پس این خطبه باید بعداز سال۳۸ هجری باشد. ضمناً زمانی است که ابن عباس همچنان در کوفه بوده . چون آن اواخر ابن عباس از کوفه رفت به بصره و جاهای دیگر. در مورد مکانش هم گفته شده ، در مکانی به نام 《 رُحبه》 بوده ( گویا در میدانی در رحبه) در زمان حضرت ،کوفه به شکل محله محله بوده و هر قبیله ای ساکن محله ای بوده مثل شهرک های امروزی. در محله رُحبه حتی همه افراد حضور نداشتند ( در جمع افراد خاصی بوده) 🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇 🔹 نهج البلاغه # جلسه ۲۶# آغاز خطبه شقشقیه : 🌴أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلاَنٌ وَ إِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى يَنْحَدِرُ عَنِّي السَّيْلُ وَ لاَ يَرْقَى إِلَيَّ الطَّيْرُ فَسَدَلْتُ دُونَهَا ثَوْباً وَ طَوَيْتُ عَنْهَا كَشْحاً وَ طَفِقْتُ أَرْتَئِي بَيْنَ أَنْ أَصُولَ بِيَدٍ جَذَّاءَ أَوْ أَصْبِرَ عَلَى طَخْيَةٍ عَمْيَاءَ يَهْرَمُ فِيهَا الْكَبِيرُ وَ يَشِيبُ فِيهَا الصَّغِيرُ وَ يَكْدَحُ فِيهَا مُؤْمِنٌ حَتَّى يَلْقَى رَبَّهُ.🌴 آگاه باشید که به خدا سوگند پسر ابو قحافه پیراهن خلافت را به تن کرد.( در بعضی نسخه ها به جان ابن ابوقحافه آورده اند " فلانٌ ") به هر حال مقصود همان ابی بکر است . ●تَقَمُّص کردن که به باب تفعّل رفته یعنی کسی که پیراهنی را که قالب بدنش نیست را به سختی به تن کند. یا اینکه این پیراهن برای او کوچک است و به سختی می پوشد به قیمت پاره شدن پیراهن! یا اینکه آنقدر این پیراهن بزرگ است که او در آن گم می شود وفعالیتش مختل می شود. در اینجا ما باید شاهد بیاوریم . البته کسی که با امیرالمؤمنین علیه السلام ایمان دارد ، حتی اهل سنت ، همه می دانند که ایشان کلمه ای خلاف حق نمی گویند. اما با وجود این اعتقادی که ما بر معصوم بودن ایشان داریم ، بد نیست که بدانید خود ابی بکر همچو باوری داشت . وقتی پیراهن خلافت را بر تن کرد ( بعداز رحلت پیامبر) و بر منبر پیامبر تکیه زد ، دید کسانی که مقابلش نشسته اند همه صحابی رسول خدا هستند و برای اسلام زحمات زیادی را کشیده اند، یک احساس خاصی براو دست داد. اینکه این جایگاهی که بر آن نشسته متعلق به او نیست. در آنجا ودر آن حال جملاتی گفت که در کتب تاریخی از جمله کتاب " طبقات ابن سعد" ( ج۳ص۲۱۲) از اهل سنت و در " تاریخ طبری" و در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید( اوایلش) هم نقل کرده اند. گفته شده وقتی بالای منبر رفت پس از حمدو ثنای پروردگار ، گفت : فإني وليت هذا الأمر وأنا له كاره ووالله لوددت أن بعضكم كفانيه . این کار را به دوش من گذاشتند ولی من دوست ندارم خلیفه باشم( کراهت دارم ازاین کار) وای کاش شخص دیگری به جای من این مسئولیت را به عهده گرفته بود. و بعد ادامه داد : اگر شما از من انتظار دارید همچون پیغمبر عمل کنم که من نمی توانم ولی 《 انّما انا بشرٌلَست بخیرٍ من احدٍ منکم 》 یعنی من از هیچ کدام شما بهتر نیستم . همه می دانستند ابی بکر شایسته این مقام نیست ولی خیلی ها از این خوشحال بودند که علی روی کار نیامده . ( هرکه جز علی را می خواستند😔) زیر ذره بین نیستند، آزادند ، میدان برایشان باز است ، ملزم به انجام دستورات اسلامی نیستند ، در دین سختگیری بر ما نمی شود ، هدفش اجرای عدالت نیست ، مو را از ماست نمی کشد ... متاسفانه اینگونه بود. بعد ابی بکر گفت شما مراقب رفتار من باشید . اگر دیدید من راه درست را می روم از من تبعیت کنید و اگر دیدید اشتباه می روم کژی مرا راست کنید. سپس گفت : 《واعلموا أن لي شيطاناً يعتريني أحيانا》 ضمنا بدانید من یک شیطانی دارم که گاهی مرا گول می زند. 《فإذا رأيتموني غضبت فاجتنبوني》 اگر دیدید من عصبانی شدم تیر رس من نیایید تا آزار به شما نرسانم. اعتراف و اقرار کرد به اینکه گاهی اختیار از کفم بیرون می رود و شیطان حاکم بر وجود من می شود.( این فرد بر منبر پیغمبر تکیه زده است و خودش را جانشین پیامبر اعلام کرده و در محراب پیامبر به نماز می ایستد) با این وصف امیرالمؤمنین حق دارد بفرماید: "قد تقمصها" این پیراهن را تقمص کرد.