°❁°✿°🚩﷽🚩°✿°❁°
✍ حکایت ۴
«باکی از مرگ نیست»
کاروان امام حسین (ع) از منزلگاه قصر بنی مقاتل، به سوی کربلا حرکت می کرد.
امام حسین (ع) در حالی که سوار بر اسب بود لحظهای به خواب رفت. سپس بیدار شد، دو یا سه بار فرمود:
« انا لله و انا الیه راجعون ،الحمدلله رب العالمین.»
فرزندش علی اکبر رو به پدر نمود و عرض کرد: پدر جان! سبب این استرجاع و حمد چه بود؟
امام فرمود: سواری، در خواب بر من ظاهر شد و گفت: اهل این کاروان می روند و مرگ، ایشان را تعقیب می کند.
من فهمیدم خبر مرگ به ما داده می شود.
علی اکبر عرض کرد: پدر جان! مگر ما بر حق نیستیم؟
امام حسین (ع) فرمود: پسرم سوگند به خدایی که بازگشت بندگان به سوی اوست ما بر حقیم.
علی اکبر عرض کرد: بنابراین باکی از مرگ نیست.
امام فرمود: فرزندم! خداوند بهترین پاداش را که از سوی پدر به فرزند مقرّر فرموده، به تو عنایت کند.
«بحارالانوار، ج۴۴»
°❁°✿°🚩🏴🚩°✿°❁°
#پندانه_حسینی
°❁°✿°🚩﷽🚩°✿°❁°
✍ حکایت ۳
«بزرگوارى امام حسين(ع)»
شخصی به نام (عصام بن مصطلق ) گويد: روزى به مدينه وارد شدم و حسين بن على (ع) را با قيافه اى جذاب مشاهده كردم. آنگاه هر چه از حسادت نسبت به پدرش در دل داشتم آشكار كردم .
امام با عطوفت و مهربانى به من نگاه كرد و اين آيات را تلاوت كرد:
«و امر به نيكى كن واز انسانهاى جاهل درگذر، و اگر وسوسه اى از شيطان در تو ايجاد شد به خدا پناه آور كه او بسيار شنوا و آگاه است.»
سپس به من گفت : آرام باش و براى من و خودت از خداوند طلب مغفرت كن . اگر از ما يارى بخواهى تو را يارى خواهيم كرد و اگر طلب هدايت نمایى تو را هدايت خواهيم كرد.
با اين برخورد نيكوى حضرت از گفته ها و رفتار خود پشيمان شدم.
سپس فرمود:نيازمنديهاى خود را بگو كه مرا بهتر از آنچه گمان برده اى خواهى يافت ، انشاءاللّه تعالى .
عصام گويد: با اين بر خورد بزرگوارانه او زمين با همه پهناورى كه داشت برايم تنگ شد و دوست داشتم كه مرا در خود فرو برد. آنگاه خود را از وى دور كردم و از آن پس كسى محبوبتر از او
و پدرش نزد من نبود.
« بحار الانوار،ج۴۴»
°❁°✿°🚩🏴🚩°✿°❁°
#پندانه_حسینی
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
°❁°✿°🚩﷽🚩°✿°❁°
✍ حکایت ۴
«باکی از مرگ نیست»
کاروان امام حسین (ع) از منزلگاه قصر بنی مقاتل، به سوی کربلا حرکت می کرد.
امام حسین (ع) در حالی که سوار بر اسب بود لحظهای به خواب رفت. سپس بیدار شد، دو یا سه بار فرمود:
« انا لله و انا الیه راجعون ،الحمدلله رب العالمین.»
فرزندش علی اکبر رو به پدر نمود و عرض کرد: پدر جان! سبب این استرجاع و حمد چه بود؟
امام فرمود: سواری، در خواب بر من ظاهر شد و گفت: اهل این کاروان می روند و مرگ، ایشان را تعقیب می کند.
من فهمیدم خبر مرگ به ما داده می شود.
علی اکبر عرض کرد: پدر جان! مگر ما بر حق نیستیم؟
امام حسین (ع) فرمود: پسرم سوگند به خدایی که بازگشت بندگان به سوی اوست ما بر حقیم.
علی اکبر عرض کرد: بنابراین باکی از مرگ نیست.
امام فرمود: فرزندم! خداوند بهترین پاداش را که از سوی پدر به فرزند مقرّر فرموده، به تو عنایت کند.
«بحارالانوار، ج۴۴»
°❁°✿°🚩🏴🚩°✿°❁°
#پندانه_حسینی
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
°❁°✿°🚩﷽🚩°✿°❁°
✍ حکایت ۵
«عشق امام حسین به عبادت»
امام حسین (ع) آن قدر به عبادت و ذکر پروردگار عشق می ورزید که در عصر روز نهم محرم به حضرت عباس(ع) فرمود:
برو به سوی دشمنان و اگر توانستی تا بامداد فردا برای ما مهلت بگیر، باشد که ما امشب برای پروردگار خود نماز بخوانیم و دعا کنیم و در پیشگاه پروردگار آمرزش بخواهیم، خدا می داند که من نماز خواندن و قرآن خواندن و زیاد دعا کردن و استغفار کردن را بسیار دوست دارم.
