eitaa logo
🌹 منتظران ظهور 🌹
2.8هزار دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
9.6هزار ویدیو
299 فایل
🌷بسم ربِّ بقیة الله الاعظم (عج)🌷 سلام بر تو ای امید ما برای زنده کردن حکومت الهی مرا هزار امید است و هر هزار تویی کپی متن با ذکر صلوات و دعای فرج ، حلال است🙏🏻 ادمین: @Montazer_zohorr تبادل و تبلیغ: https://eitaa.com/joinchat/1139737620C24568efe71
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 بیهقی از عبدالحمید بن محمود نقل می کند که نزد ابن عباس بودیم که مردی آمد و گفت: به حج می آمدیم که در محلی به نام صفاح یکی از همراهان ما از دنیا رفت، برایش قبری کندیم، که دفنش کنیم، دیدیم مار سیاهی لحد را پر کرد، قبر دیگری که کندیم باز دیدیم مار آن قبر را پر کرده، قبر سوم کندیم باز مار در آن نمایان شد، جنازه ای را بی دفن گذاشته پیش تو برای چاره جویی آمدیم.  ابن عباس گفت: آن مار عمل اوست، بروید او را در یک طرف قبر بگذارید، اگر تمام زمین را بکنید مار در آن خواهد بود برگشته و او را در یکی از قبرها انداختیم، چون از سفر برگشتیم پیش همسرش رفته و خبر مرگ او را داده و از کارهای شخص مرده سوال کردیم، زن می گفت: او آرد می فروخت، غذای خانواده خود را از خالص آن بر می داشت، سپس به مقداری که بر می داشت کاه و نی خرد کرده قاطی نموده، می فروخت در اسلام خیانت در امانت، نکوهیده و زشت است و در ردیف گناهان کبیره جا گرفته است. پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرموده است: «لیس منا من خان مسلماً فی اهله و ماله» آنکه به ناموس و مال مسلمانی خیانت کند، از ما نیست. @montazeraan_zohorr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حقایقی تلخ از زبان آیت الله ... چرا ما نمیتونیم خودمون رو به خدا نزدیکتر کنیم؟🤔 دلیلش اینه که ما هنوز نتونستیم... انتشارپست‌ثواب‌جاریه درپی دارد @montazeraan_zohorr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ♻️ تذکر رسایی برای عدم اجرای سه قانون مهم تذکر رسایی درباره عدم اجرای قانون همسان‌سازی حقوق بازنشستگان، عدم اجرای قانون و وعده رییس جمهور درباره افزایش حقوق مطابق تورم و عدم اجرای قانون نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس بازگشت آقای ظریف در پست معاونت در حالی که فرزندش تابعیت آمریکا را دارد، برخلاف قانون است. ادعا شده که با توافق رئیس مجلس و رئیس قوه قضاییه ظریف برگشته! آقای قالیباف و محسنی اژه‌ای هر دو این ادعا را تکذیب کردند. https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 منتظران ظهور 🌹
شاهزاده ای در خدمت قسمت صد و بیست و‌چهارم🎬:. اشعث نفسی تازه کرد و ادامه داد : به ناچار از آن اتاق خ
