🟢#رؤیای_صادقانه_آیت_الله_بهجت (ره) 🔻« حجة الاسلام و المسلمین فهری » می گوید: « وقتی از نجف به ایران آمدم و وارد قم شدم ، از آنجا که مقامات آیت الله العظمی بهجت قدس سره را از قبل در نجف شنیده بودم ، خیلی مشتاق بودم که به زیارت ایشان مشرف بشوم . بعد از اینکه ازدواج کردم ، از حُسن تصادف ، منزل ما در همسایگی ایشان قرار گرفت و تقریباً تا آنجایی که توفیق دست می داد در نماز جماعت ایشان حاضر می شدیم. 🔻یک روز آیت الله دستغیب رضی الله عنه شهید محراب ، به منزل ما در قم تشریف آوردند . اتفاقاً همان روز آیت الله بهجت هم بدون مقدمه ، به منزل ما آمدند . با توجه به اینکه آقای بهجت ارتباطات وسیع اجتماعی نداشتند و پیش از آن هم به منزل ما نیامده بودند ، خیلی تعجب کردم که چرا ایشان این موقع به منزل ما آمدند. 🔻این دو بزرگوار که هر دو از شاگردان « مرحوم آقا شیخ کاظم شیرازی رضی الله عنه بودند ، احوالپرسی خیلی گرم و صمیمی کردند و بعد از چند دقیقه ای آیت الله بهجت نشستند و مشغول ذکر شدند و شهید دستغیب در مقابل ایشان سکوت کرده بودند . حدود ده دقیقه ای به این صورت گذشت و بعد آقای بهجت خداحافظی کردند و رفتند. 🔻پس از رفتن ایشان ، در خدمت شهید دستغیب نشستیم و در اطراف کمالات و مقامات حضرت آیت الله بهجت بحث شد . من از آقای دستغیب سؤال کردم: « چه خاطره ای از ایشان در نجف دارید؟ » آیت الله دستغیب فرمودند: « آقای بهجت مقالاتشان بالاتر از آن است که بخواهیم در باره آن صحبت کنیم ، ولی یک داستانی که در باره خودم از آقای بهجت دارم ، برای شما نقل می کنم: ادامه دارد...... 📚 در محضر افلاکیان ؛ ص ۱۰۰ 🆔 @montazeran_zohoor4