eitaa logo
🌤 منتظران نور 🌤
1.5هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
7.8هزار ویدیو
307 فایل
قال رسول الله ..هر کس بمیرد و امام زمان خودش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.💫کانال منتظران نور •••⊰⃟👇🌴࿐ྀུ۰࿇༅═‎┅─ @montazeran_nour🌤🏴 تبادل ممنوع🚫 🍀کپی مطالب کانال حلال با ذکر صلوات بر مولایمان مهدی(عج)🍀 ارتباط با مدیر👇 @Ssh999
مشاهده در ایتا
دانلود
ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم در ره عشق سزاوارتر از صد مردیم هر زمان بوی خمینی به سر افتد ما را دور سید علی خامنه‌ای می‌گردیم بازگشت با غرور امام خمینی (ره) به ایران و آغاز ویژه دهه فجر را به همه ایرانیان تبریک می‌گویمکانال منتظران نور •••⊰⃟👇🌴࿐ྀུ۰࿇༅═‎┅─ @montazeran_nour🌤
6.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆فیلمی محرمانه و دیدنی از جلسه شورای امنیت رژیم پهلوی در شب ۱۲بهمن ۵۷ ♦️صحبت های در مورد امام خمینی(ره) کانال منتظران نور •••⊰⃟👇🌴࿐ྀུ۰࿇༅═‎┅─ @montazeran_nour🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نفس باد صبا صبحدم از راه رسید قاصدک پر زد و گل وا شد و خورشید دمید بلبل از هلهله ی باد به رقص آمد و گفت باید از باغ خدا عطر محبت را چید سلام صبحتون پر امید پنجشنبه تون سراسر نیکبختی ____🍃🌸🍃____
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 درک ظهور و یار حضرت شدن 🔵 امام صادق علیه السلام فرمودند : 🌕 هر کس سوره اسراء را در هر شب جمعه بخواند نمی میرد تا آنکه زمان قائم آل محمد علیه السلام را درک کند و از یاران او بشود. 📚 ثواب الاعمال شیخ صدوق ص ۲۲۵ کانال منتظران نور •••⊰⃟👇🌴࿐ྀུ۰࿇༅═‎┅─ @montazeran_nour🌤
🇮🇷 روز شمار بهمن ۱۳۵۷❗️ و دهه فجر انقلاب اسلامی ✅ ۱۲ بهمن ◀️ورود امام خمینی با بزرگترین استقبال تاریخ با جمعیتی به طول ۳۳ کیلومتر (ساعت ۹:۲۷:۳۰ دقیقه) ◀️سخنرانی در بهشت زهرا (قطعه ۱۷ ویژه شهیدان) ساعت یک ظهر ✅ ۱۳ بهمن ◀️استقرار امام در مدرسه مروی و حضور گسترده مردم ◀️سخنرانی امام خمینی در جمع روحانیون ◀️تظاهرات دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا ✅ ۱۴ بهمن مصاحبه مطبوعاتی امام با حضور سیصد خبرنگار داخلی و خارجی ✅ ۱۵ بهمن ◀️ فرمان امام خمینی برای ادامه تظاهرات و اعتصابات ◀️گفتگوی وزرای خارجه آمریکا و انگلیس و ژاپن، در مورد ایران ◀️فرار ژنرال هایزر، به علت ناکامی در اجرای کودتا ◀️ راهپیمایی و حمایت همافران نیروی هوایی در بهبهان ◀️حمایت آیت الله شهید سیدمحمدباقر صدر ◀️تلگرام آیت الله مرعشی نجفی ◀️استعفای شهردار تهران و انتصاب مجدد توسط امام. ◀️دیدار نمایندگان مستعفی مجلس با امام ✅ ۱۶ بهمن تعیین دولت موقت بازرگان به فرمان امام خمینی ✅ ۱۷ بهمن ◀️دعوت امام خمینی از بختیار و ارتش برای پیوستن به مردم ◀️خوش آمد گویی رئیس مجلس به امام خمینی، مرجع عالیقدر تشیع ◀️تصویب لوایح محاکمه وزرای سابق و انحلال ساواک، در مجلس شورا ✅ ۱۸ بهمن ◀️امام خمینی: ادامه نهضت یک تکلیف است. ◀️فرماندار نظامی تهران ساعات