#حضرت_عباس_علیه_السلام
🔰 به فدای دستانِ آن مولودی که امیرالمؤمنین علیهالسلام با گریه آنها را میبوسید ...
در نقلی آمده است:
وقتی حضرت اباالفضل العباس عليهالسلام به دنيا آمدند، مولا اميرالمؤمنين عليهالسلام براي ديدار فرزندشان به خانه امّالبنین علیهاالسلام تشريف آوردند، آن بانوی مکرّمه، مولود مبارك را به نزد آن حضرت آوردند و مولا علی علیهالسلام در گوش راست آن مولود مبارک «اذان» و در گوش چپ او، «إقامه» گفتند؛ سپس رو به حضرت امّالبنین علیهاالسلام نموده و فرمودند:
📋 سَمَّیتُموهُ؟! قالَتْ اُمّالبَنینَ: ما أسبَقُکَ في شَئٍ!
🔻 آیا نامی بر این مولود نهادهاید ؟! حضرت امّالبنین علیهاالسلام فرمودند: من در هیچ کاری بر شما سبقت نمیگیرم!
🌿 مولا علی علیهالسلام فرمودند: من نام او «عبّاس» نامیدم!
📋 ثُمَّ قَبَّلَ يَدَيْهِ وَ اسْتَعْبَرَ
🔻سپس آن حضرت دستهای اباالفضل عليهالسلام را از قنداقه بيرون آورد و بوسيد و بغض راه گلوی آن حضرت را بست و به گریه افتاد.
🥀 سپس فرمودند: گويا ميبينم که اين دستها روز طفّ در كنار شريعه فرات در راه ياری برادرش حسين "عليهالسلام" جدا خواهد شد.
📚 خصائص العباسیة، ص۹۵
✍ متولد شدی و امبنین دلشاد است
روز میلاد تو هر سینه، علیآباد است
ساقی کرببلا هستی و با آمدنت
کاسۀ خالی هر دلشدهای پر باده ست
چه کسی گفته حلال است شراب این غلط است
خوردن مِی فقط از دست شما آزاد است
روز میلاد تو حیدر به خودش گفت علی
بازوان پسرت سختتر از فولاد است
بوسه زد دست خدا دست تو را آقا یا
بوسه زد برلب شیرینشدهٔ آقا دست؟
نام زیبای تو هر ذائقه را شیرین کرد
عاشق روی تو فرهاد تر از فرهاد است
به علی حیدر کرار شدن میآید
به تو عباس علمدار شدن میآید
#حضرت_عباس_علیه_السلام
🔰 به فدای آن دو دستی که وسیله شفاعت حضرت فاطمه زهرا «سلاماللهعلیها» است ...
در نَقلی آمده است:
🔹 وقتی که روز قیامت برپا میشود و امر بر همه مردمان سخت میگردد، پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله، امیرالمؤمنین علی علیهالسلام را میفرستند تا حضرت زهرا سلاماللهعلیها را برای مقام شفاعت حاضر کنند.
🔸 امیرالمؤمنین علیهالسّلام از حضرت زهرا سلاماللهعلیها سوال میکند: یافاطمه! چه چیز از اسباب شفاعت نزد شما وجود دارد و برای امروز که روز سخت و بزرگی است، چه چیزی را ذخیره کردهاید؟ صدیقه کبری سلاماللهعلیها در جواب میفرمایند:
📋 یا أَمیرَالمُؤمنین، کفَانَا لِأَجلِ هٰذَا المَقامِ ألیَدٰانِ المَقطوعَتانِ مِن إِبنِیَ العَبّاس.
🔻یا امیرالمؤمنین! ما را برای این مقام، دو دست قلمشدهٔ فرزندم عباس "علیهالسلام" کافی است.
