eitaa logo
منتظران نور
2.2هزار دنبال‌کننده
34.9هزار عکس
31.9هزار ویدیو
149 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
22.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اِی پادشه خوبان داد از غم تنهایی دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی دایم گل این بُستان شاداب نمی ماند دریاب ضَعیفان را در وقت توانایی دیشب گلهء زلفش با باد همی‌کردم گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی صد بادِ صبا این جا با سلسله میرقصند این است حریف اِی دل تا باد نپیمایی مُشتاقی و مَهجوری دور از تو چنانم کرد کز دست بخواهد شد پایابِ شکیبایی یارَب به که شاید گفت این نکته که در عالم رُخساره به کس نَنمود آن شاهد هر جایی ساقی چمن گُل را بی روی تو رنگی نیست شمشاد خرامان کُن تا باغ بیارایی ای درد توام درمان در بستر ناکامی وای یاد تواُم مُونس در گوشهء تنهایی در دایرهء قسمت ما نقطهء تسلیمیم لطف آن چه تو اندیشی حُکم آن چه تو فرمایی فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست کُفر است در این مذهب خود بینی و خود رایی زین دایرهء مینا خونین جگرم می دِه تا حَل کنم این مشکل در ساغر مینایی شب هجران شد بوی خوش وَصل آمد شادیت مُبارک باد اِی عاشق شیدایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❀﴾﷽﴿❀ ما درس سحر در ره میخانه نهادیم محصول دعا در ره جانانه نهادیم در خرمن صد زاهد عاقل زند آتش این داغ که ما بر دل دیوانه نهادیم سلطان ازل گنج غم عشق به ما داد تا روی در این منزل ویرانه نهادیم در دل ندهم ره پس از این مهر بتان را مهر لب او بر در این خانه نهادیم در خرقه از این بیش منافق نتوان بود بنیاد از این شیوه رندانه نهادیم چون می‌رود این کشتی سرگشته که آخر جان در سر آن گوهر یک دانه نهادیم المنة لله که چو ما بی‌دل و دین بود آن را که لقب عاقل و فرزانه نهادیم قانع به خیالی ز تو بودیم چو حافظ یا رب چه گداهمت و بیگانه نهادیم شیرازی 🌺 🌸‍🍃‍჻ᭂ࿐☆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❀﴾﷽﴿❀ ما درس سحر در ره میخانه نهادیم محصول دعا در ره جانانه نهادیم در خرمن صد زاهد عاقل زند آتش این داغ که ما بر دل دیوانه نهادیم سلطان ازل گنج غم عشق به ما داد تا روی در این منزل ویرانه نهادیم در دل ندهم ره پس از این مهر بتان را مهر لب او بر در این خانه نهادیم در خرقه از این بیش منافق نتوان بود بنیاد از این شیوه رندانه نهادیم چون می‌رود این کشتی سرگشته که آخر جان در سر آن گوهر یک دانه نهادیم المنة لله که چو ما بی‌دل و دین بود آن را که لقب عاقل و فرزانه نهادیم قانع به خیالی ز تو بودیم چو حافظ یا رب چه گداهمت و بیگانه نهادیم شیرازی 🌺 🌸‍🍃‍჻ᭂ࿐☆
هدایت شده از منتظران نور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❀﴾﷽﴿❀ ما درس سحر در ره میخانه نهادیم محصول دعا در ره جانانه نهادیم در خرمن صد زاهد عاقل زند آتش این داغ که ما بر دل دیوانه نهادیم سلطان ازل گنج غم عشق به ما داد تا روی در این منزل ویرانه نهادیم در دل ندهم ره پس از این مهر بتان را مهر لب او بر در این خانه نهادیم در خرقه از این بیش منافق نتوان بود بنیاد از این شیوه رندانه نهادیم چون می‌رود این کشتی سرگشته که آخر جان در سر آن گوهر یک دانه نهادیم المنة لله که چو ما بی‌دل و دین بود آن را که لقب عاقل و فرزانه نهادیم قانع به خیالی ز تو بودیم چو حافظ یا رب چه گداهمت و بیگانه نهادیم شیرازی 🌺 🌸‍🍃‍჻ᭂ࿐☆
4_5994838897043965746.mp3
4.74M
🕊#‍ مناجات با امام زمان (عج) 🕊 🕊 🕊 نفس گرم مداح اهلبیت (ع) 🎤 ما بدین در نه پیِ حشمت و جاه آمده‌ایم از بدِ حادثه اینجا به پناه آمده‌ایم لنگر حلم تو ای کشتی توفیق کجاست ؟ که در این بحرِ کرم غرق گناه آمده‌ایم ... آبرو میرود ای ابر خطاپوش ببار که به دیوان عمل نامه سیاه آمده‌ایم ! با چنین گنج که شد خازن او روح ُالامین به گداییِ درِ خانه ی شاه آمده‌ایم