منع عبور و مرور را کاهش داد. ◀️استعفای سیزده نفر دیگر از نمایندگان مجلس ◀️اظهار نگرانی مجمع عمومی سازمان ملل متحد از اوضاع ایران ◀️تجمع طرفداران بختیار در ورزشگاه امجدیه (شهید شیرودی) ◀️ آغاز به کار کانال تلویزیونی انقلاب ✅ ۱۹ بهمن ◀️بیعت تاریخی همافران با امام خمینی ◀️ بزرگ‌ترین راهپیمایی انقلاب و حمایت از نخست وزیری مهدی بازرگان ✅ ۲۰ بهمن سخنرانی نخست وزیر بازرگان در دانشگاه تهران ◀️درگیری شدید در غرب تهران ◀️حمله گارد شاهنشاهی به پادگان همافران نیروی هوایی ◀️حضور مردم جهت حمایت از همافران و نجات آنان از محاصره ✅ ۲۱ بهمن ◀️نبرد مسلحانه مردم و نیروهای دولتی ◀️اوج درگیری خونین مردم و لشکر گارد شاهنشاهی ◀️کشته و زخمی شدن صدها تن در جنگ تانک‌ها با مردم مسلح ◀️ تسخیر چندین کلانتری توسط گروههای مسلح مردمی ◀️اعلامیه شماره ۴۰ فرمانداری نظامی تهران و منع رفت‌وآمد مردم از ساعت ۱۶:۳۰ تا ۵ بامداد ◀️شکست حکومت نظامی با فتوای امام خمینی و حضور مردم ✅ ۲۲ بهمن ◀️نتیجه حضور و درگیری شدید👇 تسخیر زندان اوین، ساواک، سلطنت آباد، مجلسین سنا و شورای ملی، شهربانی، ژاندارمری و ساختمان زندان کمیته مشترک، پادگان باغشاه و دانشکده افسری، دبیرستان نظام، زندان جمشیدیه، پادگان عشرت آباد ◀️تصمیم شورای عالی ارتش مبنی بر بی‌طرفی ◀️تصرف رادیو و تلویزیون ✊ سقوط رژیم پهلوی 🌸اعلان پیروزی انقلاب اسلامی ایران با صدای شهید محلاتی از رادیو 💐صدور پیام تقدیر امام خمینی 🇮🇷 کانال منتظران نور •••⊰⃟👇🌴࿐ྀུ۰࿇༅═‎┅─ @montazeran_nour🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠نماز هدیه به والدین در شب جمعه هدیه بفرستیم برای پدر و مادرهای مهربونی که دیگر در بین ما نیستند ،ولی ماهمچنان نیازمند دعای خیرشان هستیم خدا حافظ ونگهداری پدر و مادرهای در قید حیات باشد🌹 التماس دعا ═✧❁🌸❁✧═ کانال منتظران نور •••⊰⃟👇🌴࿐ྀུ۰࿇༅═‎┅─ @montazeran_nour🌤
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗به وقت دلدادگی💗 قسمت4 -اینو واسه من پیدا کردی.تیکه گرفتی برای پسرت ؛از کجا اقا جون.اینو از کجا پیدا کردی....من در نظر تو تا چه حد لیاقت دارم... اینقدر که از یه دهکوره یه ننه قمری برام بگیری کافیه مادرش بازویش را گرفت و دستپاچه گفت -هیس مادر !زشته قباحت داره.میشنوه فریاد زد -بشنوه خب....بزار بشنوه....چی .... دوباره رو به پدر کرد -ازدواج نمی کنم آقا جون...نمی خوامش....می خوای چی کار کنی هان؟!پسرت نیستم....خب نباشم به جهنم ولی نمی گیر مش.....از هر جایی آوردیش ببرش همونجا....والسلام مادر محکم به گونه اش زد -نیما ....این چه طرز صحبت با پدر ته با عصبانیت خندید -میبینم خیلیم واسش مهمه....سرشو بلند نکرده حتی شازده پسر شو ببینه...چه زشتی مادر من.....اگه من اهمیت داشتم که اینو واسم نمی گرفت با عصبانیت سمت درورودی خانه رفت و بازش کرد.خونسردی پدرش بیشتر بر عصبانیتش دامن می زد.هیچ کلمه ای با او رد و بدل نکرد و فقط تسبیح گرداند.وقتی این حرکت پدر را دید بیشتر سوخت..از همان جا بلند داد زد -دیگه منو نمی بینی حاجی....