فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️
💚 صلوات بر حضرت سید الشهدا (علیه السلام)
🖤 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ . و صَلِّ عَلَى الْحُسَيْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِيدِ الرَّشِيدِ. قتِيلِ الْعَبَرَاتِ وَ أَسِيرِ الْكُرُبَاتِ. صلاَةً نَامِيَةً زَاكِيَةً مُبَارَكَةً.يصْعَدُ أَوَّلُهَا وَ لاَ يَنْفَدُ آخِرُهَا أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلاَدِ أَنْبِيَائِكَ الْمُرْسَلِينَ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ
🖤 پروردگارا درود فرست بر محمد و آل محمد. و درود و رحمت فرست بر حسين مظلوم شهيد شجاع. كشته اشك چشم خلق و اسير محنتها. رحمت و درودى بر آن حضرت فرست كه دايم در افزايش و نیکو و با بركت باشد. كه اول آن درود به آسمان صعود كند و انتها نداشته تا ابد باقى باشد. نيكوترين درود و رحمتى كه بر يكى از فرزندان پيغمبران مرسلت فرستى
🤲 اى پروردگار عالمیان#امام_حسین
#محرم
🆔https://eitaa.com/montazeran_zohouremahdi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وَ بَدأَتْ حِکایَةُ زینب...
و حکایت زینب(س) شروع شد...
😭😭😭😭😭
#لبیک_یا_حسین
#امام_حسین
#محرم
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها 🤲🏻
کــانال#منتظران_ظهورمهدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️ســلام بر
▪️خورشیـد زیبـای
▪️روی نیـزه ها
▪️ســلام بر زینب کبری (س)
▪️ســلام بر
▪️اسیـران دشت بلا
▪️ســـلام بر
▪️ناله هاو بی قراریهـا
▪️ســلام برعزاداران مـولا
▪️صبحتان پراز یاد خــدا 🌼
🆔https://eitaa.com/montazeran_zohouremahdi
🔴 عاقبت تعلل در یاری امام زمان علیه السلام
🔸ولی دیر شده بود...
🔹بعد از واقعه عاشورا حدوداً ۳۵ هزار نفر در یاری اهل بیت کشته شدند ولی اصلا ارزش کار اون ۷۲ نفر رو نداشت...
🔸گروه اوّل توابیّن بودند؛
🔻همونهایی که روز عاشورا سکوت کردند، بعد از شهادت همگی قیام کردند تقریباً همه کشته شدند. ۵۰۰۰ نفر...
🔸«ولی دیر شده بود.»
🔹گروه دوّم مردم مدینه بودند؛
🔻بعد از عاشورا قیام کردند همگی کشته شدند حدود ۱۰ هزار نفر. یزید گفت: لشکری که به مدینه حمله کنه، سه روز جان و مال و ناموس مردم مدینه برايش حلاله.
🔸«امّا دیر شده بود.»
🔹گروه سـوّم مختار بود که بعد از جنگهای فراوان و کشته شدن حدود ۲۲ هزار نفر. گر چه قاتلان امام مظلوم (علیه السلام) را قصاص کرد...
(البته شخص مختار و تعدادی دیگر به دلیل زندان بودن نتوانستند امام را همراهی کند)
🔻«امّا دیر شده بود.»
1️⃣ مردمی که در مدینه هنگام خروج امام حسین (علیه السلام) همراهیش نکردن...
2️⃣ مردمی که هنگام ورود امام حسین (علیه السلام) به کوفه کمکش نکردند...
🔹 همه بعدها به کمک امام رفتند...
«ولی دیر شده بود.»
▪️ #امام_سجاد (علیه السلام) هم استقبال خاصّی از این حرکتها نمیکردند.
«چون دیر شده بود.»
🔻حدود ۳۵ هزار نفر کشته شدند امّا دیر شده بود.
