فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📝آغاز امامتت مبارک...
🌺مولودی زیبای حاج #مهدی_رسولی بمناسبت آغاز امامت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرج الشریف
📌 #آغاز_ولایت_امام_زمان
عیدتون مبارک🌻💐
╔═══❖•ೋ°منتظران ظهور
🦋༻@montazeran_zoohor
╚═══❖•ೋ°✶⊶⊷⊶⊷❍
#تلنگر
⛔️هرگناهۍیہاثرِخاصداره..
مثلــابعضۍازگناههانعمتهاروازمونمیگیرن
حالِخوبرومیگیرن
اشڪ برا؎سیدالشھدارومیگیرن
آدما؎خوبروازمونمیگیرن
رفیقا؎خوب
جاها؎خوب
ودرعینِحالهمحواسموننیست💔:)
#اَللّهُــمَّعَجـِّــللِوَلیِّــکَالفَــرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#چشمانتظاری🌱
شاید این جمعه بیاد شاید بیاید دلبرم♥️
من به قربون رخ زیبای تو ای ماه من...
مهدی زهرا بیا جان جهان قربان تو...
•┈•••✾•🌿🌼🌿•✾•••┈•
╔═══❖•ೋ°منتظران ظهور
🦋༻@montazeran_zoohor
╚═══❖•ೋ°✶⊶⊷⊶⊷❍
جمعه های بدون او..... 🥀
قسم به عبورِ تک تک ثانیه ها،،،
زنــدگی
لحظه ای بی حضـور تو
خُسرانِ مطلق است ...💔
می شود که بشود؟...
با حضــورت کمی تـــازه شویم؟😢🤲🏻
بیا و ببار بارانِ عشق را بر بیابان دلهامان .....🌧
افتادهدلمبهتپشهایانتظار
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج
#التماس_دعای_فرج
•┈┈••••✾•🌿🌼🌿•✾•••┈┈•
╔═══❖•ೋ°منتظران ظهور
🦋༻@montazeran_zoohor
╚═══❖•ೋ°✶⊶⊷⊶⊷❍
تبدیل رابطه ها ۶.mp3
20.88M
#تبدیل رابطه ها 🤝
#قسمت_ششم
●فاسق چه کسی است؟
✍کار برای خدا وقتی شیرین است که با محبت باشد.
#استاد حاجیه خانم رستمی فر🎤
╔═══❖•ೋ°
🦋༻@montazeran_zoohor
╚═══❖•ೋ°✶⊶⊷⊶⊷❍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 کسی که آل یاسین میخونه
مطمئن باشه که امام زمان جوابش رو میدن
🔸اهمیت زیارت آل یاسین
گوش کنید عالی😍
╔═══❖•ೋ°منتظران ظهور
🦋༻@montazeran_zoohor
╚═══❖•ೋ°✶⊶⊷⊶⊷❍
Farahmand.Ziarat.Aleyasin.mp3
4.06M
✨زیارت آل یاسین
✨محسن فرهمند
اللهم عجل لولیک الفرج 🤲🏼💚
@montazeran_zoohor
دعای سمات ۱ - فرهمند.mp3
5.51M
✨عصــر جمعـه
✨دعـــای سمـــات
✨با صدای استاد فرهمنـــد
@montazeran_zoohor
AUD-20220506-WA0021.mp3
10.88M
صلوات_عصر_روزجمعه
صلوات_ابولحسن_ضراب_اصفهانی
🎧 #صوت
❇️صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی
🎙مهدیصدقی
🍃سيد ابن طاووس ميفرمايد:
🍃🌹اگر از هر عملي در عصر جمعه غافل شدي از صلوات ابوالحسن ضراب اصفهاني
غافل نشو چرا كه در اين دعا سري است كه خدا ما را بر آن آگاه كرده است.🌹🍃
🌱التماس دعاے فرج🤲🌤
🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
『 ۳۱۲+۱ شایداومنتظࢪتوسٺ 』
مهدی جان :💔
تا نیایی گره از کار بشر وا نشود😔‼️
✔️ڪپےبہنیتظہوࢪ🌤#امام_زمان
ߊَܠܠّܣُــܩَّ ࡃَܥܼـِّـܠܙ ܠِࡐَܠࡅِّ࡙ــܭَ ߊܠܦَ̇ــــܝَܥܼܢ🌤
𑁍•𑁍•𑁍•𑁍•𑁍
╔═══❖•ೋ°منتظران ظهور
🦋༻@montazeran_zoohor
╚═══❖•ೋ°✶⊶⊷⊶⊷❍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ترفند_خانوم_خونه
این دو تا ترفند رو یاد بگیر تا سریعتر غذاتو آماده کنی👌😉
@montazeran_zoohor
30.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👈 چندتا راهکار اورژانسی که مفیده به کارهمه میاد
@montazeran_zoohor
13.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆👆👆👆👆👆
🔴 سخنرانی تكان دهنده شیخ احمد كافی درباره نماز اول وقت
🍃 محال کسی این سخنرانی رو بشنوه و نماز و سبک بشماره
🔹خواهشا تا می توانید این کلیپ و پخش کنید، تا در ثواب نشرش سهیم شوید.
@montazeran_zoohor
1_4710634628.mp3
2.02M
بسم الله الرحمن الرحیم
✅ #تفسیرآیات_نماز(۲۸)
🎤استاد وحیدی
👇👇👇👇👇👇👇
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ🤲🏻
@montazeran_zoohor
#تنها_میان_داعش
#قسمت_ بیست و نهم
سرش به تنش سالم بود، اما از شکاف پیشانی به قدری خون روی صورتش باریده بود که دلم از هم پاشیده شد.
شیشه چشمم از اشک پُر شده و حتی یک قطره جرأت چکیدن نداشت که آنچه میدیدم باور نگاهم نمیشد. دلم میخواست یکبار دیگر چشمانش را ببینم که دستم را به تمنا به طرف صورتش بلند کردم. با سرانگشتم گلبرگ خون را از روی چشمانش جمع میکردم و زیر لب التماسش میکردم تا فقط یکبار دیگر نگاهم کند. با همین چشم های به خون نشسته ساعتی پیش نگران جان ما نارنجک را به دستم سپرد و در برابر نگاهم جان داد و همین خاطره کافی بود تا خانه خیالم زیر و رو شود. با هر دو دستم به صورتش دست میکشیدم و نمیخواستم کسی صدایم را بشنود که نفس نفس میزدم :
»عباس من بدون تو چی کار کنم؟ من بعد از مامان و بابا فقط تو رو داشتم! تورو خدا با من حرف بزن!«
دیگر دلش از این دنیا جدا شده و نگران بار غمش نبودم که پیراهن صبوری ام را پاره کردم و جراحت جانم را نشانش دادم :
»عباس می دونی سر حیدر چه بلایی اومده؟ زخمی بود، اسیرش کردن، الان نمیدونم زنده اس یا نه! هر دفعه میومدی خونه دلم میخواست بهت بگم با حیدر چی کار کردن اما انقدر خسته بودی خجالت میکشیدم حرفی بزنم! عباس من دارم از داغ تو و حیدر دق میکنم!«
دیگر باران اشک به یاری دستانم آمده بود تا نقش خون را از رویش بشویم بلکه یکبار دیگر صورتش را سیر ببینم و همین چشمان بسته و چهره مظلومش برای کشتن دل من کافی بود.
حیایم اجازه نمیداد نغمه ناله هایم را نامحرم بشنود که سرم را روی سینه پُر خاک و خونش فشار میدادم و بی صدا ضجه میزدم. بدنش هنوز گرم بود و همین گرما باعث میشد تا از هجوم گریه در گلو نمیرم و حس کنم
دوباره در آغوشش جا شده ام که ناله مردی سرم را بلند کرد. عمو از خانه رسیده بود، از سنگینی قلب دست روی سینه گرفته و قدم هایش را دنبال خودش میکشید. پایین پای عباس رسید، نگاهی به پیکرش کرد و دیگر ناله ای برایش نمانده بود که با نفس هایی بریده نجوا میکرد.
نمیشنیدم چه میگوید اما میدیدم با هر کلمه رنگ زندگی از صورتش میپَرد و تا خواستم سمتش بروم همانجا زمین خورد. پیکر پاره پاره عباس، عمو که از درد به خودش میپیچید و درمانگاهی که جز پایداری پرستارانش وسیله ای برای مداوا نداشت. بیش از دو ماه درد غیرت و مراقبت از ناموس در برابر داعش و هر لحظه شاهد تشنگی و گرسنگی ما بودن، طاقتش را تمام کرده و شهادت عباس دیگر قلبش را از هم متالشی کرده بود.
