🌷نکته تفسیری صفحه ۲۰۰🌷
زیارت اهل قبور؛ سنّت پیامبر اسلام:
اسلام، کامل ترین برنامه ی زندگی بشر است. این دین آسمانی با دستورهای دقیق خود، به همه ی مراحل زندگی انسان ، از پیش از تولد تا پس از مرگ توجّه کرده است. یکی از دستورهای اسلام که در باره ی مردگانِ مسلمان صادر شده، سر زدن به قبور آنان و خواندن قرآن و اهدای ثواب آن به روح ایشان و دعا برای آمرزش آن هاست. در روایات، توصیه های زیادی در باره ی زیارت اهل قبور شده است. در حدیثی از امام باقر می خوانیم:
«هنگامی که فرد باایمان آیت الکرسی بخواند و ثوابش را به اهل قبور هدیه کند، خداوند به جای هر حرف، فرشته ای قرار می دهد که خدا را تسبیح بگوید و ثوابش را به آن فرد باایمان هدیه کند.»
در حدیث دیگری میخوانیم که همان حضرت روزی از کنار قبر فرد شیعه ای گذر کرد و فرمود: «خدایا، در تنهایی اش با او همراه باش، و در ترس و وحشتش، مونس او باش، و از رحمت خود به او آرامشی ببخش که از لطف و مهربانی دیگران بی نیاز شود.»
همچنین در روایت دیگری از امام رضا می خوانیم:
«هیچ فرد باایمانی نیست که برای مردان و زنان باایمان و مسلمان چه زنده و چه مرده دعا کند، مگر اینکه خدا به شمار تمام مردان و زنان باایمان که از زمان حضـرت آدم تا برپایی قیامت زندگی کرده و می کنند، [در کارنامه ی عملش] نیکی می نویسد.»
نه تنها در روایات معصومین به این سنّت اسلامی توصیه شده، که قرآن کریم به وضوح بدان اشاره کرده است.
آیه ی مورد بحث، به پیامبر اسلام دستور می دهد که هرگز بر جنازه ی منافقان، نماز میّت نخواند و برای دعا خواندن، بر سر گورهایشان نایستد. بنابراین روشن می شود که پیامبر بر جنازه ی افراد باایمان نماز میّت می خوانده و بر سر قبور آنان می ایستاده و برایشان دعا می کرده است، و منافقان به جرم دورویی و کفرشان، از این نعمت محروم بوده اند. امّا فرقه ی ساختگی و گمراه گر «وهّابیّت» که متأسفانه در قرون اخیر در میان برخی از کشورهای اسلامی قدرت گرفته است زیارت اهل قبور را مخالف اسلام می داند و به همین بهانه، در سال 1343 ق. بارگاه چهار امام از امامان دوازده گانه ی شیعه را در شهر مدینه و در قبرستان بقیع با خاک یکسان کرد. همچنین گروهی از پیروان این فرقه، در سال 1816م. به آرامگاه امام حسین حمله کردند و آن را ویران کرده، پنج هزار نفر از مردم بی گناه را به جرم زیارت آن حضرت قتل عام کردند ! عبرت آموز اینکه نه تنها علمای شیعه، بلکه دانشمندان اهل سنّت نیز در کتاب های حدیثی خود نقل کرده اند که پیامبر اسلام به زیارت اهل قبور می رفت و دیگران را به این کار سفارش می کرد.
#تفسیر
@montazeran_zoohor
🌷نکته تفسیری صفحه ۲۰۱🌷
معافیّت از جهاد:
در توضیحات صفحه ی 196 کمی با ماجرای جنگ تبوک آشنا شدیم. این آیات به یکی دیگر از حوادث عبرت آموزی اشاره می کند که در آن سرگذشت مهم، پیش از حرکت لشکر اسلام از مدینه رخ نمود. در جنگ تبوک، به سبب وجود دشمن قدرتمندی مانند امپراتوری روم شرقی، از سوی پیامبر بسیج همگانی اعلام شد و تمام مسلمانانی که شروط شرکت در جهاد را داشتند، مأمور شدند که برای حرکت به سوی دشمن آماده شوند. اگرچه یک روی سکّه ی آن اعلام عمومی، ضرورت جنگی بود، روی دیگرش، امتحان دشواری بود که مؤمنان راستین را از مسلمانان ظاهری مشخّص می کرد؛ زیرا مقصد، بسیار طولانی، و وضعیّت آب و هوایی مسیر، بسیار بد بود. به همینسبب، از همان ابتدای کار، منافقان بی ایمانی نزد پیامبر آمدند و با آوردن بهانه هایی بی اساس، از آن حضـرت خواستند که آنان را از شرکت در جنگ معاف کند. در مقابل، برخی از افراد باایمان نیز به دلایل موجّهی نمی توانستند در جنگ شرکت کنند، و همین باعث شد که از سوی افراد نادان مورد تهمت قرار گیرند و به نفاق و ترس از جهاد متّهم شوند.
