فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆✍آیاانتخابات درست با☀️ظهورارتباط دارد❓❓
👤🎥استادپناهیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ظهور رو خیلی نزدیک ببینید "مثل غربی ها"
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر
واز آن حضرت (علیه السلام) است که فرمود: دعا مخزن عبادت است همچنانکه ابر مخزن باران است.(۷۶۸)
۳- ونیز از آن جناب آمده که فرمود: خداوند را بسیار بخوانید که خداوند از بندگان مؤمنش دوست می دارد که او را بخوانند، وبه بندگان مؤمن خود استجابت را وعده فرموده وخداوند دعای مؤمنین را روز قیامت عملی برای آن ها محسوب خواهد کرد که در خیر آن ها می افزاید.
۴- ودر حدیث دیگری از آن حضرت است که: پس دعابسیار کن که کلید هر رحمت وپیروزی هر حاجت است، وآنچه نزد خدای (عزَّ وجلَّ) است جز به وسیله دعا به دست نیاید، وهمانا هیچ دری بسیار کوبیده نشود مگر این که به گشایش برای کوبنده اش نزدیک گردد.(۷۶۹)
۵- واز پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) آمده که فرمود: هر مسلمانی خدای تعالی را بخواند به دعایی که قطع رحم وگناه در آن نباشد، خداوند به سبب آن یکی از سه چیز را به او دهد: یا دعایش را به زودی مستجاب فرماید، ویا آن را برای آخرتش ذخیره نماید، یا مانند آن را از بدی از او دور سازد.(۷۷۰)
۶- واز آن حضرت (علیه السلام) آمده که فرمود: دعا مغز عبادت است، وهیچ مؤمنی خداوند را نخواند مگر این که مستجاب فرماید، پس یا به زودی آن را در دنیا برایش تعجیل می کند، ویا برایش به آخرت تأخیر می اندازد، ویا به مقدار دعایش از گناهانش می آمرزد به شرط آن که به گناهی دعا نکند.(۷۷۱)
۷- واز آن حضرت (علیه السلام) روایت شده که فرمود: عاجزترین مردم کسی است که از دعا کردن عاجز باشد، وبخیل ترین مردم کسی است که از سلام کردن بخل ورزد.(۷۷۲)
۸- واز امیر المؤمنین (علیه السلام) است که فرمود: خداوند چنین نکند که درب دعا را بر کسی بگشاید ودرب اجابت را بر او ببندد.
۹- واز امام صادق (علیه السلام) روایت آمده که فرمود: بر شما باد دعا کردن که چیزی نخواهید یافت که در تقرب جستن به خداوند مثل آن باشد.(۷۷۳)
۱۰- واز امیر المؤمنین (علیه السلام) است که فرمود: محبوب ترین اعمال نزد خدای (عزَّ وجلَّ) در زمین دعا است، وبهترین عبادت عفاف است.(۷۷۴)
۱۱- واز فضیل بن عثمان روایت شده که گفت: به حضرت امام صادق (علیه السلام) عرضه داشتم: مرا سفارشی فرمای، فرمود: تو را سفارش می کنم به تقوی وخداترسی، وراستگویی، وادای امانت، وخوش رفتاری با مصاحبت خویش، وپیش از طلوع خورشید وپیش از غروب آن بر تو باد دعا کردن، وچیزی تو را از درخواست کردن از پروردگارت باز ندارد، ونگویی: این چیزی است که عطا نخواهم شد، ودعا کن که خداوند آنچه را بخواهد انجام می دهد.
و اخبار دیگری که در کتابهای علمای بزرگوارمان روایت شده است، وحاصل سخن این که: تشرف به دیدار امام (علیه السلام) امری است ممکن است ومشروع، وهر امر ممکن مشروعی مستحب است برایش دعا شود. نتیجه این که: دعا کردن برای تشرف به دیدار آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مستحب می باشد. کبرای این قضیه: به کتاب وسنت واجماع وعقل ثابت است، واز کتاب وسنت آنچه یاد آوردیم بسنده است، واجماع برای کسی که خبرگی وانسی با کتابهای علما وسیره مسلمین داشته باشد معلوم است، بلکه می توان ادعا کرد که استحباب دعا از ضروریات دین است. وعقل حکم می کند به این که خوب است بنده مطالب وخواسته هایش را از پروردگار عالمیان مسئلت نماید.
