eitaa logo
🇮🇷منتظران ظهور🇵🇸
1.1هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2.5هزار ویدیو
107 فایل
بزرگترین گناه ما... ندیدن اشک‌های اوست! اشک‌هایی که او... برای دیدن گناهان ما می‌ریزد! ╬═♥اللهم عجل لولیک الفرج♥╬
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ 🔴در قلاب وسوسه‌های شیطان گیر نکنید ✍صیاد برای گرفتن ماهی، قلاّب به‌ کار می‏‌برد. بر سر قلاّب، طعمه‌ای که ماهی دوست دارد می‏‌گذارد. ماهی قلاب را همراه طعمه می‏‌بلعد. قلاّب که بلعیده شد، تکانی به نخ قلاب وارد می‌شود؛ اگر ماهی کم ‌وزن باشد، صیاد با یک ضرب آن را بالا می‏‌کشد و اگر سنگین باشد، صیاد به‌طور متناوب آن را می‏‌کشد و رها می‏‌کند تا خسته و بی‏ جان ‏شود. وقتی مطمئن شد که ماهی دیگر توانی ندارد آن را بیرون می‏‌کشد. شیطان گاهی قلاّبش به انسانی گیر می‏‌کند. طعمه سر قلاّب، آرزوی دراز، رابطه با نا محرم، ریاست‌طلبی و در یک کلمه علاقه به دنیا است. بعد از این‏که انسان را به دنیا علاقمند کرد، قلاب را شل و سفت می‏‌کند. ولی مواظب است بند قلاب پاره نشود. چندین بار او را می‏‌آورد و می‏‌برد تا بالاخره او را اسیر خود کند. 🔺مواظب وسوسه‌های شیطان باشید🔺
✅رفتار درست با همسایه فقیر ✍روزی پسری از خانواده نسبتا مرفه، متوجه شد مادرش از همسایه فقیر خود نمک خواسته است، متعجب به مادرش گفت که دیروز کیسه‌ای بزرگ نمک برایت خریدم، برای چه از همسایه نمک طلب می‌کنی؟ مادر گفت: پسرم، همسایه فقیر ما، همیشه از ما چیزهایی طلب می‌کند، دوست داشتم از آنها چیز ساده‌ای بخواهم که تهیه‌اش برایشان سخت نباشد، در حالی که هیچ نیازی به آن ندارم ولی وانمود کردم من نیز به آنها محتاجم، تا هر وقت چیزی از ما خواستند، طلبش برایشان آسان باشد و شرمنده نشوند.
✨﷽✨ 🔆 🔴«آرزوهايتان را به خدا بسپارید» ✍روزی یک کشتی پر از عسل در ساحل لنگر انداخت و عسل‌ها درون بشکه بود.پیرزنی آمد که ظرف کوچکی همراهش بود و به بازرگان گفت: از تو می‌خواهم که این ظرف را پر از عسل کنی. تاجر نپذیرفت و پیرزن رفت.سپس، تاجر به معاونش سپرد که آدرس آن خانم را پیدا کند و برایش یک بشکه عسل ببرد.آن مرد تعجب کرد و گفت: از تو مقدار کمی درخواست کرد، نپذیرفتی و الان یک بشکه کامل به او می‌دهی؟ تاجر جواب داد: ای جوان او به اندازه خودش در خواست می‌کند و من در حد و اندازه خودم می‌بخشم. 👏پروردگارا! کاسه‌های حوائج ما کوچک هستند و کم عمق‌، خودت به اندازه سخاوتت بر من و دوستانم عطا کن که سخاوتمندتر از تو نمی‌شناسیم.
🔆 ✍ شیخی بود که به شاگردانش عقیده می‌آموخت، "لااله الا الله" یادشان می‌داد، آن را برایشان شرح می‌داد و بر اساس آن تربیتشان می‌کرد. 🔹روزی یکی از شاگردانش یک طوطی برای او هدیه آورد زیرا شیخ پرورش پرندگان را بسیار دوست می‌داشت. 🔸شیخ همواره طوطی را محبت می‌کرد و او را در درس‌هایش حاضر می‌کرد تا آنکه طوطی توانست بگوید: "لااله الا اللّه" 🔹طوطی شب و روز "لااله الا الله" می‌گفت. 🔸یک روز شاگردان دیدند که شیخ به شدت گریه می‌کند، وقتی از او علت را پرسیدند، گفت: طوطی به دست گربه کشته شد. 🔹گفتند: برای این گریه می‌کنی؟! . 🔸شیخ پاسخ داد: من برای این گریه نمی‌کنم. ناراحتی من از این است که وقتی گربه به طوطی حمله کرد، طوطی آنقدر فریاد زد تا مُرد. با آن همه "لااله الاالله" که می‌گفت؛ وقتی گربه به او حمله کرد، آن را فراموش کرد و تنها فریاد می‌زد. 🔹زیرا او تنها با زبانش می‌گفت و قلبش آن را یاد نگرفته و نفهمیده بود. می‌ترسم من هم مثل این طوطی باشم! 🔸تمام عمر با زبانمان "لااله الاالله" بگوییم و وقتی که مرگ فرا رسد، فراموشش کنیم و آن را ذکر نکنیم زیرا قلوب ما هنوز آن را نشناخته است! 🔰آیا ما "لااله الااللّه" را با دل‌هایمان آموخته‌ایم؟!