به همین علت، خداوند در این آیات، به هر دو گروه اشاره می کند، و گروه یکم، یعنی منافقان بهانه جو و دروغگو را به عذابی دردناک تهدید می کند، و گروه دوم، یعنی افراد باایمانی را که به جهاد در راه خدا علاقه داشتند و مشکلات و کمبودهایی باعث نرفتن آنان به میدان جنگ شده بود، تبرئه می کند؛ کسانی که بر اثر پیری یا نقص عضو، ضعیف و ناتوان بودند و قدرت جنگ نداشتند، یا بیمار بودند، یا کسانی که هزینه ی تهیّه ی ابزار جنگ را نداشتند. امّا نکته ی مهم و اساسی در مورد این افراد، این است که نباید شرکت نکردن آنان در جنگ، باعث بی تفاوتی شان نسبت به جهاد و مجاهدان شود. از این رو در صورتی از نظر اسلام مورد سرزنش نیستند که «از هرگونه خیرخواهی مخلصانه برای خدا و پیامبر دریغ نکنند» (اِذا نَصَحُوا لِله وَ رَسُولِه). آری، اگرچه چنین افرادی از حضور در جبهه معاف اند، باید در پشت جبهه و در هر جایی از سرزمین اسلامی که قرار دارند، همواره با مال و زبان و تمام نیرویشان، از دین خدا و پیامبر او و جهادگران دفاع کرده، جایگاه دشمن را تضعیف کنند. در آیه ی 92، از کسانی سخن گفته شده که با شور و اشتیاق نزد پیامبر آمدند و از او درخواست کردند که مرکبی در اختیارشان بگذارد تا در جهاد شرکت کنند؛ ولی پیامبر فرمود که چنین امکانی وجود ندارد. در آن هنگام، آن مسلمانان راستین، نه تنها از این که نتوانستند در جهاد شرکت کنند، خوشحال نشدند، بلکه از شدّت اندوه، همچون ابر بهاری گریستند. شنیدنی اینکه بر اساس روایتی از پیامبر، چنین افرادی که واقعاً عذر دارند و در دل آرزو می کنند که با جهادگران همراه باشند، در پاداش و افتخارات مجاهدان شریک هستند.
#تفسیر
╔═══❖•ೋ°منتظران ظهور
🦋༻@montazeran_zoohor
╚═══❖•ೋ°✶⊶⊷⊶⊷❍
🌷نکته تفسیری صفحه ۲۰۲🌷
از هم نشینی با مردگان بپرهیزید!:
پس از بازگشت لشکر اسلام از تبوك، منافقانی كه با بهانه های بی اساس از شركت در جهاد طفره رفته بودند، با سرزنش شدید مسلمانان روبرو شدند . از این رو با ذلّت و خواری سوگند دادند كه مسلمانان از توبیخ و سرزنش آنان دست بردارند. خداوند نیز به مسلمانان دستور داد كه با منافقان كاری نداشته باشند؛ البته نه برای اینکه آنها چنین تقاضایی كرده بودند؛ بلكه بدین علّت كه آنان آنقدر بی ارزش اند كه حتّی نباید با ایشان هم كلام شد. نكته ی جالب توجه این که آیه در مورد دلیل بی توجّهی مسلمانان به منافقان می فرماید: «إِنَّهُمُ رِّجس»؛ یعنی آنان پلید هستند. گویی خداوند نمی خواهد چیزی از كثیفی و ناپاكی منافقانِ بی ایمان به مؤمنان پاك برسد؛ زیرا نشست و برخاست با افراد آلوده، كم كم باعث آلودگی انسان می شود. این جمله به اصل مهم تأثیرپذیری و تأثیرگذاری در روابط انسان ها اشاره می کند. قرآن كریم و پیشوایان دین، بر انتخاب دوست و هم نشین خوب و دوری از دوستی و معاشرت با افراد آلوده تأكید فراوانی کرده اند. در روایتی می خوانیم كه پیامبر به مسلمانان فرمود:
«چهار چیز، دل و جان انسان را به تباهی می كشاند. یكی از آن ها، هم نشینی با مردگان است.»
آنان عرض كردند: «ای پیامبر خدا، منظور از هم نشینی با مردگان چیست؟» حضرت فرمود: «منظور، هم نشینی با كسانی است كه راه ایمان را گم كرده و از احكام خدا منحرف شده اند.»
در روایت دیگر از پیامبر گرامی می خوانیم: «فرزانه ترین مردم، كسی ست كه از [هم نشینی با] مردم نادان فرار كند.»
در حدیث دیگر می خوانیم كه حواریون به حضرت عیسی عرض كردند: «ای روح الله، با چه كسی نشست و برخاست كنیم؟»
او فرمود:
«با کسی که دیدنش شما را به یاد خدا بیندازد و صحبت کردنش بر علم و دانش شما بیفزاید و رفتار و کردارش شما را به آخرت [و بهشت] تشویق کند.»
آری، تأثیرپذیری از هم نشین آن قدر اهمّیّت دارد که پیامبر گرامی ما فرموده است:
«انسان بر اساس دین و راه و رسم دوست و هم نشین اش زندگی می کند."
