🌺 و مردی از امتم را دیدم که از چهار طرف ، تاریکی او را احاطه کرده بود ، پس #حج_و_عمره اش آمدند و او را از ظلمت بیرونش کردند و داخل در نور کردند. 🌸 و مردی از امتم را دیدم که با مؤمنی تکلم می کرد و آنها با او حرف نمی زدند پس #صله_رحمی که کرده بود آمد و گفت ای گروه مؤمنین! با او تکلم کنید چون صله رحم می کرده . پس مؤمنین با او حرف زدند و با او مصاحفه نمودند . 🌼 و مردی از امتم را دیدم که شعله آتش به صورت و دستش می رسید ، پس #صدقه_اش آمد و بر سرش سایه افکند و مانع از آن شد . 💐 و مردی را دیدم که زبانیه و کارکنان جهنم او را گرفته بودند (به جهنم ببرند) ، پس #امر_به_معروف و_نهی_از_منکر آمدند و او را خلاص نمودند و او را پیش ملائکه رحمت گذاشتند . ☘ و مردی را دیدم که به زانو نشسته بود و میان او و رحمت خدا حجابی بود پس #خُلقش رسید و دستش را گرفت و داخل در رحمت خدا نمود . 🌷 و مردی از امتم را دیدم که نامه عملش از دست چپش به دستش رسید ناگاه #ترس_از_خدا آمد و نامه اش را گرفت و در دست راست او گذاشت . 🌴 مردی از امتم را دیدم که میزان عملش سبک بود پس #بچه_هایش که قبل از خودش از دنیا رفته بودند آمدند و میزان عملش را سنگین نمودند . 🌳 و مردی از امتم را دیدم که لب جهنم ایستاده بود پس #امیدش_به_خدا رسید و نجاتش داد . ⬅️ ادامه دارد ... 📚 ذخیرة العباد ، ص ۲۴۳ ‌ 🆔 @montazeran_zohoor4