Tarane-Eshgh-Bahaneh-Eshegh.mp3
3.69M
ترانه عشق بهانه عشق
تو میراث جاودانه عشق
ز دیده نهان
امیر جهان
به دور تو بگردم.
امام زمان
امام زمان🖤
کانال منتظران نور
•••⊰⃟👇🌴࿐ྀུ۰࿇༅═┅─
@montazeran_nour🌤
🌹 ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز. سهم روز پنجم
┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄
💠 قلب احمق در دهان او، و زبان عاقل در قلب او قرار دارد.
📒 #حکمت41
┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄
💠و به یکی از یارانش که بیمار بود فرمود: خدا! آنچه را که از بیماری شکایت داری موجب کاستن گناهانت قرار داد، در بیماری پاداشی نیست اما گناهان را از بین می برد، و آنها را چونان برگ پاییزی می ریزاند، و همانا پاداش در گفتار به زبان، و کردار با دستها و قدمهاست، و خدای سبحان به خاطر نیت راست، و درون پاک، هر کس از بندگانش را که بخواهد وارد بهشت خواهد کرد.
📒 #حکمت42
┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄
💠در یاد یکی از یاران، (خباب بن ارت) فرمود: خدا خباب بن ارت را رحمت کند، با رغبت مسلمان شد، و از روی فرمانبرداری هجرت کرد، و با قناعت زندگی گذراند، و از خدا راضی بود، و مجاهد زندگی کرد.
📒 #حکمت43
┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄
💠خوشا به حال کسی که به یاد معاد باشد، برای حسابرسی قیامت کار کند، با قناعت زندگی کند، و از خدا راضی باشد.
📒 #حکمت44
┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄
💠 اگر با شمشیرم بر بینی مومن بزنم، که دشمن من باشد، با من دشمنی نخواهد کرد، و اگر تمام دنیا را به منافق ببخشم تا مرا دوست بدارد، دوست من نخواهد شد، و این بدان جهت است که قضای الهی جاری شد، و بر زبان پیامبر امّی (صلی الله علیه واله وسلم) گذشت که فرمود:
(ای علی! مومن تو را دشمن نگیرد، و منافق تو را دوست نخواهد داشت.)
📒 #حکمت45
┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄
💠گناهی که تو را پشیمان کند بهتر از کار نیکی است که تو رابه خودپسندی وادارد.
📒 #حکمت46
┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄
💠 ارزش مرد به اندازه همت اوست، و راستگویی او به میزان جوانمردی اش، و شجاعت او به قدر ننگی است که احساس می کند، و پاکدامنی او به اندازه غیرت اوست.
📒 #حکمت47
┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄
💠 پیروزی در دوراندیشی، و دوراندیشی در بکارگیری درست اندیشه، و اندیشه درست به رازداری است.
📒 #حکمت48
┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄
💠 از یورش بزرگوار به هنگام گرسنگی، و از تهاجم انسان پست به هنگام سیری، بپرهیز.
📒 #حکمت49
┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄
💠 دلهای مردم گریزان است، به کسی روی آورند که خوشرویی کند.
📒 #حکمت50
┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄
سهم-روز-5-حکمت-41-تا-50.oga
1.04M
🔊 ختم گویای نهج البلاغه در ۲۷۰ روز
🌺 سهم روز پنجم از حکمت ۴۱ تا حکمت ۵۰کانال منتظران نور
•••⊰⃟👇🌴࿐ྀུ۰࿇༅═┅─
@montazeran_nour🌤
13990516000303_test.pdf
2.15M
کتاب سه دقیقه در قیامت
کانال منتظران نور
•••⊰⃟👇🌴࿐ྀུ۰࿇༅═┅─
@montazeran_nour🌤
قابل توجه عزیزانی که از بار گذاری کتاب سه دقیقه تا قیامت استقبال می کردن اینم پی دی اف کتاب سه دقیقه تا قیامت 🌴🍁🌴🍁🌴🍁🌴🍁🌴🍁🌴
🍃شکر اللّه شيعه ای نامی شديم🍃
🍃اهل جمهوری اسلامی شديم🍃
🍃از خمينی درس عشق آموختيم🍃
🍃در تنور جنگ و جبهه سوختيم🍃
🍃بيعتی کرديم با سید علی🍃
🍃راه حق در قول و فعلش منجلی🍃
#رهبرانه
#شهیدان
@montazeran_nour 🌹منتظران نور✅
🌤 منتظران نور 🌤
🍃شکر اللّه شيعه ای نامی شديم🍃 🍃اهل جمهوری اسلامی شديم🍃 🍃از خمينی درس عشق آموختيم🍃 🍃در تنور جنگ و
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Mehdi Rasoli Salam.mp3
5.4M
🌿°•
⏯واحد امام زمان
سلام ای قرار دل بیقرار
🎙حاج مهدی رسولی
#امام_زمان
#فاطمیه
کانال منتظران نور
•••⊰⃟👇🌴࿐ྀུ۰࿇༅═┅─
@montazeran_nour🌤
10.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_تصویری
🟠فضایل امیرالمؤمنین علیه السلام
🎤حجتالاسلام #حامد_کاشانی
4_5969617521936958881.mp3
8.3M
:
#سفر_پرماجرا ۳
چونان جنینی در رحم مادر،
که دنیا احاطه اش کـرده
و او بی خبر است...
ملکوت؛
تمام جان تو را فرا گرفته است؛
و تو نمی دانی...
#استاد_شجاعی 🎤
کانال منتظران نور
•••⊰⃟👇🌴࿐ྀུ۰࿇༅═┅─
@montazeran_nour🌤
هدایت شده از 🌤 منتظران نور 🌤
AUD-20220321-WA0076.
