پناه بردن مسلم به خانه طوعه
داستان غریبى مسلم بن عقیل و تنها ماندنش در کوفه، ماجراى تلخ و غمانگیزى است. پناهبردن او به خانه زنى شیعه به نام «طوعه» که وقتى او را شناخت، به خانهاش راه داد و از وى پذیرایى کرد، مشهور است.
آن زن فداکار، به وظیفه خویش در مقابل نماینده امام حسین علیه السلام به خوبى عمل کرد و در خدمت به مسلم هیچ کوتاهى نکرد. مسلم بن عقیل، همه آن شب را - که شب آخر عمرش بود - به تهجد و عبادت گذراند. وقتى پسر طوعه که از هواداران ابن زیاد بود، به خانه آمد و ماجرا را فهمید، صبح زود به دارالاماره رفت و گزارش داد. وقتى خبر به گوش ابن زیاد رسید، شصت یا هفتاد و به قولى سیصد تن از سربازان ویژۀ خود را همراه محمد بن اشعث رهسپار محل اختفاى مسلم کرد. مسلم چون از محاصره خانه مطلع شد از خانه بیرون آمد و یک تنه با انبوه سپاه دشمن که محاصرهاش کرده بودند، به نبرد پرداخت و شجاعانه جنگید. در هنگام نبرد، در شعر و رجزى خطاب به خودش چنین میگفت: «این مرگ است، هر چه میخواهى بکن، بىشک جام مرگ را خواهى نوشید. براى فرمان خدا شکیبا باش، که حکم خداوند در میان بندگان جارى است...
شهادت مسلم
مسلم را به قصر ابن زیاد بردند. او هنگام ورود به قصر، سلام نکرد زیرا ابن زیاد را به رسمیت نمیشناخت. برخوردها و گفتگوهاى تندى میان این اسیر آزاده و حاکم سنگدل کوفه گذشت. هر چه ابن زیاد میگفت، مسلم جوابى کوبنده به او میداد. به ناچار ابن زیاد دستور داد او را بکشند.
مسلم بن عقیل را به بالاى دارالاماره بردند، و در حالى که ذکر و تکبیر میگفت و بر خاندان پیامبر درود میفرستاد، سر از بدنش جدا کردند و پیکرش را به زیر افکندند. شهادت او در روز عرفه، نهم ذی الحجه سال شصت هجرى بود. زمانى خبر شهادت مسلم بن عقیل به سیدالشهدا علیه السلام رسید که وى از مکه بیرون آمده و در راه کوفه بود. آن حضرت طى سخنانى و از جمله درباره مسلم بن عقیل، این شهید سرافراز، چنین فرمود: «خدا مسلم را رحمت کند، او به رحمت و رضوان خدا شتافت و تکلیفش را ادا کرد و آن چه بر دوش ماست، باقى مانده است».سپس فرزندان او را که در کاروان حسینى بودند، مورد تفقد قرار داد و دست محبت بر سر دخترش کشید.
سر مسلم را همراه سر هانى نزد یزید فرستادند. قبر مسلم در کوفه و متصّل به مسجد کوفه است . قبر هانى و مختار هم نزدیک قبر اوست . محدّث قمى پس از ذکر اعمال مسجد جامع کوفه، نماز و زیارتنامه اى براى حضرت مسلم نقل کرده است، با این شروع: (الحَمدُلِلّهِ المَلِک الحَقِّ المُبین ...).
فرزندان مسلم
مسلم بن عقیل فرزندانى رشید، باایمان و شهادت طلب تربیت کرده بود. در حادثه کربلا، چند تن از برادران و برادرزادگانش از «آل عقیل» در رکاب امام حسین علیه السلام بودند و به شهادت رسیدند. در شب عاشورا که امام علیه السلام آخرین سخنرانى را در جمع یارانش ایراد میکرد و آنان را از شهادتشان در فردا آگاه میساخت، خطاب به عموزادگانش؛ یعنى فرزندان عقیل فرمود: شما شهید دادهاید، شهادت مسلم براى شما بس است، اجازه میدهم شما بروید. اما آنان یک صدا فریاد زدند: ما در کنار تو میمانیم و جان خویش را فداى تو میکنیم تا وارد بهشت شویم. بدا زنده ماندن پس از تو!
دو تن از فرزندان مسلم بن عقیل در رکاب امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند و دو تن دیگر که خردسال بودند، به اسارت نیروهاى ابن زیاد درآمدند. آنان را به کوفه برده و تحویل والى دادند. حدود یک سال در زندان ابن زیاد بسر بردند و سرانجام با کمک زندانبان پیر که هوادار اهل بیت بود، از زندان گریختند؛ اما دوباره دستگیر شدند و ابن زیاد دستور قتل آنها را صادر کرد.
ماجراى شهادت فرزندان مسلم بن عقیل نیز بسى جانسوز و تکاندهنده است.قبر مطهر ابراهیم و محمد، طفلان مسلم، اکنون در سرزمین عراق و زیارتگاه شیعیان است
May 11
#حسینیه_معلی
هرشب ساعت 22:30 از شبکه سه 🖤
با حضور مداحان اهل بیت:
آقای میثم مطیعی
آقای مهدی رسولی
آقای سید مجید بنی فاطمه
آقای عبدالرضا هلالی
هدایت شده از سید کاظم روح بخش
23.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌ می گفت: مگه امام حسین الان تو بهشت نیست؟! پس چرا اینقد براش گریه می کنین و تو سر خودتون می زنین❓
1⃣ قسمت اول پاسخ به شبهات محرم
شبهاتی که این روزها وارد ذهن نوجوان ما کردند...
پاسخ شبهه اول رو ببین و نشر بده به تمام دوستات ( باهم یک گردان بزرگ میشیم👌)
✅ ۵ دقیقه هم منبر هم روضه
📎 اینستاگرام | ایتا | تلگرام | روبیکا | توییتر
-روایاتاهلبیت-
حضرتامالنینهمیشهبهحضرتعباسمیگفتنکهتاسرورتحسینرودیدیبلندشوازسرجاتتوهرشرایطیکهشدههیچقوتهمحقنداریبهبرادرتحسینبگیبرادرهمیشهبگوارباب:)!
میگهکه:
وقتیحضرتامالنینحضرتعباسروبادراربودنهرموقعامامحسینوحسنمیمومدنایشونروببینحضرتامابنینبلندمیشدبهروشون،حتیوقتیکهاخرایماهشونبود!
امامحسنبهامامحسینمیگنکهاینطورنمیشهاذیتمیشنایشونبایدباهاشونحرفبزنیم:)
وقتیکهمیرنباهاشحرفبزنن.
میگنچرااینکارومیکنی
حضرتامابنینهممیگه
نمیتونمنشستهباشم
اینبچهلگدمیزنهبهم
انگارکمیگهبلندشوبرایسرورهام
تابلندنشماینبچههمشلگدمیزنهوسعیمیکنهبلندمکنه:)
ارهرفیقاینطوریاس
حضرتعباسازوقتیکهتوشکممادرشونبودناحتراممیداشتنبرایامامحسین:))
#روایاتمحرم
#صلیاللهعلیكیااباعبدالله
ما روضه رقیه (س) شنیدیم و زنده ایم
مارا به سخت جانی خود این گمان نبود...😔💔
#یاحضرت_رقیه
#استوری
#محرم
میگنحضرترقیه
هروقتکهاذیتشمیکردن...
موهاشومیکشیدن...
گوشوارهازگوششکشیدن...
سیلیشزدن...
میگفت:
اگه به بابام نگفتم(:💔