22.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اِی پادشه خوبان داد از غم تنهایی دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی دایم گل این بُستان شاداب نمی ماند دریاب ضَعیفان را در وقت توانایی دیشب گلهء زلفش با باد همی‌کردم گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی صد بادِ صبا این جا با سلسله میرقصند این است حریف اِی دل تا باد نپیمایی مُشتاقی و مَهجوری دور از تو چنانم کرد کز دست بخواهد شد پایابِ شکیبایی یارَب به که شاید گفت این نکته که در عالم رُخساره به کس نَنمود آن شاهد هر جایی ساقی چمن گُل را بی روی تو رنگی نیست شمشاد خرامان کُن تا باغ بیارایی ای درد توام درمان در بستر ناکامی وای یاد تواُم مُونس در گوشهء تنهایی در دایرهء قسمت ما نقطهء تسلیمیم لطف آن چه تو اندیشی حُکم آن چه تو فرمایی فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست کُفر است در این مذهب خود بینی و خود رایی زین دایرهء مینا خونین جگرم می دِه تا حَل کنم این مشکل در ساغر مینایی شب هجران شد بوی خوش وَصل آمد شادیت مُبارک باد اِی عاشق شیدایی
22.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اِی پادشه خوبان داد از غم تنهایی دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی دایم گل این بُستان شاداب نمی ماند دریاب ضَعیفان را در وقت توانایی دیشب گلهء زلفش با باد همی‌کردم گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی صد بادِ صبا این جا با سلسله میرقصند این است حریف اِی دل تا باد نپیمایی مُشتاقی و مَهجوری دور از تو چنانم کرد کز دست بخواهد شد پایابِ شکیبایی یارَب به که شاید گفت این نکته که در عالم رُخساره به کس نَنمود آن شاهد هر جایی ساقی چمن گُل را بی روی تو رنگی نیست شمشاد خرامان کُن تا باغ بیارایی ای درد توام درمان در بستر ناکامی وای یاد تواُم مُونس در گوشهء تنهایی در دایرهء قسمت ما نقطهء تسلیمیم لطف آن چه تو اندیشی حُکم آن چه تو فرمایی فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست کُفر است در این مذهب خود بینی و خود رایی زین دایرهء مینا خونین جگرم می دِه تا حَل کنم این مشکل در ساغر مینایی شب هجران شد بوی خوش وَصل آمد شادیت مُبارک باد اِی عاشق شیدایی 🌱‌⃟🌸๛ =====🍃🌺🍃=
22.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اِی پادشه خوبان داد از غم تنهایی دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی دایم گل این بُستان شاداب نمی ماند دریاب ضَعیفان را در وقت توانایی دیشب گلهء زلفش با باد همی‌کردم گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی صد بادِ صبا این جا با سلسله میرقصند این است حریف اِی دل تا باد نپیمایی مُشتاقی و مَهجوری دور از تو چنانم کرد کز دست بخواهد شد پایابِ شکیبایی یارَب به که شاید گفت این نکته که در عالم رُخساره به کس نَنمود آن شاهد هر جایی ساقی چمن گُل را بی روی تو رنگی نیست شمشاد خرامان کُن تا باغ بیارایی ای درد توام درمان در بستر ناکامی وای یاد تواُم مُونس در گوشهء تنهایی در دایرهء قسمت ما نقطهء تسلیمیم لطف آن چه تو اندیشی حُکم آن چه تو فرمایی فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست کُفر است در این مذهب خود بینی و خود رایی زین دایرهء مینا خونین جگرم می دِه تا حَل کنم این مشکل در ساغر مینایی شب هجران شد بوی خوش وَصل آمد شادیت مُبارک باد اِی عاشق شیدایی