«ارشاد مفید، ص۲۱۲»
°❁°✿°🚩🏴🚩°✿°❁°
#پندانه_حسینی
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
°❁°✿°🚩﷽🚩°✿°❁°
✍ حکایت ۶
«گریه حضرت آدم برامام حسین»
در تفسیر قول خداوند: این گونه آمده است:
حضرت آدم (ع) بر ساق عرش، نام های پیامبر (ص) و ائمه (ع) را مشاهده کرد و جبرئیل به او تلقین کرد که بگوید:
«یا حمید بحق محمد، یا عالی بحق علی، یا فاطر بحق فاطمه، یا محسن بحق الحسن و الحسین منک الاحسان»
هنگامی که حضرت آدم (ع) نام امام حسین (ع) را بر زبان جاری ساخت، گریان شد و قلبش خاشع گردید.
از جبرئیل پرسید: چرا پس از گفتن نام حسین، قلبم شکست و اشکم جاری گردید؟!
جبرئیل خبر شهادت امام حسین (ع) و چگونگی مصائب او را تشریح نمود و هر دو چون مادر جوان مرده، عزاداری و گریه و ناله نمودند.
«بحارالانوار، جلد۱»
°❁°✿°🚩🏴🚩°✿°❁°
#پندانه_حسینی
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
°❁°✿°🚩﷽🚩°✿°❁°
✍ حکایت ۷
«سلام مقدم است»
مردى به امام حسين عليه السلام رسيد و قبل از هرچيز گفت : حالت چطور است ، خداوند سلامتى دهد.
امام عليه السلام فرمود: سلام كردن بر سخن گفتن مقدّم است . خداوند به تو سلامتى دهد.
آنگاه فرمود: به كسى اجازه سخن دهید،که اول سلام كند.
« تحف العقول»
°❁°✿°🚩🏴🚩°✿°❁°
#پندانه_حسینی
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
°❁°✿°🚩﷽🚩°✿°❁°
✍ حکایت ۸
«فضیلت گریه بر امام حسین (ع)»
هنگامي كه پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم شهادت حسين عليه السلام و ساير مصيبت هاي او را به دختر خود، خبر داد؛ فاطمه عليهاالسلام سخت گريه نمود و عرض كرد:
- پدر جان! اين گرفتاری چه زمانی رخ مي دهد؟
رسول خدا فرمود:
- زمانی كه من و تو و علی در دنيا نباشيم.
آن گاه گريه فاطمه شديدتر شد. عرض كرد:
چه كسي بر حسينم گريه مي كند، و به عزاداري او قيام می نمايد؟
پيامبر فرمود:
فاطمه! زنان امتم بر زنان اهل بيتم، و مردان بر مردان گريه مي كنند و در هر سال، عزاداري او را تجديد مي كنند. روز قيامت كه فرا رسد، تو براي زنان شفاعت می كنی و من برای مردان، و هر كه بر گرفتاری حسين گريه كند، دست او را می گيريم و داخل بهشت می كنيم.
فاطمه جان! تمام ديده ها روز قيامت گريان است، مگر چشمي كه بر مصيبت حسين گريه كند! آن چشم برای رسيدن به نعمت های بهشت خندان است.
« بحارالانوار،ج۱»
°❁°✿°🚩🏴🚩°✿°❁°
#پندانه_حسینی
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
°❁°✿°🚩﷽🚩°✿°❁°
✍ حکایت ۹
«ترک درخواست از ديگران»
مردى نزد امام حسين عليه السلام آمد و درخواستى كرد.
حضرت در پاسخ او فرمود: درخواست كردن كار خوبى نيست، مگر براى پرداخت غرامت سنگين ، يابينوایى خاك نشين ، يا تعهد مالى سنگين .
آن مردگفت : من هم جز به خاطر يكى از اين موارد نيامدم .
آنگاه حضرت دستور داد صد دينار به او دادند.
«تحف العقول»
°❁°✿°🚩🏴🚩°✿°❁°
#پندانه_حسینی
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
°❁°✿°🚩﷽🚩°✿°❁°
✍ حکایت ۱۰
« پـل مـرگ»
روز عاشورا چون جنگ شدت گرفت و کار بر حسین(ع) بسیار سخت شد، بعضی از اصحاب آن حضرت دیدند
که سیدالشهداء و تعدادی از خواص یارانش، هر چه فشار بیشتر، و مرحله شهادت نزدیکتر می شود رنگ صورتشان درخشان تر گشته و سکون و آرامش بیشتر می یابند.
آنها به یکدیگر می گفتند: به حسین نگاه کنید که ابداً از مرگ و شهادت باکی ندارد.
امام حسین(ع) متوجه گفتارشان شده، فرمود: ای بزرگ زادگان قدری آرام بگیرید! صبر و شکیبایی پیشه کنید! چون مرگ پلی است که شما را از گرفتاری ها و سختی ها عبور داده و به بهشت های پهناور و نعمت های جاودانی می رساند.
پدرم از پیامبر(ص) برایم نقل کرد، که می فرمود:
«دنیا برای مؤمنان همانند زندان و برای کافران همانند بهشت است.
و مرگ پلی است که مؤمنان را
به بهشت ، و کافران را به جهنم
می رساند.»
«بحارالانوار، ج 6»
°❁°✿°🚩🏴🚩°✿°❁°
#پندانه_حسینی
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c