📚أسرار الشهادة ص٣٣٩
📚وسیلة الدارین ص٢٧۵
✍ نام سقا دیدهها را خوب گریان میکند
دیدهی پر اشک را سقا چراغان میکند
او بُود بابالحسین ذُخرُالحسین عبدالحسین
عالَمی را بر در ارباب مهمان میکند
هر که میگوید حسین آغوش بگشاید بر او
بر دل سینه زنان لطف فراوان میکند
دست داده تا بگیرد دست هر افتاده را
این اباالفضل است بر ما لطف و احسان میکند
خلق میدانند در بهداری قُرب حسین
دردها را بیشتر عباس درمان میکند
مادرش امالبنبن هم ضامن عشاق اوست
در قیامت شیعیان را شاد و خندان میکند
دست او بر دست زهرا روز محشر دیدنیست
دست او مشکل گشایی از محبان میکند ...
13.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺🌸شفا گرفتن از حضرت عباس(علیه السلام) با قسم دادن ایشان به حضرت رقیه (سلام الله علیها)
🌷#پیشنهاد_ویژه☝️☝️
🕋الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🤲🏻
╔═══❖•ೋ°
🦋༻@montazeran_zoohor
╚═══❖•ೋ°✶⊶⊷⊶⊷❍
💎 سفارش حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) به یک رباعی راجع به حضرت ابوالفضل علیه السلام
☑️ جناب آقای مصطفی حسنی تعریف کرده اند:
▫ روزی همراه بعضی از دوستان جهت زیارت آقای (شیخ جعفر) مجتهدی به قزوین رفتیم. محل سکونت ایشان منزل آقای حاج علی حاج فتحعلی بود.بعد از اینکه لحظاتی را در خدمتشان سپری کردیم، خطاب به جناب حاج فتحعلی فرمودند:
🔸 کاغذ و قلمی تهیه کنید تا یک رباعی درباره ی حضرت ابوالفضل علیه السلام بگویم.
▫ حاج علی آقا یک برگ کاغذ و قلمی به ایشان دادند. پشت کاغذ مقداری خط خوردگی داشت، هنگامی که آقا آن را گرفته و مشاهده نمودند؛ با ناراحتی فرمودند:
🔸 اسم حضرت را بر روی کاغذ قلم خورده نمینویسند!
▫ این بیان و اظهار ایشان نشانگر نهایت ادب و احترام نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بود.به هر حال حاج علی آقا کاغذی کاملاً تمیز مهیا نمودند آنگاه آقای مجتهدی گفتند:
🔸حضرت ولی عصر ارواحنا فداه میفرمایند:
🔶 هر کس با این دو بیت شعر متوسل به عمویم قمر منیر بنی هاشم حضرت عباس علیه السلام شود حتماً حاجتش برآورده خواهد شد.
▫ و سپس شروع به خواندن بیت اول کردند و در فاصله ی بین بیت اول و دوم حدود نیم ساعت با شدت تمام میگریستند، آنگاه بیت دوم را خوانده و باز حدود نیم ساعت شدیداً گریه کردند، سپس رباعی را روی کاغذ نوشتیم که عبارت بود از:
✨ یادم ز وفای اشجع ناس آید
وز چشم ترم سوده ی الماس آید ✨
✨ آید به جهان اگر حسین دگری
هیهات برادری چو عباس آید ✨
⬅ لاله_ای_از_ملکوت، جلد_اول، صفحه ۲۲۹
🏷 #امام_حسین (علیه السلام)
#امام_زمان (عج)
#حضرت_عباس (علیه السلام)
✅لطفاً جهت حمایت از کانال مطالب رو فروارد کن👇
╔═══❖•ೋ°
🦋༻@montazeran_zoohor
╚═══❖•ೋ°✶⊶⊷⊶⊷❍
23.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 روز میلاد آقا اباالفضل العباس علیهالسلام دیدن این فیلم رزق و روزیام شد. شما هم ببینید، کیف کنید، حظ ببرید. نوش جانتان.