#تفسیر
@montazeran_zoohor
🌷نکته تفسیری صفحه ۲۰۳🌷
هر کاری می خواهید بکنید؛ ولی ... :
خیابان های شهرتان را در نظر بگیرید و فرض کنید که در آن ها مشغول رانندگی هستید. خدای ناکرده تصمیم می گیرید که بر خلاف مقرّرات راهنمایی رانندگی، مرتکب تخلّفی شوید و مثلاً وارد خیابان ورود ممنوع شوید؛ ولی ناگهان پلیسی را می بینید که خیابان را زیر نظر گرفته، یا تابلویی را می بینید که روی آن نوشته شده:
«ترافیک این معبر با دوربین کنترل می شود».
پس بلافاصله از آن تصمیم اشتباه منصرف می شوید. آری، یکی از عوامل مؤثّر در پایش رفتار انسان، آگاهی از وجود افرادی است که او را زیر نظر دارند و مراقب رفتارش هستند. در این مواقع، انسان از ترس جریمه و کیفر یا خجالت از آن افراد، کار بد را رها می کند و رفتاری صحیح از خود نشان می دهد. در قرآن می خوانیم که غیر از خداوند ـ که مهم ترین بیننده است ـ برخی از فرشتگان نیز اعمال انسان ها را زیر نظر دارند. همچنین بر اساس آیات قرآن، علاوه بر آن موجودات ناپیدا، انسان های والامقامی از اعمال ما اطلاع دارند. به فرموده ی این آیه، پیامبر و برخی از مؤمنان، اعمال مردم را مشاهده می¬کنند. بر اساس روایات معصومین ـ که معنای آیات قرآن را به خوبی می دانند منظور از این افراد باایمان، «امامان دوازده گانه» است.
بنا بر روایات، اعمال همه ی انسان ها در هر شب و روز، به پیامبر و امامان معصوم عرضه می شود و ایشان به طور دقیق از کارهای مردم مطّلع می شوند. در روایت تکان دهنده ای می خوانیم که امام صادق از اطرافیان خود پرسید:
«چرا پیامبر را ناراحت می کنید؟» کسانی که در خدمت امام بودند، گفتند:
«چگونه او را ناراحت می-کنیم [در حالی که پیامبر در میان ما نیست]؟» امام فرمود: «آیا نمی دانید که کارهای شما به او عرضه می شود، و هنگامی که او گناهی را در میان آنها می بیند، غمگین می شود؟ بنابراین [با کارهای بد] پیامبر خدا را ناراحت نکنید و [با کارهای خوب] او را خوشحال کنید.»
بر اساس روایتی از امام رضا ، در می یابیم که پیشوایان دین با توجّه به آگاهی از احوال شیعیانشان، برای آنان دعا می کنند. همچنین در روایت دیگری از امام موعود، حضرت مهدی ، می خوانیم که فرمود:
«ما از اوضاع و احوال شما کاملاً آگاهی داریم و هیچ چیزی از اخبار شما از ما پوشیده نیست ... ما در رعایت حال شما چیزی کم نمی گذاریم و هرگز شما را فراموش نمی کنیم؛ که اگر چنین اتّفاق بیفتد، سختی ها بر شما فرود می آید و دشمنانتان شما را ریشهکن می کنند.»
#تفسیر
@montazeran_zoohor
🌷نکته تفسیری صفحه ۲۰۴🌷
مسجد بهشتیان؛ مسجد دوزخیان:
پس از هجرت پیامبر به مدینه، گروهی از مسلمانان، در سرزمین قبا در نزدیکی مدینه مسجدی را ساختند و از پیامبر تقاضا کردند که به آنجا تشریف آورده، در آن مسجد نماز گزارد. آن حضرت نیز دعوت آنان را پذیرفت و آن مسجد را متبرّک کرد. پس از این ماجرا، گروهی از منافقان که به سازندگان بااخلاص مسجد قبا حسادت می ورزیدند، به بهانه ی اینکه افراد پیر و از کار افتاده توانایی آمدن به مسجد پیامبر را ندارند، از آن حضرت اجازه ی ساختن مسجدی را برای آن افراد ناتوان گرفتند و سپس از ایشان خواستند که به آنجا تشـریف آورده، نماز گزارد. پیامبر به آنان اجازه ی ساخت داد و چون برای جنگ عازم تبوک بود، به آنان فرمود که پس از بازگشت، در مسجد ایشان نماز خواهد خواند. حقیقت این بود که منافقان با بنای آن مسجد، از یک سو درصدد ساختن پایگاهی برای شورش بر ضد حکومت اسلامی بودند و از سوی دیگر می خواستند با جمع شدن در آنجا، مسجد پیامبر و مساجد دیگر مانند مسجد قبا را از رونق بیندازند و میان مسلمانان تفرقه ایجاد کنند. پس از بازگشت پیامبر از تبوک، منافقان نزد آن حضرت آمدند و تقاضایشان را برای حضور ایشان در مسجد خود تکرار کردند؛ امّا پیامبر از طریق وحی باخبر شد که این ماجرا توطئه ای حساب شده برای تضعیف اسلام و براندازی آن است. به همین سبب، گروهی از مسلمانان را مأمور کرد که آن مسجد را ویران کرده، به محلّ نگهداری زباله تبدیل کنند. داستان آن مسجد ـکه بعدها به «مسجد ضرار» معروف شد یکی از حوادث عبرت آموز تاریخ اسلام است. آن ماجرا به مسلمانان آموخت که باید چشمان خود را باز کنند و فراتر از ظاهر اتّفاقات، پشت پرده ی آن ها را نیز تحلیل کنند؛ همچنین فریب دشمنانی را نخورند که در لباس دین، قصد نابودی آن را دارند.