یا خیر!!! در ادامه حضرت اشاره می فرمایند : وَ إِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى خودش هم به خوبی می دانست ( ابی بکر) که جایگاه من نسبت به خلافت مثل جایگاه محور آسیاب نسبت به سنگ آسیاب است . ( سنگ آسیاب دوسنگ روی هم است و حفره ای دارد و دسته ای که دوسنگ را روی هم بچرخاند تا گندم ها آرد شود . پس این محورباعث حرکت آسیاب می شود. حضرت می فرمایند : من هستم که قطب این محور هستم . یعنی من محوراین دستگاه نظام حکومتی اسلام و دستگاه خلافت هستم و ابی بکر خودش این را می داند که این کاره نیست . 🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇 🔶 نهج البلاغه #جلسه۲۶ # شرح خطبه سوم (شقشقیه) ♻️جمع بندی بر شخصیت ابی بکر : افراد یک عمری زندگی می کنند و گاهی در دوره عمرشان مناصبی دارند . گاهی خودشان

پس این خطبه باید بعداز سال۳۸ هجری باشد. ضمناً زمانی است که ابن عباس همچنان در کوفه بوده . چون آن اواخر ابن عباس از کوفه رفت به بصره و جاهای دیگر. در مورد مکانش هم گفته شده ، در مکانی به نام 《 رُحبه》 بوده ( گویا در میدانی در رحبه) در زمان حضرت ،کوفه به شکل محله محله بوده و هر قبیله ای ساکن محله ای بوده مثل شهرک های امروزی. در محله رُحبه حتی همه افراد حضور نداشتند ( در جمع افراد خاصی بوده) 🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇 🔹 نهج البلاغه # جلسه ۲۶# آغاز خطبه شقشقیه : 🌴أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلاَنٌ وَ إِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى يَنْحَدِرُ عَنِّي السَّيْلُ وَ لاَ يَرْقَى إِلَيَّ الطَّيْرُ فَسَدَلْتُ دُونَهَا ثَوْباً وَ طَوَيْتُ عَنْهَا كَشْحاً وَ طَفِقْتُ أَرْتَئِي بَيْنَ أَنْ أَصُولَ بِيَدٍ جَذَّاءَ أَوْ أَصْبِرَ عَلَى طَخْيَةٍ عَمْيَاءَ يَهْرَمُ فِيهَا الْكَبِيرُ وَ يَشِيبُ فِيهَا الصَّغِيرُ وَ يَكْدَحُ فِيهَا مُؤْمِنٌ حَتَّى يَلْقَى رَبَّهُ.🌴 آگاه باشید که به خدا سوگند پسر ابو قحافه پیراهن خلافت را به تن کرد.( در بعضی نسخه ها به جان ابن ابوقحافه آورده اند " فلانٌ ") به هر حال مقصود همان ابی بکر است . ●تَقَمُّص کردن که به باب تفعّل رفته یعنی کسی که پیراهنی را که قالب بدنش نیست را به سختی به تن کند. یا اینکه این پیراهن برای او کوچک است و به سختی می پوشد به قیمت پاره شدن پیراهن! یا اینکه آنقدر این پیراهن بزرگ است که او در آن گم می شود وفعالیتش مختل می شود. در اینجا ما باید شاهد بیاوریم . البته کسی که با امیرالمؤمنین علیه السلام ایمان دارد ، حتی اهل سنت ، همه می دانند که ایشان کلمه ای خلاف حق نمی گویند. اما با وجود این اعتقادی که ما بر معصوم بودن ایشان داریم ، بد نیست که بدانید خود ابی بکر همچو باوری داشت . وقتی پیراهن خلافت را بر تن کرد ( بعداز رحلت پیامبر) و بر منبر پیامبر تکیه زد ، دید کسانی که مقابلش نشسته اند همه صحابی رسول خدا هستند و برای اسلام زحمات زیادی را کشیده اند، یک احساس خاصی براو دست داد. اینکه این جایگاهی که بر آن نشسته متعلق به او نیست. در آنجا ودر آن حال جملاتی گفت که در کتب تاریخی از جمله کتاب " طبقات ابن سعد" ( ج۳ص۲۱۲) از اهل سنت و در " تاریخ طبری" و در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید( اوایلش) هم نقل کرده اند. گفته شده وقتی بالای منبر رفت پس از حمدو ثنای پروردگار ، گفت : فإني وليت هذا الأمر وأنا له كاره ووالله لوددت أن بعضكم كفانيه . این کار را به دوش من گذاشتند ولی من دوست ندارم خلیفه باشم( کراهت دارم ازاین کار) وای کاش شخص دیگری به جای من این مسئولیت را به عهده گرفته بود. و بعد ادامه داد : اگر شما از من انتظار دارید همچون پیغمبر عمل کنم که من نمی توانم ولی 《 انّما انا بشرٌلَست بخیرٍ من احدٍ منکم 》 یعنی من از هیچ کدام شما بهتر نیستم . همه می دانستند ابی بکر شایسته این مقام نیست ولی خیلی ها از این خوشحال بودند که علی روی کار نیامده . ( هرکه جز علی را می خواستند😔) زیر ذره بین نیستند، آزادند ، میدان برایشان باز است ، ملزم به انجام دستورات اسلامی نیستند ، در دین سختگیری بر ما نمی شود ، هدفش اجرای عدالت نیست ، مو را از ماست نمی کشد ... متاسفانه اینگونه بود. بعد ابی بکر گفت شما مراقب رفتار من باشید . اگر دیدید من راه درست را می روم از من تبعیت کنید و اگر دیدید اشتباه می روم کژی مرا راست کنید. سپس گفت : 《واعلموا أن لي شيطاناً يعتريني أحيانا》 ضمنا بدانید من یک شیطانی دارم که گاهی مرا گول می زند. 