🌿🍁🌿🍁🌿🍁🌿🍁🌿🍁
نمازشبپنجمماهشعبان👇:
🦋رسول خدا صل الله علیه و آله فرمودند :
🔶هر کس در شب پنجم ماه شعبان
✨دو رکعت✨
نماز بخواند در هر رکعت
حمد یک بار و توحید ۵۰۰ (پانصد) بار
و بعد از سلام نماز،
۷۰ (هفتاد) بار بر پیامبر اکرم -صلی الله علیه و آله- صلوات بفرستد
🧡خداوند هزار حاجت از حوايج دنيوى و اخروى او را برمىآورد و به شمارهى ستارگان آسمان، شهر در بهشت به او عطا مىكند
🔶منبع : اقبال الاعمال ص ۲۰۴
🌿🍁🌿🍁🌿🍁🌿🍁🌿🍁
استغفار 12.mp3
8.1M
استغفار ۱۲ 📿
شفای دلها
کاهش غصهها
راحتی و نشاط روح
افزایش رزقِ مادی و معنوی
برداشتن موانع مادی و معنوی
باز شدن انقباضات و گرههای نَفْس
و ....
از جمله آثار استغفارند 💫 !
اللهم عجل لولیک الفرج☘
🍃🌻🍃🌺🍃🌻🍃
أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
اللهم عجل لولیک الفرج 🤲🏼💚
@montazeran_zoohor
May 11
مجموعه استغفار
#استاد_شجاعی
قسمتهای بارگذاری شده👇
لطفا روی متن آبی کلیک کنید👇
🔵👈 استغفار(۱)
🔵👈 استغفار(۲)
🔵👈 استغفار(۳)
🔵👈 استغفار(٤)
🔵👈 استغفار(۵)
🔵👈 استغفار(۶)
🔵👈 استغفار(۷)
🔵👈 استغفار(۸)
🔵👈 استغفار(۹)
🔵👈 استغفار(۱۰)
🔵👈 استغفار(۱۱)
🔵👈 استغفار(۱٢)
📡 جهت نشر، لطفا از گزینه فوروارد⤵️ استفاده نمایید
#میلاد_امام_سجاد
🌸امشب ای اهل دعا روح دعا می آید
🌸پسر خامس اصحاب کسا می آید...
🌸مؤمنین گرد هم آیید به محراب دعا
🌸صف ببندید که مولای شما می آید...
🌱رنجور کربلا، پروانهٔ دعا، گنجینه ی صفا، ماه چهارمین از آل مرتضی، آقای ساجدین! بر قلب مسلمین، آمدنت مبارک...
✨میلاد باسعادت سیدالساجدین،امام زین العابدین علیه السلام را به محضر مولایمان #امام_زمان و منتظران حضرتش تبریک میگوئیم.✨
#ماه_شعبان
نسیم پنجم شعبان ز راه آمده است
صدای پای بهاران ز راه آمده است
ببین بدون پیمبر بدون جبرئیل
دوباره آیهی قرآن ز راه آمده است...!
#السلام_علیک_یا_سید_الساجدین❣️
#میلاد_امام_سجاد(علیه السلام)❣️
#مبارڪـباد❣️
مداحی_آنلاین_قسم_به_اون_سجاده_حدادیان.mp3
4.67M
🌺 #میلاد_امام_سجاد(علیه السلام)
💐قسم به اون سجاده و مهری که روش سر میزاری
💐بیا یه مهر کربلا بده به ما یادگاری
🎙 #محمدحسین_حدادیان
#میلاد_امام_سجاد
#اعیاد_شعبانیه
╔═══❖•ೋ°
🦋༻@montazeran_zoohor
╚═══❖•ೋ°✶⊶⊷⊶⊷❍
مداحی_آنلاین_جانشین_حسینه_جان_شیرین_حسینه_طاهری.mp3
2.23M
🌷 #میلاد_امام_سجاد عليه السلام
🌹جانشین حسین
🌹جان شیرین حسین
مداح #حسین_طاهری
👏 #سرود
╔═══❖•ೋ°
🦋༻@montazeran_zoohor
╚═══❖•ೋ°✶⊶⊷⊶⊷❍
مداحی آنلاین - بشکفته باغ آینه - علی فانی.mp3
3.92M
🌺 #میلاد_امام_سجاد(علیه السلام)
💐بشکفته باغ آیینه
💐امشب به دامان حسین
🎙 #علی_فانی
👏 #نوآهنگ
👌فوق زیبا
╔═══❖•ೋ°
🦋༻@montazeran_zoohor
╚═══❖•ೋ°✶⊶⊷⊶⊷❍
منتظران ظهور
📚 #رمان_با_اجازه_بزرگتر_ها ❤ قسمت بیست و سوم ❤ رفتم سراغ آلبوم گوشیم.عکسای حرم امام رضا رو نگاه میک
📚 #رمان_با_اجازه_بزرگتر_ها ❤ قسمت بیست و چهارم ❤
بابا خنده ای کرد و تسبیح شاه مقصودشو از این دست به اون دست جابجا کرد.نگاه مهربونی بهم انداخت: دردی چیزی نداری شما؟
لبخند زدم: نه الحمدلله . فقط انگار پاهام خشک شدن.