شاهزاده ای در خدمت قسمت صد و بیست و پنجم🎬: فضه از شنیدن داستان هایی که راجع به عمر ، خلیفه دوم خود خوانده و رفتارش با زنان نقل محافل بود ، تأسف می خورد ، روزی با خود اندیشید که چه بهتر برود و در مجلس وعظ این خلیفه حضور پیدا کند و او را با سوالاتش که طبق آیات قرآن است به چالش بکشد. چادر به سر نمود و وارد مسجد شد ، نماز تمام شده بود، خلیفه خود خوانده برمنبر خانه خدا تکیه زد ، فضه می خواست از جای برخیزد و جلو برود و از شأن و احترام بانوان که با چشم خود و با گوش خود ،آنزمان که در محضر رسول خدا بود ،دیده و شنیده بود ، سخنها بگوید و با استدلال به قران رفتارهای عمر را زیر سوال ببرد. فضه تکانی به خود داد ، ناگهان متوجه شد که زنی دیگر با عبا و روبنده ، زودتر از او از جای برخواست و نزدیک منبر شد فضه بر جای خود نشست تا آن زن سؤالش را بپرسد. آن زن نزدیک منبر شد و سلامی داد... عمر سری تکان داد و گفت : فرمایش؟! زن که لحن خشن عمر او را مضطرب کرده بود با لرزشی در صدایش گفت :سؤالی از جنابتان داشتم که اگر اجازه دهید بگویم؟ عمر که همیشه در مقابل زنان احساس قدرت می کرد ، نیشخندی زد و بادی به غبغب انداخت و گفت : بگو سوالت را ضعیفه، اما قبل از آن بگو‌ که از زنان مهاجر هستی یا انصار؟! آزاده ای یا آزاد شده ای؟ ان زن بار دیگر با صدای لرزان گفت: كنيزي از كنيزان هستم و هنوز طعم آزادی را نچشیده ام عمر تکانی سخت به خود داد و با لحنی خشمگین و صورتی که از عصبانیت به سرخی می گرایید، گفت: پس اين روسري و مقنعه چيست؟! آن را از سرت بردار؛ چون اين پوشش مخصوص زنان آزاده و مؤمن است. كنيز که مشخص بود به دین اسلام است و از عریان نمودن سرو تن خود اِبا دارد لحظه اي اهمال كرد. عمر مانند ببری خشمگین از جايش برخواست و با تازيانه ای که همیشه در دست داشت و همیشه با ان به جنگ با زنان می رفت ، شروع به زدن آن کنیزک نگون بخت نمود و آنقدر بر سرش زد تا روسری را بردارد.... در این هنگام مردی از بین جمعیت صدا زد و گفت : اهای کنیزک اگر جانت را می خواهی حجابت را بردار ،چون من با چشم خویش دیدم که در منزل عمربن خطاب کنیزان با سری لخت و تنی نیمه عریان از میهمانان پذیرایی می کنند ، این حکم خلیفه است پس موظف به اجرای این حکمی... فضه با دیدن این صحنه و شنیدن این سخنان از جای بر خواست و همانطور که آهی سوزناک میکشید با خود زمزمه کرد : براستی که این اسلام نیست که تو بر مسند خلافتش نشسته ای ، این دین بویی از اسلام ناب محمدی که رسول خدا صلی الله علیه واله ،پیام رسانش بود نبرده ... نمی دانم بعد از مرگ چگونه جواب رسول الله را خواهید داد؟!!! ... ادامه دارد 📝به قلم :ط_حسینی https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c 💦🌨💦🌨💦🌨💦🌨
شاهزاده ای در خدمت قسمت صد و بیست وششم🎬: روزگار شتابان در گذر بود و دور دور خلیفهٔ خود خوانده دوم بود و هر روز داستانی از شاهکارهای این شخص به گوش فضه می رسید که هر کدامش تاسف برانگیز بود. فضه مشغول آسیاب کردن گندم بود ، او می خواست نان داغ بپزد و به بهانهٔ این نان به خانه مولایش علی علیه السلام سری بزند و با دیدن جگر گوشه هایش که همان فرزندان بانویش زهرا سلام الله بودند رفع دلتنگی نماید. در همین احوالات بود که درب خانه را زدند ، ثعلبه هوار کشان سوار بر چوبی که به عنوان اسب از آن استفاده می کرد ، نزدیک درب شد و در را گشود. زن همسایه وارد خانه شد و همانطور که لپ کودک را در دست میفشرد ، به سمت جایی که صدای آسیاب کردن گندم از انجا بلند بود رفت و نزدیک فضه شد ، روبنده را بالا داد و سلام کرد. فضه همچون همیشه با ایات قران جواب سلام زن را داد و او را تعارف به نشستن کرد. زن بر روی زمین خاکی در کنار فضه نشست و همانطور که زانویش را می مالید گفت : از مسجد می آییم...