《فإذا رأيتموني غضبت فاجتنبوني》 اگر دیدید من عصبانی شدم تیر رس من نیایید تا آزار به شما نرسانم. اعتراف و اقرار کرد به اینکه گاهی اختیار از کفم بیرون می رود و شیطان حاکم بر وجود من می شود.( این فرد بر منبر پیغمبر تکیه زده است و خودش را جانشین پیامبر اعلام کرده و در محراب پیامبر به نماز می ایستد) با این وصف امیرالمؤمنین حق دارد بفرماید: "قد تقمصها" این پیراهن را تقمص کرد.یا خیر!!! در ادامه حضرت اشاره می فرمایند : وَ إِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى خودش هم به خوبی می دانست ( ابی بکر) که جایگاه من نسبت به خلافت مثل جایگاه محور آسیاب نسبت به سنگ آسیاب است . ( سنگ آسیاب دوسنگ روی هم است و حفره ای دارد و دسته ای که دوسنگ را روی هم بچرخاند تا گندم ها آرد شود . پس این محورباعث حرکت آسیاب می شود. حضرت می فرمایند : من هستم که قطب این محور هستم . یعنی من محوراین دستگاه نظام حکومتی اسلام و دستگاه خلافت هستم و ابی بکر خودش این را می داند که این کاره نیست . 🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇 🔶 نهج البلاغه #جلسه۲۶ # شرح خطبه سوم (شقشقیه) ♻️جمع بندی بر شخصیت ابی بکر : افراد یک عمری زندگی می کنند و گاهی در دوره عمرشان مناصبی دارند . گاهی خودشان

: 🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇 💠 نهج البلاغه خطبه سوم (شقشقیه) #جلسه ۳۲ # بخش ۱ 🔶 چگونگی بیعت بی نظیر امت اسلامی با امیرالمؤمنین علی علیه السلام و نگرانی امام علیه السلام از این استقبال در خطبه شقشقیه ، رسیدیم تا آنجا که امیرالمؤمنین علیه السلام در تحلیل دوره خلافت عثمان فرمودند اگر عثمان به دست مردم کشته شد و عاقبتی آن چنان ناگوار داشت ، به سبب خلافکاری ها و بی عدالتی خود او بود. بعد از قتل عثمان ، مردم در این اندیشه بودند که خلیفه بعدی باید چه کسی باشد🤔 ؟؟ می دانیم که بعد از عثمان مردم به صورت یکپارچه به سوی امام آمده و از ایشان دعوت به پذیرش بیعت خودشان کردند . هجوم مردم به نحوی بی سابقه و بی لاحقه بوده است ؛ یعنی تاریخ خلفای اموی و عباسی به خود ندیده است که مردم این چنین به سمت کسی هجوم برده باشند برای اینکه بیعت کنند برای خلافت. به ظاهر این استقبال بی نظیر مردم از خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام ، خُرسَند کننده است ؛ اما آن حضرت در این قسمت از خطبه شقشقیه ، از این قضیه اظهار ناراحتی و نگرانی می فرماید . به راستی نگرانی حضرت برای چیست ؟ امیرالمؤمنین علیه السلام در این بخش از خطبه ، این گونه گزارش می دهند : 🌴 فَمَا رَاعَنِي إِلاَّ وَ النَّاسُ كَعُرْفِ الضَّبُعِ إِلَيَّ يَنْثَالُونَ عَلَيَّ مِنْ كُلِّ جَانِبٍ حَتَّى لَقَدْ وُطِئَ ,اَلْحَسَنَانِ وَ شُقَّ عِطْفَايَ مُجْتَمِعِينَ حَوْلِي كَرَبِيضَةِ الْغَنَمِ فَلَمَّا نَهَضْتُ بِالْأَمْرِ نَكَثَتْ طَائِفَة وَ مَرَقَتْ أُخْرَى وَ قَسَطَ آخَرُونَ كَأَنَّهُمْ لَمْ يَسْمَعُوا اللَّهَ سُبْحَانَهُ يَقُولُ: - تِلْكَ الدّٰارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهٰا لِلَّذِينَ لاٰ يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لاٰ فَسٰاداً وَ الْعٰاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ بَلَى وَ اللَّهِ لَقَدْ سَمِعُوهَا وَ وَعَوْهَا وَ لَكِنَّهُم حَلِيَتِ الدُّنْيَا فِي أَعْيُنِهِمْ وَ رَاقَهُمْ زِبْرِجُهَا!🌴 🔹🔹🔹🔹🔹🔹 🍃 فَمَا رَاعَنِي إِلاَّ وَ النَّاسُ كَعُرْفِ الضَّبُعِ إِلَيَّ🍃 [( فما راعنی) راعنی از ریشه رَوع است و رَوع به معنای ترس است ؛ اما در اینجا به معنی نگرانی است . مثل کسی که با امر هولناک و پیشآمد غیر مترقبه ای مواجه شده است . امیرالمؤمنین که جز خدا از کسی یا چیزی ترس نداشتند .] می فرمایند هیچ چیز مرا نگران نساخت جز استقبال مردم . واقعا چرا حضرت از این استقبال نگران بودند ؟!