آن اتّفاق به همگان آموخت که محلّ توطئه و تفرقه اندازی، محلّی ناپاک و آلوده است و تفاوتی با زباله دان ندارد؛ هر چند به آن «مسجد» گفته شود. از سوی دیگر، مسلمانان فهمیدند که مسجد حقیقی که مهم ترین پایگاه امّت اسلامی است چه ویژگی هایی دارد. بر اساس آیه ی 109، یک کانون مثبت و فعّال دینی، دارای دو ویژگی اساسی است:
نخست اینکه از ابتدا بر اساس صداقت و تقوا بنا شود و هدف از احداث آن، بندگی خدا و اجرای احکام اسلام باشد.
دوّم این که حامیان و پاسدارانش، افرادی پاک و درست کار و باایمان باشند. بدین ترتیب، هم انگیزه ی بنای مسجد و هم انگیزه ی مردم حاضر در آن باید پاک و مقدّس باشد. آنگاه چنین مسجدی، سزاوار زیارت قدوم پاک پیامبر اسلام است، و اگر در زمان حیات آن بزرگوار نباشد، سزاوار لطف و توجّه معنوی آن مرد آسمانی است.
#تفسیر
@montazeran_zoohor
🌷نکته تفسیری صفحه ۲۰۵🌷
پاداش جهاد و ویژگی های مجاهدان حقیقی:
بدون شک یکی از سخت ترین کارها در میان دستورهای اسلامی، «جهاد و مبارزه با دشمنان دین» است. جهاد، صحنه ی عجیبی است که در آن، مهم ترین سرمایه ی انسان یعنی جان او در خطر می افتد، و معرکه ای است که شاید هیچ بازگشتی از آن وجود نداشته باشد. به همین سبب، جهادِ در راه خدا، از ارزشمندترین اعمال است و بیشترین پاداش ها را به خود اختصاص داده است. پیامبر گرامی ما فرموده است: «برترین کارها، سختترین آن هاست.»
پیشوای نخست ما علی نیز در سخنی گران قدر فرموده است:
«جهاد، دری از درهای بهشت است که خدا آن را برای دوستان ویژه ی خود گشوده است.»
خداوند در قرآن، مردم را به جهاد دعوت می کند و به یاد آنان می آورد که این کار با همه ی دشواری هایش به سود خود آن هاست. در آیه ی 4 سوره ی محمّد می خوانیم:
«اگر خدا می خواست، بدون فرمان جهاد، خودش از کافران انتقام می گرفت؛ ولی به جنگ فرمان داد تا برخی از شما را به وسیله ی برخی دیگر بیازماید، و کسانی که در راه خدا به شهادت رسیده اند، خدا پاداش کارهایشان را از بین نمی برد و به طور کامل به آنان خواهد داد.»
در این آیات نیز خدا می فرماید که حقیقت جهاد و گذشتن از مال و جان هرچند در ظاهر تلخ و دشوار باشد دست زدن به پرسودترین معامله ی زندگی ست. در این معامله، خدایی که خود جان و مال انسان را به او بخشیده، آن را به قیمت بسیار زیادی خریده و بهشت جاودان و نعمت های بی پایان خود را بهای آن قرار داده است. نکته ی مهم این است که در این معامله، فروشنده باید ویژگی های خاصی را داشته باشد، و بدون داشتن آن ها نمی تواند صاحب بهای ارزشمند معامله شود. ویژگی های مهم مجاهدان حقیقی، در آیه ی 112 بدین صورت بیان شده است:
1ـ اهل توبه، عبادت و راز و نیاز با خدا هستند(اَلتّآئِبون)؛
2ـ با دل و زبانشان خدا را سپاس می گویند و در هر حالت، او را می-سـتایند(الحامِدون)؛
3ـ در مساجد حضور پیدا می کنند و با محیط های گوناگون دینی ارتباط دارند(السّاِّئِحون)؛
4ـ بدن هایشان در برابر خدا خاضع و فروتن است و بسیار نماز می خوانند و برای خدا به رکوع و سجده می روند(الرّاکِعونَ السّاجِدون)؛
5ـ در قبال اوضاع دینی و فرهنگی جامعه ی خود، بی تفاوت نیستند و با روش های مناسب و اخلاق نیکو، مردم را به کارهای خوب تشویق می کنند و از کارهای بد، نهی می کنند(الآمِرونَ بِالمَعروفِ وَ النّاهونَ عَنِ المُنکَر)؛
6ـ مهم ترین دغدغه ی آنان، انجام وظایف دینی شان است و در امور فردی و اجتماعی، به دستورهای خدا پای بندند (الحافِظونَ لِحُدودِ الله). آری، از نظر قرآن، جهادگر حقیقی، کسی ست که چنین صفاتی داشته باشد و در صورت لزوم، در میدان جهاد شرکت کند. اگر امّا برای چنین افرادی، ضرورت حضور در میدان جنگ پیش نیامد، بی شک باز هم پاداش جهادگران را دریافت خواهند کرد. امیر مؤمنان علی در سخن گهرباری فرموده است:
«هر کس از شما که در بستر خویش جان دهد، در حالی که می داند پروردگارش و پیامبر خدا و اهل بیتش چه حق و حقوقی بر گردن او دارند، شهید مرده است و پاداشش بر عهده ی خداست و سزاوار گرفتن ثواب کارهای خوبی ست که نیّت انجام آن ها را داشته [و نتوانسته است انجام دهد] و نیّتش به جای شمشیر کشیدن او در میدان جنگ خواهد بود (و خدا همان پاداش را به او خواهد داد).»