7.77M
#سفر_پرماجرا ۴
منزل اول؛ تـولد به برزخ
زمانِ تولدت را نمیدانی...
ناگهان چشم باز میکنی،
و دنیایی را درمییابی که نمیشناسی!
و اینــجاست که؛
ماجرای سفــر تو آغاز میشود...
#استاد_شجاعی 🎤
کانال منتظران نور
•••⊰⃟👇🌴࿐ྀུ۰࿇༅═┅─
@montazeran_nour🌤
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
بانوان آسمانی
#داستان_اول🎬:
مرضیه حدیدچی دباغ:
آخر شما زنها رو چه به مبارزه ؟! برید خونه بچه داری تون رو بکنید ، تو که هشت تا بچه داری ، برو بچسب به شوهر و بچه هات ، در افتادن با شاه مملکت به شما چه ؟
سرباز اینها را زیر لب می گفت و دست و پاهای زن جوان ۳۴ ساله را به صندلی می بست ...
در همین حین صدای مأمور ساواک بلند شد : دوساعته داری چه میکنی؟ زودتر اون کلاه فلزی را روی روسرش بگذار و وصلش کن به برق...
سرباز نگاهی دیگر به چهرهٔ زجر کشیدهٔ زن انداخت ،چشمی گفت ،کلاه را بر سر زن گذاشت ،سیم برق را به کلاه وصل کرد و با اشاره بازجو به بیرون رفت.
مأمور ساواک همانطور که شلاق را برکف دستش میزد ، جلوتر آمد ،شلاق را بالا برد و محکم بر روی پاهای زن فرود آورد و با صدایی بلند فریاد زد: خانم مرضیه حدیدچی دباغ، فرزند علی پاشا حدیدچی و همسرِ محمدحسن دباغ که گویا درس از شوهرت میگیری ،شنیدم اونم از همین خرابکاراست، شنیده ام شوهرت شده مراد و تو هم مرید ایشان و پا ،جای پای او میگذاری، دوباره گذر شما به اینجا افتاد، خودت خوب منو میشناسی که چقدر بی رحمم اینبار مثل دفعه قبل نیست هااا، اون دفعه چون همه فکر کردند داری واقعا میمیری آزادت کردند ، اما مثل اینکه دوستانت به زندگیت خیلی علاقه داشتند ،بردند بستریت کردند و عملت کردند و جونت را خریدند، اما اینبار یا اعتراف می کنی یا میکشمت....
بگو از کی خط میگیری؟ ارتباطت با خمینی چطوریه؟ اعلامیه ها را از کجا میاری؟ نکنه از تو همون حوزه ای که درس خوندی به دستت میرسه هااا؟؟
زن خیره به نقطه ای کور روی دیوار سیاه زندان ،هیچ عکس العملی نشان نمیداد.
نه فحش های ساواکی و نه ضربات شلاقش ، هیچ کدام زبان او را باز نکرد.
باز جو که از مقاومت زن پیش رویش به ستوه آمده بود، مثل گرگی زخمی به طرف زن آمد و همزمان با خاموش کردن سیگارش پشت دست زن ، جریان الکتریسیته را وصل کرد و ولتاژ آن را کم و زیاد می کرد ، تمام بدن زن میلرزید.
چشمانش سیاهی میرفت و انگار پیش چشمش هشت فرزندش ،رژه می رفتند ،او باید تحمل میکرد بالاخره این سالها هم میگذرد ، نور امیدی در دلش بود که انگار نوید آینده ای زیبا را میداد.
دوباره و دوباره ولتاژ برق را کم و زیاد کرد، درد تا مغز استخوان زن می پیچید ، زن با خود میگفت : نکند این بلاها را هم به سر دخترم رضوانه آورده باشند؟! بغض گلویش را فرو داد و اینبار صدای از ته حلق زن بیرون آمد.
بازجو لبخند کریهی بر لب نشاند و گوشش را به دهان زن نزدیک کرد و صدایی ضعیف شنید که میگوید:یا زینب...
بازجو عصبانی شد ولتاژ برق را زیاد کرد و همزمان با شلاق به جان او افتاد و مرضیه بیهوش شدو همراه صندلی بر زمین افتاد.
باز امیدی به زندگی اش نبود ، پس ساواک تصمیم گرفتند او را آزاد کنند که اگر زنده ماند با تحت نظر گرفتن او به هستهٔ اصلی تشکیلاتشان دست پیدا کنند.
مرضیه از زندان مخوف ساواک برای دومین بار آزاد شد ، تعلل جایز نبود باید به خارج از کشور میرفت ، تا هم جانش در امان باشد و هم آموزش ببیند .
سال پنجاه و سه است و مرضیه به دور از خانواده درآن سوی مرزهای ایران، جایی واقع در مرز لبنان و سوریه آموزش های نظامی و چریکی میبیند، در گروهی عضو است که زیر نظر محمد منتظری ست و این زن یکی از اعجوبه های این گروه هست تا جایی که مأموریت های سخت به او میدهند و مرضیه هر زمان در یکی از کشورهای اروپایی ست گاهی در عربستان و گاهی انگلیس و فرانسه و گاهی هم در عراق به سر میبرد ،اما هرجا که هست همقدم با مبارزین آزادیخواه گام برمیدارد تا اینکه در سال پنجاه و هفت به او خبری میدهند...خبر میدهند که خبری در راه است...
ادامه دارد..
📝به قلم:ط_حسینی
کانال منتظران نور
•••⊰⃟👇🌴࿐ྀུ۰࿇༅═┅─
@montazeran_nour🌤