eitaa logo
🌹 منتظران ظهور 🌹
2.9هزار دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
10.2هزار ویدیو
311 فایل
🌷بسم ربِّ بقیة الله الاعظم (عج)🌷 سلام بر تو ای امید ما برای زنده کردن حکومت الهی مرا هزار امید است و هر هزار تویی کپی متن با ذکر صلوات و دعای فرج ، حلال است🙏🏻 ادمین: @Montazer_zohorr تبادل و تبلیغ: https://eitaa.com/joinchat/1139737620C24568efe71
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 نماز شب بیست و هفتم رمضان برای آمرزش گناهان خودتان و والدین تان 🔵 از امام علی علیه السلام روایت شده است: 🌕 که از فضایل ماه رمضان فضایل نماز در آن از ایشان سوال شد. ایشان فرمودند هر کس در شب بیست و هفتم ماه رمضان چهار رکعت نماز بخواند "سوره حمد و ملک هر کدام یکبار، و اگر سوره تبارک را حفظ نیست و نمی تواند سوره توحید را بیست و پنج مرتبه بخواند"، خداوند او و والدینش را می آمرزد. 📚 منبع: کتاب وسائل الشیعه https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢↶ اعمال شب بیست و‌ هفتم ↷💢 ✨ماه مبارک رمضان✨ ↩️ این شب، شب مبارک و فوق‌العاده‌ای است و اعمالی برای آن ذکر شده است↯ ❶ غسل ❷ روايت شده است حضرت زين العابدين علیه‌السلام اين دعا را در اين شب از اول تا آخر شب مكرر مى‌خواند: 【اَللَّهُمَّ ارْزُقْنِی التَّجَافِیَ عَنْ دَارِ الْغُرُورِ وَالْإِنَابَةَ إِلَى دَارِ الْخُلُودِ وَالاسْتِعْدَادَ لِلْمَوْتِ قَبْلَ حُلُولِ الْفَوْتِ】 〖خدايا روزيم كن دورى گزيدن از خانه فريب و بازگشت به سوى خانه جاويدان و آماده شدن براى موت پيش از رسيدن فوت〗 ❸ دعائی براى اين شب از رسول اکرم ﷺ نقل شده که مجموعه‌اى از آيات قرآن است: 【ربَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْلَنا ذُنُوبَنا وَ كَفِّرْ عَنَّا سَيِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ ربَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى‏ رُسُلِکَ وَلا تُخْزِنا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّکَ لا تُخْلِفُ الْمِيعادَ ربَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلى‏ خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ ربَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذابَها كانَ غَراماً ربَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً ربَّنا عَلَيْکَ تَوَكَّلْنا وَ إِلَيْکَ أَنَبْنا وَ إِلَيْکَ الْمَصِيرُ ربَّنا لا تَجعَلْنا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا ربَّنَا اغفِرْلَنا ذُنُوبَنَا وَ لِإِخوانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونا بِالْإِيمانِ وَلا تَجعَلْ فِی قُلُوبِنا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّکَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَاستُرْ عَلَیَّ ذُنُوبِی وَ عُيُوبِی وَاغْفِرْلِی بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدِ إِنَّکَ الرَّئوفُ الرَّحِيم‏】 ▫️پروردگارا ايمان آورديم پس گناهان ما را بيامرز و بدى‌هايمان را بپوشان و همراه با نيكان بميران ▫️پروردگارا آنچه را كه به فرستادگانت وعده داده‌اى به ما عطا كن و در روز قيامت رسوايمان مكن به راستى كه تو هرگز خلف وعده نمى‌كنى ▫️پروردگارا دوبار ما را ميرانده و دوبار زنده گردانيده‌اى به گناهان خود اعتراف مى‌كنيم آيا راهى براى بيرون آمدن از عذاب تو وجود دارد؟ ▫️پروردگارا عذاب جهنم را از ما منصرف گردان زيرا به راستى عذاب آن زيان‌بار است ▫️پروردگارا همسران و نسل ما را نور چشم ما قرار ده و ما را پيشواى تقواپيشگان بگردان ▫️پروردگارا بر تو توكل نموديم و به سوى تو بازگشتيم و بازگشت همگان به‌ سوى تو است ▫️پروردگارا ما را گرفتار در دست كافران قرار مده ▫️پروردگارا ما و برادران ما را كه پيش از ما ايمان آورده‌اند بيامرز و كينه به مؤمنان را در دل ما قرار مده پروردگارا به راستى كه تو بسيار مهرورز و مهربان هستى ▫️بر محمد و خاندان او درود فرست و عيب‌هاى مرا بپوشان و به حق محمد و آل محمد مرا بيامرز به راستى كه تو بسيار مهرورز و مهربان هستى ❹ دعاى شب بيست و هفتم 【يا مَادَّ الظِّلِّ وَ لَوْ شِئْتَ لَجَعَلْتَهُ سَاكِنا وَ جَعَلْتَ الشَّمْسَ عَلَيْهِ دَلِيلاً ثُمَّ قَبَضْتَهُ قَبْضا يَسِيراً يَا ذَا الْجُودِ وَالطَّوْلِ وَالْكِبْرِيَاءِ وَالْآلاءِ لا إِلَهَ إِلّا أَنْتَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ يَا قُدُّوسُ يَا سَلامُ يَا مُؤْمِنُ يَا مُهَيْمِنُ يَا عَزِيزُ يَا جَبَّارُ يَا مُتَكَبِّرُ يَا اللهُ يَا خَالِقُ يَا بَارِئُ يَا مُصَوِّرُ يَا اللهُ يَا اللهُ يَا اللهُ لَکَ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى وَالْأَمْثَالُ الْعُلْيَا وَالْكِبْرِيَاءُ وَالْآلاءُ أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و أَنْ تَجْعَلَ اسْمِی فِی هَذِهِ اللَّيْلَةِ فِی السُّعَدَاءِ وَ رُوحِی مَعَ الشُّهَدَاءِ وَ إِحْسَانِی فِی عِلِّيِّينَ وَ إِسَائَتِی مَغْفُورَةً وَ أَنْ تَهَبَ لِی يَقِيناً تُبَاشِرُ بِهِ قَلْبِی وَ إِيمَاناً يُذْهِبُ الشَّکَّ عَنِّی وَ تُرْضِيَنِی بِمَا قَسَمْتَ لِی وَ آتِنَا فِی الدُّنْيَا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ الْحَرِيقِ وَارْزُقْنِی فِيهَا ذِكْرَکَ وَ شُكْرَکَ وَالرَّغْبَةَ إِلَيْکَ وَالْإِنَابَةَ وَالتَّوْبَةَ وَالتَّوْفِيقَ لِمَا وَفَّقْتَ لَهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ】 °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چگونه عبادات کنیم 15.mp3
11.09M
؟ ۱۵ 🤲 کیفیتِ عبادات ما ، ارتباط مستقیم با قدرت روح ما دارد! و روح قدرتمند، روحی است که توانایی دارد! چگونه می‌شود تمرکز داشت؟ منتظران ظهور eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این که گناه نیست 33.mp3
5.09M
33 💢دیدی بعضیا؛ اهل عبادت و کار خیرند؛ اونقدر که جرأت پیدا میکنن، به پشتوانه ی عبادات شون، بعضی از گناهانشونُ توجیه کنند! ❌"توجیه گنـاه" از خود گناه بزرگتره ها http://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🌹 منتظران ظهور 🌹
رمان آنلاین زن، زندگی، آزادی قسمت پانزدهم: گوشی زنگ خورد و اسم پدرش روی صفحه افتاد، سحر با استرس
رمان آنلاین زن،زندگی ،آزادی قسمت شانزدهم: گوشی در دستان سحر مدام میلرزید و سحر مانده بود چه کند، ناخوداگاه کلید وصل تماس را لمس کرد، صدای جولیا از ان طرف خط که فارسی را شکسته حرف میزد بلند شد:الو...سحر سحر آب دهانش را قورت داد و‌گفت: سلام جوالیا، حالتون چطوره؟ جولیا که انگار متوجه شده بود خود سحر است گفت: ممنون، تو چطوری؟ چرا تماسم را جواب ندادی، من نگران تو شدم... سحر نفسش را آروم بیرون داد و گفت: ببخشید مشکلی پیش اومده بود.. جولیا با لحنی حاکی از تعجب گفت: مشکل؟! چی شده؟ الان مشکلت رفع شده؟ سحر: آره ، حل شد... جولیا نفس راحتی کشید و‌گفت: دوست داشتی بیای پیش ما، اما فراموش نکن فقط دختران پاک که به اونها دست درازی نشده باشه ،اینجا جا دارن وگرنه... سحر پرید وسط حرفش و‌گفت: بله..بله...میدونم، من هیچ کار اشتباهی نکردم جولیا: خوبه، انگار توی کشور شما هم زنها به خودشون اومدن، زنگ زدم بهت بگم، تو میتونی دوستانت را تشویق کنی که توی تجمعات شرکت کنند ،اما خودت هرگز شرکت نکن ، فهمیدی!!! ما روی پاک بودن و پاک ماندن تو حساب کردیم، وگرنه دختران آزاد و رها، زیادند ... سحر همانطور که سرش را تکان میداد گفت: متوجهم، فقط یه سوال، مشخص هست کی بتونم بیام؟! جولیا خنده بلندی کرد و گفت: انگار خیلی عجله داری! خیلی منتظرت نمی ذاریم، به همین زودی خبری خوشحال کننده بهت خواهم داد و صدا قطع شد. سحر همانطور که به حرفهای جولیا فکر میکرد به راننده اشاره کرد و گوشه خیابان از ماشین پیاده شد. خیلی طول نکشید که پراید رنگ و رو رفته ی پدرش ،کنارش ترمز کرد. سحر ذهنش درگیر اتفاقات مختلف بود ،اصلا فراموش کرده بود که وضع پوشش چگونه هست، پس ارام به طرف ماشین رفت که یک دفعه پدرش با حرکتی سریع از ماشین پیاده شد. سحر سلام کرد و می خواست سوار ماشین بشود که با صدای پدرش که به او خیره شده بود ،به خود آمد:... ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی 🌿💐🌿💐🌿💐🌿💐