eitaa logo
🇮🇷منتظران ظهور🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
77 فایل
بزرگترین گناه ما... ندیدن اشک‌های اوست! اشک‌هایی که او... برای دیدن گناهان ما می‌ریزد! ╬═♥اللهم عجل لولیک الفرج♥╬
مشاهده در ایتا
دانلود
⛔️یادت باشه من از تو به خدا شکایت میکنم ‼️ از خودِ تو .‌...😔😔 👈اگه دوهفته توی خونه میموندی ، من، پدر ِ پزشکم رو ازدست نمیدادم ‼️😭 👈اگه دوهفته توی خونه میموندی ، من مادربزرگمو که بخاطر دیالیز، مجبور بود به بیمارستانهای آلوده ی این روزها بره رو، از دست نمیدادم ‼️😭 👈اگه دوهفته توی خونه میموندی ، من وآبجی کوچیکم ، که الان ،دو ماهه، توی خونه، خودمونو قرنطینه کردیمو از قاب تلویزیون ، خیابونا و جاده های شلوغو نگا میکنیم ، زودتر میومدیم توی کوچه تا شکوفه های بهارو ببینیم ‼️😔 👈اگه دوهفته توی خونه میموندی ، منم میتونستم مثل همه ی بچه ها با داداش بزرگم که جهادی داره توی بیمارستا ، خدمت میکنه ، والیبال ،بازی کنم ‼️😔 👈اگه دوهفته توی خونه میموندی ،من دوماه از آغوش ِ گرم و دستای پرمهر مادرِ پرستارم ، محروم نمیشدم‼️😔 👈اگر دوهفته توی خونه میموندی ، کرونا به روستای محروم ما، که با شهر خیلی فاصله داره، نمیرسید ! گمان نمیکنم پدربزرگم توی این جاده ی خاکی، اونقدر دووم بیاره تا به بیمارستان برسونیمش ‼️😥 👈اگه دوهفته توی خونه میموندی ، ما تویِ روستایی که نه کسی ، گوشیه هوشمند داره و نه تلویزیونِ درست و حسابی ، چندماه از درس و مدرسه محروم نمیشدیم ‼️😥 👈اگه دوهفته توی خونه میموندی ، بعدِ مدت ها،منتظر موندن توی نوبت مُکبّر شدن ، درِ مسجد محله به رومون، بسته نمیشد ‼️😔 👈اگه دوهفته توی خونه میموندی ، دسته جمع میتونستیم سال تحویل رو توی ِحرم امام رضا باشیم ‼️🕌 ✅خواهش میکنم تا دیرتر ازین نشده، توی خونه بمون، تا زنجیره ی شیوع کرونا قطع شه !😷 @velayatiha
🔹🔹درس بزرگ زندگی و کیسه انار دزدی ☘زمانی در بچگی باغ انار بزرگی داشتيم كه ما بچه ها خيلی دوست داشتيم،تابستونا كه گرمای شهر طاقت فرسا ميشد، برای چند هفته ای كوچ می كرديم به اين باغ خوش آب و هوا كه حدودن 30 كيلومتری با شهر فاصله داشت، اكثرن فاميل های نزديک هم برای چند روزی می آمدن و با بچه هاشون، در اين باغ مهمون ما بودن، روزهای بسيار خوش و خاطره انگيزی ما در اين باغ گذرانديم اما خاطره ای كه میخوام براتون تعريف كنم، شايد زياد خاطره خوشی نيست اما درس بزرگی شد برای من در زندگيم! ☘تا جايی كه يادمه، اواخر شهريور بود، همه فاميل اونجا جمع بودن چونكه وقت جمع كردن انارها رسيده بود، 8-9 سالم بيشتر نبود، اون روز تعداد زيادی از كارگران بومی در باغ ما جمع شده بودن برای برداشت انار، ما بچه ها هم طبق معمول مشغول بازی كردن و خوش گذراندن بوديم! بزرگترين تفريح ما در اين باغ، بازی گرگم به هوا بود اونم بخاطر درختان زياد انار و ديگر ميوه ها و بوته های انگوری كه در اين باغ وجود داشت، بعضی وقتها ميتوانستی، ساعت ها قایم شی، بدون اينكه كسی بتونه پيدات كنه! ☘بعد از نهار بود كه تصميم به بازی گرفتيم، من زير يكی از اين درختان قايم شده بودم كه ديدم يكی از كارگرای جوونتر، در حالی كه كيسه سنگينی پر از انار در دست داشت، نگاهی به اطرافش انداخت و وقتی كه مطمعن شد كه كسی اونجا نيست، شروع به كندن چاله