14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#طنزانه 😍
✅ گلچینی از شوخیهای پندآموز حاج آقا قرائتی 👌🏻 😅
@sheydaeii 🌻
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#طنزانه
🔻 واکنش طنز کاربران شبکههای اجتماعی به قرعهکشی #جام_جهانی
از گروه ایران بوی مرگ میاد،
جنگ هستهایه.
✍ کامی
اسکوچیچ از اوناس که اگه تو قرعهکشی ایرانخودرو شرکت کنه، هر ماه یه ماشین به اسمش درمیاد.
✍ منصور اینانلو
اوکراین هم اگه از پلیآف بیاد بالا تو گروه ایران پوتین رو میذاریم مهاجم نوک.
✍️ درویش
بازم شانس آوردیم اسرائیل تو جام جهانی نیست وگرنه یه تنه باید با استکبار جهانی مبارزه میکردیم.
✍ داوود
حقیقتا الان دیگه مرگ بر آمریکا، مرگ بر انگلیس.
✍ شهاب
سخنگوی کاخ سفید:
هر بازیکن ایرانی که به آمریکا گل بزند، در لیست تحریمها قرار خواهد گرفت.
✍آقا مصطفی
@sheydaeii 🌻
#پندانه
#طنزانه
😁شخصی با وانتش میزنه به یه بنز صفر، با کلی گریه و زاری و التماس رضایت می گیره
😳تو چهار راه بعدی دوباره میزنه به همون بنزه! سرشو از ماشین میاره بیرون میگه: برو منم😂
در اینکه خداوند مهربان و رحیمه هیچ شکی نیست. اما گاهی ما انسانها از این فرصت سو استفاده می کنیم. و اون گناه رو تکرار می کنیم. این میشه که قبح و زشتی گناه از بین میره و گاها انسان به جایی میرسه که انگار نه انگار گناهی مرتکب شده.
خداوند به ما راهکار دادن و از ما میخوان اگر هم اشتباهی مرتکب شدیم سریع خدا را یاد کنیم تا جبران بشه و گناه برامون عادی نشه:
و کسانی که چون کار زشتی کردند خدا را یاد کنند.
یاد خداوند مثل ''سرعت گیری'' عمل میکنه که نمیگذاره آمار تصادف بیشتر شه! ماه رمضان فرصت استفاده بیشتر از سرعت گیرهای خداست. قدرشو بدونیم.
📚قران کریم. سوره ال عمران. آیه۱۳۵
@sheydaeii 🌻
#طنزانه
#پندانه
📱زنگ زدم مستاجرم گفتم شرایط سخته این ماه اجاره رو نمیخواد بدی😊
کلی تشکر کرد بابت اینکه تو این شرایط سخت باهاشون همدردی کردم
بعد با لبخند گفت: ممنون ، ولی من خونه رو رهن کامل کردم😐😅
✅ نکته اول احکامی: رهن کامل اشکال شرعی داره
✅ نکته دوم: بعضیامون دقیقا همینطوری انفاق میکنیم. دلمون میخواد به فقرا کمک کنیم ولی به موقع و درست و حسابی کمک نمیکنیم.
👌👌👌توی اوج تابستون کاپیشن های کهنه مون و لباسهای گرممون رو میدیم برا فقرا. اوج سرمای زمستون تی شرت و لباس نصفه آستین.❌❌
خدا برای انفاق کردن و کمک به مردم یه قاعده کلی به ما گوشزد کرده:
💠 لنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ
شما هرگز به مقام نیکوکاران و خاصان خدا نخواهید رسید مگر از آنچه دوست میدارید و محبوب شماست در راه خدا انفاق کنید.
📚 (آل عمران- 92)
@sheydaeii 🌻
#پندانه
#طنزانه
✅نامگذاری
✅ بعضی از پدر مادرها تکلیفشون با خودشون معلوم نیست. وقتی میخوان برای بچه اسم انتخاب کنند اسمی انتخاب میکنن که هم مذهبی باشه هم با کلاس. مثلا میزارن «نازنین زهرا» که اگه رفتند مسجد صداش کنند زهرا، اگه رفتند عروسی صداش کنند نازنین!