دکتر توضیح داد نزدیک به هشت ماه توی گچ بودن باعث این موضوع شده و با جلسات فیزیوتراپی مشکل حل میشه.خوشحال و شادمان سوار ماشین شدیم و به سمت خونه رفتیم .علی وپونه هم جلوی بیمارستان خداحافظی کردن و رفتن . توی خونه مینا کیک خوشمزه ای که وقتی میومدیم خونه خریده بودیم رو برش داد و با چای دارچین خوش عطرش ازمون پذیرایی کرد.بعد از دو سه روز جلسات فیزیوتراپیم شروع شد و اینجوری بود که یا با علی میرفتم یا با مینا.گاهی هم مامان همراهیم میکرد ولی بعداز چند جلسه تصمیم گرفتم خودم برم و تاکسی میگرفتم و میرفتم و میومدم.زندگیم روی روال افتاده بود و دیگه راحت راه میرفتم.جلسه اخر هم باز کیک خریدم و رفتم خونه و یه جشن کوچیک خانوادگی بابت نعمت سلامتی که خدا بهم برگردونده بود گرفتیم.باز هم من بودم و لذت سرکار رفتن،با دوستان بیرون رفتن،مداحی یا آهنگ گوش دادن و ...
یه روز مینا بهم گفت که باید باهم بریم بازار گل کار داره.قبول کردم و بعداز سرکار رفتم دنبالش.وسط هفته بود.با مینا توی بازار گل میچرخیدیم و اون که انگار دنبال گل خاصی میگشت یکم مضطرب بنظر میرسید.ازشم که میپرسیدم چی شده میگفت هیچی نشده.ما هرچندوقت به اینجا سر میزدیم و برای گلای توی خونه مامان و دفترکار خودم کودی حشره کشی تغذیه ای چیزی میگرفتیم .امروز اما مینا خیلی داشت جست و جو میکرد.مشکوک نگاهش کردم:
-مینا خب چرا نمیگی چی میخای؟یعنی چی که نمیذاری من برم بپرسم؟
+دنبال بوته یاس سرحال میگردم.اینا همشون مریضن.
-کجا میخای بکاری بوته یاسو؟؟؟
+توی بالکن خونه ی بابابزرگ میخام بکارم و یجای دیگه.
-کجا؟
+حالا.
بالاخره چیزی که میخواست پیدا کرد .بوته هارو که توی حلب های روغن بودن زدم زیر بغلم و روی صندلی عقب جا دادم.مینا هر ثانیه سفارش میکرد که مراقب باش چیزیشون نشه
اعصابم داغون شده بود.نگاه پر حرصی بهش انداختم و اون با کلی خجالت و لبخند ساکت شد.
-به سمت گلزار برو
به سرعت سرمو چرخوندم سمتش و دستم که روی سوییچ بود تا ماشینو روشن کنم ، شل شد.