از احمد بن ابراهیم آمده که گفت: به ابو جعفر محمد بن عثمان اشتیاقم را به دیدن مولایمان (علیه السلام) بیان داشتم، به من فرمود: با شوق مایلی که او را ببینی؟ گفتم: آری، فرمود: خداوند شوق تو را سپاس گوید وروی آن حضرت را به آسانی وعافیت به تو بنمایاند، ای ابو عبد الله تقاضا مکن که او را ببینی زیرا که ایام غیبت به او مشتاق هستی ونخواه که با او همراه شوی که این از کارهای بزرگ خداوند است، وتسلیم بودن به آن اولی است، ولی به سوی او به وسیله زیارت توجه کن...(۷۸۰)
می گویم: در این حدیث نسبت به آنچه یاد کردیم منافاتی نیست.
اول: این که چون جناب محمد بن عثمان برای او دعا کرد به این که: وروی آن حضرت را به آسانی وعافیت به تو بنمایاند. واگر این امر غیر ممکن بود یا خواستنش نا مشروع بود برایش چنین دعایی نمی کرد.
و اما صغرای مطلب یعنی امکان تشرف به دیدار امام منتظر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ومشروع بودن طلب آن برای اهل ایمان ویقین ثابت است، وقوی ترین دلیل بر امکان آن وقوع وتحقق یافتنش برای بسیاری از صلحا وکسانی است که خداوند خیر دنیا ودین را برایشان خواسته، ودرخواست آن در چندین دعا وزیارتی که علمای صالح گذشته ما در کتاب های شان یاد کرده اند آمده، چنان که در دعایی که، توسط عمری از آن حضرت روایت شده چنین آمده: وما را از کسانی قرار ده که دیده شان به دیدارش روشن گردد(۷۷۵).
و در دعای عهد می خوانیم: ودیده ام را به سرمه یک نگاه به او روشن ساز(۷۷۶).
و در دعای ندبه است که: وای خدا سرور این بنده کوچکت را به وی بنمایان ای شدیدالقوی. ودعایی که پس از سلام بر آن حضرت در سرداب مبارک مروی است آمده: وچهره اش را به ما بنمای. وغیر این ها که در جای خود ذکر گردیده، واین که تمام این ها را حمل کنیم بر آن که منظور در خواست دیدن آن جناب فقط در زمان ظهورش می باشد شاهد وداعی بر آن نیست. ودر بعضی از اخبار است که آن حضرت (علیه السلام) در میان مردم آمد وشد می کند. پس او را می بینند ولی نمی شناسند. وبرای من وبعضی از اخیار، بعضی از اسرار اتفاق افتاده است.
و از جمله اخباری که به آن ها اشاره کردم روایتی است که کلینی (رحمه الله) در اصول کافی به سند صحیح عالی از سدیر صیرفی(۷۷۷) آورده که گفتن شنیدم حضرت امام صادق (علیه السلام) می فرمود: همانا در صاحب این امر شباهتی به یوسف (علیه السلام) هست. گوید: عرضه داشتم: گویی از زندگانی وغیبت او یاد می کنی؟ آن حضرت -علیه الصلاة والسلام- به من فرمود: وچه چیز آن را انکار می کنند این افراد شبیه خوک؟ به درستی که برادران یوسف اسباط وپیغمبر زاده بودند، با یوسف تجارت کردند، وخرید وفروش نمودند، وبا او سخن گفتند وحال آن که برادرانش بودند واو برادرشان بود او را نشناختند، تا این که خودش گفت: من یوسفم واین برادر من است. پس چه انکار می دارد این امت ملعون این که خداوند (عزَّ وجلَّ) با حجت خود در وقتی از اوقات همان کند که با یوسف کرد؟ به درستی که یوسف پادشاهی مصر را داشت وبین او وپدرش مسافت هیجده روز راه بود، پس اگر یوسف می خواست پدر را از احوال خود خبر دهد می توانست، همانا یعقوب وفرزندانش هنگامی که مژده یافتند آن مسافت را تا مصر نه روزه پیمودند. پس این امت چرا انکار می دارد که خدای (عزَّ وجلَّ) با حجت خود چنان کند که با یوسف کرد، این که در بازارهایشان راه برود وبر فرش هایشان قدم بگذارد تا آنگاه که خداوند در آن (جریان) به او اذن دهد، همچنان که به یوسف اذن داد که گفتند: آیا تو همان یوسفی؟ گفت: من یوسف هستم.(۷۷۸)
و نعمانی به سند خود از سدیر آورده که گفت: شنیدم حضرت امام صادق (علیه السلام) می فرمود: همانا در صاحب این امر سنتی از یوسف هست. راوی گوید: عرضه داشتم: گویی ما را از غیبت یا حیرتی خبر می دهید؟ فرمود: چه انکار می کنند این خلق ملعون خوک صفت از این امر؟ همانا برادران یوسف افراد عاقل وفهمیده بودند بر یوسف وارد شدند وبا او سخن گفتند وبا او معامله کردند ورفت وآمد نمودند واو برادر آنان بود با وجود این تا خودش را به آنان معرفی نکرد او را نشناختند ووقتی گفت من یوسف هستم او را شناختند. بنابراین امت سرگردان چه انکار می کنند که خدای (عزَّ وجلَّ) در وقتی از اوقات بخواهد حجت خودش را بر آنان مخفی بدارد، یوسف پادشاهی مصر را داشت وفاصله بین او وپدرش هیجده روز راه بود، اگر خداوند می خواست جای او را به پدرش بفهماند، می توانست، پس چه انکار می کند این امت که خداوند با حجت خویش همان کند که با یوسف کرد، واین که صاحب مظلوم شما که حقش انکار شده صاحب این امر در میان آن ها آمد وشد کند، ودر بازارهای شان راه برود، وبر فرش هایشان پا بگذارد، ولی او را نشناسند؟ تا هنگامی که خداوند او را اذن دهد که خودش را معرفی کند، چنان که یوسف به برادران اجازه داد، وقتی که برادرانش گفتند: تو یوسفی؟ گفت: من همان یوسفم.(۷۷۹)
می گویم: ای مؤمن صاحب یقین در این حدیث شریف تأمل وتدبر کن، وتعریض وانکار امام (علیه السلام) نسبت به کسی که پندارد امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در میان مردم آمد وشد نمی کند واو را نمی بینند را ملاحظه بنمای، واین که از این جهت آن حضرت به یوسف تشبیه نموده است، ودر این حدیث وحدیث پیشین کفایت وتصدیقی برای اهل ایمان وتحقیق است. ودر روایات چیزی را نیافته ام که گمان منافات با آنچه یاد کردیم در آن برود مگر دو حدیث که منافات نداشتنشان را با آنچه که گفته شد توضیح می دهیم:
یکی: فرموده آن حضرت در توقیع شریف که پیش تر آوردیم: فمن ادعی المشاهدة قبل السفیانی والصیحة فهو کذاب؛ پس هر کس ادعای مشاهده کند پیش از خروج سفیانی وصیحه آسمانی پس او دروغگو است... که در امر گذشته بیان داشتیم: این عبارت با آنچه یاد کردیم منافاتی ندارد.
دوم: این که چون این سؤال وجواب در زمان غیبت اول (غیبت صغری) انجام شده، ودر آن زمان برای بسیاری از اهل ایمان دیدن ولقای آن حضرت (علیه السلام) اتفاق افتاده، از سفرای آن حضرت وغیر آن ها، چنان که در اخبار ظاهر می شود، ودر روایات چیزی که بر نفی مشاهده به طور مطلق در زمان غیبت صغری باشد ندیده ایم.