مثل اون بنده خدایی که عیدِ نوروز تو خونه کُت پوشیده بود
گفتند: چرا کُت پوشیدی؟
گفت: شاید مهمون بیاد
گفتند: پس چرا زیر شلواری پوشیدی؟
گفت: خب شایدم نیاد!😄😄😄
✅ رسول خدا (ص) فرمودند: یکی از حقوق پدر بر فرزند، انتخابِ نامِ نیکو است «مکارم الاخلاق، ص220»
@sheydaeii 🌻
14.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#طنزانه😁
#طنز_جبهه
🎙ماشاءالله شاهمرادی
🎊ماجرای دعای کمیل خوانی شهید تورجی زاده...😍
🎊دعای کمیلی که سر از دعای توسل در آورد....🤨😅
@sheydaeii 🌻
#طنزانه😁
- با 121 تماس گرفتم☎️ گفتم
- برق کوچه ما یک ساعتــــــــــه قطعه ولی اون ور خیابون برق داره!!😣
- گفت 5 دقیقه دیگه مشڪل حل میشه..🤩
-5 دقیقه بعد برق اون ور هم قطع کردن🙁😳🤣🤣
#لبخنــــــــــد😌
-شکایتی از سوی یکی مشتریان به یڪ کمپانی رسید
-اواظهار داشت یک بسته صابون خریدھ ڪه قوطی آن خالی است!
-بلافاصله با تاکید مدیریت ارشد کارخانه این مشکل بررسی و دستور صادر شد که خط بسته بندی اصلاح گردد.
-مهندسین راه حل پیشنهادی خود را چنین ارائه دادند :
-مونیتورینگ خط بسته بندی با اشعه ایکس
-بزودی سیستم مذکور خریداری شده و مانیتورهائی با رزولیشن بالا نصب شده و دو نفر اپراتور نیز جهت کنترل دائمی پشت آن دستگاهها به کار گمارده شدند تا از عبور قوطیهای خالی جلوگیری نمایند.
- درست همزمان با این ماجرا ، مشکلی مشابھ، در یکی از کارگاههای کوچک تولیدی پیش آمده بود
- اما آنجا یک کارمند معمولے، آن را به شیوه ای بسیار ساده تر و کم خرجتر حل کرد :
-تعبیه یک دستگاه پنکه قوی در مسیر خط بسته بندی!!!!
-تا قوطی خالی را باد ببرد!!
طبق آیات قران، بهترین راهڪار حل مشکلات استفاده از شاه کلید تقواست
خداوند می فرمایند:
- «وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یَجعَل لَهُ مِن أَمرِهِ یُسراً»
-و هر کس از خداوند پروا کند در کارش آسانی پدید آرد.
📒سوره طلاق. آیہ۴
#طنز_منبر
@sheydaeii 🌻
#طنزانه😁
#داستانِ مرخصیِ تازه #عروس
بخونید قشنگهههه👌😂😂
👈همسر يکي از فرماندههانِ پاسگاه، که به تازگی ازدواج کرده و چندين ماه از زندگيشان،دور از شهر و بستگان،
در منطقهٔ خدمتِ همسرش ميگذشت، بدجوری دلتنگِ خانوادهی پدرياش شده بود او چندين بار از شوهرش درخواست ميکند که براي ديدنِ پدر و مادرش، به شهرشان، به اتفاقِ هم، يا به تنهايی مسافرت کند،
ولی شوهرش، هربار، به بهانهای از زير بارِ موضوع شانه خالی ميکرد...❗️
👈زن که در اين مدت، با چگونگیِ برخوردِ مامورانِ زير دستِ شوهرش، و مکاتبهٔ آنها برایِ گرفتنِ مرخصی و سایر امورِ اداری،کم و بيش آشنا شده بود، به فکر ميی افتد که حالا که همسرش به خواستهٔ وی اهميت نميدهد، او هم بهصورتِ مکتوب، و همانندِ سایرِماموران، براي رفتن و ديدار با خانوادهاش، درخواست مرخصی بکند☺️
👌پس دست به کار شده و در کاغذی، درخواستِ کتبی ای، به اين شرح،خطاب به همسرش مينويسد:
از :سمیرا به :جناب آقای حسن . . . فرماندهی محترم پاسگاه . . . موضوع : درخواستِ مرخصی
احتراما به استحضار می رساند که اينجانب سمیرا
همسرِ حضرتعالی، که مدت چندين ماه است،
پس از ازدواج با شما، دور از خانواده و بستگانِ خود هستم، حال که شما بهدليلِ مشغلهی بيش از حد،
فرصتِ سفر و ديدار با بستگان را نداريد،
بدينوسيله از شما تقاضا دارم که با مرخصیِ اينجانب،
به مدتِ 15 روز، برای مسافرت و ديدنِ پدر و مادر و اقوام، موافقت فرمایيد....