🤔 خیلی ها آرزویشان چنین استقبالی بود. [ عُرف : هرچیز انبوهی که پشت سرهم ردیف شده باشد . به همین جهت به یال حیوان هم عُرف گفته می شود. ضَبُع : کفتار موهای پشت گردن کفتار از انبوهی خاصی برخوردار است و لذا این ضرب المثل بوده در میان عرب که هرچیز پُرپشت و انبوه و متراکم را به عُرفُ الضَّبُع ( یال کفتار) مثال می زدند.] حضرت می فرمایند: مردم مثل یال کفتار پشت سر هم ردیف شدند و صف کشیدند به سوی من . 🍃يَنْثَالُونَ عَلَيَّ مِنْ كُلِّ جَانِبٍ🍃 [ینثالون از ریشه ثول است به معنای دسته های زنبور عسل است که همراه هم پرواز می کنند (شبیه یک توده سیاه)] می فرمایند : توده ای از مردم به سمت من حرکت کردند ( با شور و هیجان هجوم آوردند) از اطراف و اکناف ( از چهار جهت) 📎 امام برای اینکه در تاریخ ماندگار شود ، توضیح بیشتری عرضه می کنند: 🍃 حَتَّى لَقَدْ وُطِئَ ,اَلْحَسَنَانِ وَ شُقَّ عِطْفَايَ 🍃 [ وَطْيْ ، در اصل لغت به معنای پایمال کردن است . 🔀 در مورد حَسَنان ، در بین شارحین اختلاف نظر است: 🔻 بعضی گفته اند منظور از حَسَنان ، همان امام حسن و امام حسین علیهم السلام صیغه تثنیه در حالت رفع است ؛ چون نایب فاعل وُطِیَ است . 🔻برخی گفته اند : حَسَنان ، به معنای دو انگشت شَست پا است ( یعنی در اثر هجوم مردم دو انگشت شَست پایم لگدکوب شد.) این گروه که نظرشان این است دلیل آورده اند که منظور از حَسَنان نمی تواند امام حسن و امام حسین علیهم السلام باشد ؛ چون ایشان در آن زمان جوانان برومندی بودند و امکان نداشت زیر دست و پا له شوند. در تاریخ هم گزارشی از آسیب دیدن آنها در آن واقعه نداده است . 🔻برخی هم گفته اند : حَسَنان یعنی دو استخوان دوتا دست . ( یعنی استخوانهای دستم خُرد شد ) در حالیکه همان تفسیر اول صحیح تر است . یعنی منظور امام حسن و امام حسین است . 🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇 🔶 نهج البلاغه # خطبه سوم( شقشقیه) # جلسه ۳۲ # بخش ۲ 👌بهترین دلیلی که دیده شده شارحین ذکر کنند ، این است که : اگر مقصود امیرالمؤمنین علیه السلام ، از حَسَنان ، دو انگشت پا بود ، باید می فرمودند : لقد وُطِئَ حَسَنای : دو انگشت پایم له شد ( نه الحَسَنان) کما اینکه فرمودند : وَ شُقَّ عِطفایْ . طبیعی هم هست که آن دو آقازاده ، حافظ و مدافع و مراقب پدر بزرگوارشان بودند ؛ و در چنان لحظه حساسی ، پدر را تنها نمی گذارند . این دو بزرگوار طبیعی است که در هنگام هجوم مردم ، خود را

هاشمی: 🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇 🔶 نهج البلاغه و شرح آن # شرح خطبه ۷ و ۸ #جلسه ۴۰ 💠 در ادامه خطبه هفتم امیرالمؤمنین علیه‌السلام بیان فرمودند ، چطور ممکن است کسی ولایت شیطان را بپذیرد و در دام شیطان بیفتد چنانکه مَلجَأ و پناه و حتی طرفِ مشورت و معیار کار خود را شیطان قرار دهد . در جلسه قبل گفته شد ، شیطان بر اساس آیات قرآن نمی تواند بر کسی سلطه داشته باشد . او ابتداءً نمی تواند انسان را مُسَخّر خود قرار دهد ؛ بلکه ما در اثر استمرارِ در ارتباط با شیطان و جا دادن او در قلبمان موجبات سلطه او را فراهم می آوریم . 🔻فرض کنید شخصی خانه ای با اتاق های متعدد داشته باشد ؛ و یکی از اتاق ها را به فرد ناشایستی اجاره دهد ؛ او کم کم مهمانهایی را می آورد و یا زاد و ولد می کند و زیاد می شوند و صاحبخانه به او لطف می کند و اتاق دیگری به او می دهد ؛ و به همین شکل اتاقهای بیشتر ؛ تا جائیکه آن صاحبخانه برای ورود به خانه اش مجبور است از آنها اجازه بگیرد . شیطان هم همینگونه است وقتی شخصی به او جا بدهد کم کم در قلب او رخنه می کند و دیگر نمی تواند با او مقابله کند . راه آن پناه بردن بر خداست . شب های قدر و استغفارهای ما به درگاه خداوند ، برای آن است که با یک حرکت ، تمام دام های شیطان را پاره کنیم و او را در ماه رمضان زمین گیر کنیم . بعد از ماه رمضان دیگر بستگی دارد که چه کسی به سراغ دیگری برود ؛ ظاهراً شیطان به سراغ افراد می رود . ولی گاهی هم خود افراد سراغ او را می گیرند . ✨اتَّخَذُوا اَلشَّيْطَانَ لِأَمْرِهِمْ مِلاَكاً وَ اتَّخَذَهُمْ لَهُ أَشْرَاكاً فَبَاضَ وَ فَرَّخَ‌ فِي‌صُدُورِهِمْ وَ دَبَّ وَ دَرَجَ فِي حُجُورِهِمْ فَنَظَرَ بِأَعْيُنِهِمْ وَ نَطَقَ بِأَلْسِنَتِهِمْ فَرَكِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الْخَطَلَ فِعْلَ مَنْ قَدْ شَرِكَهُ اَلشَّيْطَانُ فِي سُلْطَانِهِ وَ نَطَقَ بِالْبَاطِلِ عَلَى لِسَانِهِ.