ای كرد و بعد هم كيسه انارها رو اونجا گذاشت و دوباره اين چاله رو با خاک پوشوند، دهاتی ها اون زمان وضعشون خيلی اسفناک بود و با همين چند تا انار دزدی، هم دلشون خوش بود! با خودم گفتم، انارهای مارو ميدزدی! صبر كن بلـايی سرت بيارم كه ديگه از اين غلطا نكنی، بدون اينكه خودمو به اون شخص نشون بدم به بازی كردن ادامه دادم، به هيچ كس هم چيزی در اين مورد نگفتم! ☘غروب كه همه كار گرها جمع شده بودن و ميخواستن مزدشنو از بابا بگيرن، من هم اونجا بودم، نوبت رسيد به كارگری كه انارها رو زير خاک قايم كرده بود، پدر در حال دادن پول به اين شخص بود كه من با غرور زياد با صدای بلند گفتم: بابا من ديدم كه علی‌ اصغر، انارها رو دزديد و زير خاک قايم كرد! جاشم میتونم به همه نشون بدم، اين كارگر دزده و شما نبايد بهش پول بدين! ☘پدر خدا بيامرز ما، هيچوقت در عمرش دستشو رو كسی بلند نكرده بود، برگشت به طرف من، نگاهی به من كرد، همه منتظر عكس العمل پدر بودن، بابا اومد پيشم و بدون اينكه حرفی بزنه، یه سيلی زد تو صورتم و گفت برو دهنتو آب بكش، من خودم به علی اصغر گفته بودم، انارها رو اونجا چال كنه، واسه زمستون! بعدشم رفت پيش علی اصغر، گفت شما ببخشش، بچس اشتباه كرد، پولشو بهش داد، 20 تومان هم گذاشت روش، گفت اينم بخاطر زحمت اضافت! من گريه كنان رفتم تو اطاق، ديگم بيرون نيومدم! ☘كارگرها كه رفتن، بابا اومد پيشم، صورتمو بوسيد، گفت ميخواستم ازت عذر خواهی كنم! اما اين، تو زندگيت هيچوقت يادت نره كه هيچوقت با آبروی كسی بازی نكنی، علی اصغر كار بسيار ناشايستی كرده اما بردن آبروی مردی جلو فاميل و در و همسايه، از كار اونم زشت تره! ☘شب علی اصغر اومد سرشو انداخته بود پايين و واستاده بود پشت در، كيسه ای دستش بود گفت اينو بده به حاج آقا بگو از گناه من بگذره! كيسه رو که بابام بازش كرد، ديديم كيسه ای كه چال كرده بود توشه، به اضافه همه پولـايی كه بابا بهش داده بود... 🌱🌱سخنی بسیار زیبا از امام علی به مالک اشتر: ای مالک! اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی، فردا به آن چشم نگاهش مکن شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی
چرا زنان بی حجاب تا ابد جهنمی اند⁉️ با یکی از مراکز مشاوره قوه قضاییه برای حل اختلاف بین زوجین همکاری میکنم. ی خانم جوانی به بنده رجوع کرد ، میخواست طلاق بگیره، گفتم شرمنده ،بنده در طلاق کسی کمکی نمیکنم. گفت پس راهنمایی ام کنید، قبول کردم. مردد بود طلاق بگیرد و یا راه حلی برای تنفری که از همسرش داشت پیدا کند. موضوع از این قرار بود که ایشان بچه ۶ ،۷ ماهه ای داشت دختر ،خیلی ناز و زیبا و شیرین. گفت: زندگی خوبی با همسرم داشتیم . یک روز آمد خونه و گفت ی رنگ مویی دیدم بیرون خیلی قشنگ بود ،چون بهش اطمینان داشتم و همه حرفهایش را به من میگفت ، گفتم خب چه رنگی بود ،گفت نمیدونم دقیقا توش رگه های طلایی و رنگ عجیبی بود، خلاصه نشستیم با همدیگه سرچ کردیم رنگ موها را دو تاش را انتخاب کرد بهم نزدیک بود ،گفتم باشه فردا میروم موهام را این رنگی میکنم. فرداش رفتم آرایشگاه نزدیک خونه مون و گفتم موهام را این رنگی کن . خیلی خوشحال ی شام عالی براش درست کردم ،کمی آرایش و میز چیدم با شمع و سالاد تزیینی و ی لباس خوب... منتظر شدم اومد ،تا من