نمی دانی عمربن خطاب چه غوغایی به پا نمود. اصلا عالم و آدم از کارهای این مرد انگشت به دهان مانده اند و تندخویی او بر زمین و زمان آشکار شده ، من نمی دانم ابوبکر چه در او دید که زمام امور مملکت را به دستش داد و او هم افسار شتر خلافت را بی هدف به هر کجا می کشاند. فضه آهی کشید و با خود اندیشید :ملتی که پا روی سخن و حکم خدا گذارند بی شک گرفتار چنین آدمی می شوند که نه دنیا داشته باشند و نه آخرت... زن بی خبر از افکار فضه ادامه داد: در مسجد نشسته بودیم که ناگهان پسر نوجوان عمر در حالیکه لباس نو پوشیده بود وارد مسجد شد. عمربن خطاب مشغول سخنرانی بود ، تا چشمش به فرزندش با ان سرووضع مرتب افتاد ، مانند تیری که از چله کمان می گریزد ، سخنانش را نصفه و نیمه گذاشت و از منبر پایین پرید و با تازیانه ای که همیشه در دستش بود و گویی با این تازیانه همزاد است ،به جان پسرک بی نوا افتاد... صدای گریه و زاری پسرک و داد و هوار ملت بر هوا بلند شد و همگان گمان می کردند این پسر خطایی سخت کرده که پدرش چنین حرکت زشتی انجام میدهد... عده ای به سمت او رفتند تا مابین او‌ و پسرش قرار گیرند و شفیع پسرک شوند که.... ادامه دارد... 📝 به قلم :ط_حسینی https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c 💦🌨💦🌨💦🌨💦🌨
شاهزاده ای در خدمت قسمت صد و بیست و هفتم🎬: هر چه جمعیت دور خلیفه خود خوانده دوم بیشتر میشد ، عمر بن خطاب جری تر تازیانه را بر بدن پسرک بینوا فرود می آورد. او آنقدر کودک خود را زد که عرق بر پیشانی اش نشست و نفس زنان ، کمرش را راست نمود و در این بین پیرمردی عصا زنان جلو رفت و گفت : یا خلیفه! این کودک پسر توست ، چه خطای بزرگی مرتکب شده که اینچنین سزاوار تنبیه هست؟ عمر بی توجه به سوال پیرمرد ، اوفی کرد و برای رفع خستگی بر پلهٔ اول منبر نشست .. پیرمرد که جواب خود را نگرفته بود ، رو به پسرک کرد و گفت : پدرت که چیزی نمی گوید ، تو خود بگو چه کردی؟ پسرک درحالی که بینی اش را بالا میکشید و رد اشک و سرخی تازیانه بر صورتش به جا مانده بود ، شانه اش را بالا داد ... براستی ان کودک نیز خود نمی دانست به چه جرمی تنبیه شده است. شخصی کاسهٔ سفالین پر از آب را جلوی عمر گرفت ، عمر لاجرعه اب را بالا کشید و رو به جمعیت گفت : سرانجام پسر من را دیدید؟! و با اشاره به آن کودک ترسان ادامه داد : این پسر ، جگر گوشه من است ، او را به مناسبت جرمش چنین تنبیه نمودم و وای به حال شما و زنان و فرزندانتان ،هرکدام که جرمی مرتکب شوند ، من رحم و شفقتی بر آنها نخواهم داشت. شخصی از بین جمعیت صدا زد : مگر پسرت چه کرده بود؟! عمر آهی کشید و گفت :واقعا شما نمی دانید و نمی بینید یا خود را به نفهمی میزنید؟! مگر نمی بینید که این پسر لباس نو بر تن کرده و کاملا مشخص است که دچار کبر و غرور شده ، من او را زدم که دیگر هیچ وقت دچار تکبر نشود... تا اینچنین حرفی از دهان عمر بیرون جست ، تمام جمع را سکوتی مبهم فرا گرفت و هر کس به زعم خویش کار خلیفه را تفسیر می کرد. زن همسایه نفسی چاق کرد و رو به فضه گفت : واقعا باید بر دینی تاسف خورد که سردمدارانش اینچنین ظالم و بی رحم هستند... ادامه دارد... 