🌕 خیلی فرق هست بین اون ۷۲ نفری که به موقع به یاری امامشون رفتند و ۳۵ هزار نفری که با تاخیر رفتند...!
⚠️ ما باید مراقب باشیم که از امام خودمون عقب نیفتیم.
🌺 الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مارِقٌ، وَالْمُتَاَخِّرُ عَنْهُمْ زاهِقٌ وَاللّازِمُ لَهُمْ لاحِقٌ
🔻هر که بر ایشان تقدم جوید از دین بیرون رفته و کسى که از ایشان عقب ماند به نابودى گرائید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
# دعای عهد / کامل
𝐣𝐨𝐢𝐧↴
‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹
در #منتظران_ظهورمهدیــ با ما همراه باشیــــد🌼👇
༺༻ https://eitaa.com/montazeran_zohouremahdi ༺༻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شما یک تماس از حسین بن علی ع دارید لطفا پاسخگو باشید
باتشکر🙏
https://eitaa.com/montazeran_zohouremahdi
┄┅═✧﷽✧═┅
🌸🍃روزمان را با تلاوت قرآن شروع کنیم
قرائت یک صفحه قرآن نذر سلامتی و ظهور عزیز خدا و محبوب دلها حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه
🌸هر روز قرائت یک صفحه از
#قرآن_کریم🌸#سوره_مبارکه_ هود
#صفحه237
پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله)فرمود:خانههایتان را با تلاوت قرآن نورانى كنید و بوسیله قرآن شیاطین را که مسبب تمام دردها و غمها و بیماریها و اختلافات و خیانت.. هستند از خود و خانه هایتان دور کنید.
#ختم_قرآن
اللهم عجل لولیک الفرج بالقرآن
🌺🌸🌼
http://Eitaa.Com/montazeran_zohouremahdi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📝 وای از دل زینب...😭😭
#منتظران_ظهورمهدی 🏴
╰─═ঊঈ🏴🖤🏴ঊঈ═─╯
مداحی آنلاین - ماجرای جانسوز از اسارت حضرت زینب کبری - دارستانی و کریمی.mp3
2.59M
🏴ویژه #شام_غریبان #محرم
▪️ماجرای جانسوز از اسارت حضرت زینب(س)
👌 #پادکست بسیار شنیدنی
🎙حجت الاسلام #دارستانی
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
http://Eitaa.Com/montazeran_zohouremahdi
࿐჻ᭂ⸙🍃🏴🍃⸙჻ᭂ࿐
دویدن...
من آقای مداح نیستم!
ولی اگر بودم، تمام این ده شب روضهی عمه میخواندم!
اینطور رسم است که روضهخوانها هر شبِ محرم، روضهی یکی از شهدا را بخوانند.
من هم میخواندم، اما به سَبکِ خودم!
مثلا شبِ اول که روضهی مسلم، باب است، از آنجایی میخواندم که خبرِ مسلم را آوردند، خبر آنقدر وهمآور بود که همانجا یک عده از کاروان حسین جدا شدند، زینب صورت برگرداند دید دارند میروند!
هِی نگاهِ حسینش کرد، هِی نگاهِ این ترسیدهها که به همین راحتی حسین را رها میکنند...
هر چه که باشد، خب خانم است دیگر! حتما تَهِ دلش خالی شد، اما دوید خودش را رساند به حسین: دورت بگردم عزیر خواهر، همهشان هم که بروند، خودم هستم...
بعد هم دوید سمتِ خیامِ بیبیها، آرامشان کرد، دلداریشان داد، نگذاشت یک وقت بترسند...
باز دوید سمت حسین، باز برگشت سمت زنها و بچهها...
هی دوید این سمت باز برگشت آن سو، که نگذارد یک وقت دلهره به جان طفل یا زنی بیفتد ...
