م. عطاالهی:
قدیما تو سرمای سوزناک ، هیچی اندازه رفتن به خونه گرم و دنج مادربزرگ و کنار اونا بودن، بهمون حال نمیداد!☺️
#نوستالژی
#نوستالژی
یک زمانی زندگی چون طعم سیبی تازه بود
آرزوهامان اگر چه کم ولی اندازه بود
کار و باری بود اندک اجرتی پایان کار
بی نیاز از هر نیازی دخلمان اندازه بود
خسته کی بودیم از بار گران زندگی؟
خستگی هامان فقط اندازه خمیازه بود
♨️♨️♨️♨️♨️