📝 به قلم :ط_حسینی https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c 💦🌨💦🌨💦🌨💦🌨
شاهزاده ای در خدمت قسمت صد و بیست و هشتم🎬: مسجد مدینه مملو از جمعیت بود و هر کس چیزی می گفت، قاصدی از راه رسیده بود و خبرهایی داشت. قاصد نامه ای به خلیفهٔ خود خوانده داد و عقب عقب رفت تا به جمعیت رسید و خود را در بین جمع جا کرد. مردم در گوش هم پچ پچ می کردند و هر کس می خواست خود را به آن مرد قاصد برساند و از کم و کیف قضیه خبردار شود. کم کم حلقه دور قاصد تنگ تر شد و گویا حرفهای او برای مردم شنیدنی بود، یکی با سر و دیگری با سخنی کوتاه حرفهای قاصد را تایید می کرد، هیچ کس توجهی به خلیفه و حال دگرگونش نداشت و تا عمر بن خطاب نامه اش را خواند ، گویا مردم همه از کم و کیف قضیه باخبر شدند. عمر حالش دگرگون بود ، چون می دانست که کارمندان دولتش خطایی بزرگ کردند اما گویا دلش رضا نمی داد که آنها را تنبیه کند و اگر تنبیه هم نمی کرد ،جلوی دهان و سخنان مردم را نمی توانست بگیرد پس باید چاره ای می اندیشید، چاره ای که هم خود به خواسته اش برسد و هم دهان مردم را ببندد، پس این چنین شروع کرد... ادامه دارد 📝به قلم :ط_حسینی https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c 💦🌨💦🌨💦🌨💦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📗📗 «آخرین سفر شاه» اثر ویلیام شوکراس از نخستین کتاب‌ها درباره مسایل سال‌های آخر حکومت محمدرضا پهلوی است ، در این کتاب مسائلی نظیر: جریان‌های دوره انقلاب، زندگی محمدرضا پهلوی در تبعید، سیر بیماری وی، جنجال معالجه و چگونگی مرگ وی به رشته تحریر درآمده است. نویسنده کتاب روزنامه‌نگار انگلیسی است که به استناد کتاب‌ها، گزارش‌ها، مقالات و مصاحبه با اشخاص بسیاری که با شاه و دربار ارتباط داشتند، به روایت زندگی آخرین شاه ایران پرداخته که بی تردید سرشار از نکات ناگفته و افشاگری های حیرت انگیز درباره فسادها، خودکامگی ها و وابستگی های رژیم طاغوت است. كتاب، «آخرين سفر شاه» از نگاه يك فرد غربي براي دريافت تجارب تاريخي ايران، اثر بسيار ارزشمندي است، بويژه اينكه در پايان كتاب، نوع نگاه همگان حتي كساني كه از قبل شاه سود كلاني بردند و به يك عنصر پشت كرده به مصالح ملت خود، تبديل شدند، بخوبي بيان شده است. تعابير آمريكايي‌ها در اين زمينه بسيار گويا و عبرت آميز است. @montazeraan_zohorr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام منجی دلهای ما ...