سوم: اینکه احتمال می رود در آن وقت به خصوص، مانعی بوده به خاطر ملاحظه آن شخص که صلاح نبوده کسی به دیدار آن حضرت مشرف شود، ونظیر این معنی در منع وکلا از یاد کردن آن حضرت در روایت آمده، چنان که در اصول کافی از حسین بن الحسن علوی است که گفت: یکی از ندیمان روز حسنی ومرد دیگری که همراه او بود به وی گفت: اینک او (یعنی امام عصر) (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اموال مردم را از (باب حقوق) جمع می کند وبرای او وکلایی هست -و وکلای آن حضرت را در نواحی مختلف نام برد- واین را به عبیدالله بن سلیمان وزیر گزارش دادند، پس وزیر همت گماشت که وکلا را بگیرد، سلطان گفت: جستجو کنید ببینید این مرد (یعنی حضرت (علیه السلام)) در کجاست که این جریان بزرگی است. عبید الله بن سلیمان گفت: همه وکلا را دستگیر می کنیم، سلطان گفت: نه، بلکه با اشخاص ناشناسی برای جاسوسی نزد آنان پول هایی بفرستید، پس هر کدام از آنان چیزی گرفت دستگیر شود. راوی گوید: پس (از سویی حضرت قائم (علیه السلام)) نامه آمد که به تمامی وکلا دستور دهند از کسی چیزی نگیرند واز پذیرفتن آن خودداری کنند وجریان (حضرت صاحب الامر (علیه السلام)) را تجاهل نمایند، پس شخص ناشناسی برای جاسوسی نزد محمد بن احمد رفت وبا او خلوت کرد وگفت: پولی نزدم هست که می خواهم آن را برسانم، محمد به او گفت: اشتباه کرده ای، من از این مطلب چیزی نمی دانم، پس هر چه ملاطفت کرد محمد تجاهل نمود، وجاسوس ها را همه جا پراکندند وهمه وکلا از پذیرفتن چیزی امتناع ورزیدند، به جهت آن دستوری که از پیش به ایشان رسیده بود.(۷۸۱)
چهارم: اینکه برای هیچ کس ممکن نیست به دیدن آن جناب مشرف شود مگر به اجازه حضرتش، وشاید منع کردن ابو جعفر از جهت اجازه ندادن امام (علیه السلام) به او برای تشرف یافتن آن شخص بوده، یا به خاطر این که این سر را تحمل نداشته وتوان رازداری در او نبوده وخبر را منتشر می ساخته، ویا به سبب های دیگر.
مؤید این وجه است آنچه در اصول کافی از علی بن محمد از ابو عبد الله صالحی آمده که گفت: پس از وفات حضرت ابو محمد امام عسکری (علیه السلام) اصحاب ما از من خواستند که درباره اسم وجای امام (علیه السلام) بپرسم، پس جواب صدرو یافت که: اگر آن ها را بر اسم دلالت کنی آن را شایع می سازند وچنانچه جای را بشناسند آن را نشان خواهند داد(۷۸۲)
پنجم: شاید آن شخص می خواسته با آن حضرت (علیه السلام) مصاحبت کند وملازم خدمت آن جناب شود به گونه اصحاب سایر ائمه (علیه السلام)، واین در هر دو غیبت ممنوع بوده است. وشیخ ابو جعفر این جهت را از او فهمیده بود، لذا گفت: ودر خواست مکن که با او همراه شوی.
و مؤید این وجه است آنچه کلینی (رحمه الله) در خبر صحیحی از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده که فرمود: قائم (علیه السلام) را دو غیبت است، یکی کوتاه ودیگری طولانی، در غیبت اول کسی جایش را نمی داند مگر خواص شیعیانش، ودر دیگری جایش را نداند مگر خواص خدمتگزارانش.(۷۸۳)
در امر گذشته نیز مؤید این وجه گذشت.
وجه دوم: این که نگاه کردن به چهره نورانی اش عبادت است وتوفیق خواستن برای عبادت نیز عبادت است، بنابر این در خواست توفیق برای دیدن روی آن حضرت عبادت می باشد، وهر یک از دو مقدمه این مطلب آن قدر واضح است که نیازی به دلیل وبرهان ندارد، بلکه شاهد بر مقدمه اول روایتی است که در مجالس شیخ صدوق از مولایمان حضرت رضا (علیه السلام) آمده که فرمودند: نگاه کردن به ذریه پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) عبادت است امام باشد یا غیر امام(۷۸۴)
و شاهد بر مقدمه دوم دعاهایی است که از امامان ((علیهم السلام) رسیده وتوفیق عبادت از خدا خواستن را دستور فرموده اند.