✨ ✨💠✨💠✨💠✨💠✨ 🔸(اتَّخَذُوا اَلشَّيْطَانَ لِأَمْرِهِمْ مِلاَكاً) آنها شیطان را ملاک برای کار خود گرفتند 🔸(وَ اتَّخَذَهُمْ لَهُ أَشْرَاكاً فَبَاضَ) و شیطان برای آنها دام چید . شیطان در سینه آنها تخم گذاشت و جوجه بگذارد. ( سینه افراد شیطان زده تشبیه شده به لانه ای که پرنده انتخاب می کند برای اینکه در آنجا تخم بگذارد . بعد از مدتی که روی تخم ها خوابید جوجه ها سر بر می آورند . جوجه ها بزرگ می شوند و برای خود لانه ای دیگر می گزیند . به همین صورت لانه های بیشتر شکل می گیرد و وسعت می یابد) 🔸(وَ فَرَّخَ فِي صُدُورِهِمْ وَ دَبَّ وَ دَرَجَ فِي حُجُورِهِمْ ) دَبّ: جنبش درج : تربیت یافتن و درجه درجه رشد کردن است . حِجر : دامان شیطان در دامان آنها پرورش و جنبش یافت . (کسی که سینه او جایگاه شیطان شود ، بچه شیطان ها هم در آنجا پرورش می یابند . همچون پرورشگاه شیاطین می شود) وقتی شیطان همه چیزِ او شد ، برایش همه کاری انجام می دهد . 🔸(فَنَظَرَ بِأَعْيُنِهِمْ) چشم 👀 او که می بیند، شیطان است بیننده !!! 🔸(وَ نَطَقَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ) سخن که می گوید 🗣 ، شیطان است گوینده !!! گوش 👂 او که می شنود ، شیطان است شنونده !!! و اینها بدترین نوع تسخیر است . اگر انسان چشمش را به شیطان فروخته باشد ، فقط اموری را می بیند که به درد شیطان می خورد ! اگر زبان انسان به خواست شیطان به حرکت درآید ، در مسیری حرکت می کند که شیطان می خواهد ! او دیگر به شیطان تبدیل شده . 🔸(فَرَكِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ) شیطان سوار بر آنها شده و آنها را به سمت خطاها می کشاند! زَلل: خطاها 🔸(وَ زَيَّنَ لَهُمُ الْخَطَلَ ) و امور منفی و گناهان را برایشان زیبا جلوه می دهد . 🔸(فِعْلَ مَنْ قَدْ شَرِكَهُ اَلشَّيْطَانُ فِي سُلْطَانِهِ) این کارها ، کار کسی است که شیطان مسلط بر وجود او شده است . 🔸( نَطَقَ بِالْبَاطِلِ عَلَى لِسَانِهِ.) شیطان از زبان او حرفهایش را ابلاغ می کند. شیطان ابتدا از طریق وسوسه و حمایت از هوای نفس وارد می شود . او میانجی می شود بین انسان و هوای نفس او . وعده هایی می دهد که در ابتدا آنها را عملی می کند . کم کم افراد با شیطان انس می گیرند و شیطان در درونشان جای می گیرد . کار به جایی می رسد که شخص کاملاً در اختیار شیطان قرار می گیرد . همین کسانی که غیبت می کنند ، تهمت می زنند ، موجب فتنه و فساد می شوند ، اینها دست پرورده های شیطان هستند. انسان هم می تواند کارگزار خدا باشد و هم می تواند کارگزار شیطان باشد 🤔 انتخاب با خود ماست که کارگزارِ چه کسی باشیم . باید پناه به خدا برد . 💠 یک جمله ای از امیرالمؤمنین علیه‌السلام در 📗غررالحکم نقل شده است که خیلی زیباست : ↙️ ↙️ ↙️ ✨اِحذَرُوا عَدوّا نَفَذَ في الصُّدورِ خَفِيّا ، و نَفَثَ في الآذانِ نَجِيّا ✨ 🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇

🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇 🔶 نهج البلاغه و شرح آن # خطبه ۱۴ #جلسه ۴۴ # بخش ۱ دیدیم که در خطبه ۱۳ امیرالمؤمنين علیه‌السلام اهل بصره را از جهت اخلاق و خُلقیات ، پیمان شکنی شان و تأثیر پذیری آنان از وضعیت نامطلوب طبیعت پیرامونشان مورد نکوهش قرار دادند . ایشان حتی شهر و دیار اهالی بصره را نیز نکوهش فرمودند . این مسأله در خطبه ۱۴ هم ادامه دارد تا برای ما روشن تر شود . امام در خطبه چهاردهم می فرمایند : متن خطبه ۱۴ : 🔸أَرْضُكُمْ قَرِيبَةٌ مِنَ الْمَاءِ بَعِيدَةٌ مِنَ السَّمَاءِ خَفَّتْ عُقُولُكُمْ وَ سَفِهَتْ حُلُومُكُمْ فَأَنْتُمْ غَرَضٌ لِنَابِلٍ وَ أُكْلَةٌ لِآكِلٍ وَ فَرِيسَةٌ لِصَائِلٍ..