مهدی جان! هست کھ دارویش آمدن شماست ؛ جوابمان کردند ‌؟! [یا‌صاحب‌العصرِوالزَّمان] +برگردانتظارِاهالیِ‌آسمان :) اَلسَلامُـــ عَلیڪَ یا صاحبــَ الزَمان یا ابا صالح الْمَهدے✋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام صادق علیه السلام ؛ اگر امورت سخت شد، وقت ظهر دو ركعت نماز بخوان ركعت اول↻ حمد و توحید و ۳ آیه اول فتح و رکعت دوم↻ حمد و توحید و انشراح 📚 مكارم الاخلاق ۳۳۲ هر کس این دعا را بنویسد به فرمان خدای تعالی ازدواج او آسان گردد         ✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ ✨یا حلیم لا تعجل یا کریم و الحیواة و الملکوت یا ذاالجلال و القلوب و ذو الشفاعه یا ذالرحمة الواسعة یا لا اله الا الله محمد رسول الله الملک المحمود الکریم الوجود الغفور الودود ذو التوفیق بالله توکلت یا رحمن به یا قیوم توکلت یارحمن یا رحیم برحمتک یا ارحم الراحمین✨ 📚تحفة الاسرار ص 254 💍 ◽️اگـر مشکل دارد ندارد 💕روزانه 📖آيات۳۲ الی ۴۰ 📖سوره مبارکه نور را بخواند براین عمل مداومت ورزد حتماً خواستگارش زیاد می‌شود و ازدواجش نیک می‌شود... 📚قرآن درمانی ┈••✾🍃🌹🍃✾••┈• @montazeraan_zohorr
‍ ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ آورده‌اند که روزی ابوریحان بیرونی به همراه یکی از شاگردانش جهت مطالعه و بررسی ستارگان از شهر محل سکونتش بیرون شد و در بیابان کنار یک آسیاب بیتوته نمود تا اینکه غروب شد و کمی هم از شب گذشت که آسیابان بیرون آمد و خطاب به ابوریحان و شاگردش گفت که می‌خواهد درب آسیاب را ببندد اگر می‌خواهید داخل بیائید همین الآن با من داخل شوید چون من گوش‌هایم نمی‌شنود و امشب هم باران می‌آید شما خیس می‌شوید و نصف شب هم هر چقدر درب را بزنید من نمی‌شنوم و شما باید زیر باران بمانید ناگهان شاگرد ابوریحان سخنان آسیابان را قطع کرد و گفت مردک چه می‌گوئی؟ اینکه اینجا نشسته بزرگترین دانشمند و ریاضیدان و همچنین منجم حال حاضر دنیاست و طبق محاسبات ایشان امشب باران نمی‌آید آسیابان گفت به هر حال من گفتم كه گوش‌هایم نمی‌شنود و شب اگر شما درب را بزنید من متوجه نمی‌شوم شب از نیمه گذشت، باران شدیدی شروع به باریدن کرد و ابوریحان و شاگردش هر چه بر درب آسیاب کوفتند آسیابان بیدار نشد که نشد تا اینکه صبح شد و آسیابان بیرون آمد و دید که شاگرد و استاد هر دو از شدت سرما به خود می‌لرزند هر دو با هم به آسیابان گفتند که تو از کجا می‌دانستی که دیشب باران می‌آید؟ آسیابان جواب داد من نمی‌دانستم سگ من می‌داند! شاگرد ابوریحان گفت آخر چگونه سگ می‌داند که باران می‌آید؟ آسیابان گفت چون هر شبی که قرار است باران بیاید سگ به داخل آسیاب می‌آید تا خیس نشود! ناگهان صدای ابوریحان بلند شد و گفت خدایا آنقدر می‌دانم که می‌دانم به اندازه یک سگ هنوز نمی‌دانم! @montazeraan_zohorr