✨﷽✨ 🔴دوربین‌های فیلمبرداری زندگی 🔹هیچ می‌دانید که در هر لحظه و هر زمان چهار دوربین زنده در حال فیلمبرداری از زندگی ما هستند که قرار است روزی در قیامت تمام زندگی ما را به نمایش بگذارند؟ 🎥 دوربین اول: خدا أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَری؛ آیا انسان نمی‌داند که خدا او را نگاه می‌کند؟(علق:۱۴) 🎥 دوربین دوم: ملائک مقرب خدا مايَلْفِظُ‌مِنْ‌قَوْلٍ إِلاَّلَدَيْهِ‌رَقيبٌ‌عَتيد؛ از شما حرکتی سرنمی‌زند مگر اینکه دو مأمور در حال نوشتن آن هستند.(قاف:۱۸) 🎥 دوربین سوم: زمین يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها؛ در آن روز زمین هر چیزی که دیده را بیان می‌کند.(زلزال:۴) 🎥 دوربین چهارم: اعضا و جوارح ما تُكَلِّمُناأَيْدِيهِمْ‌َتَشْهَدُأَرْجُلُهُمْ‌كانُوايَكْسِبُون؛ در آن روز دست‌ها و پاها شهادت می‌دهند که چه کاری کرده‌اند. (یس: ۶۵)
✨﷽✨ ✍ سکوت نشانهٔ قدرت است اگر قضاوت شدی سکوت کن؛ خواستی قضاوت کنی هم سکوت کن. سکوت نشانه قدرت است نه ضعف؛ خودت باش، اثبات خود نیازی به دست‌وپا زدن ندارد! قبل از پاسخ دادن، حتما مدتی سکوت کن تا پاسخ بهتری بیابی. سکوتت در خاطر هیچ‌کس نخواهد ماند، اما پاسخت را همیشه به‌خاطر خواهند سپرد. برای جواب دادن عجله نکن؛ حتی می‌توانی به طرف مقابل بگویی «بهم چند دقیقه فرصت بده تا فکر کنم.» با آرامش صحبت کن و مراقب صدا و کلامت باش. کلامی که خارج می‌شود، دیگر هرگز برنمی‌گردد. پس مراقب باشیم. فقط مراقب کلام و رفتار خودمان باشیم.
✨﷽✨ ✅قدرت تلقین ✍روزی یک زندانی از زندان فرار می‌کند. به ایستگاه راه‌آهن می‌رود و سوار یک واگن باری می‌شود. درِ واگن به‌صورت خودکار بسته می‌شود و قطار راه می‌افتد. زندانی وقتی متوجه می‌شود که سوار فریزر قطار شده، روی تکه کاغذی می‌نویسد: «این مجازات رفتارهای بد من است که باید منجمد شوم.» هنگامی که قطار به ایستگاه می‌رسد، مأمورین با جسد او روبه‌رو می‌شوند. در حالی که فریزر قطار خاموش بوده است. منتظر هرچه باشید، همان برایتان پیش می‌‌آید.اگر منتظر شادی باشید، شادی پیش می‌‌آید و اگر منتظر غم باشید، غم پیش می‌‌آید. هرگز پول را برای بیماری و مشکلات پس‌انداز نکنید، چون رخ می‌‌دهد. پول را برای عروسی، خرید خانه، اتومبیل، مسافرت و اتفاقات خوب پس‌انداز کنید.
