🏴 منتظران ظهور 🏴
بانوان اسمان #داستان_هجدهم 🎬: شهیده پروین ناصحی: محمد رضا سراسیمه به سمت خانم روبه رویش آمد و گفت :
بانوان آسمانی
#داستان_نوزدهم 🎬:
شهیده عزت الملوک کاووسی:
بیمارستان شلوغ بود و پرستار مشغول شستشوی زخم بیمارش بود ، بیمار که دختر جوانی بود ،دوست داشت سوالی که ته ذهنش را قلقلک میداد بپرسد اما رویش نمیشد، بالاخره زبان باز کرد و گفت : ب...ب..ببخشید این خانم دکتر جوانی که قبل شما آمد کنار تخت من کیست؟ تهرانی هست؟
پرستار سرش را بالا گرفت و گفت :کدام یکی؟چطور مگه؟
دختر نشانی های خانم دکتر را داد، پرستار لبخندی زد و گفت : آهان خانم دکتر عزت الملوک کاووسی را میگین ، البته ایشون هنوز دکتر دکتر نشده ،دانشجوی سال دوم پزشکی هست ، فکر کنم متولد مشهد هست اما دیگه خیلی وقته با خانواده اش به تهران اومدن و بعد با حالت سؤالی پرسید ،چرا این چیزا را می پرسین؟
دختر سرش را پایین انداخت و گفت : آخه....آخه ما بیرون شهر زندگی می کنیم ، چادر میزنیم و بعضی بهمون میگن زاغه نشین ، من فکر میکنم این خانم را چند باری تو محل زندگیم دیدم
پرستار که از دوستای نزدیک عزت الملوک بود گفت :من با ایشون دوستم ، آشنايي من با خانم عزت الملوک به سال پنجاه و شش در جلسات قرآن دانشجويان مذهبي دانشكده بر مي گردد؛ اين كلاسها باعث شد من روحیات اورا بشناسم. او بسيار مذهبي و مومن، مقيد به انجام فرايض ديني هست و برگزيده ترين مشخصه اش تفكر و تدبير او در تمام زمينه ها بود. هرگز كاري را بدون فکر انجام نمي ده و ايمان خالصي داره. دركلاس هاي قرآن برداشت بسيار دقيق، ظريف و عارفانه اي از آیات داشت و نظراتش در خصوص اجتماع مردم، قرآن، امام و رهبری ديدگاههاي بديع و نويني بود. خدمت رسانی به مردم بزرگترين هدف زندگي او هست. عزت الملوک كاووسی به فقيرترین قشرهای مردم در زاغه های حلبی آباد سر می زنه و در رساندن خوراک، سوخت و دارو به مردم بيمار از هيچ اقدامی کوتاهی نمی کنه؛ بيماران محروم را با خود به بيمارستان می آورد و در صف پذیرش درمانگاه می ايسته و تا درمان نهایی آن ها را همراهی می کنه، از خودنمايی به دور هست و و همه این کارها را مخفيانه انجام می دهد و مناعت طبع عجيبی داره. در برابر حق بسيار فروتن و در برابر ناحق بسيار محكم هست، خدواند قدرت تميز بالايی به او داده ، او حق را از ناحق به خوبی تشخيص می ده. با هيچکدام از گروهک های انحرافی كه ظاهر اسلامی دارن و جريانات پر سروصدای داخل و خارج دانشگاه همراه نبوده و نیست. امام را خوب می فهميه و مريد امام هست. چندین بار او را در تظاهرات و امداد رسانی به مجروحين در ميادين مختلف دیده بودم.يادم نميره دو روز پیش که ديدمش، پرسيدم كجا بودی؟ گفت: تاصبح بيمارستان بودم و مجروحان را درمان می كردم. گفتم خيلي خسته ای مثل اينكه اصلا نخوابيدی؟ خيلی آهسته گفت: كارهايم كه تمام شد؛ به آشپزخانه بيمارستان رفتم و ظرف مريض ها را شستم.
الانم همراه آمبولانس رفته تو شهر که مجروحین انقلاب را بیاره ، امروز روز بیست دوم بهمن هست ، بوی آزادی توی فضا پیچیده ،عطر انقلاب و امام ، عزت الملوک را از خود بیخود کرده، وقتی داشت میرفت خیلی خوشحال بود انگار داره به حجله عروسی میره...
دخترک لبخندی زد و گفت خدا حفظش کنه...
در همین حین خبری به بیمارستان رسید: خدا فرشته ای دیگر را گلچین نمود و اینبار تیر کینهٔ ساواکی ها بر قلب مهربان دختری جوان نشست.
عزت الملوک کاووسی که در ۲۸آبان ۱۳۳۷ در مشهد به دنیا آمده بود در روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ همزمان با آزادی ایران از چنگال استکبار ، در حین خدمت گلولهٔ دشمن بر جانش نشست و آسمانی شد.
📝ط_حسینی
@montazeraan_zohorr
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