🔸 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 ••أَرْضُكُمْ قَرِيبَةٌ مِنَ الْمَاءِ بَعِيدَةٌ مِنَ السَّمَاءِ•• ای اهل بصره ، زمین شما ( منطقه مسکونی شما) به آب دریا نزدیک است و به همین دلیل ، از آسمان فاصله بیشتری دارد ( کنایه از اینکه گویی شما از رحمت حق دور افتاده اید. از فرمایش حضرت اینگونه می توان برداشت نمود که اگر از نظر ظاهری نگاه کنیم ، فاصله شما به لحاظ طبیعی نسبت به بقیه ، به آسمان بیشتر است . پس نکند رحمت خدا به شما نمی رسد؟! نکند خود را از رحمت خدا دور ساخته اید که اینطور در برابر حجت خدا قرار گرفته اید ؟!) ••خَفَّتْ عُقُولُكُمْ وَ سَفِهَتْ حُلُومُكُمْ•• سَبُک سر هستید ( اندیشه عمیق و پایدار و وَزین ندارید) مانند افراد سفیه فکر می کنید . ( سفیه در برابر رشید به کار می رود/ یعنی کسی که عقلش رشد نکرده است. اگر درست فکر می کردید همسر پیغمبر (عایشه) را بر وصیّ پیامبر ترجیح نمی دادید !) ••فَأَنْتُمْ غَرَضٌ لِنَابِلٍ•• نابل : کسی که تیر دارد / تیرانداز ای اهل بصره هدفهای خوبی هستید برای تیرانداز ( کسی که بخواهد تیراندازی کند) ••وَ أُكْلَةٌ لِآكِلٍ وَ فَرِيسَةٌ لِصَائِلٍ..•• (شما ) یک لقمه هستید برای کسی که بخواهد شما را ببلعد و شکار مناسبی هستید برای یک حیوان درّنده ای که با یک حمله برق آسا شما را شکار کند . 👤یکی از شارحین نهج البلاغه تعبیری در مورد "خفت عقولکم" دارند که چرا امیرالمؤمنین علیه‌السلام ، واژه خفیف را به کار برده اند : تعبیر شارح این است که ، از آنجا که باد چیزهای سبک را راحت جابجا می کند ، انسان های سبک عقل هم به راحتی تغییر رأی می دهند . ( اشاره به این مسأله دارد که آنها با حضرت بیعت کرده بودند اما همین که سپاه جمل وارد بصره شدند تغییر عقیده دادند ) همان طور که سنگینی یک ستون به این است که جرم زیادی داشته باشد و این جرم زیاد باعث می شود پابرجا بوده و جابجا نشود ، یک انسان عاقل و اندیشمند که وزن عقلی زیادی دارد نیز راحت به این شاخه و آن شاخه نمی پَرَد .( تغییر موضع نمی دهد) 🔘 نکته مهم در رابطه با خطبه ۱۳ و ۱۴ : پس از شنیدن سرزنش های امام در مورد مردم بصره در خطبه ۱۳ و ۱۴ و کوتاهی این خطبه ها به واسطه تقطیعی که مرحوم سید رضی رحمةالله علیه انجام داده است ، باید گفته شود : 👤 علامه مجلسی رضوان الله تعالی علیه ↙️ 👈در کتاب 📙 بحار الأ نوار جلد ۳۲ / صفحه ۲۵۶ این خطبه را به طور کامل به نقل از ابن میثم بحرانی آورده است . در آنجا این خطبه ادامه دارد و گفته شده حضرت وقتی وارد بصره شدند ، بعد از نماز فرمودند فردا صبح همه به مسجد بیایند و اگر کسی تخلف کرد ، با او برخورد می شود. فردا همه مردم به مسجد بصره رفتند و امام شروع به ایراد خطبه فرمودند و بعد از نکوهش مردم بصره و بازگو نمودن پدیده های منفی ، لحن حضرت تغییر می کند . در ادامه ایشان می فرمایند ↙️ 🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇 🔶 نهج البلاغه و شرح آن # ادامه شرح خطبه ۱۴ # جلسه ۴۴ # بخش ۲ َ 《 يَا أَهْلَ الْبَصْرَةِ إِنَّ اللَّهَ لَمْ يَجْعَلْ لِأَحَدٍ مِنْ أَمْصَارِ الْمُسْلِمِينَ خُطَّةَ شَرَفٍ وَ لَا كَرَمٍ إِلَّا وَ قَدْ جَعَلَ فِيكُمْ أَفْضَلَ ذَلِكَ وَ زَادَكُمْ مِنْ فَضْلِهِ بِمَنِّهِ مَا لَيْسَ لَهُمْ أَنْتُمْ أَقْوَمُ النَّاسِ قِبْلَةً قِبْلَتُكُمْ عَلَى الْمَقَامِ حَيْثُ يَقُومُ الْإِمَامُ بِمَكَّةَ وَ قَارِؤُكُمْ أَقْرَأُ النَّاسِ وَ زَاهِدُكُمْ أَزْهَدُ النَّاسِ وَ عَابِدُكُمْ أَعْبَدُ النَّاسِ وَ تَاجِرُكُمْ أَتْجَرُ النَّاسِ وَ أَصْدَقُهُمْ فِي تِجَارَتِه‏ ای اهل بصره ! خداوند در هیچ سرزمینی از سرزمین های مسلمین ، افراد با شرف و با کرامتی قرار نداده است مگر این که در بین شما بهتر از آن ها را قرار داده است . خداوند به شما از باب فضل خودش ، امتیازاتی داده که به آنها نداده است . شما قبله تان از همه جا صاف تر است و مقابل مقام ابراهیم قرار گرفته است . قاریان قرآن شما از همه بهترند . زاهدان شما زهدشان از همه بیشتر است . عابدان شما از همه عابد تر هستند . تاجران شما از همه بهترند ...》 ⁉️اما سوالی که ممکن است پیش بیاید این است که چگونه حضرت در ابتدا با آن شدت اهالی بصره را

🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇 🔶 نهج البلاغه و شرح آن# خطبه۱۶ #جلسه چهل و پنجم # بخش ۱ 💠 مقدمه : خطبه شانزدهم یکی از مهمترین و قرّاء ترین خطب امام است ، امیرالمؤمنین علیه‌السلام در این خطبه ، به مطالبی که در ابتدای خلافتشان ، یعنی زمانی که مردم مدینه با اصرار و الحاح ، امام را به رهبری خواندند و با ایشان بیعت کردند و مردم در تب و تاب تحولات عظیم اجتماعی بودند ، اشاره دارند . آنها با رهبری بیعت کرده بودند که افسوس می خوردند چرا زودتر به او متوسل نشده بودند !!! 💠 ویژگی های این خطبه : ✨👤به نقل از ابن ابی الحدید ، این خطبه از جلائل خطب امیرالمؤمنین است . ✨البته این خطبه مفصل تر از این بوده که توسط مرحوم سید رضی تقطیع شده و گزیده ای از آن در نهج البلاغه آمده است . ✨این خطبه را عموم مورخین و محدثین ، اعم از شیعه و سنی در کتابهایشان آورده اند . امیرالمؤمنین علیه‌السلام ، در ابتدای سخن ، برای توجه دادن مخاطبین به محتوای کلامشان ، با این عبارات آغاز می فرمایند : 🌴ذمَّتِي بِمَا أَقُولُ رَهِينَةٌ. وَ أَنَا بِهِ زَعِيمٌ . إِنَّ مَنْ صَرَّحَتْ لَهُ الْعِبَرُ عَمَّا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْمَثُلاَتِ حَجَزَتْهُ التَّقْوَى عَنْ تَقَحُّمِ الشُّبُهَاتِ. أَلاَ وَ إِنَّ بَلِيَّتَكُمْ قَدْ عَادَتْ كَهَيْئَتِهَا يَوْمَ بَعَثَ اللَّهُ نَبِيَّهُ صلى‌الله‌عليه‌وسلم وَ الَّذِي بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً وَ لَتُسَاطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ حَتَّى يَعُودَ أَسْفَلُكُمْ أَعْلاَكُمْ وَ أَعْلاَكُمْ أَسْفَلَكُمْ وَ لَيَسْبِقَنَّ سَابِقُونَ كَانُوا قَصَّرُوا وَ لَيُقَصِّرَنَّ سَبَّاقُونَ كَانُوا سَبَقُوا وَ اللَّهِ مَا كَتَمْتُ وَشْمَةً وَ لاَ كَذَبْتُ كِذْبَةً وَ لَقَدْ نُبِّئْتُ بِهَذَا الْمَقَامِ وَ هَذَا الْيَوْمِ أَلاَ وَ إِنَّ الْخَطَايَا خَيْلٌ شُمُسٌ حُمِلَ عَلَيْهَا أَهْلُهَا وَ خُلِعَتْ لُجُمُهَا فَتَقَحَّمَتْ بِهِمْ فِي النَّارِ أَلاَ وَ إِنَّ التَّقْوَى مَطَايَا ذُلُلٌ حُمِلَ عَلَيْهَا أَهْلُهَا - وَ أُعْطُوا أَزِمَّتَهَا فَأَوْرَدَتْهُمُ اَلْجَنَّةَ حَقٌّ وَ بَاطِلٌ وَ لِكُلٍّ أَهْلٌ فَلَئِنْ أَمِرَ الْبَاطِلُ لَقَدِيماً فَعَلَ وَ لَئِنْ قَلَّ الْحَقُّ فَلَرُبَّمَا وَ لَعَلَّ وَ لَقَلَّمَا أَدْبَرَ شَيْءٌ فَأَقْبَلَ... 🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇 🔶 نهج البلاغه و شرح آن # خطبه ۱۶ # جلسه ۴۵ # بخش ۲ 🌟 ذِمَّتِي بِمَا أَقُولُ رَهِينَةٌ. وَ أَنَا بِهِ زَعِيمٌ 🌟 ...ذِمّه ی من در گِرو آن چیزی است که می خواهم بگویم . و من خودم سخنانم را ضمانت می کنم ... ( وقتی کسی چیزی را برای چیز دیگری گِرو می گذارد ، یا به صورت رهن قرار می دهد ، آنچه رهن یا گِرو قرار داده می شود ، در برابر آن شیءِ دوّم است . یعنی پشتوانه آن بدهی تا پرداخته شود ) امیرالمؤمنین علیه‌ السلام در این کلامشان ، می فرمایند ، من خودم را در گرو سخنانم قرار می دهم . ⁉️چرا حضرت اینگونه با این شدت از سخنانشان دفاع می کنند و به مردم اطمینان می دهند ؟! 💢 برخی گفته اند ، این یکی از ابزارهای ایجاد رغبت در شنونده است ( از جمله ابن ابی الحدید) 💢 به نظر می رسد مسأله کمی عمیق تر باشد ! بعید است که فقط یک تاکتیک سخنوری باشد . حضرت از آنجا که در این خطبه پیشگویی هایی دارند ، لذا باید این اطمینان را بدهند که اگر خلاف واقع شد ، مردم بیایند و اعتراض کنند . حضرت در ادامه ، جمله ای دارند که سرلوحه این خطبه محسوب می شود : 🌟إِنَّ مَنْ صَرَّحَتْ لَهُ الْعِبَرُ عَمَّا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْمَثُلاَتِ حَجَزَتْهُ التَّقْوَى عَنْ تَقَحُّمِ الشُّبُهَاتِ.