منتظران ظهور مهدی (عج)
🟢#یک_هفته_صبر_کنید‼️ 🔻فرزند حاج شیخ می فرماید: « چند روز مانده به فوت مرحوم پدرم _ رحمه الله علیه
🟢#ماجرای_شب_چهلم_حاج_شیخ(ره)
🔻فرزند حاج شیخ می فرمایند:
در شب چهلم وفات مرحوم پدرم , حاج شیخ حسنعلی #اصفهانی _ اعلی الله مقامه _ مجلس تذکری ترتیب دادم و از مردی بنام « حاج علی بربری » دعوت کردم که امر آشپزی آن شب را به عهده بگیرد.
🔻هنگامی که مشغول کشیدن خورش ها شد ، دیدم که سخت گریه می کند ، و بی پروا دست های خود را در دیگ های جوشان و غذاهای داغ فرو می برد و خلاصه حال طبیعی خویش را از دست داده است . پرسیدم: « حاجی ، چی شده که چنین بی قراری می کنی⁉️
🔻از سوال من بر گریه خود افزود و پس از آن گفت: « هر چه بادا باد ، ماجرا را نقل خواهم کرد . من هر سال که برای حج به مکه مشرف می شدم ، در مواقف عرفه و روزهای دیگر حاج شیخ را می دیدم که سرگرم عبادت یا طواف هستند . ابتدا اندیشیدم که شاید شباهت ظاهری این مرد با حاج شیخ سبب اشتباه من گردیده است ، لذا برای تحقیق از حال ، پیش رفتم و پس از سلام ، پرسیدم: « شما حاج شیخ هستید⁉️
🔻ایشان فرمودند: « #آری.»
گفتم: « پس چرا پیش از این ایام و پس از آن دیگر شما را نمی بینم؟ و دیگران هم شما را تاکنون در اینجا ندیده اند؟!»
فرمودند: چنین است که می گویی ، لیکن از تو می خواهم که این سرّ را با کسی نگویی ، و گرنه در همان سال #عمرت به پایان خواهد رسید! »
🔻آری ، این کرامتی بود که من با چشم خودم دیده ام و اکنون آن مرد بزرگ از میان ما رفته است , تصور نمی کنم باز گفتن آن ماجرا اشکالی داشته باشد.
باری ، این جریان در ماه رمضان بود و پس از آن حاج علی به قصد زیارت حج ، از مشهد بار سفر بست ، ولی در کربلا مرحوم شد.
💫⚜💫⚜💫⚜💫
🟢#مگر_نمی_بینی_من_اینجاخوابیده_ام⁉️
🔻در صحن مطهر حرم #امام_رضا علیه السلام بنّایی می کردند ، اتفاقاً آن عمله ای که مشغول کندن زمین بود ، ندانسته کلنگش را به قبر مرحوم حاج شیخ حسنعلی #نخودکی_اصفهانی ( قدس سره) زد که ناگهان نهیبی از قبر بر آمد که: مگر نمی بینی من اینجا خوابیده ام⁉️
عمله از ترس بیهوش شد و همه متوجه شدند که صدای مرحوم حاج شیخ رضی الله عنه است.
[[ #پایان ]]
📚 در محضر افلاکیان , صص ۵۹ و ۶۰
#امام_زمان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
✅#کانال_منتظران_ظهور🌺👇
https://eitaa.com/joinchat/279511387C039237d54c
📣 دوستان را به کانال خود دعوت کنید.