وجه سوم: فرموده امام (علیه السلام) در دعای عهد وغیر آن که: اللهم ارنی الطلعة الرشیدة والعزة الحمیدة واکحل ناظری بنظرة منی الیه...؛ که اطلاق آن عمومیت دارد وشامل زمان غیبت وحضور آن حضرت (علیه السلام) هر دو می شود، چنان که بر کسی که دلش به نور او روشن است پوشیده نیست.🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
❤️قسمت 9⃣8⃣
🟢جلددوم
#مکیال المکارم
نعمانی به سند خود آورده، از امام صادق (علیه السلام) از پدرانش (علیهم السلام) که: رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: مثل خاندان من همچون ستارگان آسمان است، هرگاه ستاره ای غروب کند ستاره دیگری طلوع نماید، تا آن هنگام که ستاره ای از ایشان طلوع کند پس چون شما چشم ها به او بدوزید وبا انگشتان به وی اشاره کنید فرشته مرگ او را فرا رسد و(به سرای دیگرش) ببرد، سپس دورانی از روزگارتان را بر این حال خواهید ماند وفرزندان عبدالمطلب یکسان بمانند، وندانی که کدام از کدام است، در آن هنگام ستاره تان آشکار شود، پس خدای را حمد گویید واو را بپذیرید.(۷۴۹)
و به یاری خداوند وبه برکت اولیای او از این روایات صحیح معتبر معلوم شد که برای هیچ کس جایز نیست کسی که در زمان غیبت کبری مدعی نیابت خاصه شود را تصدیق نماید.
و نیز شاهد بر آن است آنچه شیخ اجل کلینی (رحمه الله) به سند صحیحی از امام صادق (علیه السلام) آورده که فرمود: برای قائم (علیه السلام) دو غیبت هست، یکی کوتاه مدت، ودیگری دراز مدت، در غیبت اول جای او را نمی داند مگر خواص شیعیانش، ودر غیبت دوم جز خواص وموالی او کسی جایش را نشناسد.(۷۵۰)
مؤلف وافی پس از نقل این حدیث گوید: گویا منظور حضرت از خواص موالی کسانی هستند که خدمتگزار آن جنابند، زیرا که سایر شیعیان راهی به سوی آن جناب ندارند، اما در غیبت اول، آن حضرت سفیرایی داشته که توقیعات را برای شیعیانش می آورده اند، واولین سفیر، ابو عمر وعثمان بن عمری (رحمه الله) بوده، وچون عثمان بن سعید وفات یافت، به پسرش ابو جعفر محمد بن عثمان وصیت کرد، وابو جعفر به ابوالقاسم حسین بن روح وصایت داد، وابوالقاسم به ابوالحسن علی بن محمد سمری -رضوان الله علیه- وصیت سپرد، وچون فوت سمری نزدیک شد از او خواستند وصیت دهد، وی گفت: خداوند را امری است که خود آن را به آخر خواهد رساند، پس غیبت کبری همین است که پس از فوت سمری واقع گشته است.
و نیز بر این مقصود دلالت دارد آنچه صدوق به سند خود از عمر بن عبدالعزیز روایت آورده از حضرت ابی عبد الله امام صادق (علیه السلام) که فرمود: هرگاه صبح وشام کردی در حالی که امام را نبینی که به او اقتدا نمایی پس هر که را دوست می داشتی دوست بدار، وبر بغض کسی که پیش تر دشمن می داشتی باقی باش تا این که خدای (عزَّ وجلَّ) او را آشکار سازد.(۷۵۱)
و کلینی (رحمه الله) در اصول کافی به سند خود از منصور از کسی که او را یاد کرده از حضرت ابی عبد الله امام صادق (علیه السلام) آورده که راوی گوید: از آن حضرت پرسیدم: هرگاه صبح وشام کردم در حالی که امامی نبینم که به او اقتدا نمایم چکار کنم؟ فرمود: هر کس را که پیش تر دوست می داشته ای دوست بدار وهر کس را که قبلاً دشمن می داشتی دشمن بدار تا این که خدای (عزَّ وجلَّ) او (امام (علیه السلام)) را آشکار فرماید.(۷۵۲)
و نعمانی به سند خود از محمد بن منصور صیقل از پدرش منصور آورده که گفت: حضرت ابا عبد الله امام صادق (علیه السلام) فرمود: هرگاه روزی صبح وشام کردی در حالی که امامی از آل محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) را نبینی پس هر که را پیش تر دوست می داشتی دوست بدار وبا هر کس دشمنی داشته ای دشمن باش واز هر کس پیروی داشته ای پیروی کن، وهر صبح وشام منتظر فرج باش.(۷۵۳)
می گویم: این روایات به ما امر می کنند که در زمان غیبت از کسی که ادعای امامت یا بابیت ونیابت خاصه را داشته باشد پیروی نکنیم، تا این که خدای تعالی ولی منتظرش (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را ظاهر گرداند، زیرا که فرمایش امام (علیه السلام): پس هر که را پیشتر دوست می داشتی دوست بدار... کنایه است از وجوب ترک محبت وپیروی کسی که برای خود مرتبه خاصی از امامت یا نیابت خاصه را در زمان غیبت تامه ادعا کند، یعنی اگر کسی برای خودش مقام خاصی ادعا کند از او پیروی مکن ودعوتش را برای هیچ کاری مپذیر، واین است معنی تکذیب ادعای او، چنان که بر اهل فهم که با شیوه های سخن آشنا هستند پوشیده نیست.
