تا مقابل قبر ميثم تمار آورد و در آن جا روی زمين خوابيد. ▫️من نزديك گوشش رفته و آهسته به او گفتم: 🔹بنا بود كه تو مرا به منزلمان برسانی. ▫️تا اين حرف را شنيد، فورا حركت نموده و به راه افتاد تا ما را به خانه رسانيد. بـعدها آن شتر صبح‌ها از منزل بيرون می‌آمد و رو به صحرا نموده و به چرا و علف خوردن مشغول می‌شـد، بـدون آن كـه كسی از او مواظبت و نگهداری كند. غروب هم به جايگاه خود در منزل ما بر می‌گشت. و مدتها بر اين منوال بود. پس از مدتی، روزی بعد از نماز نشسته و مشغول تسبيح بودم، ناگاه شنيدم كه شخصی دو بار و به فارسی صدا می‌زند: 🔸شيخ محمد اگر می‌خواهی حضرت حجت(ع) را ببينی به مسجد سهله برو. ▫️و سه مرتبه به عربی صدا زد: 🔸يا حاج محمد ان كنت تريد تری صاحب الزمان فامض الی السهله. 📃 (اگر می‌خـواهـی حـضـرت حـجـت (ع) را بـبينی به مسجد سهله برو) ▫️برخاستم و به سرعت به سوی مسجد سهله روانه شدم. وقتی نزديك مسجد رسيدم در بسته بود. متحير شدم و پيش خود گفتم: 🔹ايـن نـدا چـه بـود كـه مـرا دعـوت كرد! ▫️همان وقت ديدم مردی از طرف مسجدی كه معروف به مـسـجد زيد است، رو به مسجد سهله می‌آيد. با هم ملاقات كرديم و آمديم تا به در اولی، كه فضای قـبـل از مـسجد است، رسيديم. ايشان در آستانه در ايستاد و بر ديوار طرف چپ تكيه كرد. من هم مقابل او در آستانه در ايستادم و به ديوار دست راست تكيه نموده و به او نگاه می‌كردم. ايشان سر را پايين انداخته، دستها را از عبايش بيرون آورده بود، ديدم خنجری به كمرش بسته است. ترسيدم و به فكر فرو رفتم. دستش را بر در گذاشت و فرمود: 🔸خضير (تصغير كلمه خضر می‌باشد) باز كن. ▫️شخصی جواب داد: 🔹لبيك ▫️و در باز شد. وارد فـضـای اول شـد و مـن هم به دنبال او داخل شدم. ايشان با رفيقش ايستاد و من به آنها نگاه می‌كردم. داخل مسجد شدم و متحير بودم كه ايشان حضرت است يا نه؟ چند مرتبه پشت سر خود را نگاه كردم، ديدم همان طور با دوستش ايستاده است. تـا مـقـداری از روز، در آن جا بودم بعد برخاستم كه نزد خانواده ام برگردم، كه شيخ ‌حسن، خادم مسجد را ملاقات كردم ايشان سؤال كرد: 🔸تو ديشب در مسجد بوده ای؟ ▫️گفتم: 🔹نه ▫️گفت: 🔸چه وقت به مسجد آمدی؟ ▫️گفتم: 🔹صبح ▫️گفت: 🔸كی در را باز كرد؟ ▫️گفتم: 🔹چوپانهايی كه در مسجد بودند. ▫️خنديد و رفت. ⬅️ بركات حضرت ولی عصر(علیه السلام)، اثر سید جواد معلم 🏷 علیه اسلام 🌸 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐📚💐ثانیه های مهدوی🌺🌺🍃🍃 🖋🎙مطالب ناب درمسیربصیرت افزایی https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c