+مینا حالیت هست چیکار میکنی؟
-چیکار میکنم؟میخام با دوستام سر مزار یه شهید گمنام یاس بکارم. و چون این یه کار مردونس از داداشم کمک گرفتم.جرمه؟
+اینکه داداشت به یکی از اون دخترا حس داره چی؟
-مگه حس داشتن گناهه؟مگه کار منافی عفته؟چرا سختش میکنی نیما؟
جوابی نداشتم.ماشینو روشن کردم و در سکوت رانندگی میکردم.مینا سیم رابط گوشی و ضبط رو وصل کرد و توی گوشیش دنبال آهنگ مورد نظرش گشت.شاد بنظر میومد و استرس و اضطرابش پرکشیده بود.آهنگ مورد نظرشو پلی کرد.اهنگ ریتم داری که مینا گاهی باهاش همراهی میکرد و به من اشاره میکرد .انگار که داشت حرف دل منو میزد.ولی برای دل من فعلا باید اهنگای مجید خراطها پخش میکردن بس که غصه داشتم!توی همین فکرها و حرف ها بودیم که به نزدیکی های بهشت زهرا رسیدیم.سیم رابط رو کشیدم و اهنگ قطع شد.مینا اعتراضی کرد و مشت محکمی به بازوم کوبید.اخی کردم و بهش گفتم داریم میریم جای معنوی بذار حالمونم معنوی باشه مسخره خانوم!
فلش رو وصل کردم و همون مناجات کبوتر مشهد رو گذاشتم.زمزمه میکردم و رانندگی میکردم و مینا در سکوت به روبرو و گاهی به من نگاه میکرد.وقتی رسیدیم، بیلچه و ب پاش بزرگ نارنجی رنگ رو به دست مینا دادم و مینا با غرغر جلو افتاد.خودمم بوته هارو زیر بغل زدم و راه افتادم پشت سرش.موبایل مینا زنگ خورد و اون با کلمه های اره رسیدیم و همونجا باشید جواب داد.از دور پونه رو میدیدم که ایستاده بود منتظر ما و دختری که پشت به ما روی نیمکت سنگی نشسته بود . وقتی رسیدیم پونه با خوشحالی از اینکه حالم خوب شده و سرپا هستم کلی اظهار لطف کرد و منو خجالت زده.مینا هم با لبخند نگاهش بین من و آلما درحرکت بود. آلما با کنجکاوی به حرف های پونه گوش میداد و من به کفش های سرمه ای رنگ ساده ی آلما که روی یه طرفش گل قرمزی گل دوزی شده بود خیره بودم.بعد از سلام و احوال پرسی های معمول و سلام ضعیف آلما و جواب ضعیفتر من به سمت مزار مورد نظر راه افتادیم و اونجا با بیلی که اورده بودم شروع به کندن کردم. پونه از سبدی که اورده بود ، زیراندازی در اورد و زیر خودش و آلما و مینا انداخت.فلاسک و یه بسته خرما دراورد ....
👇 ادامه دارد ....
📌 نویسنده : خانم مهربانی
#علائم_ظهور 31
⭕️ نفس زکیه
🔹 یکی از علائم حتمی ظهور که در قیاس با سفیانی و صیحه آسمانی، روایات کمتری را به خود اختصاص داده نفس زکیه است. اما این روایات در کتب معتبر همچون «کافی، کمال الدین، الغیبه نعمانی و کتاب الغیبه شیخ طوسی» گزارش شده است.
🔆 امام صادق فرمودند: «از حتمیاتی که پیش از قیام قائم رخ خواهد داد، خروج سفیانی و خسف بیدا و کشته شدن نفس زکیه و ندا دهنده ای از آسمان خواهد بود». (الغیبه نعمانی، ص۲۷۲)
⭕️ معنای نفس زکیه
🔹 زکات در لغت به معنای طهارت، رشد و نموّ آمده است. به همین خاطر در معنای نفس زکیه دو احتمال وجود دارد: ۱- طاهر (یعنی شخصی که گناهی مرتکب نشده) ۲- شخصیتی متکامل، رشد یافته و برجسته.
🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤
@montazeran_zoohor