🔆 ⭕️سه مکان برای تلنگر 🔻برای اینکه زندگی را بهتر بفهمیم باید به سه مکان برویم:🤔🤔🤔🤔 ١. بیمارستان ٢. زندان ٣. قبرستان • در بیمارستان می‌فهمید که هیچ‌چیز زیباتر از تندرستی نیست.✅✅ • در زندان می‌بینید که آزادی گرانبهاترین دارایی شماست.✅✅ • در قبرستان درمی‌یابید که زندگی هیچ ارزشی ندارد. ✅✅ 🔰 زمینی که امروز روی آن قدم می‌زنیم فردا سقفمان خواهد بود. 👌 پس چه بهتر كه برای همه چیز فروتن و سپاسگزار باشیم!☺️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••••اَلّلهُمَّ ؏ـجِّل لِوَلیِّڪ الفَرَج••••
✨﷽✨ 🔴دوربین‌های فیلمبرداری زندگی 🔹هیچ می‌دانید که در هر لحظه و هر زمان چهار دوربین زنده در حال فیلمبرداری از زندگی ما هستند که قرار است روزی در قیامت تمام زندگی ما را به نمایش بگذارند؟ 🎥 دوربین اول: خدا أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَری؛ آیا انسان نمی‌داند که خدا او را نگاه می‌کند؟(علق:۱۴) 🎥 دوربین دوم: ملائک مقرب خدا مايَلْفِظُ‌مِنْ‌قَوْلٍ إِلاَّلَدَيْهِ‌رَقيبٌ‌عَتيد؛ از شما حرکتی سرنمی‌زند مگر اینکه دو مأمور در حال نوشتن آن هستند.(قاف:۱۸) 🎥 دوربین سوم: زمین يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها؛ در آن روز زمین هر چیزی که دیده را بیان می‌کند.(زلزال:۴) 🎥 دوربین چهارم: اعضا و جوارح ما تُكَلِّمُناأَيْدِيهِمْ‌َتَشْهَدُأَرْجُلُهُمْ‌كانُوايَكْسِبُون؛ در آن روز دست‌ها و پاها شهادت می‌دهند که چه کاری کرده‌اند. (یس: ۶۵)
🔅 ✍️ مراقب باش اعمالت را نسوزانی 🔹کارت بانكی‌ام رو به فروشنده دادم و با خيال راحت منتظر شدم تا كارت بكشه، ولى در كمال تعجب، دستگاه پيام داد: موجودى كافى نمی‌باشد! 🔸امكان نداشت، خودم می‌دونستم كه اقلا سه برابر مبلغى كه خريد كردم در كارتم پول دارم.! 🔹با بی‌حوصلگى از فروشنده خواستم كه دوباره كارت بكشه و اين بار پيام آمد: رمز نامعتبر است. 🔸اين بار فروشنده با بی‌حوصلگى گفت: آقا لطفا نقداً پرداخت كنيد، پول نقد همراهتون هست؟! فكر كنم كارتتون رو پيش موبايلتون گذاشتين كلاً سوخته. 🔹در راه برگشت به خانه مرتب اين جمله‌ فروشنده در سرم صدا می‌كرد: پول نقد همراهتون هست؟ 🔸خدايا! ما در كارت اعمالمان كارهاى بسيارى داريم كه به اميد آن‌ها هستيم مثلا عبادت‌هايى كه كرديم، دستگيرى‌ها و انفاق‌هايى كه انجام داديم و... 🔹نكند در روز حساب و كتاب بگويند موجودى كافى نيست و ما متعجبانه بگوييم: مگر می‌شود؟ اين همه اعمالى كه فكر می‌كرديم نيک هستند و انجام داديم چه شد؟! 🔸و جواب بدهند: اعمالتان را در كنار چيزهايى قرار داديد كه كلاً سوخت و از بين رفت؛ كنار «بخل»، كنار «حسد»، كنار «ريا»، كنار «بى‌اعتمادى به خدا»، كنار «دنيا دوستى» و... 🔹نكند از ما بپرسند: نقد با خودت چه آورده‌اى؟ و ما كيسه‌هایمان تهى باشد و دستانمان خالى. 🔸خدايا! از تمام چيزهايى كه باعث ازبين‌رفتن اعمال نيكمان می‌شود به تو پناه می‌بریم.
🔅 ✍ گره‌های زندگی‌ات را قبل از اینکه کور شود، باز کن 🔹بافتن را از یک فامیل خیلی دور یاد گرفتم که نه اسمش خاطرم است نه قیافه‌اش، اما حرفش هیچ‌وقت از یادم نمی‌رود. 🔸می‌گفت زندگی مثل یک کلاف کامواست، از دستت که در برود می‌شود کلاف سردرگم. گره می‌خورد، می‌پیچد به هم و پر از گره می‌شود. 🔹بعد باید صبوری کنی و گره را به‌وقتش با حوصله باز کنی. زیاد که کلنجار بروی، گره بزرگ‌تر و کورتر می‌شود. 🔸یک جایی دیگر کاری نمی‌شود کرد، باید سروته کلاف را برید و یک گره ظریف کوچک زد. بعد آن گره را توی بافتنی یک‌جوری پنهان و محو کرد که معلوم نشود. 🔹یادت باشد، گره‌های توی کلاف همان دلخوری‌های کوچک و بزرگند، همان کینه‌های چندساله، باید یک جایی تمامش کرد و سروته‌اش را برید.
✍لقمان حکیم گفت: من سیصد سال با دارو‌های مختلف، مردم را مداوا کردم. و در این مدت طولانی به این نتیجه رسیدم. که هیچ دارویی بهتر از محبت نیست! کسی از او پرسید : و اگر این دارو هم اثر نکرد چی؟ لقمان حکیم لبخندی زد و گفت: 👈 مقدار دارو را افزایش بده !!! . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