یا مثلا شبِ چهارم که روضهی جناب حر را میخوانند، از آنجایی میخواندم که حر راه را بست، میگفتم زینب پردهی کجاوهها را انداخت تا یک وقت این زنها و بچهها چشمشان به قد و قامت حر نیفتد و قالب تهی کنند! بچهها را مشغول بازی کرد، زنها را گرمِ تسبیح...
همان روز، بینِ خیمهها آنقدر دوید و آنقدر به دانهدانهشان سر زد و به تکتکشان رسید که تا شب خودش از پا افتاده بود اما نگذاشت یک وقت کسی از اهل حرم، آب توی دلش تکان بخورد...
یا مثلا وقتی قرار بود روضهی هر کدام از شهدا را بخوانم، میگفتم هر کس از شهدا که به زمین افتاد زینب تا وسط میدان هروله کرد، بالای سر هر شهیدی رفت خودش همانجا شهید شد، اما نگذاشت حسین کنار شهید، جان بدهد!
برای همه شهدا دوید، به عدد تمام شهدا به دادِ حسینش رسید، از کنار تمام مقتلها حسین را بلند کرد و به خیمهگاه رساند...
اما نوبت به دو آقازادی خودش که رسید، دوید توی پستوی خیمهگاه خودش را پنهان کرد، یک جایی که یک وقت با حسین چشم به چشم نشود و خدای نکرده حسین یک لحظه از رویَش خجالت بکشد، حتی پیکرها را هم که آوردند از خیمهگاه بیرون نیامد، میخواست بگوید حسین جان اصلا حرفش را هم نزن، اصلا قابلت را نداشت، کاش جای دو پسر دوهزار پسر داشتم که فدایت شوند....
در تمام روضه ها، محور را زینب قرار میدادم و اول و آخرِ همهی روضهها را به زینب گره میزدم...
آنقدر از زینب میخواندم و از زینب میگفتم تا دلها را برای شام غریبان آماده کنم...
بعد تازه آن وقت روضهی اصلی را رو میکردم...
حالا این زینبی که از روز اول دویده، از روز اول به داد همه رسیده، از روز اول نگذاشته آب توی دلی کسی تکان بخورد...
حالا تازه دویدنهایش شروع شده...
اول باید یک دور همهی بچهها و زنها را فرار بدهد...
یک دور دنبال یک یکشان بدود، یک وقت آتش به دامنشان نگرفته باشد...
یک دور تمامشان را بغل کند یک وقت از ترس قالب تهی نکرده باشند...
در تمام این دویدنها دنبال این هشتاد و چند زن و بچه، هِی تا یک مسیری بدود و باز برگردد یک وقت آتش به خیمه زین العابدین نیفتاده باشد...
بعدِ غارتِ خیمهگاه، باز دویدنهای بعدش شروع شود، حالا بدود تا بچهها را پیدا کند...
بچهها را بشمارد و هی توی شماردنها کم بیاورد و در هر بار کم آمدنِ عددِ بچهها، خودش فروپاشد و قلبش از جا بیرون شود و باز با سرعت بیشتر بدود تا گم شدهها را پیدا کند...
بعد باز دور بعدیِ دویدنهایش شروع شود، هِی تا لب فرات بدود قدری آب بردارد، خودش لب به آب نزند، آب را به زنها و بچهها بنوشاند و دوباره بدود تا قدری دیگر آب بیاورد....
تازه اینها هنوز حتی یک خرده از دویدنهای زینب نبود...
از فردای عاشورا که کاروان را راه انداختند، تازه دویدنهای زینب شروع شد!
زینب هِی پِی این شترهای بی جحاز دوید تا یک وقت بچهای از آن بالا پایین نیفتد...
تا یک وقت، سری از بالای نیزهها فرونیفتد...
من آقای مداح نیستم
ولی اگر بودم
تمام این ده شب، روضهی دویدنهای زینب را میخواندم...
آن وقت شب یازدهم که مجلسم تمام میشد و بساط روضهها از همه جا جمع میشد، دیگر خیالم راحت بود، اینها که روضههای زینب را شنیدند، تا خودِ اربعین خواهند سوخت، حتی اگر دیگر جایی خبر از روضه نباشد...