#تفسیر
#قرآن
🌷نکته تفسیری صفحه ۲۰۶🌷
محافظان مرزهای ایمان:
همان طور که در صفحات گذشته خواندیم، پس از بازگشت لشکر اسلام از جنگ تبوک، خداوند منافقانی را که بدون عذر از شرکت در جنگ سر باز زده بودند، به باد ملامت گرفت و آنان را به شدّت توبیخ کرد. این برخورد، افراد باایمان را بیش از گذشته به شرکت در تمام جنگ ها واداشت تا مبادا از ننگ منافقان، چیزی به ایشان برسد. از همین رو، حتّی در مواردی که پیامبر در جنگ شرکت نمیكرد و در مدینه حضور داشت، همه ی مسلمانان به میدان جهاد میرفتند و اطراف پیامبر را خالی می گذاشتند. در این احوال، خداوند این آیه را نازل فرمود و به مسلمانان یادآوری کرد که اگرچه شرکت در میدان جهاد بسیار مهم است، فراگیری حقایق دینی و علوم اسلامی از پیامبر نیز اهمیت دارد و نباید تمام مسلمان ها یکباره به سوی میدان های جنگ حرکت کنند؛ بلکه گروهی از آنان از هر آبادی و شهری باید نزد پیامبر روند و با مسائل دینی خود آشنا شوند، و هنگامی که به شهر خویش بازگشتند، مردم را از دستورهای اسلام آگاه کنند. رعایت این مطلب نه تنها در دوران حیات پیامبر، بلکه در هر زمانی ضرورت دارد. پس لازم است که در هر عصری، گروهی از مسلمانان به مراكز علوم اسلامی بروند و پس از آشنایی با تعالیم دین، به سرزمین خود بازگشته، مردم را با آن آشنا کنند. از این رو در سخنان پیشوایان دین، تأکید فراوانی بر آموختن علوم اسلامی و یاد دادن آن به دیگران شده، و برای کسانی که در این مسیر مقدّس گام می نهند، پاداش فراوانی مشخّص شده است.
در روایتی از امام صادق می خوانیم:
«شیعیان دانشمند ما، مرزدارانی هستند که در مواقع حساس، به دفاع از دین خدا برمی خیزند و از حمله ی شیطان و دار و دسته اش به شیعیانی که در علوم دینی ضعیف اند، جلوگیری می کنند و نمی گذارند که شیطان و پیروانش که دشمن ما اهلبیت هستند بر آنان مسلّط شوند. آگاه باشید هر کس از شیعیان ما به چنین وظیفه ی مهمّی مشغول شود، هزار هزار بار از کسانی که با دشمنان ظاهری می جنگند، برتر است؛ زیرا این ها از دینِ دوستداران ما محافظت می کنند و آنان از بدن های ایشان.» در روایت زیبایی از امیرالمؤمنین که توصیه هایی به فرزندش محمّد حنفیه در باره ی ارزش و اهمّیت دانشمندان علوم دینی است، چنین آمده است:
«احکام دین را دریاب؛ چرا که فقیهان در دین، وارثان پیامبران اند... و بدان که آنچه در آسمان ها و زمین است، برای کسی در پی فراگیری دانش است، طلب آمرزش می کنند؛ حتّی پرندگان آسمان و ماهی های دریا.»
#تفسیر
@montazeran_zoohor
🌷نکته تفسیری صفحه ۲۰۷🌷
پیامبر رحمت:
همه ی ما می دانیم که پیامبران برای اثبات حقّانیّت خود، معجزاتی ارایه می کردند. پیامبر اسلام نیز معجزات متعدّدی به مردم نشان داد. یکی از معجزات پیامبر که باعث ایمان آوردن بسیاری از مردم شد، اخلاق نیکوی آن حضرت بود. آن مرد آسمانی چنان خلق و خویی داشت که هر انسان آزاده ای را به سوی خود می کشاند و او را شیفته ی خود می کرد. آری، اخلاق پیامبر، رنگ و بوی آسمانی داشت. از همین رو خدای مهربان در آیه ی 159سوره ی آل عمران به پیامبر خود می فرماید:
«تو، به برکت و لطف و رحمت الهی، با مردم مهربان و نرم خو شدی.» خداوند در این آیه نیز به همه ی مردم یادآوری می کند که چه راهنمای مهربان و دلسوزی برایشان فرستاده است.