ــــــــــــــــــ☫﷽☫ــــــــــــــــــ            🦋 🦋 📗تفسیر 📖 هـرروز انس با قرآن مجید 🔸موضوع🔸 ✍🏻ﻛﻴﻔﺮﻫﺎﻱ ﺍﻟﻬﻲ، ﻳﻚ ﺳﻨّﺖ ﻭ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﺒﻬﻜﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ📋 🌸 ‎‌‌‎‌‌‎‌‌✾࿐༅✧🍃🌺🍃✧ ༅࿐✾🌸 📖❀‏سوره سبأ/آیہ(١٧) اَعُوذُ بِٱݪلّٰهِ مِنَ ٱݪشَیْطٰان ٱݪرَّجیٖمْ بِسْمِ ٱݪلّٰهِ ٱݪرَّحْمٰنِ ٱݪرَّحیٖم 🔺«١٧» ﺫَ ﻟِﻚَ ﺟَﺰَﻳْﻨَﺎﻫُﻢ ﺑِﻤَﺎ ﻛَﻔَﺮُﻭﺍْ ﻭَﻫَﻞْ ﻧُﺠَﺎﺯِﻱ ﺇِﻟَّﺎ ﺍﻟْﻜَﻔُﻮﺭَ 🔻ﺍﻳﻦ (ﻛﻴﻔﺮ) ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻛﻔﺮﺍﻧﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺟﺰﺍ ﺩﺍﺩﻳﻢ ﻭ ﺁﻳﺎ ﺟﺰ ﻧﺎﺳﭙﺎﺳﺎﻥ ﺭﺍ ﻛﻴﻔﺮ ﻣﻲ ﺩﻫﻴﻢ؟ 🌸 ‎‌‌‎‌‌‎‌‌✾࿐༅✧🍃🌺🍃 ༅࿐🌸 🔍❀‏ تفسیرنور❀‏📚 ✍🏻ﭘﻴﺎم ﻫﺎ:🔹 ١- ﺳﺮﭼﺸﻤﻪ ﻱ ﺑﺪﺑﺨﺘﻲ ﻫﺎ، ﻋﻤﻠﻜﺮﺩ ﻣﻨﻔﻲ ﺧﻮﺩ ﻣﺎﺳﺖ. «ﺫﻟﻚ ﺟﺰﻳﻨﺎﻫﻢ ﺑﻤﺎ ﺑﻤﺎ ﻛﻔﺮﻭﺍ» ٢- ﻛﻴﻔﺮﻫﺎﻱ ﺍﻟﻬﻲ، ﻳﻚ ﺳﻨّﺖ ﻭ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﺒﻬﻜﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﻗﻮم ﺳﺒﺄ ﺍﺧﺘﺼﺎﺹ ﻧﺪﺍﺭﺩ. «ﻫﻞ ﻧﺠﺎﺯﻱ ﺍﻟﺎّ ﺍﻟﻜﻔﻮﺭ» ٣- ﺁﻥ ﭼﻪ ﻗﻬﺮ ﺍﻟﻬﻲ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺩﺍﺭﺩ، ﺍﺻﺮﺍﺭ ﺩﺭ ﻛﻔﺮ ﻭ ﺍﺳﺘﻤﺮﺍﺭ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ. «ﻫﻞ ﻧﺠﺎﺯﻱ ﺍﻟﺎّ ﺍﻟﻜﻔﻮﺭ» 🌸 ‎‌‌‎‌‌‎‌‌✾࿐༅✧🍃🌺🍃 ༅࿐🌸 🔹❀‏ حدیث روز 🔹❀‏ 🕋 امام على عليه السلام ـ در توصيف دنيا ـ 🔺ما أصِفُ مِن دارٍ أوَّلُها عَناءٌ وآخِرُها فَناءٌ ، في حَلالِها حِسابٌ وفي حَرامِها عِقابٌ ، مَنِ استَغنى فيها فُتِنَ ، ومَنِ افتَقَرَ فيها حَزِنَ ، ومَن ساعاها فاتَتهُ ، ومَن قَعَدَ عَنها واتَتهُ ، ومَن أبصَرَ بِها بَصَّرَتهُ ، ومَن أبصَرَ إلَيها أعمَتهُ . 🔻چه بگويم در وصف دنيايى كه آغازش رنج است و انجامش نابودى ، و در حلالش حساب است و در حرامش كيفر؟ هر كه در دنيا بى نياز شد ، گرفتار گرديد، هر كه فقير شد ، اندوه دامنگيرش شد ، هر كه در پى دنيا دويد ، به آن نرسيد، هر كه از طلب آن باز ايستاد ، دنيا خود به سراغش رفت، هر كه با دنيا ديد ، دنيا او را بينا گردانيد، و هر كه به دنيا نگريست ، دنيا نابينايش گردانيد. 📚✍🏻نهج البلاغة : الخطبة 82 ، خصائص الأئمّة عليهم السلام : ص 118 ، مشكاة الأنوار : ص 469 ح 1570 ، نزهة الناظر : ص 66 ح 56 🌸 ‎‌‌‎‌‌‎‌‌✾࿐༅✧🍃🌺🍃 ༅࿐🌸 🗓️ امروز:سه شنبه     ☀️۲٧/شهریورماه/١٤٠۳/۰٦          🌙 ۱٣/‌ربيع الأول/١٤٤٦/٣           2024/09/Sep/17🌲 🌸 ‎‌‌‎‌‌‎‌‌✾࿐༅✧🍃🌺🍃✧ ༅࿐✾🌸 🟢 ذکر روز 🕋 یا ارحم الراحمین(۱۰۰مرتبہ) *اے مهربان‌ترین مهربانان 💠ذکرخاص روزسه شنبه. یا. الله یا رحمن(۱۰۰۰ مرتبه) 🔷🔸ذڪر روز سه شنبه موجب روا شدن حاجات مے شود. ذڪر روز سه‌شنبه به اسم 🌹علی‌ بن‌ الحسین(عليه‌السلام) و 🌹 محمد بن علی(عليه‌السلام) و 🌹جعفر بن محمد(عليه‌السلام) است. روایت شده در این روز زیارت سه امام خوانده شود 💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨ 🤲اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَامهاو بَعْلِها وَ بَنیها وَ السِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ  💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨ ✋🏻 سـلام میدهیم به ارباب بی کفن:🚩 🚩اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائڪَ عَلَیْڪَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِڪُمْ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعلے اولاد الحسين وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ          🌸 ‎‌‌‎‌‌‎‌‌✾࿐༅✧🍃🌺🍃✧ ༅࿐✾🌸