22.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اِی پادشه خوبان داد از غم تنهایی دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی دایم گل این بُستان شاداب نمی ماند دریاب ضَعیفان را در وقت توانایی دیشب گلهء زلفش با باد همی‌کردم گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی صد بادِ صبا این جا با سلسله میرقصند این است حریف اِی دل تا باد نپیمایی مُشتاقی و مَهجوری دور از تو چنانم کرد کز دست بخواهد شد پایابِ شکیبایی یارَب به که شاید گفت این نکته که در عالم رُخساره به کس نَنمود آن شاهد هر جایی ساقی چمن گُل را بی روی تو رنگی نیست شمشاد خرامان کُن تا باغ بیارایی ای درد توام درمان در بستر ناکامی وای یاد تواُم مُونس در گوشهء تنهایی در دایرهء قسمت ما نقطهء تسلیمیم لطف آن چه تو اندیشی حُکم آن چه تو فرمایی فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست کُفر است در این مذهب خود بینی و خود رایی زین دایرهء مینا خونین جگرم می دِه تا حَل کنم این مشکل در ساغر مینایی شب هجران شد بوی خوش وَصل آمد شادیت مُبارک باد اِی عاشق شیدایی
22.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اِی پادشه خوبان داد از غم تنهایی دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی دایم گل این بُستان شاداب نمی ماند دریاب ضَعیفان را در وقت توانایی دیشب گلهء زلفش با باد همی‌کردم گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی صد بادِ صبا این جا با سلسله میرقصند این است حریف اِی دل تا باد نپیمایی مُشتاقی و مَهجوری دور از تو چنانم کرد کز دست بخواهد شد پایابِ شکیبایی یارَب به که شاید گفت این نکته که در عالم رُخساره به کس نَنمود آن شاهد هر جایی ساقی چمن گُل را بی روی تو رنگی نیست شمشاد خرامان کُن تا باغ بیارایی ای درد توام درمان در بستر ناکامی وای یاد تواُم مُونس در گوشهء تنهایی در دایرهء قسمت ما نقطهء تسلیمیم لطف آن چه تو اندیشی حُکم آن چه تو فرمایی فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست کُفر است در این مذهب خود بینی و خود رایی زین دایرهء مینا خونین جگرم می دِه تا حَل کنم این مشکل در ساغر مینایی شب هجران شد بوی خوش وَصل آمد شادیت مُبارک باد اِی عاشق شیدایی
از آن زمان که بر این آستان نهادم روی فرازِ مسند خورشید، تکیه‌گاهِ من است درود صبح شما بخیر [۲/۳،‏ ۰۸:۴۹] : از آن زمان که بر این آستان نهادم روی فرازِ مسند خورشید، تکیه‌گاهِ من است درود صبح شما بخیر [۲/۳،‏ ۰۸:۵۸] عَطری بَرای پَرواز: سلام و صبحتون بخیر ،خیلی عالی برادر بزرگوار آقای تیموری دین این صحنه برفی یک خانه روستایی برف دهه ۱۳۵۰ را بیادم اورد که چندین هفته برف در روی زمین و چپر و پشت بام خانه روستایی در تالش بود من حدود ۷ یا ۹ سال داشتم جزاکم الله خیرا🌹🌹🌹🌹
22.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اِی پادشه خوبان داد از غم تنهایی دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی دایم گل این بُستان شاداب نمی ماند دریاب ضَعیفان را در وقت توانایی دیشب گلهء زلفش با باد همی‌کردم گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی صد بادِ صبا این جا با سلسله میرقصند این است حریف اِی دل تا باد نپیمایی مُشتاقی و مَهجوری دور از تو چنانم کرد کز دست بخواهد شد پایابِ شکیبایی یارَب به که شاید گفت این نکته که در عالم رُخساره به کس نَنمود آن شاهد هر جایی ساقی چمن گُل را بی روی تو رنگی نیست شمشاد خرامان کُن تا باغ بیارایی ای درد توام درمان در بستر ناکامی وای یاد تواُم مُونس در گوشهء تنهایی در دایرهء قسمت ما نقطهء تسلیمیم لطف آن چه تو اندیشی حُکم آن چه تو فرمایی فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست کُفر است در این مذهب خود بینی و خود رایی زین دایرهء مینا خونین جگرم می دِه تا حَل کنم این مشکل در ساغر مینایی شب هجران شد بوی خوش وَصل آمد شادیت مُبارک باد اِی عاشق شیدایی