ویژگی هایی که این آیه برای پیامبر می شمرد، چنین است:
1ـ او از میان مردم مبعوث شده و از جنس همانان است(مِن اَنفُسِکُم)؛
2ـ درد آنان را می فهمد و از گمراهی شان رنج می برد (عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم). این ویژگی در وجود پیامبر چنان نمایان بود که خداوند در آیه ی 6 سوره ی کهف به او می فرماید: «گویا تو می خواهی به خاطر ایمان نیاوردن این کافران لجوج، خودت را از غم و اندوه هلاک کنی!»؛
3ـ او به هدایت و سعادت شما علاقه ی بسیار دارد(حَریصٌ عَلَیکُم). او کسی نبود که در جای خود بنشیند تا مردم سراغ او بیایند و راه سعادت را از او بپرسند؛ بلکه خودش همچون پزشکی دلسوز سراغ مردمی می رفت که از درد کفر و بی ایمانی و دوری از خدا رنج می کشیدند و به مداوای آنان مشغول می¬شد. به فرموده ی امام علی، «طبیبی بود که همراه با ابزار طبابتش به اینسو و آن سو سر می زد»؛
4ـ اگرچه او به فرموده ی قرآن، برای همه ی جهانیان مایه ی رحمت بود، به مردم باایمان لطف و مهربانی ویژه ای داشت. تاریخ زندگی پیامبر، گویای مهربانی هایی است که انسان آرزو می کند ایکاش در زمان او زندگی می کرد و از لطف بی کرانش بهره می برد. در تاریخ نقل شده که خدمت کارانی که در مدینه زندگی می کردند و نیز کودکان آن شهر دوست داشتند هر روز برای آن حضرت آب بیاورند تا ایشان دست و پای مبارک خود را در آن بشوید. آن حضـرت نیز هیچگاه آرزوی آنان را بی جواب نمی گذاشت و در سردترین روزهای سال نیز دست و پای خود را با آبی که آنان می آوردند، می شست تا آن افراد که ظاهراً در جامعه جایگاهی نداشتند احساس کنند به پیامبر خدا خدمتی کرده اند. آن بزرگوار اگر سه روز یکی از مسلمانان را نمی دید، سراغش را می گرفت؛ اگر به مسافرت رفته بود، برایش دعا می کرد، و اگر حاضر بود، به دیدارش می شتافت، و اگر بیمار بود، به عیادتش می رفت. آری، آن مرد الهی، چنان اخلاقی داشت که آفریدگار جهان لب به ستایش او گشود و فرمود: «به راستی که تو اخلاق بسیار نیکویی داری.»
#تفسیر
╔═══❖•ೋ°منتظران ظهور
🦋༻@montazeran_zoohor
╚═══❖•ೋ°✶⊶⊷⊶⊷❍
🌷نکته تفسیری صفحه ۲۰۸🌷
آیاتی برای خداشناسی و معادشناسی:
این چند آیه، آیات بسیار مهمّی است که در مورد شناخت پروردگار جهان، هدف او از آفرینش موجودات، و نمونه هایی از علم و قدرت بی پایان او سخن می گوید. بیشتر ما انسان ها چنان سرگرم امور روزانه ی خود مانند درس خواندن، کار کردن و ... هستیم که از موضوعات مهم جهان هستی غافل ایم. از همین رو خداوند پیوسته این حقایق مهم را در قرآن به ما یادآوری می کند. پس خوب است که ما نیز با دقّت و حوصله، به برخی از این نکات که در این آیات طرح شده، توجه کنیم:
آیه ی 3:
واژه ی «ربّ»، به معنای مالک و صاحب¬اختیار چیزی است. این آیه می فرماید که مالک و صاحب اختیار انسان ها، خداوند است و زندگی و مرگ و سعادت آن ها نیز در اختیار اوست. به همینسبب در پایان آیه می-فرماید: «ذّْلِکُمُ اللهُ رَبُّکُم فَاعبُدوه»؛ یعنی خدا، مالک و صاحب اختیار شماست؛ پس تنها او را بپرستید و برای سعادت خویش، با فروتنی از پیشگاه او کمک بخواهید.
آیه ی 4:
این آیه به هدف آفرینش ما اشاره می کند. به فرموده ی این آیه، هدف از آفرینش جهان هستی، با همه ی بزرگی و شگفتی هایش، برپایی قیامت و رسیدن انسان به جزای اعمال خود است.
آری، تعیین سرنوشت انسان که گل سرسبد آفرینش است، مهم ترین هدف آفریدگار جهان از آفرینش است. این نکته، نشان دهنده ی اهمّیّت بسیار زیاد زندگی ماست. این حقیقت در آیه ی 31 سوره ی نجم نیز بدینصورت تکرار شده است:
«آنچه در آسمان ها و زمین است، تنها برای خداست و هدف [از آفرینش همه ی آن¬ها] این است که بدکاران به سبب اعمالشان کیفر ببینند و نیکوکاران به پاس کارهایشان، به نیکی پاداش داده شوند.»
