eitaa logo
[ رفیقِ شھیدم ] .
1.3هزار دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
4.2هزار ویدیو
270 فایل
بسم الله وقفِ حضرتِ مهدی باافتخآر ساندیسخورِانقلاب . من ؟ یه تکواندو کار و بسیجی رفیقِ شهیدم ؟ابراهیم هادی من به امیدِ اینکه این پرچمُ🇮🇷 بکشن رو تابوتم زندگی میکنم شهید نشی،میمیری . کپۍ ؟ حلالت رفیق . تا‌خون‌تو‌رگامه،‌این‌پرچم🇮🇷🇵🇸باهامه: )
مشاهده در ایتا
دانلود
بازگویی یک زدیم بغل .وقت نمازبود.نماز که تموم شدگفتم: ((حاجی قبول باشه)) گفت: ((خدا قبول کنه ان شاءالله)) نگاهم کرد. ((گفت ابراهیم!)) نگاهش کردم. -نمازی خوندم که در طول عمرم توی جبهه نخوندم. -حاج آقاشما همه نمازهاتون قبوله. قصه اش فرق می کرد. رفته بود کاخ کرملین. 👉 قرار داشت با پوتین. تا رئیس جمهور روسیه برسدوقت اذان شد.حاجی هم بلندشد اذان و اقامه اش را گفت. 🗣صدایش پیچیدتوی سالن. بعدهم ایستادبه نماز.همه نگاهش می کردند. می گفت در طول عمرش همچین لذتی از نماز نبرده بوده. ☆■☆■ ((خدایا این بود کرامت تو یه روزی توی کاخ کرملین برای نابودی اسلام نقشه می کشیدند، حالا منِ حاج قاسم سلیمانی اومدم اینجا نماز خوندم.))
هدایت شده از تبادلات گسترده تایم《 چهارشنبه》
مـا را غـم هـجران تـو بـد واقـعه ای بـود...♥️ کانال شهید •••• همراهمون باش تو کانال رفیق شهیدمون💚🌿 های دلی♡ برای هایی از شهید بزرگوار♥️🌿 به جمع پر مهر ما زیر سایه عنایت شهید بپیوندید👇🏻 http://eitaa.com/arman_aliverdiii
🎞 |هم‌خدمتۍ‌شہید| یادمه یه بار یه بنده خدایی واسه نماز ظهر توی حسینیه پادگان دکمه های پیراهنش رو باز کرد؛ بابڪ بهش گفت: "میدونم هواگرمه ولی احترام حسینیه رو نگهدار؛ قراره نماز بخونیم" هنوز حسینیه زیاد شلوغ نشده بود. اون بنده خدا هم با حالت بدی بهش گفته بود: "برو من اعصاب ندارم،همینی که هست😐" بابڪ اومد کنار من جریان رو گفت. منم بهش گفتم: "ولش کن به ما چه ؛ حوصله داریا....یه نگاه بهش بنداز اون عادتشه بیخیال.." بابڪ داشت امر به معروف میکرد،اما من و اون بنده خدا فکر پنکه و خلاص شدن از این حالت بودیم.| •♥• @zdchukgeruiuiov
| زیارت با احترام او! | اَلسَّـلامُ عَلَیْـڪِ یــٰا فاطمـه معصـومـه(س) 💛 @zdchukgeruiuiov
🎞 دوست‌شهید‌نوری‌🍃 بهش‌گفتم: بابک‌من‌به‌خاطر‌خانوادم‌نمیتونم‌بیام دفاع‌از گفت: توی‌کربلاهم‌دقیقا‌همین‌بحث‌بود💔 یکی‌گفت‌خانوادم👨‍👩‍👧‍👦 یکی‌گفت‌کارم👨🏻‍💻 یکی‌گفت‌زندگیم🏘 اینطوری‌شد‌که‌امام حسین(ع)‌تنها‌موند😞 و‌من‌واقعاجوابی‌نداشتم‌برای‌حرفش🥀 https://eitaa.com/zdchukgeruiuiov
🎞 •|پـدر‌شھـید|• ازهمان‌بچگی؛🧑🏻‍💼 اهلِ‌حساب‌و‌کتاب‌و‌برنامه‌ریزی‌بود✍🏻🗒 خواهروبرادرهایش‌همیشه‌وقت‌برگشتن ازمدرسه‌خوراکی‌می‌خریدند🍭🧃 اما‌بابڪ‌به‌همان‌تغذیه‌مادر‌🥪قناعت‌میکرد، و‌پول‌💵توجیبی‌هایش‌را‌جمع‌میکرد. از‌همان‌وقت‌ها‌که۱۱سالش‌بود، نمازمغرب‌رادرمسجدمی‌خواند🧎🏻! .نوری
🎞 •|پـدر‌شھـید|• ازهمان‌بچگی؛🧑🏻‍💼 اهلِ‌حساب‌و‌کتاب‌و‌برنامه‌ریزی‌بود✍🏻🗒 خواهروبرادرهایش‌همیشه‌وقت‌برگشتن ازمدرسه‌خوراکی‌می‌خریدند🍭🧃 اما‌بابڪ‌به‌همان‌تغذیه‌مادر‌🥪قناعت‌میکرد، و‌پول‌💵توجیبی‌هایش‌را‌جمع‌میکرد. از‌همان‌وقت‌ها‌که۱۱سالش‌بود، نمازمغرب‌رادرمسجدمی‌خواند🧎🏻! .نوری
دوست شهید: میخواستیم بابک و اذیت کنیم😆 هم تو غذاش هم تو نوشابش و پر فلفل. کردیم غذارو خورد دید تنده میخواست تحمل کنه بزور با نوشابه بخوره. نمیدونست تو نوشابش هم فلفل داره نوشابه رو سر کشید یهو ریخت بیرون قیافش دراون لحظه خیلی خنده دار شده بودهمه ما ترکیدیم از خنده خودشم میخندید 😁😂 هیچوقت هم کارمونو تلافی نکرد🙂 ♥️