شما رو بخیر و ما رو به سلامت در را کوبید و کفشهایش را پوشید.داشت از پله ها پایین می رفت که صدای باز شدن در و نیما نیما کردن مادرش را شنید.برگشت.مادر را دید که سراسیمه خودش را به او می رساند. نگاه مضطربش را به چهره برافروخته نیما دوخت -داد و هوار کردی کجا داری میری پسر اینبار بلندتر داد زد -ول کن مادر من.....یه عمر به ریش همه خندیدم که مثل انسانهای اولیه دختر بچه ها شونو شوهر میدن... با حاجی جنگیدم سر شوهر دادن نازنین....حالا یه الف بچه رو که دهنش هنوز بو شیر میده برداشته آورده میگه بیا اینم زنت.....من با بچه سال جماعت ازدواج نمی کنم مامان ...خودتم میدونی صدایش را پایین آورد -هیس ...الان همسایه ها میشنون بیشتر جگرش سوخت که آبرو داری در در و همسایه از پسرشان مهمتر بود.پس به در بی عاری زد و با قدرت تمام فریاد کشید -خب بزار همسایه هام بشنون...بفهمن حاجی می خواد برای پسرش زن بگیره...آی ایها الناس ....پسر حاج علی قرا ره دوماد بشه گریه مادرش را که دید و چند پنجره که باز شد فهمید باز هم زیادی تند رفته است.چشم دور تا دور حیاط انداخت و در لحظه ای چشمش به پنجره اتاق نازنین و سایه پشت پنجره افتاد که به سرعت نور از پنجره دور شد.فقط آرام از مادر خداحافظی کرد و به سمت در حیاط رفت.در را کوبید و به سمت خانه خودش راه افتاد * در که به رویش محکم بسته شد از جایش پرید صداهای بیرون و پرخاشگریهای پسر را می شنید اما نمی دانست چرا لبخند به کنج نشسته گوشه لبش محو نمی شود.شاید چون با دیدن نیما از کابوسهای چند وقت اخیرش خلاصی یافته بود.اینکه همسر آینده اش یک پیر مرد؛عقب مانده و یا زمین گیری چیزی باشد.کسی که در را به رویش باز کرد جوان برازنده ای بود اتفاقا....قد متوسطی داشت ،نه چاق بود و نه لاغر،نه زیبا و نه زشت....لباسهای فاخر به تن داشت و در کل فراتر از چیزی بود که انتظارش را داشت.مستأصل روی تخت نشست و به صداهای بیرون گوش داد.زور که نبود این جوان او را نمی خواست....اصلا نمی خواست....صدای کوبیده شدن در در مغزش مثل کوبیدن سنج بود.گیج بلند شد و پشت پنجره رفت و از دور به مشاجره مادر و پسر چشم دوخت.پسر فریاد میزد و می گفت ازدواج نمی کند.در همین حین چشمش روی پنجره اتاقی که فاخته در آن بود ثابت ماند.مثل برق از پنجره فاصله گرفت و با عجله روی تخت نشست.قلبش محکم بر قفسه سینه می کوبید.دوباره صدای در آمد و پشت بندش صدای حاج خانم -دیدی چی کار کردی مرد.... بهت گفتم نمیشه....هی باهاش لج می کنی.....با همین کارات فراریش دادی مرد.. زور که نیست....نمی خواد.. گفتم مجبورش کنی چی میشه...دیدی چی شد صدای حاج آقا بلند شد -لا اله الا الله. ..بس کن زن...بزار یه بارم زور بالا سرش باشه.....تا حالا تو پر قو بزرگش کردی دیدم چی شد....دیدی چه شاخ و شو نه ای برام کشید.....صدا شو شنیدی برام بلند کرد.....گردن کلفتی کرد برا من .. .طرف شو بگیر ... هی طرفشو بگیر زهرا ...تا از اینی هم که هست گند تر بشه صدای ناله حاج خانم بلند شد کانال منتظران نور •••⊰⃟👇🌴࿐ྀུ۰࿇༅═‎┅─ @montazeran_nour🌤