✅ اگر صلح امام مجتبی علیهالسلام نبود، دشمنان یک شیعه را هم زنده نمیگذاشتند!
ابوسعيد عقيصا گويد: به حضرت #امام_مجتبی علیهالسلام عرض کردم: یابن رسول الله! چرا با #معاويه علیهالهاویة #صلح كردید و حال آنكه حق با شماست و معاويه، گمراه و ستمگر است؟
حضرت فرمودند: «آيا من پس از پدرم، حجّت خدا و امام نيستم؟» گفتم: آرى؛
فرمودند: «مگر رسول خدا در حقّ من و برادرم نفرمود: "حسن و حسين امامند، چه قيام كنند و چه بنشینند؟" (الحَسَنُ وَالحُسَينُ إِمامانِ قَامَا أَو قَعَدَا)» گفتم: آرى؛ امام علیهالسلام فرمودند: «پس من امام هستم، چه قيام كنم و چه نكنم.» سپس فرمودند:
🍃 «به همان سبب با معاويه صلح كردم كه پيامبر خدا با بنىضمره و بنىاشجع و اهل مكّه در حديبيّه صلح نمود؛ با اين تفاوت كه آنان كافرِ تنزیلی بودند (کفرشان بر اساس کتاب خدا، مُحرز و علنی بود)، اما معاويه و يارانش كافرِ تأویلیاند (شهادتین گفتند و به ظاهر مسلمانند)؛ اى ابوسعيد! اگر من از جانب خداوند متعال امامم، ديگر معنا ندارد كه رأى مرا سبک بشماری، گرچه حکمت و مصلحت آن بر تو پوشيده باشد!
مَثَلِ من و تو، چون خضر و موسى است؛ خضر علیهالسلام کشتی را سوراخ کرد و نوجوانی را کشت و دیواری را بنا کرد كه موسى علیهالسلام حکمت این کارهایش را نمىدانست و خشمگین و معترض مىشد، اما چون خضر او را آگاه ساخت، آرام گرفت؛ من هم خشم شما را بر انگيختهام، به اين جهت كه حکمت كارهای مرا نمیدانید و جاهلید؛ اما همين قدر بدان كه اگر با معاويه صلح نمىكردم، شيعهاى بر روى زمين باقی نمیماند!»
📚 علل الشرائع (شیخصدوق)، ج۱، ص۲۱۱
الطرائف (سیدبنطاووس)، ج۱، ص۱۹۶