و از احادیثی که در آنها بر قطع شدن سفارت در غیبت تامه دلالت واشاره ای هست، روایتی است که نعمانی (رحمه الله) به سند خود از مفضل بن عمر جعفی از حضرت ابی عبد الله امام صادق (علیه السلام) آورده که فرمود: صاحب این امر را دو غیبت خواهد بود، یکی از آن دو آن قدر طول می کشد تا بعضی از مردم گویند: مرده، وبعضی گویند: کشته شده، وبعضی گویند: مفقود شده، پس بر امر او از اصحابش باقی نماند مگر تعداد اندکی، وبر جایگاهش اطلاع نیابد -از دوست وغیر دوست - مگر آن خدمتگزاری که کارش را بر عهده دارد.(۷۵۴)
نعمانی (رحمه الله) گوید: واگر درباره غیبت جز این حدیث روایت نمی شد، همین برای کسی که در آن تأمل کند کافی بود.
تتمه ای پر سود: دانستی که این چهار شخصیت یاد شده -رضی الله تعالی عنهم- به طور خاص از حضرت صاحب (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در زمان غیبت نخستین نایب بوده اند، وشیعیان در امور خود به ایشان رجوع می نمودند، چون نزد آن ها نیابت ووکالت ایشان از آن حضرت ثابت شده بود، واین به نص امام (علیه السلام) برایشان ثبوت یافت، چنان که در مورد عثمان بن سعید(۷۵۵) وپسرش محمد که توسط امام هادی وامام عسکری (علیهما السلام) انجام شد، ودر مورد ابوالقاسم حسین بن روح توسط محمد بن عثمان به امر امام (علیه السلام) انجام گشت، وحسین بن روح در مورد ابوالحسن علی بن محمد سمری به امر امام (علیه السلام) وصایت داد، واز این نواب (رحمه الله) معجزات بسیاری ظاهر شد، وآن معجزات در کتب غیبت ذکر گردیده است.(۷۵۶)
و سید بن طاووس در کتاب مجمع الرجال خود از او حکایت نموده است، وسید بن طاووس در کتاب ربیع الشیعة تصریح کرده که معجزاتی از آنان ظاهر شده چنان که مولی عنایت الله در کتاب مجمع الرجال خود از او حکایت نموده است، وهمین طور دیگر علمای ما (رحمه الله) وبدون تردید وکالت ونیابت خاصه جز با یکی از سه طریق ثابت نمی شود: یعنی؛ نص امام، یا نایب خاص او، یا آشکار شدن معجزه بر دست کسی که نیابت خاصه را ادعا می کند، وهرگاه چنین نبود بسیاری از دنیا پرستان آن مقام را ادعا می کردند، همچنان که برای عده ای این اتفاق افتاد که دروغگویی شان ثابت گشت وتوقیع از سوی امام (علیه السلام) مبنی بر لعنت وبیزاری از آنان صدور یافت، مانند: نصیری ونمیری ودیگران که اسم هایشان در کتب غیبت یاد آمده است، هر که مایل است به آن کتاب ها مراجعه کند.
و اما در غیبت کبری باب وکالت ونیابت خاصه بسته شد، ولی با نصوص پیغمبر واماما ن(علیهم السلام)، واجماع وسیره متصله قطعیه، نیابت عامه برای علمای عامل وفقهای ره یافته، حامیان دین، وراویان احادیث ائمه طاهرین ((علیهم السلام) ۹ ثابت گردیده است، پس بر عموم مؤمنین واجب است در آنچه از امر دینشان نیاز دارند به آنان مراجعه نمایند.