این آیات به همه ی ما یادآوری می کند که ارزش خود را بیشتر بدانیم و هدف اصلی مان را که هدف تمام جهان آفریـنش است فراموش نکنیم. امیر مؤمنان علی فرموده است:
«آیا آزادمردی نیست که این [جاذبه های نامشروع دنیا را که همچون] پس مانده ی غذا در لابلای دندان ها [باقی مانده،] رها کند و به کسانی که سزاوار آن اند، واگذارد. برای جان های شما هیچ بهایی جز بهشت وجود ندارد؛ پس خودتان را به غیر آن نفروشید.»
آیه ی 5:
این آیه به دو پدیده ی مهم جهان هستی یعنی خورشید و ماه اشاره کرده، آنها را از نشانه های وجود خدا برمی شمرد و بیان می کند که خدا از آفرینش آن ها، هدف مهمّی داشته است. نکته ی جالب توجّه در این آیه، اشاره به جایگاه های متفاوت ماه در آسمان و اشکال گوناگون آن از هلال تا بدر کامل است. خدا با اشاره به این پدیده ی مهم بیان می کند که وجود این حالت های متفاوت، بیهوده نیست؛ بلکه یک تقویم بسیار دقیق و زندهی طبیعی است که هر فردِ عالم یا جاهل می تواند آن را بخواند و حساب تاریخ کارها و امور زندگی خود را نگه دارد، و این، اضافه بر نوری ست که ماه به ما می بخشد.
#تفسیر
@montazeran_zoohor
🌷نکته تفسیری صفحه ۲۰۹🌷
انسان؛ بی طاقت و فراموش کار:
قرآن کریم، برنامه ی زندگی انسان هاست و مهم ترین هدف از نزول این کتاب مقدّس، هدایت و راه-نمایی بشر به سعادت ابدی اش است. به همین سبب، قرآن بارها به نقاط ضعف انسان اشاره می کند و به او هشدار می دهد که مبادا این صفات زشت و ناپسند، در وجود او قدرت گیرد و او را از حرکت در مسیر خوشبختی باز دارد. یکی از این نقاط ضعف، کم طاقتی انسان در سختی ها، و فراموش کاری او در زمان راحت است؛ صفتی که بسیاری از انسان ها به آن مبتلا هستند و بی آنکه خود بدانند، از آن رنج می کشند؛ زیرا دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم، دنیای پستی ها و بلندی هاست و روزی به کام ما و روز دیگر به ضرر ما می گذرد. مشاهده ی زندگی انسان ها و شادمانی هایی که از به دست آوردن چیزهای دوست داشتنی می کنند، یا اشک هایی که به علت از دست دادن آنها می ریزند، بزرگ ترین دلیل این حقیقت است. شاید خود ما افرادی را دیده باشیم که به طور معمول به دین و دستورهای خداوند توجّهی ندارند؛ ولی با بروز مشکلی در زندگی شان، به درگاه خدا رو آورده، با التماس و زاری از او می خواهند که مشکلشان را حل کند. اینان برای نیل به مقصودشان، گاهی به مسجد می روند و گاهی به امامان و امامزادگان توسّل می کنند؛ امّا پس از اینکه خدا مشکل آنان را برطرف کرد، به کلّی فراموش می کنند که چه روزگار سختی را پشت سر گذاشته اند و چه کسی گرفتاریشان را حل کرده است، و بی اعتنا به خدا و دستورهای او، با غرور و تکبّر به زندگی آلوده ی خویش ادامه می دهند. خدای بزرگ بارها به این خصلت بد اشاره کرده و بیان فرموده که این صفت، مایه ی نابودی کامل انسان می شود.
در آیه ی 8 سوره ی زمر می خوانیم:
«هنگامیکه به انسان زیانی برسد، پروردگار خود را می خواند و به سوی او باز می گردد؛ امّا هنگامی که خدا نعمتی را به او بخشید، مشکلاتی را که پیشتر برای برطرف شدنش از خدا تقاضا می کرد، فراموش می کند و برای خدا همتایانی قرار می دهد تا دیگران را نیز گمراه کند. [ای پیامبر، به چنین افرادی] بگو: اندكی با ناسپاسی خود سپری کنید؛ که سرانجام از دوزخیان خواهید شد.» از این رو قرآن و پیشوایان دین به ما توصیه کرده اند که نه تنها در هنگام مشکلات، که در زمان راحت و خوشی نیز خدا را فراموش نکنیم و پیوسته او را برای نعمت های بی پایانش شکر کنیم و به یاد داشته باشیم که بودن یا نبودن نعمت¬ها، امتحان خداست که در برابر آن باید شکر یا صبر کرد. در روایت زیبایی از امام صادق می خوانیم:
«سه چیز است که با وجود آن¬ها، چیز دیگر نمی تواند به سعادت انسان آسیب برساند:
1ـ دعا در هنگام سختی و گرفتاری؛
2ـ استغفار و طلب بخشش در هنگامی که گناهی از انسان سر می زند؛
3ـ شکر و سپاس خدا در هنگام نعمت و خوشی.»
#تفسیر
@montazeran_zoohor
🌷نکته تفسیری صفحه 210🌷
امور غیبی فقط به دست خداست:
هر پیامبری برای اثبات اینکه از سوی آفریدگار مأموریّت داشته، کار فوق العاده ای را برای مردم انجام داده تا آن ها سخن او را باور کنند. به این کار فوق العاده که دیگران از انجام آن عاجز و ناتوان اند، «معجزه» گفته می شود. همهی پیامبران و نیز پیامبر اسلام امّا معمولاً با مشکلی حل ناشدنی به نام «لجاجت» مواجه بودند. آری، بسیاری از مردم، با دیدن معجزهی پیامبرشان به حقانیّت او یقین می کردند؛ ولی گروهی که پیروی از دستورهای پیامبر خدا با منافعشان مخالف بود، بهانه می آوردند و معمولاً به او می گفتند که اگر راست می گویی، فلان معجزه را برایمان بیاور؛ یا بهمان عذابی را كه به ما وعده میدهی، بر سرمان نازل كن! گویی کلید معجزات غیبی و عذاب های آسمانی، در اختیار اوست و او باید بنا به درخواست ایشان، انواع و اقسام معجزات و عذاب های درخواستی را به نمایش گذارد؛ غافل از اینکه معجزات پیامبران و عذاب های آسمانی، امور خارق العاده ای هستند که تنها با صلاحدید خدای بزرگ، از پشت پردهی جهان هستی که از چشمان ما پنهان و به «عالم غیب» مشهور است، بیرون می آید و برای مردم آشکار می شود.
در قرآن و روایات، به نمونه های متعدّدی از پدیده های غیبی اشاره شده که کافران می-خواستند پیامبران آن امور غیبی را برایشان آشکار کنند: نازل شدن فرشتگان، فرود آمدن عذاب آسمانی یا آشکار شدن آخرین منجی بشـریّت که بنا بر وعدهی قطعی خدا، در پایان دنیا ظهور کرده، زمین را از ظلم و کفر پاک می کند. حقیقت امّا این است که هیچیک از پیامبران و حتّی پیامبر اسلام، خود نقشی در آوردن معجزه ندارند و نمی¬توانند با دلخواه خود، عذاب خدا را نازل کنند. از همین رو خداوند در این آیه، در پاسخ مشرکان نادانی که از پیامبر تقاضای انواع و اقسام معجزات عجیب و غریب را می-کردند، به او می فرماید: «بگو: غیب برای خداست، پس منتظر بمانید؛ من نیز با شما انتظار می کشم.» همچنین در آیهی 77 سورهی غافر در مورد نزول عذاب بر کافران و زمان آن به پیامبر می فرماید: «صبر کن؛ زیرا وعدهی خدا حق است. بنابراین اگر برخی از مجازات¬هایی را که به آن¬ها وعده داده ایم، در زمان زندگیات به تو نشان دهیم، یا قبل از آن، جان تو را بگیریم، در هر صورت، آن ها به پیشگاه ما باز می گردند و مجازات کارهایشان را خواهند چشید.» بدون شک یکی از مهم ترین حوادثی که در جهان رخ خواهد نمود، ظهور حضرت مهدی و لبریز شدن جهان از عدالت، توسّط آن امام است. این حادثهی بزرگ، یاری بزرگی برای مؤمنان و عذاب هولناکی برای کافران محسوب می شود؛ امّا بر اساس نکته ای که گفته شد، وقوع آن در اختیار هیچ کس جز خدا نیست و حتّی خود امام عصر هم از زمان ظهور خود آگاهی ندارد. در حدیثی می خوانیم که شخصی از امام رضا در مورد زمان ظهور سؤال کرد. آن حضرت در پاسخ او این آیه را تلاوت کرد و فرمود: «فَانتَظِروِّا إِنّی مَعَکُم مِنَ المُنتَظِرین» ؛ یعنی: من نیز مانند شما انتظار آن حادثه را می کشم و از زمان آن اطّلاعی ندارم. به همین سبب، بزرگان دین به ما آموخته اند که در دوران غیبت از خدا چنین بخواهیم: «خدایا، مرا بر غیبت امام زمان شکیبا کن تا در برابر آنچه تو صلاح می دانی دیرتر انجام شود، ناشکیبایی نکنم و نخواهم که زودتر انجام شود؛ یا در باره ی آنچه تو می خواهی زودتر انجام شود، نخواهم که دیرتر به وقوع بپیوندد؛ و نخواهم از رازی که تو صلاح می¬دانی پوشیده باشد، پرده بردارم و دنبال یافتن مطلبی نباشم که تو صلاح می دانی فعلاً پوشیده بماند؛ و در تدبیر تو، با تو بحث و جدل نکنم و نگویم با این¬که زمین پر از ستم شده، چرا و چگونه ممکن است و چه شده که صاحب فرمان خدا آشکار نمی¬شود؛ و مرا به گونه ای صبور کن که تمام این امور را به تو واگذارم.» آری، مؤمنان حقیقی برای فرج امام زمان انتظار می¬کشند؛ ولی به سبب غیبت آن حضرت اعتراضی ندارند.
#تفسیر
@montazeran_zoohor
📖✨📖✨📖
💟چهار ذکرهای قرآنی
برای رهایی از چهار بند
#درسهایی_از_قرآن
#دائره_المعارف
#تفسیر
عطر قــ💚ــــرآن
✿ ⃟ ⃟ #امام_زمان
✿ ⃟ ⃟ #امام_حسین
@montazeran_zoohor