با احترام همسر ❤️دلبند شما سمیرا
و نامه را در پوشهی مکاتباتِ همسرش ميگذارد...
چند وقت بعد، جوابِ نامه، به اين مضمون،
به دستاش رسید: سرکار خانم سمیرا همسر عزیز من❤️
عطف به درخواستِ مرخصیِ سرکارِ عالی،جهت سفر، برايِ ديدار با اقوام، بدینوسیله اعلام میدارد،
با درخواستِ شما، به شرطِ تعیينِ جانشين،
موافقت ميشود....
فرماندهی پاسگاه . . .😂😂
@sheydaeii 🌻
#طنز_جبهه
#طنزانه😄
😃بیگودی های خواهر کاتبی!😌😐
✍🏻 حدودا 18.19ساله بودم
که مســــــ🕌ــــجد محل یک شب حاج اقا،خانما رو جمع کرد و گفت:
رزمنده ها لباس ندارند و یه سری کارای تدارکاتی رو خواست که انجام بدیم!
من و چند از خواهرا✋🏻
که پزشـ🔬ـکی میخوندیم
پیشنهاد دادیم برای جبران نیروی پرستاری بریم بیمارستان های صحرایی🏩
و ما چمدون رو بستیم و راهی جنوب شدیم🚌
من تصور درستی از واقیعت جنگ نداشتم و کسی هم برای من توضیح نداده بود🤐
و این باعث شد که یک ساک دخترونه ببندم شبیه مسافرت های دیگه،و عضو جدانشدنی از خودم رو بذارم تو ســ🛍ـــاک
یعنی بیگودی هام😲
و چند دست لباس
و کرم دست و کلی وسایل دیگه😶 ...
غافل از اینکه جنگ، خشن تر از اینه که به من فرصت بده موهامو تو بیگودی بپیچم❗️
یا دستمو کرم بزنم...🤚
به منطقه جنگی و نزدیک بیمارستان رسیدیم...
نمیدونم چطور شد که😰
ساک من و بقیه خواهرا از بالای ماشین افتاد و باز شد و به دلیل باد شدیدی که تو منطقه بود، محتویاتش خارج شد و لباسا و بیگودی های من پخش شد تو منطقه😰
ما مبهوت به لباسامون که با باد این ور و اون ور میرفتن نگاه میکردیم...🌬
و برادرا افتادن دنبال لباسا😱
ما خجالت زده 😥.
برادرا بعد از جمع کردن یه کپه لباس اومدن به سمت ما😅
دلمون میخواست انکار کنیم😣
اما اونجا جنس مونثی نبود جز ما سه نفر که تو اون بیابون واساده بودیم😑😐😶
.
و بعد
.
بیگودی هام دست یه برادر دیگه بود و خانما اشاره کردند که اینا بیگودی های خواهر کاتبیه😂
از اون لحظه که بیگودی ها رو گرفتم، تصمیم گرفتم اونا رو منهدم کنم...❌
شب تو کیسه انداختم و پرت کردم پشت بیمارستان☺
صبح یکی از برادرا اومد سمتم با کیسه بیگودی
گفت در حال کیشیک بودن، این بسته مشکوک رو پیدا کردند،گفتن بیگودی های خواهر کاتبیه😮
شب که همه خوابیدن ، تصمیم گرفتم چال کنم پشت بیمارستان صحرایی😊
چال کردم و چند روز بعد یکی از برادرا گفت ما پشت بیمارستان خواستیم سنگر بسازیم ،زمین رو کندیم،اینا اومده بالا
گفتن اینا بیگودی های خواهر کاتبیه 😐😒
و من
هر جور این بیگودی های لعنتی رو سر به نیست میکردم😡
دوباره چند روز بعد دست یکی از برادرا میدیدم که داره میاد سمتم🏃
خواهر کاتبی🗣
خواهر کاتبی🗣
بیگودی هاتون…😩🤣
🧷داستان فوق بر اساس خاطرات بانو کاتبی هم رزم شهید متوسلیان میباشد🧷
@sheydaeii 🌻