و اما روایاتی که درباره آنان وارد شده در کتب فقه وحدیث مذکور است، مانند فرموده پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) که سه بار گفت: بار خدایا خلفای مرا بیامرز گفته شد: یا رسول الله خلفای تو کیانند؟ فرمود: آنان که پس از من می آیند وحدیث وسنت مرا روایت کنند.
و در توقیع شریف آمده:...و اما حوادثی که واقع می شود پس در آن ها به راویان حدیثمان مراجعه کنید که آنان حجت من بر شمایند ومن حجت خداوند بر ایشان(۷۵۷). واحادیث دیگری که در جاهای خود آمده وضبط شده اند.
دو نکته: در اینجا شایسته است دو نکته تذکر داده شود:
اول: اینکه عده ای از علمای ما بر آنند که ولایت عامه برای فقها در زمان غیبت ثابت است، یعنی تمام مناصب وتصرفاتی که برای امام (علیه السلام) هست برای آنان نیز می باشد -مگر آنچه با دلیل خارج شده است- که به نظر ایشان نیابت عامه ثابت است مگر آنچه با دلایل استثنا شده است. وعده ای دیگر آن را نفی کرده، وگفته اند: در مواردی که دلیل خاصی بر آن دلالت کند نیابت برای فقها ثابت است، مانند:
تتمه ای پر سود: همان طور که مستحب است نایل شدن به دیدن آن حضرت در زمان ظهورش را طلب نماید، هم چنین مستحب است لقای آن جناب در خواب یا بیداری در زمان غیبتش را مسئلت نماید، ودلیل بر این از چند وجه است:
وجه اول: تمام آنچه بر استحباب دعا کردن برای هر کار مشروعی دلالت دارد، مانند فرموده خدای تعالی: وقال ربکم ادعونی استجب لکم(۷۶۳)؛ وپروردگار شما فرمود مرا (با خلوص دل) بخوانید شما را اجابت کنم. وفرموده خدای تعالی: واسئلوا الله من فضله(۷۶۴)؛ وهر چه خواهید از فضل خدا مسئلت نمایید. واذا سئلک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوة الداع اذا دعان(۷۶۵)؛ وچون بندگان من (دور ونزدیکی) من از تو بپرسند پس (بدانند که) من نزدیکم دعای هر که مرا بخواند را اجابت نمایم.
و روایات در این باره متواتر است، از جمله:
۱- از امام صادق (علیه السلام) است که فرمود: دعا همان عبادت است.(۷۶۶) که خدای (عزَّ وجلَّ) فرموده: ان الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین(۷۶۷)؛ همانا آنان که از عبادت من تکبر ورزند سر افکنده به جهنم خواهند افتاد.
۲- واز آن حضرت (علیه السلام) است که فرمود: دعا مخزن عبادت است همچنانکه ابر مخزن باران است.(۷۶۸)🍃🌹🍃🌹❤️🌹🌷
🎍قسمت 8⃣8⃣
🟪جلددوم
#مکیال المکارم
💐📚💐ثانیه های مهدوی🌺🌺🍃🍃
🖋🎙مطالب ناب درمسیربصیرت افزایی
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
امام زمان 057.mp3
2.44M
#فایل_صوتي_امام_زمان ۵۷
قلـ❤️ـب ما،
برای رسیدن به سلامتیِ کامل
که آرامش و نشاطِ دائمیه؛
اول باید بزرگ بشه،
و دغدغه های بزرگ سراغش بیاد.
قلبتو به قلبهای بزرگ گره بزن
تا بزرگش کنی
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🔹💠🔸 مروری بر اعمال عصر جمعه 🔸💠🔹
1⃣ صلوات ضراب اصفهانی
2⃣ دعای غیبت
3⃣ صد مرتبه سوره قدر
4⃣ صلواتی جهت دفع بلا در عصر جمعه
5⃣ دلیل دلگیرهای عصرهای جمعه
6⃣ دعای سمات
7⃣ زمان استجابت دعا در عصر جمعه
🔹🔸💠🔸🔹💠🔹🔸
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr