فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥زیباترین تعریف درباره شهادت که تا الان شنیدم همین بیانات حضرت آقا بوده
💠 کانال معرفت شناسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁به نام خدایی که
✨مهر او قوت قلب ما
🍁و یاد او راحتی روح ماست
🍁آباد آن زبان
✨که بر آن ذکر اوست
🍁آزاد آن کس
✨که وی دربند اوست
🍁بسم الله الرحمن الرحیم🍁
دو چیز شما را تعریف میکند:
❣بردباری تان،وقتی هیچ چیز ندارید
و نحوه رفتارتان،وقتی همه چیز دارید
تنها دو روز در سال هست که نمیتونی
هیچ کاری بکنی؛
یکی دیروز و یکی فردا
دو شخـص به تـو می آمـوزد:
یکی آمـوزگـار، یکی روزگـار
اولی به قیمت جـانش، دومی به
قیمت جـانت...
❣آدما دو جور زندگی میکنن :
یا غرور شونو زیر پاشون میذارن و با
انسانها زندگی میکنن...
یا انسانها رو زیر پاشون میذارن و با
غرورشون زندگی میکنن...
همه يادشون ميمونه باهاشون
چيكار كردى...
ولـى يادشون نميمونه براشون
چـكار كردى...
اینو یه جا پین کنید،بنویسید که
جلوی چشمتون باشه و دقیقا توی
تمام روابط دوستی،اجتماعی،عاطفی
و حتی خانوادگیتون هم پیاده کنید :
حتی اگر برای مردم دراز بکشید
تا از رویتان رد شوند ...
بسیاری از آنها شاکی خواهند بود
که به اندازهی کافی پهن نیستید...!
مراقب باشید که وقت و انرژی باارزش
خود را فقط برای افرادی
خرج کنید که ارزشش را دارند ....
وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إَلاَّ خَسَاراً (82)
و آنچه از قرآن فرو مى فرستيم، مايه ى شفا(ى دل) و رحمتى براى مؤمنان است و ستمگران را جز خسران نمى افزايد.
🔷پیام های قرآنی 22 ✅
- چون قرآن از جانب خدايى است كه خالق بشر و فطرتِ اوست، قوانين آن نيز با فطرت مطابق و نجات دهنده ى اوست. «شفاء»
- آنچه از سوى خداى رحمان و رحيم باشد، رحمت است. «رحمة للمؤمنين»
- چون كافران به اوامر و نواهى قرآن عمل نمى كنند، نزول هر دستور، جرمشان را بيشتر و خسارتشان را افزون تر مى سازد. «لايزيدالظالمين الا خساراً»
💫خدایا ! دلِ تشنه ی من نیازمندِ ابر احسان توست ...
ای زیبای زیبادوست!
💫ای معبودم!...
چه لذت بخش است یادت ، ذکرت ، نامت
و چه شیرین است پیمودن اندیشه ام در جاده ی عشقِ تو...
💫سبحانا !
تو را سوگند به رحمت بی منتهایت،
اجابت کن دعاهای بندگانت را...
الهی آمین......🤲
وَ أَنَا الْعَبْدُ الضَّعِیفُ عَمَلًا، الْجَسِیمُ أَمَلًا
و منم آن بنده با عمل اندک و آرزوی بسیار.
خدایا میشه آرزوهامون فقط آرزو نَمونه،
آخه ما خیلی رو بزرگیت
حساب کردیم
صحیفه سجادیه💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام لطفا اینو بذارید داخل گروهاتون
💎 ﻗﻠﻤﯽ ﺍﺯ ﻗﻠﻤﺪﺍﻥ ﻗﺎﺿﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩ
ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺁﻧﺠﺎ ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺍﺷﺖ ﮔﻔﺖ :
ﺟﻨﺎﺏ #ﻗﺎﺿﯽ_ﮐﻠﻨﮓ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭﯾﺪ
ﻗﺎﺿﯽ ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ :
ﻣﺮﺩﮎ ﺍﯾﻦ #ﻗﻠﻢ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ #ﮐﻠﻨﮓ
ﺗﻮ ﻫﻨﻮﺯ ﮐﻠﻨﮓ ﻭ ﻗﻠﻢ ﺭﺍ
ﺍﺯ ﻫﻢ ﺑﺎﺯ ﻧﺸﻨﺎﺳﯽ ؟!
✨ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ :
ﻫﺮ ﭼﻪ ﻫﺴﺖ ﺑﺎﺷﺪ ، ﺗﻮ ﺧﺎﻧﻪ ی ﻣﺮﺍ
ﺑﺎ ﺁﻥ ﻭﯾﺮﺍﻥ ﮐﺮﺩﯼ ..
مراقب قضاوتهاي خود باشيم ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 این وعدهی قرآن است: همهی دعاها حتماً مستجاب میشوند !