🖤🍃🖤🍃
🖤✨امان از دل زینب....
🖤✨بین گودال و حرم،عطر فروشم امروز
💛✨تن عریان تو را با چه بپوشم امروز؟
🖤✨من ببینم که تو بی پیرهنی می میرم
💛✨تکیه ی بر نیزه ی غربت بزنی، می میرم
🖤✨چقدر دلهره و غم سرِ پیری دارم!
💛✨پدرم گفت که یک روز اسیری دارم
🖤✨پدرم گفت که یک روز بلا می بینم
#محرم🖤
#حضرت_زینب😭
#امام_حسین😔
𝐣𝐨𝐢𝐧↴
‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹
در #منتظران_ظهورمهدیــ با ما همراه باشیــــد🏴👇
༺༻ http://Eitaa.Com/montazeran_zohouremahdi ༺༻
مولای من🖤
دلم میخواست
عاشورا که می رسد
مثل مردم زمان حضرت صادق علیه السلام
درب خانه تان را می زدیم و به محضرتان می آمدیم برای عرض تسلیت!😭
اما چه می توان کرد،
به گمانم این بار هم چاره ای نیست🥺
جز اینکه پا به عالم خیال بگذارم.
وضو می گیرم،
چرا که معتقدم حتی فکر کردن به شما هم وضو می خواهد .
پس بسم الله؛
چشمانم را می بندم
لباس مشکی به تن کرده ام و قلبم را ماتم سرای سید الشهدا علیه السلام ،
به راه می افتم
دقایقی بعد
به خانه تان می رسم
پشت در خانه ایستاده ام
و به یاد می آورم که اذن دخول لازم است و واجب،
پس با احترام درب خانه را به صدا در می آورم!
به لحظه ای روضه ی مادر به پا می شود در تمامِ وجودم؛
اما نه !
لا اقل ، به خاطر صاحب خانه نه!
به اندازه کافی این روزها در دلشان اوج گرفته مصیبت و عزای جد مظلومشان ؛ حالا وقت مرور کردن مصائب مادر سلام الله علیها نیست!
ناگهان
وقتی درب خانه تان باز می شود
می بینم
که
رخت عزا به تن کرده اید
شال ماتم به دوش انداخته اید
چشمانتان از شدت گریه سرخ سرخ شده
گیسوانتان آشفته است و رنگ به رویتان نمانده!
تا چشمم به این حال و روز تان می افتد
بی قرار و به زحمت لب باز میکنم :
-آقاجان
مولای من
پدر مهربانم
سلام!
صاحب عزای این دوماه
برای عرض تسلیت آمده ام !
دور سرت بگردم
آجرک الله فی مصیبت جدک"
با این جملاتِ من ،
انگار آشوبی در دل تان به راه می افتد
و طوفانی در قلبتان به پا می شود !
دست به سر می گذارید!
اشک که نه،
خون از گوشه چشم تان جاری می شود
و با صدایی حزن آلود و به غم نشسته
زمزمه می کنید:
یا أهل العالم إن جدّی الحسین علیه السلام قتلوه عطشانا😭
و من در خیالاتم به خود این اجازه را می دهم
که از شما بخواهم گوشه ی شال عزایتان را بر چشمانم بکشید و
روزی اشک محرم و صفر امسالم را بیفزایید !
راستش را بخواهید!
تمام حزن و غم و مصیبت این دوماه عزاداری ،یک سو؛
و نگرانی و آشوب دلم برای دل داغدار شما،
سویی دیگر!
آه مولای پریشان حالِ عزادارم
یادم باشد
این دوماه
برای تسکین قلب داغدارتان
هر صبح صدقه بدهم🤲🏼
"به خدا می سپارمت
سرت سلامت
مولایِ غصه دارم!"😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