🌟 ••• هر کس عبرت آموزی از بلاهای گذشته برایش آشکار باشد ، تقوا او را از فرو رفتن در شبهات باز می دارد••• ¤صراحت : واضح و آشکار بودن ¤عبر : عبرت گرفتن ¤مَثُلات ( جمع مثله : بلاها ، حوادث) در اصل به معنای مقایسه کردن دو چیز یا دو اتفاق با یکدیگر. ¤حجزت ( از ریشه حجز : مانع ، حائل ) معمولاً حوادثی که رخ می دهد ، نشانه ها و علاماتی هم به همراه دارد که به زبان حادثه نوشته شده ؛ مثل شیشه ای که شکسته شده یا جراحتی که ایجاد شده در حادثه ای ، اینها خطوطی هستند که نوشته شده برای اینکه ما آن حادثه را بخوانیم . این خواندن حادثه ، همان عبرت گرفتن است .در این خواندن ها گاهی برخی کلمات درشت تر نوشته شده تا توجه ما را بیشتر کند . اینجاست که حضرت می فرمایند : حَجَزَتهُ ( مانع شدن ، باز داشتن) از تَقَحُّم ( فرو رفتن) در شبهات . ♻️ در اینجا امیرالمؤمنین علیه‌السلام ، یک قاعده کلی را بیان می فرمایند : 《 وقتی حادثه ای رخ داده ، کسی که در آن حادثه ، خطوط روشنی ببیند و عبرت بیاموزد ، اوّلاً در او تقوا ایجاد می شود ( بینش بیشتر باعث تقوای بیشتر هم می شود ؛ چرا که اگر تقوا را به معنای ترس از خدا و یا به معنای رعایت جانب حق بگ

🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇 🔶 نهج البلاغه و شرح آن # قسمت دوم خطبه ۲۸ #جلسه ۷۲ # بخش ۴ 🔖 نکته اخلاقی اول : امروزه یکی از مشکلاتی که ما با آن مواجهیم ، همان مشکلی هست که شیطان را زمین زد . شیطان با آن اوج مقامی که داشت وقتی قیاس کرد ، همین باعث سقوطش شد . ائمه ما هم فرموده اند: لا تقس فان اول من قاس ابليس:" قياس مكن كه نخستين قياس كننده شيطان بود" 👈 (📗 نور الثقلين /جلد دوم /صفحه 6.) ما معمولاً در قیاس زمین می خوریم . قیاس یعنی اینکه ما خودمان را با دیگران مقایسه می کنیم . البته والدین خیلی مؤثرند . آنها باید در کودکی ریشه این قیاس را بسوزانند . همانجایی که کودک می بیند دست کودک دیگری یک کتاب آبی رنگ👦📘 است و او بخواهد کتابی با جلد آبی داشته باشد. کتاب همان کتاب است . کودک کتاب می خواهد یا می خواهد مثل آن کودک دیگر باشد ؟! اینجا که کودک سعی می کند مثل دیگری باشد ، همین جا باید جلوی او را گرفت . همین خصلت در بزرگسالی تبدیل می شود به "چشم و هم چشمی" که فرد را از هدف اصلی دور می سازد و یک ضعف بزرگ شخصیتی محسوب می شود . بهترین راه حل 👈 گاهی به عمد یک تفاوت هایی را بین فرزندانتان ایجاد کنید . گاهی یک امتیازی را به دانش آموزی بدهید تا بقیه یادبگیرند که همه مثل هم نیستند ( البته به اندازه ای که تبعیض زیاد ایجاد نشود) 🔖 نکته اخلاقی دوم : در اینکه برخی افراد امتیازهایی را بدست می آورند گاهی این شبهه ایجاد می شود که شاید از راه ناصواب بدست آورده باشند . در پاسخ به این شبهه باید گفت اولاً با مقایسه ظاهری نمی توان تشخیص صواب از ناصواب داده شود و ثانیاً چنانچه خطایی هم بوده باشد ، آیا ما می توانیم با اطمینان آن را بیان کنیم و یا اینکه در بین افراد بیشتری تعمیم دهیم ؟! 🔻مثال : در شرکتی به کارمندی پاداشی داده می شود که دیگری فکر می کند حتماً آن پاداش حق او هم بوده است . آیا همه جنبه ها و جهات زندگی آن فرد بر ما آشکار است ؟ آیا ممکن نیست در او ویژگی باشد که در فرد دوم این ویژگی موجود نباشد ؟! خطا وجود دارد ولی نباید درصد خطا موجب بد بینی ما بشود . توجه داشته باشیم در مورد دیگران فقط جنبه های منفی آنها را در نظر نگیریم ؛ حتماً جنبه های مثبتی هم دارند . 😊 به یاد داشته باشید شیعیان سالی چند بار (reset / تنظیم مجدد) می شوند 🔄 یکبار 👈شب قدر یکبار 👈ایام عاشورا یکبار 👈نیمه رجب ⏪ بسیار افرادی که شب خطاکار می خوابند و صبح در اثر توبه نیمه شب پاک می شوند ⏩ دنیا بدون زحمت نیست . باید تلاش کرد برای موفقیت . وافراد موفق کسانی هستند که سختی ها و تلاشهای زیادی را متحمل شده اند . ⏪ نابرده رنج گنج میسر نمی شود ⏩ 🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇

چگونه به خدا و امام زمان عجل الله فرجه الشریف تقرب پیدا کنیم؟ #واعظ 🎤 استاد علیرضا پناهیان #جلسه ی سوم https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c