(پس تکلیف اینهمه دعای اجابت نشده چیست؟)🎍پس دوستان شبتون پرازنگاه خدا پراز رحمت خدا، التماس دعافرج 🎍🌷🎍ماراهم از دعای خیر تون فراموش نکنید ممنون 🎍🌷🎍
منتظران نور
سلام لطفا اینو بذارید داخل گروهاتون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖼 #عکس_نوشته ✨🌸
👤 حاج حسین یکتا
🌸✨ در و دیوار اتاقت، کامپیوترت، موبایلت بوی امام زمان میده؟ آقا بگه دلاتونو بذارید روی میز! نوتبوک و موبایلهاتونم بذارید روی میز، میخوام همه رو باهم چک کنم، ببینیم رومون میشه؟ ✨🌸
✨
🌸✨
🍃🌸✨
🌸🍃🌸✨
❥❥❥❥❥❥❥❥❥❥❥❥❥❥❥✨🌸
➷🌟➹➷🔥➹➷🌟➹➷🔥
🌟 منــاجــات شبـــانــــــه
🔥خـــــدایــــــا ؛ 🙏
🌟در ایــن شـب زیبــا
🔥دعــــا مــیــکــنــم
🌟براےتمام مریضها
🔥براےتمام بدهکاران
🌟براےتمام زندانےها
🔥براےتمام گرفتادان
🌟براےزندگیهاےازهم پاشیده
🔥خـــــدایـــــا ؛ دستــی بــه
🌟 زندگی این عزیزان بکش
🔥و هرکس هرحاجتےداره
🌟بـــرآورده بــفـــرمــا
🔥آمـــیـــن یــــا رَبَّ
🌟شبتون بهشت
❥ꪤ🔥🍃🌟᭜៑➣
❥ꪤ🔥🍃🔥᭜៑➣
❥ꪤ🌟🍃🌟᭜៑➣
هدایت شده از به کانال دفاع از خوبان بپیوندید ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لکل حساب بیوم الحساب !
بسیار زیبا،فوق العاده است، حتماً گوش دهید. .........
هدایت شده از به کانال دفاع از خوبان بپیوندید ...
4_6030333155318174409.mp3
2.16M
🎵 🎶 🎵
#نشید_عربی 📣 🔥📣
📖عنوان نشید: العلم نور ⭐️
🎵 🎶 🎵به زبان عربی💚
#عبدالله_المهداوی_رحمه_الله 😍
سرودهای اســ👇ــلامی🎯
بسیار زیبا پیشنهاد میکنم همگی دانلود کنید
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
هدایت شده از به کانال دفاع از خوبان بپیوندید ...
4_5963003753337456928.mp3
2.55M
🟧 گروه سرود
کودکان تالش زبان در استان گیلان
شهرستان تالش
به سوپر گروه با نامواژه جولندان «شمال ایران» در پیام رسان تلگرام بپیوندید ..... 🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واقعااا تا به ڪی؟!؟
🔖 *قضاوت*
🔖 *غیبت*
🔖 *تهمت*
🔸 *چرا نمیفهمیم این ها تاوان دارد...دل شڪستن دارد ..*
🔹 *چرا متوجه نیستیم این ها به ما مربوط نیست*
〽️فلانی جراحی ڪرده...
〽️فلانی دزده..
〽️فلانی زشته...
〽️فلانی ازدواج نکرده هنوز
〽️فلانی خیانت ڪرده
〽️فلانی کم عقل و ...
🔸 *چرا ڪسی متوجه زندگی شخصی خودش نیست*
👈🏻همه قاضی شدند...
همه گناهڪارند جز خودمان....
🔹 *ای ڪاش این را بدانیم در هر قبری فقط یک نفر دفن میشود...*
🔸 پس فڪر اعمال و افڪار خودتان باشید...
🔹 *فقط ڪافیست پاهایتان را ڪمی از زندگی بقیه بیرون بڪشید...باور ڪنید خودتان هم آروم میشوید ...*
🍁الـهـی...
💫ای آرامش مطلق
🍂ای که دلها
💫با نام و یاد تو
🍁آرام میگیرد
💫عزت دوستان و عزیزانم را
🍂تا عرش کبریایی خود بلند کن
💫و عطا کن به آنان
🍁هر آنچه برایشان خیر است
💫و دلشان را لبریز کن
🍂از شادی و محبت
💫شبتون پراز آرامش
🍁فرداتون پراز بهترینها
سلام و درود بر شما عزیزان سلام و درود بر شما زنده دلان:
🍂🌺🍂🌺🍂🌺
#حکایتچاقویدستهطلایی
🔹تدبیر بهلول عاقل به داد مهمانش رسید.
✍بهلول شبی در خانه اش مهمان داشت و در حال صحبت با وی بود كه قاصدی از راه رسید.
قاصد پیام قاضی را به او آورده بود. قاضی می خواست تا بهلول آن شب شام مهمانش باشد.
بهلول به قاصد گفت : از طرف من از قاضی عذر بخواه که من امشب مهمان دارم و نمی توانم بیایم.
قاصد رفت و چند دقیقه دیگر برگشت و گفت: قاضی می گوید قدم مهمان بهلول هم روی چشم. بهلول بیاید و مهمانش را هم بیاورد.
🔹بهلول با مهمانش به طرف مهمانی قاضی به راه افتادند. او در راه به مهمانش گفت:
فقط دقت كن من كجا می نشینم تو هم آنجا بنشین، هر چه می خورم تو هم بخور، تا از تو چیزی نپرسیدند، حرفی نزن
و اگر از تو كاری نخواستند كاری انجام نده.
مهمان در دل به گفتههای بهلول می خندید و می گفت : نگاه كن یك دیوانه به من نصحیت می كند.
وقتی به مهمانی قاضی رسیدند خانه پر از مهمانان مختلف بود. بهلول كنار در نشست، ولی مهمان رفت و در بالای خاته نشست.
🔸مهمانان كم كم زیاد شدند و هر كس می آمد در كنار بهلول می نشست و بهلول را به طرف بالای مجلس می راند، بهلول كم كم به بالای مجلس رسید و مهمان به دم در.
غذا آوردند و مهمانان غذای خود را خوردند. بعد از غذا میوه آوردند، ولی همراه میوه چاقویی نبود.
همه منتظر چاقو بودند تا میوه های خود را پوست بكنند و بخورند.
ناگهان مهمان بهلول چاقوی دسته طلایی از جیب خود در آورد و گفت :
بیایید با این چاقو میوه هایتان را پوست بكنید و بخورید.
🔹مهمانان به چاقوی طلا خیره شدند. چاقو بسیار زیبا بود و دسته ای از طلا داشت و از دیدن چاقوی دسته طلایی در جیب مهمان بهلول كه مرد بسیار فقیری به نظر می رسید، تعجب كردند.
در آن مهمانی شش برادر بودند كه وقتی چاقوی دسته طلا را دیدند به هم اشاره كردند و برای مهمان بهلول نقشه كشیدند.
برادر بزرگتر رو به قاضی كه در صدر مجلس نشسته بود و میزبان بود، كرد و گفت:
ای قاضی این چاقو متعلق به پدر ما بود و سالهای زیادی است كه گم شده است.
ما اكنون این چاقو را در جیب این مرد پیدا كرده ایم ما می خواهیم داد ما را از این مرد بستانی و چاقوی ما را به ما برگردانی.
🔸قاضی گفت :
آیا برای گفته هایت شاهدی هم داری؟
برادر بزرگتر گفت :
من پنج برادر دیگر در اینجا دارم كه همه شان گفته های مرا تصدیق خواهند كرد.
پنج برادر دیگر هم گفته های برادر بزرگ را تایید كردند و گفتند چاقو متعلق به پدر آنهاست كه سالها پیش گم شده است.
قاضی وقتی شهادت پنچ برادر را به نفع برادر بزرگ شنید، یقین كرد كه چاقو مال آنهاست و توسط مهمان بهلول به سرقت رفته است.
دستور داد مرد را به زندان ببرند و چاقو را به برادر بزرگ برگردانند.
بهلول كه تا این موقع ساكت مانده بود گفت:
🔹ای قاضی این مرد امشب مهمان من بود و من او را به این خانه آوردم، اجازه بده امشب این مرد در خانه من بماند من او را صبح اول وقت تحویل شما می دهم تا هركاری خواستید با او بكنید.
برادر بزرگ گفت : نه ای قاضی تو راضی نشو كه امشب بهلول این مرد را به خانه خودش ببرد چون او به این مرد چیزهای یاد می دهد كه حق ما از بین برود.
قاضی رو به بهلول كرد و گفت :
بهلول تو قول می دهی كه به این مرد چیزی یاد ندهی تا من او را موقتا آزاد كنم ؟
🔸بهلول گفت :
ای قاضی من به شما قول می دهم كه امشب با این مرد لام تا کام حرف نزنم و اصلا كلمه ای هم به او یاد ندهم.
قاضی گفت : چون این مرد امشب مهمان بهلول بود برود و شب را با بهلول بماند و فردا صبح بهلول قول می دهد او را به ما تحویل دهد تا به جرم دزدی به زندانش بیندازیم.
برادران به ناچار قبول كردند و بهلول مهمان را برداشت و به خانه خود برد و در راه اصلا به مهمان حرفی نزد، به محض اینكه به خانه شان رسیدند،
🔹بهلول زمزمه كنان گفت :
بهتر است بروم سری به خر مهمان بزنم حتما گرسنه است و احتیاج به غذا دارد.
مهمان كه یادش رفته بود خر خود را در طویله بسته است، گفت : نه تو برو استراحت كن من به خر خود سر می زنم.
بهلول بدون اینكه جواب مهمان را بدهد وارد طویله شد. خر سر در آخور فرو برده بود و در حال نشخوار علفها بود.
بهلول چوب كلفتی برداشت و به كفل خر كوبید.
خر بیچاره كه علفها را نشخوار می كرد از شدت درد در طویله شروع به راه رفتن كرد.
🔸بهلول گفت :
ای خر خدا، مگر من به تو نگفتم وقتی وارد مجلس شدی حرف نزن، هر جا كه من نشستم تو هم بنشین،
اگر از تو چیزی نخواستند، دست به جیب خود نبر، چرا گوش نكردی هم خودت را به درد سر انداختی هم مرا.
✍ادامهدارد...
قسمت دوم👇👇👇👇
✍#ادامهداستان