را دید گفت خوشگل شدی ولی اون رنگی که من دیدم نیست، گفتم بهانه نگیر ،بیا شام بخوریم و بیهوده زندگی را تلخ نکن. گفت باشه یکهفته ای گذشت گفت یکی از دوستهام گفته ی آرایشگاه خوبی خانمش میره ،بیا برو آنجا. قبول کردم و رفتم اونجا و عکس رنگ را نشون دادم. به خانمه گفتم این پلیت رنگ را بیار بیرون خودش انتخاب کنه. بنده خدا پذیرفت. رنگ و همسرم با کلی وسواس انتخاب کرد و .... اینبار موند تو ماشین دخترم را نگه داشت و بعد با هم رفتیم خونه بعد آرایشگاه. باز تا موهام را دید ،گفت نه، اون نیست خیلی ناراحت شده بودم گفتم برو ، همون خانم را پیدا کن. و دعوای لفظی و چند روز قهر و .... گذشت ،دو هفته بعد گفت بیا بریم ی جای دیگه .‌.. گفتم اون آرایشگاه گرونه ما تو اجاره خونه موندیم. چند روز بعد آمد و گفت باشه ی وام گرفتم ،فهمیده بودم اون مو مش هم داشته و... رفتیم یک جای گرونتر ،خدایا خودت کمک کن آرایشگر گفت نمیشه باید رنگهای قبلی بیاد پایین و... دو ماه صبر کردم و رفتم دو باره که نه چند باره.. این مدت خونمون شده بود دعوا خونه. دیگه اون عشق و گرمی تو زندگیمون نبود. ی شب گریه کردم ،اون هم با من گریه کرد و عذر خواهی و ... خواهش کرد برای آخرین بار. رفتم آخرین بار ، ......با پول وام و ....بماند. وقتی من را دید شروع کرد به داد و بیداد ، و عصبانی و اینکه تو دیگه کی هستی و من با تو چکنم و .‌.همینطور فریاد کشان ، برای اولین بار پرتم کرد کنار اتاق، دخترم تو بغلم بود ،از دستم افتاد و خورد به لبه مبل جهیزیه ام..... بچه شوک شده بود، فقط فریاد میزد ،نمیتونستم آرامش کنم، بچه ام تازه راه افتاده بود ،کفش بوق بوقی براش گرفته بودم .... پاهای خوشگل دخترم درد گرفته بود انگار ... رفتیم اورژانس بیمارستان و آرامش بخش و ... فردا و فردا و فردا ،بچه ام آزمایشگاه و دکتر متخصص و .... آخرش گفتند .... قطع نخاع شده. به من بگو با بچه قطع نخاعی کجا برم. من شوهرم را دوست داشتم ،اون هم. آتیش به جونش بگیره اونکه موهاش را آنطوری رنگ کرده بود و تو خیابان... نه نه ،همه اش تقصیر شوهرمه دیگه لال شده، فقط اشک میریزیم...ازش متنفرم نه دوستش دارم بچه ام را چکنم تو را خدا بگو طلاقم بده..... همه جوره حرف میزد، مضطر بود. من فقط اشک میریختم و به چهره معصوم دخترش نگاه میکردم. نمیدونستم چی بهش بگم.چشمهای پریشان خودش و شوهرش و پاهای قشنگ دختر کوچولو با کفش بوق بوقی. خانم بی حجاب میدانی با موهای پریشانت ،چند تا زندگی را پریشان کردی؟ حالا توی بی حجاب ، هی بگو منفعت چیه؟ لعنت الله علی القوم الظالمین سلام بچه ها از این قضایای واقعی در رابطه با تاثیر بی‌حجابی در تخریب بنیان خانواده و... 🌸‌ 🔴حق الناس فقط زدن جیب مردم نیست!! حق الناس فقط کلاهبرداری و اختلاس نیست!! حق الناس یعنی با بی حجابی تو دل کسی زلزله ۱۰ ریشتری به پا کنی ولی آوار برداریش بیفته گردن همسر بی‌گناهش! 💢گرفتن آرامش روان، از بین بردن پاکی چشم و قلب مردان، گرفتن آرامش خاطر زنان، نابودی تعهد و عشق بین همسران، سرد شدن گرمای خانه ها، تنوع طلب کردن مردان، افزایش نرخ طلاق و... همه حق الناس هایی است که به واسطه بی حجابی و دلبری های خیابانی بر گردنِ خانم های بدحجاب و بی‌حجاب است!! ❗️فراموش نکنیم! خداوند هرگز حق الناس را نمی بخشد