هر لحظه بین عباس و عمو که پرستاران با دست خالی میخواستند احیایش کنند پَرپَر میزدم تا آخر عمو در برابر چشمانم پس از یک ساعت درد کشیدن جان داد. یک نگاهم به قامت غرق خون عباس بود، یک نگاهم به عمو که هنوز گوشه چشمانش اشک پیدا بود و دلم برای حیدر پر میزد که اگر اینجا بود، دست دلم را میگرفت و حالا داغ فراقش قاتل من شده بود. جهت مقام امام مجتبی (ع) را پیدا نمیکردم، نفسی برای دعا نمانده بود و تنها با گریه
به حضرت التماس میکردم به فریادمان برسد. میدانستم عمو پیش از آمدن به بقیه آرامش داده تا خبری خوش برایشان ببرد و حالا با دو پیکری که روبرویم مانده بود، با چه دلی میشد به خانه برگردم؟ رنج بیماری یوسف و گرگ مرگی که هر لحظه دورش میچرخید برای حال حلیه کافی بود و میترسیدم مصیبت شهادت عباس، نفسش را بگیرد. عباس برای زن عمو مثل پسر و برای زینب و زهرا برادر بود و میدانستم رفتن عباس و عمو با هم، تار و پود دلشان را از هم پاره میکند. یقین داشتم
خبر حیدر جانشان را میگیرد و دل من به تنهایی مرد اینهمه درد نبود که بین پیکر عباس و عمو به خاک مصیبت نشسته و در سیلاب اشک دست و پا میزدم. نه توانی به تنم مانده بود تا به خانه برگردم، نه دلم جرأت داشت چشمان منتظر حلیه و نگاه نگران دخترعموها را ببیند و تأخیرم، آنها را به درمانگاه آورد. قدم هایشان به زمین قفل شده بود، باورشان نمیشد چه میبینند و همین حیرت نگاهشان جانم را به آتش کشید. دیدن عباس بی دست، رنگ از رخ حلیه برد و پیش از آنکه از پا بیفتد، در آغوشش کشیدم. تمام تنش میلرزید، با هر نفس نام عباس در گلویش میشکست و میدیدم در حال جان دادن است. زن عمو بین بدن عباس و عمو حیران مانده و رفتن عمو باورکردنی نبود که زینب و زهرا مات پیکرش شده و نفسشان بند آمده بود. زن عمو هر دو دستش را روی سر گرفته و با لب هایی که به سختی تکان میخورد حضرت زینب (س) را صدا میزد. حلیه بین دستانم بال و پر میزد، هر چه نوازشش میکردم نفسش برنمیگشت و با همان نفس بریده التماسم میکرد :
»سه روزه ندیدمش! دلم براش تنگ شده! تورو خدا بذار ببینمش!«
ادامه دارد...
✍#ف_ولی_نژاد
╔═══❖•ೋ°
🦋༻@montazeran_zoohor
╚═══❖•ೋ°✶⊶⊷⊶⊷❍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🪐«شاگردان خصوصی امام زمان علیهالسلام»
#استادشجاعی
#استادحسنمحمودی
#اللّهمَّغَیِّرْسُوءَحالِنابِحُسْنِحالِک
╔═══❖•ೋ°
🦋༻@montazeran_zoohor
╚═══❖•ೋ°✶⊶⊷⊶⊷❍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🪐 توصیه امام زمان برای تعجیل در ظهور
🔸 کوچکترین کاری که میتوان برای #امام_زمان انجام داد!
💢 بهترین و ارزشمندترین دعاها!
#حجتالاسلامراجی
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
╔═══❖•ೋ°
🦋༻@montazeran_zoohor
╚═══❖•ೋ°✶⊶⊷⊶⊷❍
AUD-20211016-WA0058.mp3
5.54M
🌺 #آغاز_ولایت_امام_زمان(عج)
💐آغاز امامتت مبارک
💐آقای زمین و آسمونا
🎙 #مهدی_رسولی
👏 #عید_بیعت
╔═══❖•ೋ°
🦋༻@montazeran_zoohor
╚═══❖•ೋ°✶⊶⊷⊶⊷❍